كسانى كه نسب رسول خدا صلى الله عليه وسلم به آنها مىرسد
شيخ امام عالم حافظ علامه نسّابه، شرف الدين ابو محمد عبد المؤمن بن خلف بن ابو الحسن دمياطى رحمه الله براى ما از قول شيخ امام محدث و مورد اعتماد اهالى شام، شمس الدين ابو الحجّاج يوسف بن خليل بن عبد الله دمشقى از قول ابو محمد عبد الله بن دهبل بن على بن كارة، از قول قاضى ابو بكر بن محمّد بن عبد الباقى بن محمد بن عبد الله انصارى، از قول ابو محمد حسن بن على بن محمد بن حسن بن عبد الله جوهرى، از قول ابو عمر محمّد بن عباس بن محمّد بن زكريّا بن يحيى بن معاذ بن حيّويه خزّاز، از قول ابو الحسن احمد بن معروف بن بشر بن موسى خشّاب، از قول ابو محمد حارث بن محمد بن ابى اسامه تميمى، از قول ابو عبد الله محمد بن سعد بن منيع رحمه الله نقل مىكرد كه او مىگفته است، محمد بن مصعب قرقسانى از قول اوزاعى از يحيى بن ابو كثير، از ابو سلمة بن عبد الرحمن از ابو هريرة و حكم بن موسى از هقل بن زياد، از اوزاعى، از ابو عمّار، از عبد الله بن فرّوخ، از ابو هريره نقل مىكردند كه پيامبر صلى الله عليه وسلم فرموده است: من برگزيده و سرور فرزندان آدمم.
محمد بن مصعب از اوزاعى، از شدّاد، از واثلة بن اسقع نقل مىكرد كه پيامبر صلى الله عليه وسلم فرموده است خداوند از ميان فرزندان ابراهيم (ع)، اسماعيل (ع) را برگزيد و از ميان فرزندان اسماعيل، بنى كنانة را برگزيد، و از بنى كنانة، قريش را برگزيد و از قريش، بنى هاشم را برگزيد، و مرا از ميان بنى هاشم برگزيد. انس بن عياض ليثى كه معروف به ابو ضمره مدنى است از قول جعفر بن محمد بن على (ع) از قول پدرش محمد بن على بن حسين بن على بن ابى طالب (ع) نقل مىكرد كه پيامبر صلى الله عليه وسلم فرموده است خداوند نخست مردم زمين را به دو گروه تقسيم كرد و مرا در بهتر آن دو گروه قرار داد و سپس آن نيمه را به سه دسته تقسيم فرمود و مرا در بهترين آن دستهها قرار داد. آن گاه عرب را از ميان مردم برگزيد، و قريش را از عرب برگزيد و بنى هاشم را از قريش، و بنى عبد المطّلب را از ميان بنى هاشم و مرا از ميان ايشان برگزيد.
عارم بن فضل سدوسى و يونس بن محمد مؤدب از قول حمّاد بن زيد، از ابن دينار از محمد بن على (ع) نقل مىكنند كه پيامبر صلى الله عليه وسلم فرموده است خداوند عرب را برگزيده است و از ايشان خاندان كنانة يا نضر بن كنانة را برگزيده است و از ايشان قريش را انتخاب كرده است و از قريش بنى هاشم را و از بنى هاشم مرا برگزيده است.
يعقوب بن اسحاق حضرمى از علاء بن خالد، از عبد الله بن عبيد بن عمير نقل مىكند كه رسول خدا صلى الله عليه وسلم فرموده است خداوند عرب را برگزيده و كنانة را از عرب و قريش را از كنانة و بنى هاشم را از قريش و مرا از بنى هاشم برگزيده است.
اسماعيل بن ابراهيم اسدى از يونس، از حسن نقل مىكند كه پيامبر صلى الله عليه وسلم فرموده است من والا نژادتر عربم.
هشام بن محمد بن سائب كلبى از قول پدرش، از ابو صالح، از ابن عباس نقل مىكند كه در تفسير اين گفتار الهى كه «رسولى از خود شماست» مىگفته است منظور اين است كه از خود شما اعراب است و شما او را زاييدهايد.
