Untitled Document
 
 
 
  2024 Nov 21

----

19/05/1446

----

1 آذر 1403

 

تبلیغات

حدیث

 

 پيامبر صلى الله عليه و سلم فرمودند:

"من کان له سعة و لم يضح فلا يقربن مصلانا" (صحيح – ابن ماجة 2532)،

يعنى: "هر کس توانايي (مال) دارد و قرباني نکند به مصلاي ما نزديک نشود".

 معرفی سایت

نوار اسلام
اسلام- پرسش و پاسخ
«مهتدين» (هدايت يافتگان)
اخبار جهان اسلام
تاریخ اسلام
کتابخانه آنلاین عقیده
سایت اسلام تکس - پاسخ به شبهات دینی
خانواده خوشبخت
شبکه جهانی نور
سایت خبری تحلیلی اهل سنت
بیداری اسلامی
صدای اسلام

 

 

 

  سخن سایت

قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) ‏عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين».
امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل».

لیست الفبایی     
               
چ ج ث ت پ ب ا آ
س ژ ز ر ذ د خ ح
ف غ ع ظ ط ض ص ش
ه و ن م ل گ ک ق
ی
   نمایش مقالات

تاريخ>تاریخ ایران>آزرمیدخت بنت خسرو پرویز

شماره مقاله : 10350              تعداد مشاهده : 619             تاریخ افزودن مقاله : 7/4/1390

سخن درباره پادشاهى آزرميدخت دختر خسرو پرويز
پس از کشته شدن خشنشبنده، ايرانيان آزرميدخت، دختر ديگر خسرو پرويز، را بر اورنگ فرمانروائى نشاندند.
او از زيباترين زنان بود.
در آن روزگار، فرخ هرمز که از بزرگان درجه اول ايران به شمار مى‏رفت، اسپهبد خراسان بود.
او فريفته آزرميدخت شد و خواستار ديدار وى گرديد تا با وى زناشوئى کند.
ولى آزرميدخت پاسخ داد:
«اگر خواستار وصلت با من هستى، براى يک ملکه زناشوئى روا نيست و من چنين درخواستى را نخواهم پذيرفت ولى اگر نياز ديگرى دارى در فلان وقت بيا.» 
فرخ هرمز دستور آزرميدخت را به کار بست و در آن شب به ديدن وى رفت.
آزرميدخت به فرمانده پاسداران کاخ پنهانى دستور داد که فرخ هرمز را بکشد.
او هم فرخ هرمز را کشت و پيکرش را در ميدان پايتخت انداخت.
بامداد او را کشته يافتند و جسدش را پنهان کردند.
پسر او رستم، (رستم فرخزاد)، همان کسى بود که در قادسيه با مسلمانان پيکار کرد.
او در خراسان جانشين پدر خود بود و همينکه خبر کشته شدن پدر را شنيد به خونخواهى او کمر بست و با لشکر خويش به راه افتاد تا به مدائن رسيد و آزرميدخت را گرفت و کور کرد و کشت.
برخى نيز گفته‏اند:
«آزرميدخت مسموم شد.» 
مدت فرمانروائى آزرميدخت شش ماه بود.
مى‏گويند:
پس از آزرميدخت مردى آمد که او را خسرو پسر مهرجسنس مى‏خواندند. از پشت اردشير بابکان بود و در اهواز به سر مى‏برد.
بزرگان او را بر تخت شاهى نشاندند و تاج بر سرش نهادند.
ولى او چند روز بعد، کشته شد.
و نيز گفته شده است:
کسى که پس از آزرميدخت به پادشاهى رسيد، خرزاد خسرو بود که از فرزندان خسرو پرويز محسوب مى‏شد.
مادر او، زنى کرد، خواهر بسطام بود.
گفته شده است:
او را در حصن الحجاره، نزديک نصيبين، يافتند و اندک زمانى بر تخت سلطنت نگاه داشتند و بعد وى را از پادشاهى بر کنار کردند و کشتند.
مدت پادشاهى او شش ماه بود.
درباره پادشاهى پسر مهران جسنس گفته‏اند:
پس از کشته شدن خرزاد خسرو بزرگان ايران به جست و جوى کسى پرداختند که از خاندان شاهان ساسانى باشد، اگر چه زن باشد.
سرانجام مردى را يافتند که در ميسان به سر مى‏برد و او را فيروز پسر مهران جسنس مى‏خواندند.
نام او هم جسنسبنده بود.
مادرش صهاربخت، دختر يزدان زان پسر انوشيروان بود.
او را بر تخت نشاندند. سرى بزرگ داشت و همينکه تاج بر سرش نهادند، گفت:
«اين تاج چقدر براى سر من تنگ است!» 
اين سخن را به فال بد گرفتند و او را در همان دم کشتند.
و نيز گفته شده است:
او را چند روز بعد کشتند.

