|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
تاریخ اسلام>اشخاص>مغیره بن شعبه رضی الله عنه > دعوت نمودن حذیفه بن مِحْصن و وی از رستم در روز دوم و سوم
شماره مقاله : 10044 تعداد مشاهده : 261 تاریخ افزودن مقاله : 11/3/1390
|
دعوة حذيفة بن محصن والمغيرة بن شعبة لرستم في اليوم الثاني والثالث ثم بعثوا في اليوم الثاني رجلاً، فبعث إليهم حذيفة بن محصَنَ فتكلم نحو ما قال رِبعي، وفي اليوم الثالث المغيرة بن شعبة رضي الله عنه فتكلم بكلام حسن طويل، قال فيه رُستم للمغيرة: إنَّما مثلكم في دخولكم أرضنا كمثل الذباب رأى العسل، فقال: من يوصلني إِليه وله درهمان؟ فلما سقط عليه غرق فيه، فجعل يطلب الخلاص فلا يجده، وجعل يقول من يخلِّصني وله أربعة دراهم؟ ومثلكم كمثل ثعلب ضعيف دخل جُحْراً في كرم، فلما رآه صاحب الكرم ضعيفاً رحمه فتركه، فلما سمِن أفسد شيئاً كثيراً، فجاء بخشبة واستعان عليه بغلمانه، فذهب ليخرج فلم يستطع لِسَمْنه فضربه حتى قلته، فهكذا تخرجون من بلادنا. ثم استشاط غضباً، وأقسم بالشمس لأقتلَّنكم غداً. فقال المغيرة: ستعلم. ثم قال رستم للمغيرة: قد أمرت لكم بكسوة ولأميركم بألف دينار وكسوة ومركوب وتنصرفون عنا. فقال المغيرة أبعدَ أن أوهنَّا مُلْككم وضعَّفنا عزَّكم؟ ولنا مدة نحو بلادكم ونأخذ الجزية منكم عن يد وأنتم صاغرون وستصيرون لنا عبيداً علىء رَغْمِكم. فلما قال ذلك استشاط غضباً ــــ انتهى في البداية. وأخرجه الطبري عن ابن الرُّفَيْل عن أبيه وعن أبي عثمان النَّهدي وغيرهما ــــ فذكر دعوة زُهْرة والمغيرة ورِبْعي وحذيفة ــــ رضي الله عنهم بطوله بمعنى ما تقدم.
دعوت نمودن حذیفه بن مِحْصن و مغیره بن شعبه از رستم در روز دوم و سوم آنها (نیروهاى فارس) باز در روز دوم مرد دیگرى را فرستادند، و (سعد بن ابى وقاص رضی الله عنه ) حذیفه بن محصن را نزدشان فرستاد. وى نیز حرفهایى چون سخنان ربعى براىشان زد، و در روز سوم مغیره بن شعبه رفت، و صحبت طولانى و نیكویى با آنها نمود. در جریان آن صحبت رستم براى مغیره گفت: مثال داخل شدن شما به سرزمین ما مانند مگس است كه عسل را دیده بگوید هر كسى كه مرا به آن عسل برساند دو درهم به او داده مىشود. ولى هنگامى كه در آن مىافتد، در آن غرق مىگردد، و در صدد نجات برمىآید، ولى خود را نمىتواند نجات دهد. بر این اساس مىگوید: هر كسى كه مرا نجات دهد به او چهار درهم داده مىشود؟! و مثال شما مانند مثال روباه ضعیفى است، كه از سوراخى داخل انگور باغى شد، هنگامى كه صاحب باغ آن را ضعیف و ناتوان دید به او رحم نمود، و آن را گذاشت، ولى چون فربه شد، چیزهاى زیادى را خراب كرد. صاحب باغ چوبى را آورده و از غلامانش نیز (در زدن آن) كمك خواست، روباه پا به فرار گذاشت، تا خارج شود، ولى به سبب فربهىاش نتوانست بیرون رود. صاحب باغ آنقدر آن را زد كه آن را از پاى درآورد، شما نیز همین طور از كشور ما خارج مىشوید. بعد از آن از خشم و غضب ملتهب شده، به آفتاب سوگند یاد كرد، كه فردا شما را خواهم كشت. مغیره به او پاسخ داد: به زودى خواهى دانست. بعد از این رستم به مغیره گفت: براىتان لباسهایى سفارش دادهام، و براى امیرتان هزار دینار با لباسها و سوارى، این را بگیرید، و از كشور ما خارج شوید. مغیره خطاب به وى گفت: آیا بعد از این كه ملك تان را سست و عزتتان را ضعیف ساختهایم؟! و مدتى است كه به سوى كشور شما آمدهایم و از شما جزیه خواهیم گرفت، كه آن را با دستان خود در حالى كه خوار و ذلیل مىباشید به ما بپردازید، و شما على رغم زشت پنداشتن تان عنقریب غلامان ما خواهید گردید!! چون مغیره این را گفت، او به شدت خشمگین و بسیار ملتهب گردید. پایان روایت البدایه. طبرى (105/4) از ابن رُفَیل از پدرش و از ابوعثمان نهدى و غیر آنها روایت نموده... و دعوت نمودن زهره، مغیره، ربعى و حذیفه (رضىاللَّه عنهم) را به طول آن به معناى آنچه گذشت یادآور گردیده.
از کتاب: حیات صحابه، مؤلّف علّامه شیخ محمّد یوسف كاندهلوى، مترجم: مجیب الرّحمن (رحیمى)، جلد اول، به همراه تحقیق احادیث کتاب توسط:محمد احمد عیسی (به همراه حکم بر احادیث بر اساس تخریجات علامه آلبانی) مصدر: دائرة المعارف شبکه اسلامی IslamWebPedia.Com
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|