|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
تاریخ اسلام>سیره نبوی>پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم > صفات رسول خدا صلی الله علیه و سلم در تورات و انجیل
شماره مقاله : 10784 تعداد مشاهده : 374 تاریخ افزودن مقاله : 11/6/1390
|
صفات رسول خدا صلى الله عليه وسلم در تورات و انجيل معن بن عيسى از معاوية بن صالح، از ابو فروة، از ابن عباس نقل مىكند كه مىگفته است از كعب الاحبار پرسيدم صفات و نشانيهاى رسول خدا صلى الله عليه وسلم را در تورات چگونه ديدهاى؟ گفت: اين چنين، محمد بن عبد الله كه مولدش مكه و محل هجرت او طابة و منطقه حكومتش شام خواهد بود، دشنام دهنده و در كوچه و بازار جنجالانگيز نيست، او بدى را با بدى پاداش نمىدهد بلكه مىبخشد و گذشت مىكند. عمرو بن عاصم كلابى از همام بن يحيى، از عاصم، از ابو صالح نقل مىكند كه كعب الاحبار مىگفته است صفات پيامبر صلى الله عليه وسلم در تورات چنين است: محمد صلى الله عليه وسلم بنده برگزيده من است، تندخو و خشن و هياهو كننده در كوچه و بازار نيست، بدى را با بدى مكافات نمىكند بلكه مىبخشد و گذشت مىكند زادگاهش مكه محل هجرتش مدينه و منطقه حكومتش شام خواهد بود. عبيد الله بن موسى از اسرائيل، از عاصم، از ابو الضّحى، از ابو عبد الله جدلى، از كعب نقل مىكند كه مىگفته است نشانيهاى پيامبر صلى الله عليه وسلم را در تورات چنين مىخوانديم: محمد صلى الله عليه وسلم پيامبر برگزيده كه تندخو و خشن و هياهو كننده در كوچه و بازار نيست و بدى را با بدى مكافات نمىكند بلكه مىبخشد و گذشت مىكند. معن بن عيسى از هشام بن سعد، از زيد بن اسلم نقل مىكند كه مىگفته است به ما خبر رسيده است عبد الله بن سلام مىگفته است صفات رسول خدا در تورات چنين است: اى پيامبر ما تو را گواه مژده دهنده و بيم دهنده و پناه براى امىها- امتها، اهالى مكه- قرار دادهايم و بدين منظور تو را فرستادهايم، اين بنده ما تندخو و خشن نيست و در بازارها هياهو نمىكند بدى را با بدى مكافات نمىكند بلكه مىبخشد و در مىگذرد و او را قبض روح نمىكنم تا هنگامى كه ملتهاى كژ را راست كند تا لا اله الا الله بگويند و به وسيله او چشمهاى كورى بينا و گوشهاى كرى شنوا و دلهاى بستهيى گشاده شود. چون اين سخن براى كعب الاحبار نقل شد، گفت: عبد الله بن سلام راست گفته است و در زبان عبرى صفت با موصوف مطابقت مىكند و چنين است چشمهاى كوران و گوشهاى كران و دلهاى بىخبران. يزيد بن هارون از جرير بن حازم، از قول كسى كه از زهرى شنيده بود، نقل مىكرد مردى يهودى مىگفته است من تمام صفات رسول خدا صلى الله عليه وسلم را كه در تورات آمده است در آن حضرت مشاهده كرده بودم غير از حلم او را كه آن را هم چنين آزمودم، سى دينار وام به آن حضرت دادم و يك روز باقى مانده از مهلت به حضورش رفتم و گفتم: اى محمد صلى الله عليه وسلم طلبم را بپرداز و شما خاندان بنى عبد المطلب وامهاى خود را دير مىپردازيد. عمر گفت: اى يهودى ناپاك اگر در محضر رسول خدا نبودى، سرت را جدا مىكردم. پيامبر صلى الله عليه وسلم خطاب به عمر فرمود: اى ابو حفص خداوند تو را