Untitled Document
 
 
 
  2024 Nov 21

----

19/05/1446

----

1 آذر 1403

 

تبلیغات

حدیث

 

در حدیث صحیح به نقل از پیامبر صَلَّى اللَّهِ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ آمده است: [مَنْ اغْتَسَلَ ثُمَّ أَتَى الْجُمُعَةَ فَصَلَّى مَا قُدِّرَ لَهُ، ثُمَّ أَنْصَتَ حَتَّى يَفْرُغَ مِنْ خُطْبَتِهِ ثُمَّ يُصَلِّي مَعَهُ، غُفِرَ لَهُ مَا بَيْنَهُ وَبَيْنَ الْجُمُعَةِ الْأُخْرَى وَفَضْلُ ثَلَاثَةِ أَيَّامٍ]
« هر کسی که روز جمعه غسل کند، سپس به نماز جمعه برود و به آنچه برای او مقدر شده نماز نفل بخواند. آنگاه تا فارغ شدن امام از خطبه ساکت شود و سپس با او نماز بخواند گناهان بین این جمعه و جمعه ی دیگرش و سه روز اضافه بخشوده می شود.»
مسلم (857)

 معرفی سایت

نوار اسلام
اسلام- پرسش و پاسخ
«مهتدين» (هدايت يافتگان)
اخبار جهان اسلام
تاریخ اسلام
کتابخانه آنلاین عقیده
سایت اسلام تکس - پاسخ به شبهات دینی
خانواده خوشبخت
شبکه جهانی نور
سایت خبری تحلیلی اهل سنت
بیداری اسلامی
صدای اسلام

 

 

 

  سخن سایت

قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) ‏عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين».
امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل».

لیست الفبایی     
               
چ ج ث ت پ ب ا آ
س ژ ز ر ذ د خ ح
ف غ ع ظ ط ض ص ش
ه و ن م ل گ ک ق
ی
   نمایش مقالات

اسلام معاصر>اشخاص>قرضاوی، یوسف > دیدگاه دکتر قرضاوی درباره شیعه

شماره مقاله : 1057              تعداد مشاهده : 560             تاریخ افزودن مقاله : 21/7/1388

دیدگاه دکتر قرضاوی درباره شیعه

علامه دکتر یوسف قرضاوی رئیس اتحاد جهانی علمای مسلمان روز چهار شنبه هفدهم رمضان ۱۴۲۹هـ بیانیه ای بعنوان “آگاهی برای عامه ی مردم” صادر نمودند، دیدگاه جناب خویش را در باره ی شیعه و در باره ی آنچه خبرگزاری ایرانی (مهر) در این اواخر در رابطه با ایشان نشر نموده ابراز داشتند، و در بیانیه ی خویش بر شیخ فضل الله و شیخ تسخیری رد نمودند.
در اینجا متن بیانیه ی ایشان را –با امانت داری کامل- خدمت شما خوانندگان محترم به فارسی ترجمه نموده ایم. امید واریم مورد دلچسپی و استفاده ی شما قرار گیرد.

بسم الله الرحمن الرحیم
وضاحت برای عامه ی مردم مسلمان در رابطه با دیدگاه این جانب در باره ی شیعه، و آنچه شبکه ی خبر رسانی نیمه رسمی ایرانی (مهر) نشر نموده، و رد بر شیخ فضل الله و شیخ تسخیری