متن عربی:
ذكر ملك آزرميدخت ابنة أبرويز
لما قتل خشنشبنده ملكت الفرس آزرميدخت ابنة أبرويز، وكانت من أجمل النساء، وكان عظيم الفرس يومئذٍ فرخهرمز أصبهبذ خراسان، فأرسل إليها يختطبها، فقالت: إن التزوج للملكة غير جائز وغرضك قضاء حاجتك مني فصر إلي وقت كذا. ففعل وسار إليها تلك الليلة، فتقدمت إلى صاحب حرسها أن يقتله، فقتله وطرح في رحبة دار المملكة، فلما أصبحوا رأوه قتيلاً فغيبوه. وكان ابنه رستم، وهو الذي قاتل المسلمين بالقادسية، خليفة أبيه بخراسان، فسار في عسكر حتى نزل بالمدائن وسمل عيني آزرميدخت وقتلها، وقيل: بل سمت. وكان ملكها ستة أشهر. قيل: ثم أتى رجل يقال له كسرى بن مهرجسنس من عقب أردشير بن باك كان ينزل الأهواز، فملكه العظماء ولبس التاج وقتل بعد أيام، وقيل: إن الذي ملك بعد آزرميدخت خرزاد خسرو من ولد أبرويز وأمه كردية أخت بسطام، قيل: وجد بحصن الحجارة بقرب نصيبين، فمكث أياماً يسيرة ثم خلعوه وقتلوه. وكان ملكه ستة أشهر.
وقال الذين قالوا ملك كسرى بن مهرجسنس: إنه لما قتل طلب عظماء الفرس من له نسب ببيت المملكة ولو من النساء، فأتوا برجل كان يسكن ميسان يقال له فيروز بن مهران جسنس، ويسمى أيضاً جسنسنده، أمه صهار بخت ابنة يزدانزان بن أنوشروان فملكوه، وكان ضخم الرأس. فلما توج قال: ما أضيق هذا التاج ! فتطيروا من كلامه فقتلوه في الحال، وقيل: كان قتله بعد أيام.

از کتاب: کامل تاريخ بزرگ اسلام و ايران، عز الدين على بن اثير (م 630)، ترجمه ابو القاسم حالت و عباس خليلى، تهران، مؤسسه مطبوعاتى علمى، 1371ش.

مصدر:
دائرة المعارف شبکه اسلامی
islamwebpedia.com





 
بازگشت به ابتدای صفحه     بازگشت به نتایج قبل                       چاپ این مقاله      ارسال مقاله به دوستان

اقوال بزرگان     

حسن ‌بصري ‌گفت: «قطعا هيچ‌ عهد و پيماني‌ را سراغ‌ نداريم‌ كه‌ يهوديان‌ به ‌آن‌ متعهد شده‌ باشند و بعدا آن‌ را نشكسته‌ و پشت‌سر نينداخته‌ باشند، امروز عهدي‌ مي‌بندند و فردا آن‌ را مي‌شكنند».

تبلیغات

 

منوی اصلی

  صفحه ی اصلی  
 جستجو  
  روز شمار وقايع
  عضویت در خبرنامه  
پیشنهادات وانتقادات  
همكارى با سايت  
ارتباط با ما  
 درباره ی ما  
 

تبیلغات

آمار

خلاصه آمار بازدیدها

امروز : 1584
دیروز : 5614
بازدید کل: 8791743

تعداد کل اعضا : 608

تعداد کل مقالات : 11123

ساعت

نظر سنجی

كداميك از كانال‌هاى اهل سنت فارسى را بيشتر مي‌پسنديد؟

كانال فارسى نور

كانال فارسى كلمه

كانال فارسى وصال

نمایش نتــایج
نتــایج قبل
 
.محفوظ است islamwebpedia.com تمامی حقوق برای سایت
All Rights Reserved © 2009-2010