بيامرزد حق بر اين بود كه به من مىگفتى تا وام خودم را پرداخت كنم و بهتر اين بود كه او را براى دريافت حق خودش يارى مىكردى نه اينكه چنين سخن بگويى. مرد يهودى مىگويد: اين نابخردى من در او فقط حلم و بردبارى را افزود. سپس فرمود: اى مرد يهودى فردا موعد پرداخت طلب تو است و به عمر فرمود او را با خود به فلان نخلستان ببر كه از روز اول ميوههاى آن را خواسته و پسنديده بود و اگر پسنديد از محصول آن اين مقدار خرما به او بده و چند من هم افزون به او بپرداز كه كفاره ناسزايى باشد كه به او گفتى و اگر نپسنديد از فلان نخلستان پرداخت كن. عمر مرا به آن نخلستان برد و آن مقدار كه رسول خدا دستور فرموده بود پرداخت كرد. گويد، چون مردى يهودى خرماى خود را گرفت گفت: گواهى مىدهم كه خدايى جز خداى يكتا نيست و محمد صلى الله عليه وسلم رسول اوست، اى عمر آنچه كه امروز ديدى از من سر زد براى اين بود كه من تمام صفات رسول خدا را كه در تورات آمده است در او ديدم غير از مرتبه حلم كه امروز آن را آزمودم و فهميدم حلم او هم مطابق است با آنچه كه در تورات ذكر شده است و من تو را گواه مىگيرم كه اين خرما و نيمى از اموال ديگرم حق مسلمانان فقير است و بايد به آنها پرداخت شود. عمر مىگويد، گفتم: براى برخى از فقراى مسلمانان، گفت: آرى. گويد، خاندان اين يهودى همگى غير از پيرمردى كه حدود صد سال داشت مسلمان شدند و آن پير مرد با كفر مرد. يزيد بن هارون و هاشم بن قاسم هر دو از عبد العزيز بن ابو سلمة ماجشون، و موسى بن داود و شريح بن نعمان هر دو از فليح بن سليمان نقل مىكردند كه عبد العزيز و فليح از قول هلال از عطاء بن يسار نقل مىكردند از عبد الله بن عمرو بن عاص در مورد صفات رسول خدا در تورات پرسيدهاند و او گفته است: آرى به خدا سوگند پيامبر صلى الله عليه وسلم در تورات با همان صفات معرفى شده كه در قرآن بيان شده است آنجا كه مىفرمايد: «اى پيامبر ما تو را گواه و مژده دهنده و بيم دهنده فرستاديم» و اين آيه در تورات چنين است: اى پيامبر ما تو را فرستاديم گواه و مژده دهنده و بيم دهنده و پناهگاه براى امىها، تو بنده و فرستاده منى و تو را متوكل ناميدم، تندخو و خشن و هياهو كننده در بازار نيست، بدى را با بدى مكافات نمىدهد بلكه مىبخشد و در مىگذرد و او را قبض روح نخواهم كرد تا آنكه ملتهاى كژ را با او راست گردانم تا اينكه لا اله الا الله بگويند و چشمهاى كور به وسيله او بينا و گوشهاى كر شنوا و دلهاى ناآگاه آگاه گردد و همگى لا اله الا الله گويان شوند. در دنباله حديثى كه فليح نقل كرده آمده است كه عطاء بن يسار مىگفته است، بعد هم كعب الاحبار را ديدم و از او پرسيدم او هم همچنان گفت، جز اينكه الفاظ كور و كر و ناآگاه را با صيغه جمع ديگرى نقل كرد. معن بن عيسى از معاوية بن صالح، از بحير، از خالد بن معدان، از كثير بن مرّة نقل مىكند كه مىگفته است خداوند فرموده است- منظور در تورات و انجيل است- پيامبرى براى شما خواهد آمد كه زبون و تنبل نيست، چشمانى را كه بسته بوده است خواهد گشود و گوشهايى را كه كرده است شنوا خواهد كرد و دلهاى ناآگاه را خواهد شكافت و آيين كژى