|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
تاریخ اسلام>اشخاص>زیاد بن ابی سفیان
شماره مقاله : 10492 تعداد مشاهده : 402 تاریخ افزودن مقاله : 12/5/1390
|
زياد بن ابى سفيان بن امية بن عبد شمس. مادرش سميّه كنيز حارث بن كلده ثقفى است. برخى از محدثان به او زياد بن ابيه و برخى ديگر زياد امير گفتهاند. هنگامى كه معاويه او را برادر خود دانست- و به ابو سفيان پدر خويش ملحق ساخت- نخست عهدهدار امارت بصره شد و سپس معاويه كوفه را هم در اختيار او گذاشت. زياد زمستان را در بصره و تابستان را در كوفه اقامت مىكرد و هر گاه از كوفه بيرون مىرفت عمرو بن حريث را به جانشينى خود مىگماشت و هر گاه از بصره بيرون مىرفت سمرة بن جندب را به جانشينى خود مىگماشت. زياد نه از فقيهان شمرده مىشد و نه از قاريان، ولى نام آور و دبير ابو موسى اشعرى بوده و گاهى هم روايتى از عمر نقل كرده است. چند حديثى هم از او نقل كردهاند. گويد عارم بن فضل، از حماد بن زيد، از ايوب، از محمد ما را خبر داد كه مىگفته است نقش انگشترى زياد صورت طاوسى بود. گويد موسى بن اسماعيل، از گفته مردى از قريش به نام محمد بن حارث ما را خبر داد كه مىگفته است مرّة كه از آزاد كردگان و وابستگان خانواده ابو بكر و صاحب نهر مرّه بود، پيش عبد الرحمان پسر ابو بكر رفت و تقاضا كرد درباره كارى كه با زياد داشت براى زياد سفارشنامهاى بنويسد. عبد الرحمان نوشت: از عبد الرحمان به زياد و او را به ابو سفيان نسبت نداد. مره گفت: اين نامه را پيش زياد نمىبرم زيرا مرا زيان خواهد رساند. گويد: مره پيش عايشه رفت و عايشه نوشت: از ام المؤمنين عايشه به زياد بن ابى سفيان. هنگامى كه مره نامه را براى زياد برد، زياد او را گفت: فردا با اين نامه بيا. فرداى آن روز زياد مردم را جمع كرد و به غلام خود گفت نامه را بخوان و همينكه نامه را خواند كه از ام المؤمنين عايشه به زياد پسر ابو سفيان، زياد حاجت مره را بر آورده ساخت. گويد يزيد بن هارون، از داود بن ابى هند، از عامر ما را خبر داد كه مىگفته است درباره تقسيم ميراث مردى كه درگذشته و خاله و عمهاى بر جاى نهاده بود پيش زياد به داورى آمدند. زياد گفت: به خدا سوگند من به داورى عمر بن خطاب داناترين مردم هستم. مىدانيد عمر چگونه در اين باره داورى كرد؟ خاله را مانند خواهر و عمه را مانند برادر حساب كرد دو سوم مال را به عمه و يك سوم آن را به خاله داد. گويد مردى از گفته زكرياء بن ابى زائده، از عامر، از گفته زياد ما را خبر داد كه در تفسير آيه فصل الخطاب مىگفته است مقصود نوشتن اما بعد است. گويد زياد بن ابى سفيان! به سال فتح مكه در طائف زاده شده است و به سال پنجاه و سوم در حالى كه كارگزار معاويه بر كوفه بود در همان شهر درگذشت. * متن عربی:
زياد بن أبي سفيان بن حرب [من أهل البصرة من أصحاب عمر بن الخطاب، رضي الله تعالى عنه] ابن أمية بن عبد شمس وأمه سمية جارية الحارث بن كلدة الثقفي وكان بعضهم يقول: زياد بن أبيه، وبعضهم يقول: زياد الأمير، وولي البصرة لمعاوية حين ادعاه وضم إليه الكوفة، فكان يشتو بالبصرة، ويصيف بالكوفة، ويولي على الكوفة إذا خرج منها عمرو بن حريث ويولي على البصرة إذا خرج منها سمرة بن جندب، ولم يكن زياد من القراء ولا الفقهاء، ولكنه كان معروفا وكان كاتبا لأبي موسى الأشعري وقد روى عن عمر ورويت عنه أحاديث. قال: أخبرنا عارم بن الفضل قال: حدثنا حماد بن زيد عن أيوب عن محمد قال: كان نقش خاتم زياد طاووسا. قال: أخبرنا موسى بن إسماعيل قال: حدثنا رجل من قريش يقال: له محمد بن الحارث أن مرة صاحب نهر مرة أتى عبد الرحمن بن أبي بكر الصديق وكان مولاهم فسأله أن يكتب له إلى زياد في حاجة له، فكتب: من عبد الرحمن إلى زياد، ونسبه إلى غير أبي سفيان فقال: لا أذهب بكتابك هذا فيضرني، قال: فأتى عائشة فكتبت له: من عائشة أم المؤمنين إلى زياد بن أبي سفيان، قال: فلما جاءه بالكتاب قال له: إذا كان غدا فجئني بكتابك، قال: وجمع الناس فقال: يا غلام اقرأه، قال: فقرأه: من عائشة أم المؤمنين إلى زياد بن أبي سفيان، قال: فقضى له حاجته. قال: أخبرنا يزيد بن هارون، أخبرنا داود بن أبي هند عن عامر قال: أتي زياد في رجل ترك عمة وخالة فقال: أتدرون كيف قضى فيها عمر بن الخطاب؟ والله إني لأعلم الناس بقضاء عمر فيها، جعل الخالة بمنزلة الأخت والعمة بمنزلة الأخ، فأعطى العمة الثلثين والخالة الثلث. وأخبرنا رجل قال: حدثنا زكرياء بن أبي زائدة عن عامر عن زياد في قوله وفصل الخطاب قال: أما بعد، قال: وولد زياد بن أبي سفيان بالطائف عام الفتح، ومات بالكوفة وهو عامل عليها لمعاوية بن أبي سفيان سنة ثلاث وخمسين.
از کتاب: ترجمه الطبقات الكبرى ، محمد بن سعد كاتب واقدى (م 230)، ترجمه محمود مهدوى دامغانى، تهران، انتشارات فرهنگ و انديشه، 1374ش. مصدر: دائرة المعارف شبکه اسلامی islamwebpedia.com
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|