بقلم: یوسف القرضاوی
رئیس اتحاد جهانی علمای مسلمان


خبر گزاری نیمه رسمی ایرانی (مهر) در سیزدهم رمضان المبارک ۱۴۲۹ هـ مصادف با سیزدهم سپتامبر ۲۰۰۸ م بعد از گفتگوی که روزنامه ی مصری (الیوم) با من انجام داد، شخصیت بنده را مورد شدید ترین حملات قرار داد، از هر حد و مرزی تجاوز نمود، با افتراهای که در شأن این خبر گزاری نبود بنده را شدیدا متأسف نمود.
من در مصاحبه ی خویش با روزنامه ی مصری (الیوم) در باره ی شیعه گفته بودم: من آنها را کافر نمیدانم چنانکه بعضی غلاة می گویند، من آنها را مسلمان می گویم اما مسلمانهای اهل بدعت.
و من در آن گفتگو هشدار داده بودم که شیعه دو عمل بسیار خطرناک را انجام می دهند، اول:
دشنام دادن صحابه ی کرام و دیگری: تهاجم بر کشورهای سنی مذهب و نشر مذهب شیعه در آنجا. و خصوصا اینکه ایشان ملیون ها بلکه ملیاردها از دارائی خویش را در این راه صرف می کنند و از کادرهای تربیت بافته در نشر مذهب خویش استفاده می نمایند، و اهل سنت هیچ نوع دفاع در مقابل این هجوم منظم ندارند.
ما علمای اهل سنت مردم خویش را به فرهنگ جلوگیری و ایستادگی در مقابل شیعه مسلح نساخته ایم؛ چرا که بیشتر اوقات از سخن گفتن در این مسایل (مسایل اختلافی) فرار می کنیم، با وجودی که آن را خوب درک می نمائیم؛ زیرا که ما بر اتحاد عالم اسلامی کوشا هستیم و می ترسیم فتنه بر پا شود.
این جملات خبر گزاری (مهر) را مشتعل ساخت، دست اندر کاران این خبر گزاری دیوانه شده و از حالت اعتدال بیرون شدند، و از راست و چپ من را با سنگ زدند.
آیت الله محمد حسین فضل الله دیدگاه من را نقد نمود، سخن های عجیبی گفت که مدهوش شدم و تعجب نمودم که مثل او این حرف ها را گفته باشد.
نائب من در اتحاد جهانی علمای مسلمان آیت الله تسخیری نیز تعلیقاتی داشت، حرفهای او از حرفهای فضل الله عجیب تر است.
قبل از اینکه بر گفته همه ی اینها رد نمایم می خواهم موقف خویش را در رابطه با شیعه ی امامیه، مذهب و دیدگاههای ایشان بیان نمایم، کوشش تمام دارم از حق اتباع نمایم و هدف من رضای پروردگار است، ایمان کامل دارم که خداوند از علمای دین عهد و پیمان گرفته که حق را همان طوری که هست برای مردم واضح نمایند وآن را کتمان نکنند.
بنده قبل از این نیز در کتاب خود (اصول گفتگو و تقریب در بین مذاهب اسلامی) این موضوع را بیان نموده ام، و اصل آن بحثی است که در نشست تقریب بین مذاهب اسلامی که در کشور بحرین برگزار شده تقدیم نموده ام و آنچه امروز می گویم تأکید گفته های سابقه است.
نخست: من به یک پارچگی امت اسلامی با همه فرقه ها، گروهها و مذاهب آن باور دارم، امت اسلامی به یک کتاب (قرآن کریم) و به یک پیامبر ایمان داشته و بسوی یک قبله روی می آورند.
اختلافاتی که در بین فرقه های امت اسلامی وجود دارد، هیچ فرقه ای از آن را از امت بیرون نمی کند، و حدیثی که در رابطه با تقسیم گروهها آمده (ستفترق أمتی إلی…) همه گروهها را جزئی از امت اسلامی می داند، مگر فرقه ای که کاملا و بطور قطعی از بقیه فِرق اسلامی جدا شده باشد.
دوم: تنها یک فرقه از بین هفتاد و سه فرقه ی که در حدیث ذکر شده فرقه ی ناجیه (نجات یافته گان) خواهند بود، و همه گروههای دیگر یا هلاک شده اند و یا گمراه هستند، و هر فرقه ای گمان می کند که تنها ایشان فرقه ی ناجیه بوده و دیگران گمراه هستند.
و ما اهل سنت یقین کامل داریم که تنها ما فرقه ی ناجیه هستیم و همه گروههای دیگر در بدعت ها و گمراهی ها غرق شده اند، بر این اساس در باره ی شیعه گفته ام: ایشان مبتدع (اهل بدعت) هستند و کافر نیستند، بیشتر اهل سنت ار این قول متفق اند، و اگر این طور نمی گفتم در گفتار من تناقض پیدا می شد؛ چرا که حق متعدد نمی شود، و الحمد لله حدود نود درصد امت اسلامی اهل سنت و جماعت هستند و حق دارند در رابطه با آنچه اعتقاد دارند سخن بگویند.
سوّم: این دیدگاه من در باره شیعه دیدگاه هر عالم میانه رو سنی مذهب می باشد، اما علمای سنی مذهب که میانه رو نیستند صراحتا و علنا شیعه را کافر می گویند؛ بخاطر نقطه نظر های شیعه در باره قرآن، در باره سنت پیامبر خدا، در باره ی صحابه ی کرام، مقدس دانستن ائمه، نظریه عصمت ائمه و اینکه ائمه غیب های را می دانند که پیامبران نمی دانستند.
و من در کتاب خویش اصول گفتگو و تقریب بر کسانی که شیعه را کافر می دانند تردید نموده ام.
اما در اصل مذهب شیعه با ایشان مخالف هستم و آن را صحیح نمی دانم، و آن اینکه:
پیامبر علیه السلام بعد از وفات خویش خلافت را برای علی وصیت نمود، و صحابه آن را کتمان کردند و به پیامبر خویش خیانت نمودند و حق علی را انکار کرده و همه ایشان در این مسأله بر خلاف علی اتفاق نمودند.
خیلی عجیب است علی این موضوع را در حضور جماعت مسلمانها اعلان نکرده و از حق خویش دفاع نمی نماید. بلکه با ابوبکر، عمر و عثمان بیعت نموده، معاون و مشاور ایشان بود، چطور حقیقت را به ایشان نمی گوید؟ چطور حق خویش را به همگان واضح نمی سازد؟ و چطور فرزند او حسن از خلافت منصوص به نفع معاویه دست بر دار می شود؟ و چطور رسول خدا او را بر این کار ستایش می کند، که خداوند توسط او (حسن) بین دو طائفه ی بزرگ از مسلمانها آرامش و صلح بر قرار نموده است؟.
اهل تشیع بدعت های عملی زیادی دارند مانند: تجدید سوگواری حسین در هرسال با زدن به صورت ها، و سینه زدن و زنجیر زدن تا اینکه خون از آنها جاری میشود درحالیکه بیش از سیزده قرن از واقعه گذشته است! چرا این کار را در روز کشته شدن پدر حسین انجام نمی دهند درحالیکه از او بهتر بود.
و از جمله بدعت های عملی شیعه، انجام اعمال شرکی در جاهای که گمان می کنند اهل بیت در آنجا دفن شده اند، و کمک خواستن از آنها و طلب نمودن آنها.
این اعمال را بعضی نادانان اهل سنت نیز انجام می دهند، اما علمای اهل سنت ایشان را به سختی منع نموده توحید صحیح را برای آنها یاد می دهند. از این لحاظ ما ایشانرا بدعتی میگوییم و آنها را به کفراکبر(خارج کننده از ملت اسلامی) متصف نمی کنیم.