را راست خواهد كرد تا آنكه لا اله الا الله گفته شود. عبد الوهاب بن عطاء از سعيد، از قتاده نقل مىكند كه مىگفته است به ما خبر رسيده كه اوصاف پيامبر صلى الله عليه وسلم در يكى از كتابهاى آسمانى چنين نقل شده است: محمد صلى الله عليه وسلم رسول خداست، تندخو و خشن نيست و در بازارها هياهو نمىكند، بدى را با بدى مكافات نمىكند بلكه عفو و گذشت مىكند و امت او در همه حال بسيار حمد كنندهاند. عبيد الله بن موسى از اسرائيل، از ابو يحيى، از مجاهد، از ابن عباس در تفسير اين آيه «از اهل ذكر سؤال كنيد» نقل مىكند كه مىگفته است منظور اين است مشركان قريش از اهل كتاب بپرسند تا بدانند كه محمد صلى الله عليه وسلم در تورات و انجيل به پيامبرى وصف شده است. عبد الوهاب بن عطاء از سعيد، از قتاده در تفسير اين آيه «همانا كسانى كه پوشيده مىدارند آنچه از دلايل و رهنمودها را كه فرو فرستادهايم ... و لعنت مىكنندشان لعنت كنندگان» نقل مىكند منظور يهوديان است زيرا با آنكه نام و صفات رسول خدا صلى الله عليه وسلم را در تورات و انجيل ديدند آن را كتمان كردند و منظور از لعنت كنندگان فرشتگان و بندگان مؤمن است. فضل بن دكين از يونس بن ابو اسحاق، از عيزار بن حريث، از عايشه نقل مىكند كه مىگفته است پيامبر صلى الله عليه وسلم در انجيل چنين توصيف شده است: درشت سخن و تندخو نيست و در بازارها هياهو نمىكند و بدى را با بدى پاداش نمىدهد بلكه عفو مىكند و در مىگذرد. محمد بن اسماعيل بن ابو فديك مدنى، از موسى بن يعقوب زمعى، از سهل غلام عتيبة كه مسيحى و از مردم مريس بوده و به واسطه يتيمى در خانه عمويش زندگى مىكرده و انجيل مىخوانده است نقل مىكند كه مىگفته است كتاب مقدس عموى خود را برداشتم و شروع به خواندن كردم به صفحهيى رسيدم كه خواندن آن مشكل مىنمود دست كشيدم و دقت كردم ديدم بر آن ورقه روكش نهادهاند آن را گشودم و ديدم اوصاف محمد صلى الله عليه وسلم در آن صفحه آمده است و چنين بود: نه كوتاه قامت است و نه كشيده قامت، سپيدگون و داراى دو گيسوى بافته است، ميان شانههايش مهر نبوت است، غالبا به هنگام نشستن زانو در بغل مىگيرد، صدقه نمىپذيرد، بر خر و شتر سوار مىشود و بز و ميش را مىدوشد و پيراهن وصلهدار مىپوشد و هر كس كه چنين كند از كبر به دور است و او چنين است و از فرزندان اسماعيل و نامش احمد است. سهل مىگويد، چون همين مقدار را خواندم عمويم سر رسيد و چون آن ورقه را ديد مرا زد و گفت: تو را چه كار با گشودن و خواندن اين ورقه؟ گفتم: در اين ورقه صفات احمد صلى الله عليه وسلم پيامبر آمده است. گفت: او هنوز مبعوث نشده است. * متن عربی: ذكر صفة رسول الله، صلى الله عليه وسلم، في التوراة والإنجيل أخبرنا معن بن عيسى، أخبرنا معاوية بن صالح عن أبي فروة عن ابن عباس أنه سأل كعب الأحبار: كيف تجد نعت رسول الله، صلى الله عليه وسلم، في التوراة؟ فقال: نجده محمد بن عبد الله، مولده بمكة، ومهاجره إلى طابة، ويكون ملكه بالشأم، ليس بفحاش ولا بصخاب في الأسواق، ولا يكافيء بالسيئة، ولكن يعفو ويغفر. أخبرنا عمرو بن عاصم الكلابي، أخبرنا همام بن يحيى، أخبرنا عاصم عن أبي صالح قال: قال كعب: إن نعت محمد، صلى الله عليه وسلم، في التوراة محمد عبدي المختار، لا فظ ولا غليظ ولا صخاب في الأسواق، ولا يجزي بالسيئة السيئة، ولكن يعفو ويغفر، مولده بمكة، ومهاجره بالمدينة، وملكه بالشأم. أخبرنا عبيد الله بن موسى، أخبرنا إسرائيل عن عاصم عن أبي الضحى عن أبي عبد الله الجدلي عن كعب قال: إنا نجد في التوراة محمد النبي المختار لا فظ ولا غليظ، ولا صخاب في الأسواق، ولا يجزي السيئة السيئة، ولكن يعفو ويغفر. أخبرنا معن بن عيسى، أخبرنا هشام بن سعد عن زيد بن أسلم قال: بلغنا أن عبد الله بن سلام كان يقول: إن صفة رسول الله، صلى الله عليه وسلم، في التوراة: يا أيها النبي إنا أرسلناك شاهداً ومبشراً ونذيراً وحرزاً للأميين، أنت عبدي ورسولي سميتك المتوكل، ليس بفظ ولا غليظ، ولا صخب بالأسواق، ولا يجزي السيئة بالسيئة، ولكن يعفو ويصفح، ولن أقبضه حتى أقيم به الملة المتعوجة، بأن يقولوا لا إله إلا الله، فيفتح به أعيناً عمياً وآذاناً صماً وقلفاً، فبلو غباً لمغ ذلك كعباً فقال: صدق عبد الله بن سلام ألا أنها بلسانهم أعيناً عموميين وآذاناً صموميين وقلوباً غلوفيين. أخبرنا يزيد بن هارون قال: أخبرنا جرير بن حازم، حدثني من سمع الزهري يحدث أن يهودياً قال: ما كان بقي شيء من نعت رسول الله، صلى الله عليه وسلم، في التوراة إلا رأيته إلا الحلم، وإني أسلفته ثلاثين ديناراً إلى أجل معلوم، فتركته حتى إذا بقي من الأجل يوم أتيته فقلت: يا محمد اقض حقي فإنكم معاشر بني عبد المطلب مطل، فقال عمر: يا يهودي الخبيث أما والله لولا مكانه لضربت الذي فيه عيناك! فقال رسول الله، صلى الله عليه وسلم: غفر الله لك يا أبا حفصٍ، نحن كنا إلى غير هذا منك أحوج إلى أن تكون أمرتني بقضاء ما علي وهو إلى أن تكون أعنته في قضاء حقه أحوج. قال: فلم يزده جهلي عليه إلا حلماً، قال: يا يهودي إنما يحل حقك غداً، ثم قال: يا أبا حفصٍ اذهب به إلى الحائط الذي كان سأل أول يومٍ فإن رضيه فأعطه كذا وكذا صاعاً وزده لما قلت له كذا وكذا صاعاً فإن لم يرض فاعطه ذلك من حائط كذا وكذا. فأتى بي الحائط فرضي تمره، فأعطاه ما قال رسول الله، صلى الله عليه وسلم، وما أمره من الزيادة، قال: فلما قبض اليهودي تمره قال: أشهد أن لا إله إلا الله وأنه رسول الله، ما حملني على ما رأيتني صنعت يا عمر إلا أني قد كنت رأيت في رسول الله، صلى الله عليه وسلم، صفته في التوراة كلها إلا الحلم، فاختبرت حلمه اليوم فوجدته على ما وصف في التوراة، واني أشهدك أن هذا التمر وشطر مالي في فقراء المسلمين، فقال عمر فقلت: أو بعضهم، فقال: أو بعضهم، قال: وأسلم أهل بيت اليهودي كلهم إلا شيخاً كان ابن مائة سنة فعسا على الكفر. أخبرنا يزيد بن هارون وهاشم بن القاسم قالا: أخبرنا عبد العزيز بن أبي سلمة الماجشون، وأخبرنا موسى بن داود وشريح بن النعمان قالا: أخبرنا فليح بن سليمان قال عبد العزيز ومليح: أخبرنا هلال عن عطاء بن يسار، أخبرنا عبد الله بن عمرو بن العاص أنه سئل عن صفة النبي، صلى الله عليه وسلم، في التوراة فقال: أجل والله إنه موصوف في التوراة بصفته في القرآن: يا أيها النبي إنا أرسلناك شاهداً