|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
تاریخ اسلام>قبايل عرب>لختیعه تنوف ذو شناتر
شماره مقاله : 10319 تعداد مشاهده : 583 تاریخ افزودن مقاله : 6/4/1390
|
سخن درباره پادشاهى لختيعه پس از در گذشت عمرو و آشفتگى کار شاهان حمير، يکى از حميريان که وابستگى به خاندان شاهى نداشت و لختيعه تنوف ذو شناتر خوانده مىشد، بر آنان بشوريد و بنا به گفته ابن اسحاق نيکمردان حمير را از دم تيغ بيدريغ گذراند و خونشان را ريخت و خانهها و خاندانهاى شاهى را از ميان برد. او مردى بد راه و بزهکار بود و مىگفتند کار قوم لوط را انجام مىداد. از اين رو، همينکه مىشنيد پسرى از شاهزادگان به سن بلوغ رسيده، در پى وى مىفرستاد و او را مىآورد و در غرفهاى با وى نزديکى مىکرد که رسوا شود و ديگر روى دعوى سلطنت را نداشته باشد. همينکه از نزديکى با او فراغت مىيافت، سر را از روزنه غرفه بيرون مىآورد و مسواکى در دهان مىگرفت تا بدين نشانه، پاسداران و گماشتگان او دريابند که آن کار زشت را با اين پسر انجام داده است. بعد او را مرخص مىکرد و بدين گونه او را مفتضح مىساخت.
ذكر ملك لختيعة فلما هلك عمرو وتفرقت حمير وثب عليهم رجل من حمير لم يكن من بيوت المملكة يقال له لختيعة تنوف ذو شناتر فملكهم، في قول ابن إسحاق، فقتل خيارهم وعبث ببيوت أهل المملكة منهم، وكان امرأ فاسقاً يزعمون أنه كان يعمل عمل قوط لوط، فكان إذا سمع بغلام من أبناء الملوك أنه قد بلغ أرسل إليه فوقع عليه في مشربة لئلا يملك بعد ذلك، ثم يطلع إلى حرسه وجنده قد أخذ سواكاً في فيه يعلمهم أنه قد فرغ منه، ثم يخلي سبيله فيفضحه.
از کتاب: کامل تاريخ بزرگ اسلام و ايران، عز الدين على بن اثير (م 630)، ترجمه ابو القاسم حالت و عباس خليلى، تهران، مؤسسه مطبوعاتى علمى، 1371ش.
مصدر: دائرة المعارف شبکه اسلامی islamwebpedia.com
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|