و من از جمله کسانی هستم که از قدیم در مقابل حرکت تکفیری مقاومت می نمودم. و در این خصوص کتابی بنام (ظاهرة الغلو فی التکفیر) نیز نشر نموده ام، در این رساله بر غلو کننده گان رد نموده ام، و باز تاکید می نمایم هر آن شخصی که شهادتین را اداء نماید و به مقتضای آن پای بندی داشته باشد بدون شک در اسلام داخل شده، و از اسلام خارج نمیشود مگر به وسیله عمل یقینی؛ یعنی عملی که قطعا کفر باشد و در آن هیچ شکی نیز وجود نداشته باشد.
چهارم: اختلاف در فروع دین، مسائل عملی و احکام عبادات و معاملات باکی ندارد و اصول دین همه را در بر می گیرد. اختلاف در مسائل عملی که بین ما و شیعه است بزرگتر از اختلافات که بین مذاهب اهل سنت وجود دارد نیست؛ به این خاطر از شیخ شلتوت ( شیخ سابق ازهر) نقل نموده اند که او به جواز تعبد به مذهب جعفری فتوی داده بود؛ چرا که تعبد به مسائل فروعی و احکام عملی مربوط می شود، و در مسائلی از نماز و روزه که شیعه با ما اختلاف دارند این امکان وجود دارد که در آن از گذشت کار گرفته شود و این اختلافات را تحمل نماییم.
پنجم: آنچه که من در مصاحبه با روزنامه ی مصری (الیوم) بیان داشتم ، با صراحت و یقین کامل ابراز داشته ام و این موقف من درهمه کنفرانس های تقریب در رباط، بحرین، دمشق و دوحه که من حاضر شده ام بوده است.
علمای شیعه بارها این موقف ما را شنیده اند و نظریاتی داشته اند، و آنگاه که من حدود ده سال پیش به ایران سفر نمودم صراحتا به آیت الله ها گفتم: در بین ما و شما خطهای سرخی وجود دارد که باید مراعات شوند و هیچگاه مورد تهاجم قرار نگیرند، از آنجمله: دشنام دادن به صحابه ی کرام، و از آنجمله: تبلیغات برای ترویج مذهب شیعه در کشورهای سنی مذهب. همه علمای شیعه با این نظر من موافقت نمودند.
ششم: من با وجود اینکه از تبلیغات گسترده شیعه در کشورهای اهل سنت ناراض هستم، باز هم از حق ایران در بدست آوردن انرژی هسته ای دفاع نموده ام، تهدید های که از جانب امریکا متوجه ایران است را به شدت رد نمودم و گفتم: اگر امریکا به ایران تجاوز نمود ما در پهلوی ایران خواهیم بود و ایران بخشی از دار اسلام است، تجاوز به آن هیچ توجیهی ندارد، شریعت اسلام بر ما لازم گردانیده اگر بیگانه ای یکی از سرزمین های اسلامی را تهدید نمود از آن ملک دفاع نمائیم.
همه وسایل ارتباط جمعی ایران موقف من را به نشر سپردند و عده ای از مسئولین دولتی ایران با من تماس گرفته و از من تشکر نمودند.
من در این موقف خویش چشم پوشی ننمودم بلکه موقفی را ارایه داشتم که هر مسلمان در نصرت برادر مسلمان خویش باید آن را اتخاذ نماید.
رد بر خبر گزاری ایرانی (مهر): این خبر گزاری گمان نموده که من آنچه را که خاخام ها (علمای) یهود می گویند تکرار می نمایم و من به نیابت از آنها صحبت می کنم و ادعاء نموده است سخن های من به مصلحت صهیونیست ها و حاخام های یهود تمام می شود.
این خبرگزاری ایران با جهالت تمام ندانسته است که خود یهود اعلان نموده اند خطرناک ترین اشخاص در قضیه ی فلسطین علمای دین می باشند و قرضاوی خطرناکترین علماء است! از مدت زیادی کوشش می نمایند مرا ترور کنند و بر علیه من تبلیغات بسیار نموده اند و تا هنوز لابی صهیونیستی در هر جا بر ضد من موقف می گیرند و بر دولت ها فشار وارد می کنند تا از ورود اینجانب در خاک خویش جلو گیری نمایند، عجیب نیست که ورود من به امریکا، انگلیس و چند کشور دیگر اروپائی ممنوع قرار داده شده است؛ زیرا که من دشمن وجود اسرائیل هستم و من مفتی حملات شهادت طلبانه میباشم. من از پانزده سالگی با یهود و صهیونیست ها مبارزه می کنم، تقریبا از هفتاد سال بدین سو؛ یعنی قبل از اینکه کسانی که بر من هجوم می آورند از مادر زاده شده باشند.
از ابتدای جوانی با حرکتی در ارتباط بودم که صهیونیست ها آن را اولین دشمن خویش می دانند و آن نهضت اخوان المسلمین می باشد که تعداد زیاد شهید تقدیم نموده و تا هنوز برای آزادی فلشطین خونهای خویش را می ریزانند.
۱- اما ماسونی ها، نوشته های من در رابطه با آنها خیلی واضح است؛ و خصوصا فتوای صادر در رابطه با ماسونیت در کتاب من فتاوای معاصر.
۲- خبرگزاری مهر گمان نموده پیروزی حزب الله بر یهود در لبنان مذهب شیعه را نزد جوانان عرب و نزد مسلمانهای که زیر یوغ استبداد هستند محبوب گردانیده است، این خبر گزاری پیروزی حزب الله را معجزه ای از معجزه های اهل بیت دانسته است؛ چرا که مردم گمشده ی خویش را در این مذهب یافتند و این مذهب نمونه ی بسیار زیبای را برای آنها تقدیم نموده است. این نمونه حکم فقط در زمانه ی پیامبر و سالهای حاکمیت علی بوده و در زمان حاکمیت شخص دیگری نظیر آن نگذشته است.
بی شک ادعای باطل و بی اساسی است، فرد ایرانی مانند افراد دیگر در کشورهای اسلامی از خوف در امان نمی باشد و خصوصا اهل سنت ایران که تا هنوز از استبداد و مظالمی که دامنگیر ایشان است رنج می برند.
خبر رسانی مذکور دوران خلافت ابوبکر و عمر رضی الله عنهما را مورد طعن قرار داده و زیر سوال می برد حالانکه بهترین نمونه عدالت اسلامی و شورای مردمی را به جهانیان تقدیم نمودند، بر خلاف دوران حاکیت علی رضی الله عنه که در جنگهای داخلی گزشته است و نتوانست برنامه های خویش را طوری که می خواست پیاده نماید.
۳- خلاصه اینکه خبررسانی مذکور به رشد و توسعه ی حرکت شیعه در کشورهای عربی اعتراف نموده و آن را معجزه ی آل بیت! دانسته است، اگرچه شیخ فضل الله و شیخ تسخیری از این گسترش انکار نمایند.
۴- خبر رسانی ادعاء نموده من از قهرمانی شیعه ها در جنوب لبنان در سال ۲۰۰۶م سخن نگفته ام، و این یک ادعای جاهلانه و دروغ است، من حزب الله را نصرت دادم و از آن دفاع نمودم، و در نشست کاملی از برنامه ی (شریعت و زندگی) شبکه ی تلویزیونی الجزیره نشر شده است بر فتوای شیخ ابن جبرین عالم بزرگ سعودی تردید وارد نمودم.