فضل بن دكين از علاء بن عبد الكريم، از مجاهد نقل مىكند كه مىگفته است پيامبر صلى الله عليه وسلم در يكى از سفرهايش در شب حركت مىكرد و مردى هم همراه او بود، صداى آواز خواندن كسى را كه براى شتران آواز مىخواند شنيدند و متوجه شدند گروهى جلوتر از ايشان در حركت هستند. پيامبر صلى الله عليه وسلم به همراه خود فرمود: خوب است پيش اين آواز خوان برويم. گويد: نزديك ايشان رسيديم و ميان آنها رفتيم. پيامبر صلى الله عليه وسلم پرسيد: شما از كدام قبيلهايد؟ گفتند: از مضر. فرمود: من هم از مضرم، آواز خوان ما خسته شد و صداى آواز خوان شما را شنيديم و پيش شما آمديم.
عبيد الله بن موسى عبسى از سفيان بن سعيد ثورى، از حبيب بن ابى ثابت، از يحيى بن جعده نقل مىكرد پيامبر صلى الله عليه وسلم به گروهى مسافر برخورد كرد و پرسيد: از كدام قبيلهايد؟
گفتند: از مضريم. فرمود من هم از مضرم. آنها گفتند: هر دو تنى از ما بر يك شتر سوار مىشويم و جز دو چيز سياه زاد و توشهيى نداريم. پيامبر صلى الله عليه وسلم فرمود: ما نيز همچنانيم و جز آب و خرما زاد و توشهيى نداريم.
عبد الوهاب بن عطاء عجلى از قول حنظلة بن ابى سفيان جمحى، از طاوس نقل مىكند كه مىگفته است پيامبر صلى الله عليه وسلم در يكى از سفرهاى خود صداى آواز كسى را كه براى شتران آواز مىخواند شنيد، و خود را به ايشان رسانيد و فرمود: آواز خوان ما خسته شده است، صداى آواز خوان شما را شنيديم و آمديم تا شعر و صدايش را بشنويم، شما از كدام قبيلهايد؟ گفتند: از مضريم. فرمود: من هم از مضرم. آنها گفتند: اى رسول خدا نخستين آوازى كه براى شتران خوانده شده است داستانى دارد و چنين است كه مردى در سفر با چوبدستى بر دست غلام خود زد، غلام كه دستش شكسته شده بود ضمن كشيدن شتر، فرياد برداشته بود كه واى دستم واى دستم، و با سوز دل شتران را هى هى مىكرد و آنها از پى او حركت مىكردند.
معن بن عيسى اشجعى قزّاز از معاوية بن صالح، از يحيى بن جابر كه برخى از اصحاب پيامبر صلى الله عليه وسلم را درك كرده است نقل مىكرد كه مىگفته است بنى فهيره پيش پيامبر صلى الله عليه وسلم آمدند و گفتند: تو از مايى. فرمود: جبرئيل به من خبر داده است كه من از مضرم.
يزيد بن هارون از قول عوّام بن حوشب، از منصور بن معتمر، از ربعىّ بن حراش، از حذيفه نقل مىكرد كه حذيفه خطاب به قبيله مضر مىگفته است پيامبر صلى الله عليه وسلم كه سالار و سرور فرزندان آدم است، از شماست.
عفّان بن مسلم از عبد الواحد بن زياد، از معمر، از زهرى نقل مىكند كه مىگفته است نمايندگان قبيله كنده نزد پيامبر صلى الله عليه وسلم آمدند در حالى كه جبههاى يمنى پوشيده بودند و يقه و سردست لباسهاى آنها با پارچه ديبا آراسته بود. پيامبر صلى الله عليه وسلم فرمود: مگر شما مسلمان نشدهايد؟ گفتند: چرا. فرمود: پس اين جامهها را از تن در آوريد. آنها جبههاى خود را در آوردند. بعد به پيامبر صلى الله عليه وسلم گفتند: شما فرزندان عبد مناف فرزندان آكل المرار هم هستيد. پيامبر صلى الله عليه وسلم فرمود: در مورد عباس و ابو سفيان اين نسبت صحيح است. آنها گفتند: ما اين نسبت را در مورد شما هم صحيح مىدانستيم. فرمود: نه، ما فرزندان نضر بن كنانهايم و از لحاظ نسب به نسب مادر خود توجه نداريم و خود را به كسى غير از پدرمان منسوب نمىسازيم.
