|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
تاریخ اسلام>سیره نبوی>پیامبر اکرم صلي الله عليه و سلم > ازدواج پیامبر صلی الله علیه و سلم با خدیجه بنت خویلد رضی الله عنها
شماره مقاله : 10751 تعداد مشاهده : 592 تاریخ افزودن مقاله : 25/5/1390
|
ازدواج پيامبر صلى الله عليه وسلم با خديجه دختر خويلد محمد بن عمر بن واقد اسلمى از موسى بن شيبة، از عميره دختر عبد الله بن كعب بن مالك، از ام سعد دختر سعد بن ربيع، از نفيسه دختر منيه نقل مىكند كه مىگفته است خديجه دختر خويلد بن اسد بن عبد العزّى بن قصىّ، بانويى خردمند و دورانديش و والا گهر بود و خداوند متعال براى او خير و كرامت اراده فرموده بود. خديجه از لحاظ نسب و شرف و ثروت گزينهترين زن قريش بود و تمام مردان قريش در آرزوى آن بودند كه اگر بتوانند با او ازدواج كنند و خواستگاريها كرده بودند و حاضر شده بودند مهريه سنگين بپردازند. گويد، [نفيسه دختر منيه] خديجه پس از بازگشت پيامبر صلى الله عليه وسلم با كاروان از شام مرا به عنوان خبرگيرى پيش او فرستاد. من گفتم: اى محمد چه چيز مانع آن است كه ازدواج كنى؟ فرمود: چيزى ندارم كه ازدواج كنم. گفتم: اگر از لحاظ مالى مسألهاى نباشد و از تو دعوت شود كه با كسى كه داراى زيبايى و مال و شرف و كفايت است و هم شأن تو است ازدواج كنى مىپذيرى؟ فرمود: او چه كسى است؟ گفتم: خديجه. فرمود: چگونه براى من ممكن است؟ گفتم: بر عهده من. فرمود: باشد من آمادهام. نفيسه گويد: من پيش خديجه برگشتم و به او خبر دادم. او به پيامبر پيغام داد كه فلان هنگام پيش من بيا و عمويش عمرو بن اسد را هم دعوت كرد تا او را به عقد پيامبر در آورد. عمويش آمد و پيامبر صلى الله عليه وسلم هم همراه عموهايش آمد و يكى از ايشان از خديجه خواستگارى كرد و او را به همسرى پيامبر صلى الله عليه وسلم در آورد. عمرو بن اسد گفت: اين ازدواج بس فرخنده است كه هرگز سست نمىشود. پيامبر صلى الله عليه وسلم هنگام ازدواج با خديجه بيست و پنج سال داشت و خديجه چهل سال داشت كه او متولد پانزده سال پيش از سال فيل است. از محمد بن عمر واقدى از محمد بن عبد الله بن مسلم، از پدرش، از محمد بن جبير بن مطعم، و از ابن ابى زناد، از هشام بن عروة، از پدرش، از عايشه، و از ابن ابى حبيبه، از داود بن حصين، از عكرمة، از ابن عباس نقل شده است كه همگى گفتهاند عموى خديجه عمرو بن اسد او را به ازدواج رسول خدا صلى الله عليه وسلم در آورد كه پدرش خويلد پيش از جنگ فجار در گذشته بود. هشام بن محمد بن سائب كلبى از قول پدرش، از ابو صالح، از ابن عباس نقل مىكند عمرو بن اسد بن عبد العزّى بن قصىّ عموى خديجه كه پيرى فرتوت بود او را به ازدواج پيامبر صلى الله عليه وسلم در آورد و از فرزندان اسد در آن هنگام كسى غير از او باقى نمانده بود و عمرو بن اسد خودش فرزندى نداشت. خالد بن خداش بن عجلان از معمر بن سليمان نقل مىكند كه مىگفته است از پدرم شنيدم كه از قول ابو مجلز نقل مىكرد كه خديجه به خواهر خود گفته است پيش محمد صلى الله عليه وسلم برو و درباره من با او صحبت كن. و خواهرش پيش آن حضرت آمد و به او جواب موافق داد و قرار گذاشته شد كه پيامبر صلى الله عليه وسلم او را به همسرى بگيرد. گويند، پدر خديجه را چندان شراب دادند كه مست شد و پيامبر صلى الله عليه وسلم را خواست و خديجه را به ازدواج او در آورد و بر آن پير مرد حلّهيى زيبا پوشاندند. و چون به خود آمد، گفت: اين حلّه چيست؟ گفتند: دامادت محمد صلى الله عليه وسلم آن را به تو پوشانده است. او خشمگين شد و سلاح بر گرفت و بنى هاشم نيز سلاح برداشتند و گفتند ما را چندان رغبتى به شما نبوده است. و سپس صلح كردند. گويد، محمد بن عمر واقدى با اسناد ديگرى براى ما نقل كرد كه خديجه پدرش را شراب نوشاند چنان كه سياه مست شد و ماده گاوى كشت، و لباسهاى زيباى يمنى بر او پوشاند و عطر به او ماليد و چون پدرش از مستى به هوش آمد گفت: اين گاو كشته شده و اين بوى خوش و اين جامه گران بهاء چيست؟ خديجه گفت: مرا به همسرى محمد صلى الله عليه وسلم در آوردى. گفت: من چنين نكردم، چگونه من اين كار را مىكنم و حال آنكه بزرگان قريش تو را خواستگارى كردند و موافقت نكردم. محمد بن عمر واقدى مىگويد اين روايات همه در نظر ما نادرست و مخدوش است و آنچه در نظر ما ثابت است و از اهل علم نقل شده اين است كه پدر خديجه، خويلد بن اسد پيش از جنگ فجار در گذشته است و عمويش اسد او را به ازدواج رسول خدا صلى الله عليه وسلم در آورده است. * متن عربی: ذكر تزويج رسول الله، صلى الله عليه وسلم، خديجة بنت خويلد قال: أخبرنا محمد بن عمر بن واقد الأسلمي، أخبرنا موسى بن شيبة عن عميرة بنت عبيد الله بن كعب بن مالك عن أم سعد بنت سعد بن الربيع عن نفيسة بنت منية قالت: كانت خديجة بنت خويلد بن أسد بن عبد العزى بن قصي امرأة حازمة، جلدة، شريفة، مع ما أراد الله بها من الكرامة والخير، وهي يومئذ أوسط قريش نسباً، وأعظمهم شرفاً، وأكثرهم مالاً وكل قومها كان حريصاً على نكاحها لو قدر على ذلك، قد طلبوها وبذلوا لها الأموال، فأرسلتني دسيساً إلى محمد بعد أن رجع في عيرها من الشأم، فقلت يا محمد: ما يمنعك أن تزوج؟ فقال: ما بيدي ما أتزوج به، قلت: فإن كفيت ذلك ودعيت إلى الجمال والمال والشرف والكفاءة ألا تجيب؟ قال فمن هي؟ قلت: خديجة، قال: وكيف لي بذلك؟ قالت قلت: علي، قال: فأنا أفعل؛ فذهبت فأخبرتها، فأرسلت إليه أن أئت لساعة كذا وكذا، وأرسلت إلى عمها عمرو بن أسد ليزوجها فحضر ودخل رسول الله، صلى الله عليه وسلم، في عمومته، فزوجه أحدهم، فقال عمرو بن أسد: هذا البضع لا يقرع أنفه، وتزوجها رسول الله، صلى الله عليه وسلم، وهو ابن خمس وعشرين سنة، وخديجة يومئذ بنت أربعين سنة، ولدت قبل الفيل بخمس عشرة سنة. قال: أخبرنا محمد بن عمر عن محمد بن عبد الله بن مسلم عن أبيه عن محمد بن جبير بن مطعم وعن ابن أبي الزناد عن هشام بن عروة عن أبيه عن عائشة وعن ابن أبي حبيبة عن داود بن الحصين عن عكرمة عن ابن عباس قالوا: إن عمها عمرو بن أسد زوجها رسول الله، صلى الله عليه وسلم، وإن أباها مات قبل الفجار. قال: أخبرنا هشام بن محمد بن السائب الكلبي قال: أخبرني أبي عن أبي صالح عن ابن عباس قال: زوج عمرو بن أسد بن عبد العزى بن قصي خديجة بنت خويلد النبي، صلى الله، عليه وسلم، وهو يومئذ شيخ كبير لم يبق لأسد لصلبه يومئذ غيره، ولم يلد عمرو بن أسد شيئاً. قال: أخبرنا خالد بن خداش بن عجلان، أخبرنا معتمر بن سليمان قال: سمعت أبي يذكر أن أبا مجلز حدث أن خديجة قالت لأختها: أنطلقي إلى محمد فأذكريني له، أو كما قالت، وأن أختها جاءت فأجابها بما شاء الله، وأنهم تواطؤوا على أن يتزوجها رسول الله، صلى الله عليه وسلم، وأن أبا خديجة سقي من الخمر حتى أخذت فيه، ثم دعا محمداً فزوجه، قال: وسنت على الشيخ حلة، فلما صحا قال: ما هذه الحلة؟ قالوا: كساكها ختنك محمد، فغضب وأخذ السلاح وأخذ بنو هاشم السلاح وقالوا: ما كانت لنا فيكم رغبة، ثم إنهم أصطلحوا بعد ذلك. قال: أخبرنا محمد بن عمر بغير هذا الإسناد أن خديجة سقت أباها الخمر حتى ثمل، ونحرت بقرة، وخلقته بخلوق، وألبسته حلة حبرة، فلما صحا قال: ما هذا العقير؟ وما هذا العبير؟ وما هذا الحبير؟ قالت: زوجتني محمداً قال: ما فعلت! أنا أفعل هذا وقد خطبك أكابر قريش فلم أفعل؟ قال: وقال محمد بن عمر: فهذا كله عندنا غلط ووهل، والثبت عندنا المحفوظ عن أهل العلم أن أباها خويلد بن أسد مات قبل الفجار، وأن عمها عمرو بن أسد زوجها رسول الله، صلى الله عليه وسلم.
از کتاب: ترجمه الطبقات الكبرى ، محمد بن سعد كاتب واقدى (م 230)، ترجمه محمود مهدوى دامغانى، تهران، انتشارات فرهنگ و انديشه، 1374ش. مصدر: دائرة المعارف شبکه اسلامی islamwebpedia.com
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|