۵- خبر رسانی با بی شرمی تمام از شکست عربها و خصوصا شکست سال ۱۹۶۷م صحبت نموده، از حکمرانان و ژنرال های عرب که در این نبرد ها نقش داشتند و شکست خوردند یاد آوری نموده است، گویا من مسئول و سرپرست آنها هستم.
من قبل از این نیز در مقابل استبداد و سرکشی حکام صحبت نموده ام و به سبب آن چندین مرتبه دستگیر شده و روانه ی زندان شده ام، در دادگاههای نظامی محاکمه شده از منصب های حکومتی محروم گردیده ام.
خبر رسانی ایرانی (مهر) فراموش نموده است که مصر بخاطر آزادی فلسطین چهار جنگ براه انداخته و در یکی از این جنگها با وجود کمک های بی شائبه ی امریکا بر صهیونیست ها پیروز شده است. این جنگ در دهم رمضان المبارک سال ۱۹۳۹هـ مطابق ششم اکتوبر ۱۹۷۳م بوده، و هم چنین راد مردی های برادران مجاهد در حرکت حماس، الجهاد و گردانهای اقصی در فلسطین برای همیش جاودانه خواهد ماند.
۶- بد ترین موضوعی که خبر رسانی بدان دست انداخته این است که ادعاء نموده من به زبان دو رنگی و نیرنگ صحبت می نمایم، این زعم ایشان خیلی افسوسناک است و فقط لایق کسانی است که این ادعاء را بر من وارد نموده اند.
شاعر در وصف اینها چه زیبا گفته است:
این تفاوت بین ما و شما برای شما کافی است، از کوزه همان تراود که در اوست.
کسانی که با من از نزدیک در ارتباط بوده اند و یا بیوگرافی اینجانب را خوانده اند، می دانند که من از عنفوان جوانی در مقابل هر باطلی شمشیر برهنه بوده ام و من هیچگاه در مقابل پادشاه، امیر و یا رئیس از دو رنگی و منافقت کار نگرفته ام، و من سخن حق را بیان می نمایم و در این راه از ملامت ملامت گر واهمه ی ندارم.
اگر من در بازار نفاق فروخته می شدم، خویشتن را به بازار ایران می فروختم که می تواند ملیونها بپردازد؛ ایرانی که توانسته ولاء خیلی ها را به ثروت بخرد، اما من خویشتن را به همه گنجهای زمین نمی فروشم، الله متعال من را خریده است و من خویشتن را به او تعالی فروخته ام.
قبل از این به چند سال برای من پیشنهاد دادند جائزه ای بنام علمای اهل سنت به من اهداء نمایند، اما من معذرت خواسته و قبول نکردم.
و خبرگزاری کاذب بی ارزش گفته است: برای شیخ قرضاوی بهتر بود از خطر گسترش صهیونیست در منطقه صحبت نماید که نزدیک است به خانه ی خود قرضاوی برسد، و فرزندان او که در لندن بسر می برند از فرهنگ اسلامی دور شده و به فرهنگ انگلیسی بطور کامل رنگ شده اند.
و من نمی دانم این افراد چطور جرأت می کنند دروغهای آشکار بگویند، هیچ یک از فرزندان من در لندن زندگی نمی کنند بلکه در دانشگاه قطر تدریس می کنند و یا در سفارت قطر در قاهره کار می کنند، و سه دختر من دکترای خویش را از لندن بدست آورده اند و همه ی ایشان از چندین سال بدین سو در قطر بوده و به فرهنگ اسلامی متمسک می باشند مگر اینکه توطئه گران در خبرگزاری (مهر) تخصص های علمی ایشان را خروج از دین و از فرهنگ اسلامی بدانند.
اما خطر گسترش صهیونست در منطقه من احتیاج ندارم آن را از آقای حسن زاده –کارشناس امور بین المللی خبر رسانی (مهر)- فرا بگیرم، من از پانزده سالگی در مقابل این خطر با شعر و نثر، خطبه و نوشته مقاومت می نمایم؛ دو کتاب در این رابطه تحریر نموده ام و آن دو: (درس النکبة الثانیة) و (القدس قضیة کل مسلم) بر علاوه فتواها، درسها و خطبه های که من القاء نموده ام.
و اگر به رادیو در روز جمعه و یا به ماهواره قطر گوش دهد حقیقت موقف من را در مقابل خطر صهیونستی درک خواهد نمود و کسی در این میدان از من بیشتر کار نکرده است.
۱- موقف شیخ فضل الله: آیة الله شیخ محمد حسین فضل الله بعد از مصاحبه ی من با روزنامه ی مصری (الیوم) ابراز نظر کرده است و من تعجب نمودم که سخنان این چنین از شخصی مثل او صادر شود، من او را از علمای معتدل شیعه می شمارم، بین من و او بغیر از دوستی چیز دیگری نیست، او ابتداء اینطور گفته:
من هیچگاه نشنیدم شیخ قرضاوی بر علیه مبشرین (دعوتگران مسیحی) که مسلمانان را از دین خارج می کنند سخن گفته باشد… . این ادعاء خیلی عجیب می نماید، دیدگاه من در رابطه با تنصیر که ایشان آن را تبشیر می نامند برای هر خاص و عام واضح می باشد. کتابها، سخنرانی ها، مقاله ها و خطبه های من شاهد خوبی بر این مدعا است.
بعد از کنفرانس کلورادو در سال ۱۹۷۸م که برای نصرانی نمودن جهان اسلام برگزار شده و هزار ملیون دلار سرمایه بدان اختصاص یافته بود من به بسیاری از کشورهای اسلامی سفر نمودم و مؤفق شدم هیئت خیریه ی جهانی اسلامی را در کویت تأسیس نمایم که هدف اول آن: مقاومت در برابر موج حملات تنصیری بود که از طرق تطمیع و پرداخت اموال در مسلمانها نفوذ پیدا میکردند.
همه مردم می دانند من همیشه در برابر کسانی که به مقدسات اسلامی (پیامبر، قرآن و سنت) دست درازی می کنند به کمین نشسته ام.
موقف من در مقابل کسانی که به پیامبر اسلام گستاخی نمودند در سطح جهانی برای همگان آشکار است. من از چندین وجه بر پاپ رد نموده ام از آنجمله کتاب من (پاپ و اسلام) موجود می باشد.
۲- شیخ فضل الله هم چنین می گوید: ما از قرضاوی نشنیدیم که گاهی بر علیه ملحدین و علمانی های که به عالم اسلام رخنه نموده اند صحبت نماید.
من می گویم: جای تعجب است، من در کتابها، سخنرانی ها و مقاله های خویش که مطبوع و مشهور هستند بار ها از علمانی ها و ملحدان بحث نموده و خطر آنها را بر جهان اسلام واضح نموده ام، از آنجمله: اسلام و علمانیت در مقابل یکدیگر، افراط گرائی علمانی در مقابله با اسلام، الدین والسیاسة، مِن فقه الدولة فی الاسلام و کتاب های دیگری که در شرق و غرب دنیا نشر شده و به زبانهای گوناگون ترجمه شده است.
و من در مناظره های زیادی با علمانی ها شرکت نموده ام، که خداوند در آن مناظره ها دلائل مسلمانها را غالب گردانید و دشمنان ایشان را رسوا ساخت و شاید که خیلی ها این مناظره ها را از طریق نوار (کاسیت) شنیده باشند.