يعقوب بن ابراهيم بن سعد زهرى از پدرش، از صالح بن كيسان، از ابن شهاب نقل مىكند كه مىگفته است به ما خبر رسيده است كه پيامبر صلى الله عليه وسلم به نمايندگان كنده كه در مدينه به حضورش آمدند و تصور مىكردند بنى هاشم از قبيله ايشانند فرمود: ما فرزندان نضر بن كنانهايم، به نسب مادران خود توجه نداريم و خود را به كسى غير از پدرمان منسوب نمىسازيم.
معن بن عيسى از ابو ذئب، از پدرش نقل مىكند كه به پيامبر صلى الله عليه وسلم گفته شد مردمى از قبيله كنده تصور مىكنند شما از قبيله ايشانيد. پيامبر صلى الله عليه وسلم فرمود: اين موضوع را عباس بن عبد المطّلب و ابو سفيان بن حرب عنوان كردند تا در يمن محفوظ باشند و در امان، پناه بر خدا كه مادران خود را به زنا نسبت دهيم يا بيهوده نسب خود را به كسى برسانيم، ما فرزندان نضر بن كنانهايم و هر كس چيز ديگرى غير از اين بگويد دروغ گفته است.
عفّان بن مسلم از حماد بن سلمه، از عقيل بن طلحة، از مسلم بن هيصم، از اشعث بن قيس نقل مىكند كه مىگفته است همراه نمايندگان كندة به حضور پيامبر صلى الله عليه وسلم رسيدم و آنها مىپنداشتند من فاضلتر ايشانم. من گفتم: اى رسول خدا ما تصور مىكنيم كه شما از قبيله ما هستيد. فرمود: ما فرزندان نضر بن كنانهايم، از لحاظ نسب پيرو مادران خود نيستيم و پدر خود را نفى نمىكنيم. اشعث بن قيس مىگويد: پس از آن اگر مىشنيدم كسى مىگفت خاندان قريش از نضر بن كنانه نيستند او را تازيانه مىزدم.
معن بن عيسى از ابو ذئب، از شخص راست گفتارى، از عمرو بن عاص نقل مىكرد كه پيامبر صلى الله عليه وسلم فرمود من محمد صلى الله عليه وسلم پسر عبد اللّهام، و سپس يكى يكى نياكان خود را بر شمرد تا به نضر بن كنانه رسيد و گفت: هر كس جز اين بگويد دروغ مىگويد.
يزيد بن هارون و عبد الله بن نمير از قول اسماعيل بن ابو خالد، از قيس بن ابو حازم نقل مىكردند كه مىگفته است مردى به حضور رسول خدا آمد و ايستاد و از ترس مىلرزيد. پيامبر صلى الله عليه وسلم فرمود: آرام بگير و آسوده باش، من پادشاه نيستم، پسر زنى از قريشم كه گوشت در آفتاب خشك كرده مىخورد.
هشيم بن بشير از حصين، از ابو مالك نقل مىكند كه مىگفته است پيامبر صلى الله عليه وسلم به همه خاندانهاى قريش منسوب بوده است و از خانوادههاى معروف قريش هيچ يك نبوده است كه نسب يكى از نياكان رسول خدا صلى الله عليه وسلم به آن نرسد و خداوند خطاب به آن حضرت فرموده است بگو من پاداشى بر اين دعوت و تبليغ خود از شما نمىخواهم مگر آنكه مرا به مناسبت قرابت و خويشاوندى حفظ كنيد و دوست بداريد.
سعيد بن منصور از هشيم، از داود، از شعبى نقل مىكند كه مىگفته است درباره اين آيه كه خداوند مىفرمايد: «بگو از شما پاداشى در مورد آنچه شما را به آن دعوت مىكنم نمىخواهم مگر مودت و دوستى در مورد خويشاوندان» مطالب زيادى نقل مىكردند. در اين باره نامهيى به ابن عباس نوشته شد و او در پاسخ نوشت رسول خدا صلى الله عليه وسلم به همه خاندانهاى قريش منسوب بود و از قريش هيچ خاندانى نبود مگر آنكه يكى از نياكان آن حضرت نسبش به آن مىرسيد و خداوند متعال اين آيه را نازل فرمود و مقصود اين است كه مرا به مناسبت نزديكى و خويشاوندى دوست بداريد و در اين مورد از من حفاظت كنيد.
