|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
تاریخ اسلام>خلافتها و حكومتهاي اسلامي>علاء الدین کیقباد > جنگ میان وی و ملک مسعود صاحب آمد
شماره مقاله : 10452 تعداد مشاهده : 356 تاریخ افزودن مقاله : 9/5/1390
|
جنگ ميان علاء الدين كيقباد و ملك مسعود، صاحب «آمد» در اين سال [ششصد و بيست و سوم هجرى قمرى]، در ماه شعبان، علاء الدين كيقباد بن كيخسرو بن قلج ارسلان، فرمانرواى شهرهاى روم، به سوى سرزمين ملك مسعود، صاحب «آمد» رهسپار گرديد و چند حصن از حصنهاى او را گرفت. سبب اين لشكر كشى آن بود كه پيش ازين گفتيم ملك مسعود صاحب آمد و جلال الدين بن خوارزمشاه و ملك معظم صاحب دمشق و سايرين با يك ديگر همدست شده بودند تا با ملك اشرف بجنگند. ملك اشرف كه با كيقباد، ملك روم، همدست بود، به شنيدن اين خبر براى كيقباد پيام فرستاد و ازو خواست كه به قلمرو صاحب آمد بتازد و با او پيكار كند. در اين هنگام ملك اشرف در ماردين بود. كيقباد، ملك روم، حركت كرد و به ملطيه رفت كه به وى تعلق داشت. در آن جا فرود آمد و لشكريان خويش را به ولايت ملك مسعود صاحب آمد، فرستاد. اين سربازان حصن منصور و حصن سمكاراد، و حصنهاى ديگرى را گشودند. صاحب آمد كه چنين ديد، به ملك اشرف نامه نگاشت و بار ديگر به همدستى و موافقت با او پرداخت. در نتيجه، ملك اشرف كسى را به نزد كيقباد فرستاد تا او را ازين حال آگاه سازد و به وى بگويد كه آنچه از صاحب آمد گرفته، به وى باز پس دهد. ولى كيقباد اين پيشنهاد را نپذيرفت و اين كار را نكرد و گفت: «من نماينده ملك اشرف نبودم كه به من امر و نهى كند!» در همين هنگام بود كه ملك اشرف به دمشق رفت تا با برادر خويش، ملك معظم، صلح كند. از آن جا به لشكريانى كه در ديار جزيره داشت فرمان داد تا چنانچه كيقباد، ملك روم، در انديشه خويش پافشارى كرد، صاحب آمد را يارى دهند و حقش را از كيقباد بگيرند. لشكريان ملك اشرف به پيش صاحب آمد رفتند كه تازه سپاه خود و كسانى را كه در شهرها داشت و شايسته جنگ بود گرد آورده بود. او پس از شكستى كه از كيقباد خورد با سربازان ملك اشرف و سپاهيانى كه خود فراهم كرده بود به جنگ با لشكريان كيقباد، ملك روم، شتافت. لشكر كيقباد سرگرم محاصره دژ الكختا بود كه از بلندترين حصنها و سنگرها به شمار مىرفت. سربازان ملك مسعود، صاحب آمد، پس از تصرف اين دژ به پيش ولىنعمت خويش بازگشتند. * متن عربی:
ذكر الحرب بين كيقباذ وصاحب آمد في هذه السنة [ثلاث وعشرين وستمائة]، في شعبان، سار علاء الدين كيقباذ بن كيخسرو ابن قلج أرسلان، ملك بلاد الروم، إلى بلاد المللك المسعود، صاحب آمد، وملك عدة من حصونه. وسبب ذلك ما ذكرناه من اتفاق صاحب آمد مع جلال الدين بن خوارزم شاه والملك المعظم، صاحب دمشق، وغيرهما على خلاف الأشرف؛ فلما رأى الأشرف ذلك أرسل إلى كيقباذ، ملك الروم، وكانا متفقين، يطلب منه أن يقصد بلد صاحب آمد ويحاربه، وكان الأشرف حينئذ على ماردين، فسار ملك الروم إلى ملطية، وهي له، فنزل عندها، وسير العساكر إلى ولاية صاحب آمد، ففتحوا حصن منصور وحصن سمكاراد وغيرهما؛ فلما رآى صاحب آمد ذلك راسل الأشرف، وعاد إلى موافقته، فأرسل الأشرف إلى كيقباذ يعرفه ذلك، ويقول له ليعيد إلى صاحب آمد ما أخذ منه، فلم يفعل، وقال: لم أكن نائباً للأشرف يأمرني وينهاني. فاتفق أن الأشرف سار إلى دمشق ليصلح أخاه الملك المعظم، وأمر العساكر التي له بديار الجزيرة بمساعدة صاحب آمد، إن أصر ملك الروم على قصده، فسارت عساكر الأشرف إلى صاحب آمد وقد جمع عسكره، ومن ببلاده ممن يصلح للحرب وسار إلى عسكر ملك الروم وهم يحاصرون قلعة الكختا بعد الهزيمة، وهي من أمنع الحصون والمعاقل، فلما ملكوها عادوا إلى صاحبها.
از کتاب: کامل تاريخ بزرگ اسلام و ايران، عز الدين على بن اثير (م 630)، ترجمه ابو القاسم حالت و عباس خليلى و على هاشمى حائرى ، تهران، مؤسسه مطبوعاتى علمى، 1371ش.
مصدر: دائرة المعارف شبکه اسلامی islamwebpedia.com
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|