۳- شیخ فضل الله بر اینکه من شیعه را گروه مبتدع خوانده ام گرفت نموده است، و فراموش کرده من این قول را در مقابل کسانی گفته ام که می گویند شیعه کافر است.
و ما اهل سنت بقیه گروههای اسلامی را مبتدع می شماریم، اما بدعت آن ها را کفر نمی گوئیم؛ چرا که فرقه ی ناجیه تنها یک گروه است، و گروههای دیگر هر یک به تناسب بدعت خویش در وادی های گمراهی و ضلالت واقع شده اند.
و باید دانست که اهل تشیع مرتکب بدعت های عملی و نظری می شوند:
از جمله بدعتهای نظری ایشان: اینکه می گویند رسول خدا خلافت را برای علی وصیت نمود، و معصوم دانستن اشخاص (ائمه) و غلو در تعظیم آنها، و تقدیس ایشان و اینکه سنت در نزد آنها سنت محمد صلی الله علیه وسلم نیست بلکه سنت او و سنت معصومین! که بعد از ایشان آمده اند.
و از جمله بدعت های عملی ایشان: تجدید ماتم حسین رضی الله عنه در هر سال، و امور شرکی که در نزد قبور منسوب به اهل بیت انجام می دهند و زیادت جمله ی (أشهد أن علیا ولی الله) در اذان و غیره.
اما آنچه در رابطه با تحریف قرآن توسط شیعه گفته، من از جمله کسانی هستم که اعتقاد دارند اکثریت قاطع شیعه قرآنی غیر از قرآن ما را نمی شناسند و قرآنی که در ایران چاپ می شود همان قرآنی است که در مدینه منوره و در قاهره طبع می شود، و همان قرآنی است که علمای ایشان آنرا تفسیر می کنند، فقهای آنها بدان استدلال می جویند، متکلمین ایشان به آن مراجعه نموده و اطفال شان آن را حفظ می کنند. این موقف را در بیشتر از یک کتاب خویش بیان نموده ام.
بعضی از اهل تشیع عقیده دارند این قرآن ناقص است و آنگاه که مهدی ظهور نماید قرآن کامل را با خویشتن خواهد آورد، و برخی از شیعه ها در این رابطه کتاب نیز نوشته اند مانند کتاب (فصل الخطاب فی إثبات تحریف کتاب رب الارباب)، اکثر شیعه این قول را قبول ندارند اما این اشخاص را کافر نیز نمی گویند چنانکه ما اهل سنت ایشان را کافر می گوئیم، این فرق بین ما و ایشان است.
۴- شیخ فضل الله در مصاحبه ی خویش سوال نموده: نظر من در باره ی بعضی از اهل سنت که در کتابهای خویش شیعه را تکفیر می کنند و می گویند شیعیان مشرک و مرتد هستند چیست؟.
و من به او جواب می دهم: من این قول را رد می نمایم و راضی نیستم که شخصی از اهل قبله را تکفیر نمایم مگر به دلیل قطعی که او را از دائره ی اسلام خارج نماید، اما هر آنچه احتمال تأویل دارد اصل آنست که طرف بر اسلام باقی باشد و به او گمان نیکو نمائیم و هر شکی را به نفع او توجیه و تأویل کنیم.
۵- شیخ فضل الله آنچه را من تهاجم افکار اهل تشیع بر سرزمین های سنی مذهب نامیده ام رد نموده و گفته بعضی از دوستانش را نزد من فرستاده تا آمار دقیقی از شهرهای سنی مذهب که شیعه در آن رخنه نموده اند بدهم.
و من می گویم: کسی به این غرض نزد من نیامده است. و خصوصا در سرزمین های که خالص سنی نشین هستند مثل مصر، سودان، تونس، الجزایر و… ضرورتی به آمار گیری احساس نمی شود، آنچه عیان است چه حاجت به بیان است؟.
و گمان می کنم آنچه شبکه ی خبر رسانی (مهر) از گسترش مذهب شیعه در کشورهای عربی و اسلامی اعلان نموده و آن را از معجزه های آل بیت! دانسته در رد بر شیخ فضل الله کافی باشد.
با شیخ تسخیری:
اما دوست ما شیخ تسخیری عکس العمل او خیلی عجیب است، او مرا خوب می شناسد؛ از مدت ربع قرن یا بیشتر، من او را در اتحاد جهانی نائب خویش گردانیده ام و همیشه در نشست های مسئولین و در دفتر مرکزی با هم ملاقات می نمائیم و هم چنین در کنفرانسها و مجمع فقهی.
۷- شیخ تسخیری سخنان من را فتنه بر انگیز دانسته است، و اینکه گروههای تکفیری و بنیاد گرا معلومات غلط را بر من ارائه نموده و من به شدت تحت تأثیر گفته های آنها در می آیم.
و شیخ تسخیری فراموش نموده من هیچگاه فتنه بر پا ننموده ام بلکه داعی وحدت و محبت بوده و در مقابل گروههای تند رو ایستادگی نموده ام، از ضرر های آنها هشدار داده ام، کتابها نوشته، خطبه ها و درسها داده ام، و در فراخوانی امت به میانه روی و اعتدال مقاله ها نوشته ام؛ بلکه نماد اعتدال گرائی در بین دعوتگران، مفکرین و فقهاء شده ام.
کتابهای من در رشد بیداری اسلامی مشهور بوده و به زبانهای زنده ی دنیای اسلام ترجمه شده است.
۸- تسخیری می گوید: قرضاوی تبلیغ مذهب شیعه را به تبشیر مشابهت داده است؛ در حالیکه این اصطلاح فقط در تبلیغ مذهب مسیحی استعمال می شود.
می گویم: من همان تعبیری را بکار برده ام که امام محمد مهدی شمس الدین رحمه الله بکار برده است و قبل از این من جمله ی نشر مذهب را بکار می بردم.
اما تبشیر (دعوت) مسیحی را من به اسم حقیقی آن که همان تنصیر است یاد می کنم، دیگر اینکه در اصطلاح مشاحة (حرج) نیست.
گویا که شیخ تبلیغ مذهب شیعه در کشورهای اهل سنت را تأئید می کند اما آن را تبشیر نمی نامد. و من به هر اسمی که باشد آن را رد می نمایم؛ چرا که اعتبار به مضمون و مسمی است و به اسامی و عناوین نمی باشد.
۹- تسخیری تأکید نموده است که قرضاوی با انجام دادن این اعمال برای انسجام امت اسلامی و مصالح آن کوشش نمی کند و اینکه این کار با اهداف اتحاد جهانی علمای مسلمان که قرضاوی در تأسیس آن برای پایان دادن به تعصب و ایجاد فضای میانه روی کوشش بسیار نموده در تضاد است.
و شیخ تسخیری باید بداند من در تمام مراحل زندگی خویش برای یکپارچگی صفوف مسلمانها سعی نموده ام، اگر توحید صفوف ممکن نباشد کم از کم همکاری در بین ایشان وجود داشته باشد، و من تقریب بین مذاهب را تأئید نمودم، به کنفرانسهای آن شرکت کردم، بحث های خیلی مهم را در آن ارائه داشتم. اما این همه به این معنی نیست که من خطر را در جلو چشم خویش ببینم اما بخاطر راضی نگه داشتن این و دوستی با آن چشم ها را ببندم.
قسم بخدا دین خویش را با پادشاهی شرق و غرب بدل نخواهم کرد. من در همه کنفرانس های تقریب که شرکت نمودم با وضاحت و قوت این نظر را ابراز داشتم که جلو صادر کردن یک مذهب در سرزمین های که آن مذهب وجود ندارد گرفته شود.