يعقوب بن اسحاق حضرمى از عمرو بن ابو زائدة نقل مىكند كه مىگفته است شنيدم عكرمه در مورد اين آيه مىگفت كمتر خانوادهيى از قريش است كه پيامبر صلى الله عليه وسلم به آنها منسوب نباشد و منظور اين است كه اگر مرا از لحاظ دين و اسلام حفظ نمىكنيد حداقل رعايت خويشاوندى را بكنيد و مواظب من باشيد.
احمد بن عبد الله بن يونس از اسرائيل، از سالم، از سعيد بن جبير در مورد اين آيه نقل مىكرد كه مىگفته است منظور اين است كه حق خويشاوندى ميان من و خودتان را رعايت كنيد.
وكيع بن جراح از قول پدرش، از اسرائيل، از ابو اسحاق، از براء بن عازب همچنين عبيد الله بن موسى عبسى و قبيضة بن عقبة سوايى و ضحاك بن مخلد شيبانى كه پدر عاصم نبيل است مىگفتند از سفيان ثورى از ابو اسحاق، از براء بن عازب، همچنين وهب بن جرير بن حازم و عفّان بن مسلم و هشام بن عبد الملك كه پدر وليد طيالسى است مىگفتند از شعبه، از ابو اسحاق، از براء بن عازب شنيدهاند كه مىگفت است روز جنگ حنين شنيدم پيامبر صلى الله عليه وسلم مىفرمود: من پيامبرم، پيامبر راستين، من فرزند عبد المطلّبم.
ضحاك بن مخلد شيبانى از شبيب بن بشر، از عكرمه، از ابن عباس در مورد آيه وَ تَقَلُّبَكَ في السَّاجِدِينَ 26: 219، «و گر ديدنت را در سجده كنندگان» نقل مىكند كه مىگفته است منظور از صلب پيامبرى به پيامبر ديگر است تا اينكه تو را پيامبر فرموده است.
سعيد بن سليمان واسطى و محمد بن صباح بزاز از اسماعيل بن جعفر، از عمرو كه همان پسر ابو عمرو غلام مطّلب است، از سعيد مقبرى، از ابو هريره نقل مىكردند كه رسول خدا صلى الله عليه وسلم مىفرموده است من همواره از ميان گزيدهترين طبقات فرزندان آدم از نسلى به نسلى منتقل شدم تا آنكه از اين طبقه كه در آنم برانگيخته شدم.
عبد الوهاب بن عطاء عجلى از سعيد بن ابى عروبه، از قتاده نقل مىكند كه مىگفته است به ما گفتهاند كه پيامبر صلى الله عليه وسلم فرموده است: چون خداوند اراده فرمايد پيامبرى را مبعوث كند به بهترين قبيله مردم زمين نظر لطف مىافكند و بهترين مرد ايشان را بر مىانگيزاند.
*
متن عربی:
أخبرنا الشيخ الإمام العالم الحافظ العلامة النسابة شرف الدين أبو محمد عبد المؤمن بن خلف بن أبي الحسن الدمياطي رحمه الله قراءة عليه وأنا أسمع قال أخبرنا الشيخ الإمام محدث الشام ومسنده شمس الدين أبو الحجاج يوسف بن خليل بن عبد الله الدمشقي قال أخبرنا أبو محمد عبد الله بن دهبل بن علي بن كارة قال أخبرنا القاضي أبو بكر بن محمد بن عبد الباقي بن محمد بن عبد الله الأنصاري قال أخبرنا أبو محمد الحسن بن علي بن محمد بن الحسن بن عبد الله الجوهري عن أبي عمر محمد بن العباس بن محمد بن زكريا بن يحيى بن معاذ بن حيويه الخزاز عن أبي الحسن أحمد بن معروف بن بشر بن موسى الخشاب عن أبي محمد الحارث بن محمد بن أبي أسامة التميمي عن أبي عبد الله محمد بن سعد بن منيع رحمه الله قال:
ذكر من انتمى إليه رسول الله صلى الله عليه وسلم
أخبرنا محمد بن مصعب القرقساني، أخبرنا الأوزاعي عن يحيى بن أبي كثير عن أبي سلمة بن عبد الرحمن عن أبي هريرة قال: وأخبرنا الحكم ابن موسى، أخبرنا هقل بن زياد عن الأوزاعي، حدثني أبو عمار، حدثني عبد الله بن فروخ قال: حدثني أبو هريرة قال: قال رسول الله، صلى الله عليه وسلم: أنا سيد ولد آدم.