ومبشراً ونذيراً وهي في التوراة: يا أيها النبي إنا أرسلناك شاهداً ومبشراً ونذيراً وحرزاً للأميين، أنت عبدي ورسولي سميتك المتوكل، ليس بفظ ولا غليظ ولا صخاب بالأسواق، ولا يدفع السيئة بالسيئة، ولكن يعفو ويغفر، ولن أقبضه حتى أقيم به الملة العوجاء، بأن يقولوا لا إله إلا الله، فيفتح به أعيناً عمياً، وآذاناً صماً، وقلوباً غلفاً، بأن يقولوا لا إله إلا الله. قال عطاء في حديث فليح: ثم لقيت كعباً فسألته فما اختلف في حرف إلا أن كعباً يقول بلغته أعيناً عمومى، وآذاناً صمومى، وقلوباً غلوفى. أخبرنا معن بن عيسى، أخبرنا معاوية بن صالح عن بحير عن خالد ابن معدان عن كثير بن مرة قال: إن الله يقول لقد جاءكم رسول ليس بواهن ولا كسيل يفتح أعيناً كانت عمياً، ويسمع آذاناً كانت صماً، ويختن قلوباً كانت غلفاً، ويقيم سنة كانت عوجاء، حتى يقال لا إله إلا الله. أخبرنا عبد الوهاب بن عطاء، أخبرنا سعيد عن قتادة قال: بلغنا أن نعت رسول الله، صلى الله عليه وسلم، في بعض الكتب محمد رسول الله، ليس بفظ ولا غليظ، ولا صخوب في الأسواق، ولا يجزي بالسيئة مثلها، ولكن يعفو ويصفح، أمته الحمادون على كل حال. أخبرنا عبيد الله بن موسى قال: أخبرنا إسرائيل عن أبي يحيى عن مجاهد عن ابن عباس: فاسألوا أهل الذكر؛ قال مشركو قريش إن محمداً رسول الله في التوراة والإنجيل. أخبرنا عبد الوهاب بن عطاء قال: أخبرنا سعيد عن قتادة في قوله: إن الذين يكتمون ما أنزلنا من البينات والهدى (الآية) قال: هم اليهود كتموا محمداً، صلى الله عليه وسلم، وهم يجدونه مكتوباً عندهم في التوراة والإنجيل، قال: ويلعنهم اللاعنون؛ قال: من ملائكة الله والمؤمنون. أخبرنا الفضل بن دكين، أخبرنا يونس بن أبي إسحاق عن العيزار بن حريث قال: قالت عائشة: إن رسول الله، صلى الله عليه وسلم، مكتوب في الإنجيل لا فظ ولا غليظ، ولا صخاب في الأسواق، ولا يجزي بالسيئة مثلها، ولكن يعفو ويصفح. أخبرنا محمد بن إسماعيل بن أبي فديك المدني عن موسى بن يعقوب الزمعي عن سهل مولى عتيبة أنه كان نصرانياً من أهل مريس، وأنه كان يتيماً في حجر أمه وعمه، وأنه كان يقرأ الإنجيل، قال: فأخذت مصحفاً لعمي فقرأته حتى مرت بي ورقة، فأنكرت كتابتها حين مرت بي ومسستها بيدي، قال: فنظرت فإذا فصول الورقة ملصق بغراء، قال: ففتقتها فوجدت فيها نعت محمد، صلى الله عليه وسلم، أنه لا قصير ولا طويل، أبيض، ذو ضفيرين، بين كتفيه خاتم، يكثر الاحتباء، ولا يقبل الصدقة، ويركب الحمار والبعير، ويحتلب الشاة، ويلبس قميصاً مرقوعاً، ومن فعل ذلك فقد بريء من الكبر، وهو يفعل ذلك، وهو من ذرية إسماعيل اسمه أحمد، قال سهل: فلما انتهيت إلى هذا من ذكر محمد، صلى الله عليه وسلم، جاء عمي، فلما رأى الورقة ضربني وقال: ما لك وفتح هذه الورقة وقراءتها؟ فقلت: فيها نعت النبي، صلى الله عليه وسلم، أحمد، فقال: إنه لم يأت بعد.
از کتاب: ترجمه الطبقات الكبرى ، محمد بن سعد كاتب واقدى (م 230)، ترجمه محمود مهدوى دامغانى، تهران، انتشارات فرهنگ و انديشه، 1374ش. مصدر: دائرة المعارف شبکه اسلامی islamwebpedia.com
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|