تسخیری بیاد دارد آنگاه که من از ایران دیدار نمودم برای ایشان گفتم: از تبلیغ مذهب شیعه در بلاد سنی مذهب چه سودی می برید؟ یکصد یا دویست، هزار یا دو هزار یا کمتر و بیشتر.
اما اگر مردم منطقه متوجه فعالیت تان شدند شما را بطور کلی طرد می کنند و بر ضد شما ایستادگی می نمایند، و ما دوست نداریم این کار را با شما بکنند. و در اینجا شیخ تسخیری گفت: راست می گوئی و آنچه را با دفتر ایشان در خارطوم شده بود بطور مثال پیش کرد و گفت:
بعد از انقلاب روابط ما با رهبری سودان خوب بود و برای ما اجازه دادن آنجا دفاتر باز نمائیم، اما رئیس دفتر در آنجا شروع به توزیع کتاب (آنگاه که هدایت شدم) نمود، حکومت سودان بلا فاصله این دفاتر را بسته نموده و کارکنان آن را اخراج نمود.
۱۰- تسخیری این گفته ی من را در روزنامه ی مصری که شیعه مسلمان هستند اما بدعتی می باشند نقد کرده و گفته است: قرضاوی یکبار دگر شیعه را به تحریف قرآن متهم نموده است در حالی که این یک خطای بزرگ است و او میداند علمای شیعه در عصرهای متمادی تأکید داشته اند که قرآن تحریف نشده است.
و من اعتراف می کنم روزنامه ی مصری (الیوم) در اینجا نصّ کلام من را نقل نکرده بلکه در آن تصرف نموده است و طوری که من در جواب گفته ام دقیق و شامل نیست، و با وجود این روزنامه از بنده نقل قول نکرده که همه شیعه به تحریف قرآن اعتقاد دارند، بلکه گفته است: خیلی از آنها می گویند که قرآن فعلی کلام خداوند است اما بعضی اجزاء آن مانند سوره ی ولایت ناقص می باشد.
ازانجمله: دانشمند معروف شیعه حاج میرزا حسین محمد تقی نوری طبرسی که یکی از علمای بزرگ نجف بوده است کتاب مشهور خویش را بنام (فصل الخطاب) در نجف نوشته است. و ارزش کتاب در این است که صد ها قول از کتابهای معتبر شیعه و مصادر آنها، اقوال علماء و مجتهدین در قرنهای مختلف که بر زیادت و نقصان قرآن تصریح نموده اند نقل کرده است.
و آنگاه که کتاب او چاپ شد در ایران سر و صدا های بر پا شد، خیلی ها بر او رد نمودند، و او کتاب دیگری بر رد ایشان نوشت و شبهاتی را که بر کتاب او وارد نموده بودند جواب داد.
و من نظر خویش در رابطه با موقف شیعه در باره ی قرآن را در بحثی که به کنفرانس تقریب در بحرین ارائه نمودم نوشته ام و آن را در رساله ای بنام (اصول گفتگو و تقریب بین مذاهب و گروههای اسلامی) به نشر رسانده ام، آن را از جمله کتابهای رشد بیداری اسلامی قرار داده ام که کتابخانه ی وهبه در مصر و موسسه ی رساله در لبنان آن را به نشر می رساند.
و در آن رساله بر کسانی که شیعه را متهم به نظریه تحریف قرآن و پس از آن ایشان را تکفیر می کنند رد نموده ام.
در رد بر اینها نوشته ام:
ما قبلا نیز تذکر داده بودیم که شیعه بر این امر باور دارد آنچه در بین غلافهای مصحف است کلام خدا می باشد که معجزه محمد است، به همین سبب قرآن را حفظ می نمایند، آنرا تلاوت می کنند، در مسایل عقیدوی و فروع احکام بدان متمسک می شوند و بر این امر باور دارند. قرآنی غیر از قرآن خویش را در نزد آنها نمی بینیم، قرآنی که در ایران چاپ می شود همان قرآنی است که در مصر و عربستان به چاپ می رسد. اما ادعای اینکه بعضی از اجزای قرآن ناقص است، همه شیعه بر آن اتفاق ندارند بلکه محققین آنها این ادعاء را رد می کنند.
من بعضی اقوال شیعه های معتدل را –که علمای اهل سنت از ایشان نقل نموده اند- آورده ام، آنها تأکید بر این دارند که قرآن کریم از هر زیادی و نقصانی محفوظ بوده است، از آنجمله اقوالی که شیخ رحمت الله کیرانوی هندی در کتاب مشهور خود إظهار الحق آن را آورده است:
الف- شیخ صدوق ابوجعفر محمد بن علی بن بابویه که یکی از بزرگترین علمای شیعه امامیه اثنا عشریه است در رساله ی اعتقادیه خود می گوید:
اعتقاد ما در باره ی قرآن: قرآنی که خداوند بر پیامبر خویش نازل نموده همانی است که بین دو جلد مصاحف می باشد و امروزه در دسترس مردم قرار دارد. عموم مردم را نظریه اینست که یکصد و چهارده سوره دارد، ما را رأی اینست که الضحی والم نشرح یک سوره است، ولإیلاف وألم تر کیف یک سوره است، و اگر کسی بگوید ما می گوئیم قرآن از این بیشتر است او دروغ گفته است.
ب- مرتضی علم الهدی ذو المجد ابو القاسم علی بن الحسین الموسوی در تفسیر (مجمع البیان) که در نزد شیعه تفسیر معتبر است آورده است: قرآن در زمان رسول خدا جمع شده بوده است.
و استدلال کرده قرآن در آن هنگام درس و تدریس می شده و همه ی آن حفظ می شده است حتی عده ای از صحابه مانند عبد الله بن مسعود و ابی بن کعب چند مرتبه قرآن را خدمت رسول خدا ختم نمودند، و با کوچکترین تأملی دانسته می شود که قرآن در آن هنگام جمع شده بوده و منتشر نبوده است، و گفته است: عده ای از امامیه و حشویه که در این مسأله اختلاف نموده اند، اختلاف ایشان مهم نیست؛ زیرا که برخی از اصحاب حدیث (از شیعیان) اخبار ضعیف را جمع نموده و گمان بردند که صحیح است، و با استدلال به این احادیث ضعیف نمی توانیم از امر مقطوع و یقینی دست بردار شویم.
ج- سید مرتضی هم چنین گفته است: علم به صحت قرآن مانند علم به وجود شهر ها و حادثه های بزرگ و واقعه های مشهور است؛ دواعی بسیار و اهتمام بلیغ بر نقل آن موجود بوده و به حدی رسیده که از مثالهای که ذکر نمودیم نیز فرا تر رفته است؛ چرا که قرآن معجزه ی پیامبر و منبع علوم شرعی و احکام دینی است، و علمای مسلمان در حفظ و اهتمام به آن خیلی کوشیده اند تا همه چیز آن از قبیل اعراب، قرائت ها، حروف و آیات را خوب دانسته اند، چطور امکان دارد شائبه ی تغیر در آن راه یافته باشد و یا با وجود کوشش های راستین امت اسلامی ناقص باشد؟.
د- قاضی نور الله شوشتری که از علمای مشهور ایشان است در کتاب (مصائب النواصب) خویش می نویسد: آنچه از تحریف قرآن را به شیعه ی امامیه نسبت می دهند قول جمهور امامیه نیست بلکه عده ای خیلی کم از امامیه بدان قول نموده اند که در بین امامیه هیچ وزنی ندارند.