وأخبرنا محمد بن مصعب، أخبرنا الأوزاعي عن شداد أبي عمار عن واثلة بن الأسقع قال: قال رسول الله، صلى الله عليه وسلم: إن الله اصطفى من ولد إبراهيم إسماعيل واصطفى من ولد إسماعيل بني كنانة واصطفى من بني كنانة قريشا واصطفى من قريش بني هاشم واصطفاني من بني هاشم.
قال: وأخبرنا أبو ضمرة المدني أنس بن عياض الليثي، أخبرنا جعفر بن محمد بن علي عن أبيه محمد بن علي بن حسين بن علي بن أبي طالب أن النبي، صلى الله عليه وسلم، قال: قسم الله الأرض نصفين فجعلني في خيرهما، ثم قسم النصف على ثلاثة فكنت في خير ثلث منها، ثم اختار العرب من الناس، ثم اختار قريشا من العرب، ثم اختار بني هاشم من قريش، ثم اختار بني عبد المطلب من بني هاشم، ثم اختارني من بني عبد المطلب.
أخبرنا عارم بن الفضل السدوسي ويونس بن محمد المؤدب قالا: أخبرنا حماد بن زيد عن عمرو، يعني بن دينار، عن محمد بن علي قال: قال رسول الله، صلى الله عليه وسلم: إن الله اختار العرب فاختار منهم كنانة أو النضر بن كنانة ثم اختار منهم قريشا ثم اختار منهم بني هاشم ثم اختارني من بني هاشم.
قال: أخبرنا يعقوب بن إسحاق الحضرمي، أخبرنا العلاء بن خالد، أخبرنا عبد الله بن عبيد الله بن عمير قال: قال رسول الله، صلى الله عليه وسلم: ان الله اختار العرب فاختار كنانة من العرب واختار قريشا من كنانة واختار بني هاشم من قريش واختارني من بني هاشم.
قال: أخبرنا إسماعيل بن إبراهيم الأسدي عن يونس عن الحسن قال: قال رسول الله، صلى الله عليه وسلم، أنا سابق العرب.
أخبرنا هشام بن محمد بن السائب الكلبي عن أبيه عن أبي صالح عن ابن عباس في قوله تعالى: رسول من أنفسكم. قال: قد ولدتموه يا معشر العرب.
أخبرنا الفضل بن دكين أبو نعيم، أخبرنا العلاء بن عبد الكريم عن مجاهد قال: كان النبي، صلى الله عليه وسلم، في سفر فبينا هو يسير بالليل ومعه رجل يسايره إذ سمع حادياً يحدو وقوم أمامه فقال لصاحبه: لو أتينا حادي هؤلاء القوم! فقربنا حتى غشينا القوم، فقال رسول الله، صلى الله عليه وسلم: ممن القوم! قالوا: من مضر، فقال: وأنا من مضر، ونى حادينا فسمعنا حاديكم فأتيناكم.
أخبرنا عبيد الله بن موسى العبسي قال: أخبرنا سفيان بن سعيد الثوري عن حبيب بن أبي ثابت عن يحيى بن جعدة قال: لقي رسول الله، صلى الله عليه وسلم، ركبا فقال: ممن القوم! فقالوا: من مضر، فقال وأنا من مضر، قالوا: يا رسول الله إنا رداف وليس معنا زاد إلا الأسودان، فقال رسول الله، صلى الله عليه وسلم: ونحن رداف ما لنا زاد إلا الأسودان التمر والماء.
أخبرنا عبد الوهاب بن عطاء العجلي قال: أخبرنا حنظلة بن أبي سفيان الجمحي عن طاوس قال: بينما رسول الله، صلى الله عليه وسلم، في سفر
إذ سمع صوت حاد فسار حتى أتاهم، فلما أتاهم قال: ونى حادينا فسمعنا صوت حاديكم فجئنا نسمع حداءه. فقال: من القوم؟ قالوا: مضريون، فقال، صلى الله عليه وسلم: وأنا مضري، فقالوا: يا رسول الله إن أول من حدا، بينما رجل في سفر فضرب غلاما له على يده بعصاً فانكسرت يده، فجعل الغلام يقول وهو يسير الإبل: وايداه؟ وايداه! وقال: هيبا هيبا، فسارت الإبل.
أخبرنا معن بن عيسى الأشجعي القزاز، أخبرنا معاوية بن صالح عن يحيى بن جابر، وكان أدرك بعض أصحاب النبي، صلى الله عليه وسلم، قال: جاءت بنو فهيرة إلى رسول الله، صلى الله عليه وسلم، قال: فقالوا إنك منا، فقال: إن جبريل ليخبرني أني رجل من مضر.
أخبرنا يزيد بن هارون قال: أخبرنا العوام بن حوشب قال: حدثني منصور بن المعتمر عن ربعي بن حراش عن حذيفة: أنه ذكر مضر في كلام له فقال: إن منكم سيد ولد آدم، يعني النبي، صلى الله عليه وسلم.
أخبرنا عفان بن مسلم، أخبرنا عبد الواحد بن زياد، أخبرنا معمر عن الزهري قال: جاء وفد كندة إلى رسول الله، صلى الله عليه وسلم، عليهم جباب الحبرة وقد لفوا جيوبها وأكمتها بالديباج، فقال: أليس قد أسلمتم؟ قالوا: بلى، قال: فألقوا هذا عنكم. قال: فخلعوا الجباب. قال: فقالوا للنبي، عليه السلام: أنتم بنو عبد مناف بنو آكل المرار. قال: فقال لهم النبي، صلى الله عليه وسلم: ناسبوا العباس وأبا سفيان. قال: فقالوا لا نناسب غيرك، قال: فلا! نحن بنو النضر بن كنانة لا نقفوا أمنا ولا ندعى لغير أبينا.
أخبرنا يعقوب بن إبراهيم بن سعد الزهري عن أبيه عن صالح بن كيسان عن بن شهاب قال: بلغنا أن رسول الله، صلى الله عليه وسلم، قال لوفد كندة حين قدموا عليه المدينة، فزعموا أن بني هاشم منهم، فقال رسول الله
صلى الله عليه وسلم: بل نحن بنو النضر بن كنانة لن نقفو أمنا ولن ندعى لغير أبينا.
قال: أخبرنا معن بن عيسى، أخبرنا ابن أبي ذئب عن أبيه أنه قيل لرسول الله، صلى الله عليه وسلم: إن ههنا ناساً من كندة يزعمون أنك منهم، فقال رسول الله، صلى الله عليه وسلم: إنما ذلك شيء كان يقوله العباس بن عبد المطلب وأبو سفيان بن حرب ليأمنا باليمن، معاذ الله أن نزني أمنا أو نقفو أبانا، نحن بنو النضر ابن كنانة، من قال غير ذلك فقد كذب.
أخبرنا عفان بن مسلم، أخبرنا حماد بن سلمة قال: أخبرنا عقيل بن أبي طلحة عن مسلم بن الهيصم عن الأشعث بن قيس قال: قدمت على رسول الله، صلى الله عليه وسلم، في وفد من كندة لا يروني أفضلهم، قال عفان: فقلت يا رسول الله إنا نزعم أنكم منا، قال فقال: نحن بنو النضر بن كنانة لا نقفو أمنا ولا ننتفي من أبينا. قال فقال الأشعث ابن قيس: لا أسمع أحداً ينفي قريشاً من النضر بن كنانة إلا جلدته الحد.
قال أخبرنا معن بن عيسى، أخبرنا ابن أبي ذئب عمن لا يتهم عن عمرو بن العاص أن رسول الله، صلى الله عليه وسلم، قال: أنا محمد بن عبد الله؛ فانتسب حتى بلغ النضر بن كنانة، فمن قال غير ذلك فقد كذب.