هـ- ملا صادق در شرح كليني گفته است: در هنگام ظهور امام دوازدهم قرآن به ترتیب فعلی که الحال مشهور است ظاهر شده و به این ترتیب نشر میشود.

از اقوال بالا دانسته شد قول پذیرفته شده در نزد علماء فرقه ی شیعه اثنا عشریه این است که:
قرآنی را که خداوند متعال بر پیامبر خویش نازل نموده همان است که در بین هر دو غلاف و در دست مردم است، از این بیشتر نیست.

قرآن در هنگام حیات رسول خدا جمع شده بوده، هزاران صحابی پیامبر آنرا حفظ نمودند وبه نسل های بعدی رساندند.
عده ی از صحابه مانند عبد الله بن مسعود و ابی بن کعب و غیر ایشان چند مرتبه قرآن را بر نزد آن حضرت ختم نمودند، در هنگام ظهور امام دوازدهم قرآن به این ترتیب ظاهر شده و نشر میشود.
قول عده ی اندکی که گفته اند: در قرآن تغیر راه پیدا کرده است مردود میباشد و شیعه هیچ اعتنای به گفته شان نمی نمایند، بعض اخبار ضعیف که در مذهب تشیع در رابطه با تحریف قرآن آمده اعتبار نداشته و قول مقطوع به سبب آن ترک نمی شود.
ابن مطهر حلی در تفسیر خویش مسمی به تفسیر الصراط المستقیم که از تفاسیر معتبر در نزد شیعه است در یل آیه ی کریمه “إنا نحن نزلنا الذکر وإنا له لحافظون”گفته است: یعنی ما قرآن را از تحریف، تبدیل، زیادت و نقصان نگه میداریم.
بحثی که خدمت تان ارائه شد خلاصه ی آنچه که بنده در کتاب خویش (مبادئ فی الحوار والتقریب) نوشته ام می باشد، و حقیقت دیدگاه من در باره ی اعتقاد شیعه در رابطه با قرآن است و علمای ایشان این مطلب را می دانند .
اما آنچه از تلاشهای که شیعه در گسترش مذهب خویش در مناطق سنی نشین انجام می دهند و من بدان اشاره نمودم، من بر این قول خویش اصرار دارم و باید جلو آن گرفته شود، در غیر اینصورت به امت اسلامی خیانت نموده ایم و در حقی که امت بر ما دارد تفریط روا داشته ایم.