أخبرنا يزيد بن هارون وعبد الله بن نمير قالا: أخبرنا إسماعيل بن أبي خالد عن قيس بن أبي حازم أن رجلاً أتى رسول الله، صلى الله عليه وسلم، فقام بين يديه فأخذه من الرعدة أفكل فقال رسول الله، صلى الله عليه وسلم: هون عليك فإني لست بملكٍ إنما أنا بن امرأةٍ من قريشٍ كانت تأكل القديد.
قال: أخبرنا هشيم بن بشير قال: أخبرنا حصين عن أبي مالك قال:
كان رسول الله، صلى الله عليه وسلم، أوسط النسب في قريش، ليس من حي من أحياء قريش إلا وقد ولدوه، قال فقال الله له: قل لا أسألكم على ما أدعوكم إليه أجراً إلا أن تودوني في قرابتي منكم وتحفظوني.
قال: أخبرنا سعيد بن منصور، أخبرنا هشيم قال: أخبرنا داود عن الشعبي قال: أكثروا علينا في هذه الآية: قل لا أسألكم عليه أجراً إلا المودة في القربى. فكتب إلى ابن عباس، فكتب ابن عباس أن رسول الله، صلى الله عليه وسلم، كان أوسط النسب في قريش، لم يكن حي من أحياء قريش إلا وقد ولدوه، فقال الله، تبارك وتعالى: قل لا أسألكم على ما أدعوكم إليه أجراً إلا المودة، تودوني لقرابتي وتحفظوني في ذلك.
أخبرنا يعقوب بن إسحاق الحضرمي، أخبرنا عمرو بن أبي زائدة قال: سمعت عكرمة يقول في قول الله تعالى: قل لا أسألكم عليه أجرا إلا المودة في القربى؛ قال قل بطن من قريش إلا وقد كانت لرسول الله، صلى الله عليه وسلم، فيهم ولادة، فقال: إن لم تحفظوني فيما جئت به فاحفظوني لقرابتي.
أخبرنا أحمد بن عبد الله بن يونس، أخبرنا إسرائيل عن سالم عن سعيد بن جبير في قوله: قل لا أسألكم عليه أجراً إلا المودة في القربى؛ قال: أن تصلوا قرابة ما بيني وبينكم.
قال: أخبرنا وكيع بن الجراح عن أبيه عن إسرائيل عن أبي إسحاق عن البراء بن عازب قال: وأخبرنا عبيد الله بن موسى العبسي، وقبيصة بن عقبة السوائي، والضحاك بن مخلد الشيباني أبو عاصم النبيل، قالوا: أخبرنا سفيان الثوري عن أبي إسحاق عن البراء بن عازب، وأخبرنا وهب بن جرير بن حازم وعفان بن مسلم وهشام بن عبد الملك أبو الوليد الطيالسي قالوا: أخبرنا شعبة عن أبي إسحاق عن البراء بن عازب أنه سمع النبي، صلى الله عليه وسلم، يوم حنين يقول:
أنا النبي لا كذب ... أنا بن عبد المطلب قال: وأخبرنا الضحاك بن مخلد الشيباني عن شبيب بن بشر عن عكرمة عن بن عباس في قوله تعالى: وتقلبك في الساجدين. قال: من نبي إلى نبي، ومن نبي إلى نبي حتى أخرجك نبياً.
قال: وأخبرنا سعيد بن سليمان الواسطي ومحمد بن الصباح البزاز عن إسماعيل بن جعفر، أخبرنا عمرو، يعني بن أبي عمرو مولى المطلب، عن سعيد، يعني المقبري، عن أبي هريرة أن رسول الله، صلى الله عليه وسلم، قال: بعثت من خير قرون بني آدم قرناً فقرناً حتى بعثت من القرن الذي كنت فيه.
قال: أخبرنا عبد الوهاب بن عطاء العجلي عن سعيد بن أبي عروبة عن قتادة قال: ذكر لنا أن نبي الله، صلى الله عليه وسلم، قال: إن الله إذا أراد أن يبعث نبيا نظر إلى خير أهل الأرض قبيلة فيبعث خيرها رجلاً.
از کتاب: ترجمه الطبقات الكبرى ، محمد بن سعد كاتب واقدى (م 230)، ترجمه محمود مهدوى دامغانى، تهران، انتشارات فرهنگ و انديشه، 1374ش.
مصدر:
دائرة المعارف شبکه اسلامی
islamwebpedia.com