من از عواقب این تهاجم هشدار داده ام و امت اسلامی را از نتایج این بی باکی با خبر نموده ام، و من خواسته ام امت را ازنتایج فتنه ای که نزدیک است شعله های آن فروزان شده شراره های آن مردم ما را به کام خویش بکشد و خشک و تر را با هم بسوزاند بیم داده ام، و عاقل آنست که علاج واقعه را قبل از وقوع آن بنماید.

والله من وراء القصد وهو الهادی إلی سواء السبیل
یوسف القرضاوی

۱۷/ ۰۹/ ۲۰۰۸ م

منبع http://www.qaradawi.net
ترجمه پایگاه اطلاع رسانی اهل سنت”سنی نیوز”



 
بازگشت به ابتدای صفحه     بازگشت به نتایج قبل                       چاپ این مقاله      ارسال مقاله به دوستان

اقوال بزرگان     

حضرت عمر(رض) می‌فرماید: «رحم الله من اهدی الیّ عیوبی»: «محبوب‌ترین مردم در نزد من کسی است که عیبهایم را به من بنمایاند». (سنن دارمی)

تبلیغات

 

منوی اصلی

  صفحه ی اصلی  
 جستجو  
  روز شمار وقايع
  عضویت در خبرنامه  
پیشنهادات وانتقادات  
همكارى با سايت  
ارتباط با ما  
 درباره ی ما  
 

تبیلغات

آمار

خلاصه آمار بازدیدها

امروز : 6921
دیروز : 5614
بازدید کل: 8797080

تعداد کل اعضا : 608

تعداد کل مقالات : 11123

ساعت

نظر سنجی

كداميك از كانال‌هاى اهل سنت فارسى را بيشتر مي‌پسنديد؟

كانال فارسى نور

كانال فارسى كلمه

كانال فارسى وصال

نمایش نتــایج
نتــایج قبل
 
.محفوظ است islamwebpedia.com تمامی حقوق برای سایت
All Rights Reserved © 2009-2010