Untitled Document
 
 
 
  2024 Nov 21

----

19/05/1446

----

1 آذر 1403

 

تبلیغات

حدیث

 

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند:

«حق الله على العباد أن يعبدوه، ولا يشركوا به شيئاً، وحق العباد على الله أن لا يعذب من لا يشرك به شيئاً».
 حق خدا بر بندگانش این است که او را پرستش کنند، و هیچ چیز را شریک او قرار ندهند، و حق بندگان بر خداوند این است که کسی را که چیزی را شریک او قرار نمی‌دهد، عذاب ندهد.

 متفق علیه، صحیح بخاری 5/2312 حدیث (5912)، وصحیح مسلم 1/58 حدیث (30).

 معرفی سایت

نوار اسلام
اسلام- پرسش و پاسخ
«مهتدين» (هدايت يافتگان)
اخبار جهان اسلام
تاریخ اسلام
کتابخانه آنلاین عقیده
سایت اسلام تکس - پاسخ به شبهات دینی
خانواده خوشبخت
شبکه جهانی نور
سایت خبری تحلیلی اهل سنت
بیداری اسلامی
صدای اسلام

 

 

 

  سخن سایت

قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) ‏عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين».
امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل».

لیست الفبایی     
               
چ ج ث ت پ ب ا آ
س ژ ز ر ذ د خ ح
ف غ ع ظ ط ض ص ش
ه و ن م ل گ ک ق
ی
   نمایش مقالات

تاریخ اسلام>مسائل تاریخ اسلام>مروان بن حكم > بيان لشكر كشى عبيد الله بن زياد و حبيش بن دلجه قينى‏

شماره مقاله : 10881              تعداد مشاهده : 358             تاریخ افزودن مقاله : 20/7/1390

 بيان لشكر كشى ابن زياد و حبيش‏
در آن سال مروان بن حكم دو لشكر فرستاد. يكى بفرماندهى عبيد الله بن زياد سوى جزيره و جنگ با زفر بن حارث در قرقيسيا و او را امير آن سرزمين كرد باضافه هر بلادى كه او بفتح آن موفق شود و چون از كار جزيره فراغت يابد عراق را قصد كند و از دست عمال ابن زبير بگيرد. چون ابن زياد بجزيره رسيد خبر مرگ مروان را شنيد. نامه عبد الملك هم باو رسيد كه همان امارتى را كه پدرش باو داده بود بحال خود نخواهد ماند و او را بتسريع فتح عراق وادار كرده بود.
لشكر ديگر بفرماندهى حبيش بن دلجه قينى متوجه مدينه گرديد در مدينه جابر- بن اسود بن عوف برادرزاده عبد الرحمن بن عوف از طرف فرزند زبير امير بود.
جابر از آن لشكر گريخت. در آن هنگام حارث بن ابى ربيعه كه برادر عمرو بن ربيعه و امير بصره از طرف ابن زبير بود لشكرى براى دفاع از مدينه بفرماندهى حنيف بن سجف تيمى روانه كرد كه با حبيش جنگ كند. چون حبيش خبر رسيدن لشكر بصره را شنيد از مدينه بيرون رفته آن لشكر را قصد كرد. عبد الله بن زبير هم عباس بن سهل بن سعد ساعدى را بامارت مدينه فرستاد و باو دستور داد كه حبيش را دنبال كند تا زمانى كه لشكر بصره برسد كه فرمانده آن حنيف بود عباس هم آنها (لشكر شام) را تعقيب كرد تا در محل ربذه بآنها رسيد. حبيش هم با او مقابله و مقاتله كرد. يزيد بن سنان هم او (حبيش) را هدف تير كرد و كشت. در آن هنگام يوسف بن حكم پدر حجاج و فرزند او حجاج هر دو بر يك شتر سوار و در آن جا بودند لشكر شام پراكنده شد و بقيه آن بشام گريخت. عده پانصد تن از آن لشكر در مدينه سنگر گرفته و متحصن شده بودند. عباس بن سهل بآنها پيغام داد كه تسليم حكم او شوند آنها هم تسليم شدند همه را كشت. چون يزيد بن سنان با لباسى سفيد وارد مدينه گرديد مردم براى تبرك باو دست بلباسش مى‏كشيدند و عطر مى‏ريختند و آفرين مى‏گفتند بحدي كه لباس سفيد او از بس كه دستمالى شده سياه گرديد.
*
متن عربي


ذكر بعث ابن زياد وحبيش
في هذه السنة [خمس وستين] سير مروان بن الحكم بعثين: أحدهما مع عبيد الله بن زياد إلى الجزيرة ومحاربة زفر بن الحارث بقرقيسيا واستعمله على كل ما يفتحه، فإذا فرغ من الجزيرة توجه لقصد العراق وأخذه من ابن الزبير، فلما كان بالجزيرة بلغه موت مروان وأتاه كتاب عبد الملك بن مروان يستعمله على ما استعمله عليه أبوه ويحثه على المسير إلى العراق.
والبعث الآخر إلى المدينة مع حبيش بن دلجة القيني، فسار بهم حتى انتهى إلى المدينة وعليها جابر بن الأسود بن عوف ابن أخي عبد الرحمن بن عوف من قبل ابن الزبير، فهرب منه جابر.
ثم إن الحارث بن أبي ربيعة، وهو أخو عمرو بن أبي ربيعة، وجه جيشاً من البصرة، وكان والياً عليها، لابن الزبير وجعل عليهم الحنيف بن السجف التيمي لحرب حبيش، فلما سمع بهم حبيش سار إليهم من المدينة، وأرسل عبد الله بن الزبير العباس بن سهل بن سعد الساعدي إلى المدينة أميراً وأمره أن يسير في طلب حبيش حتى يوافي الجند من أهل البصرة الذين عليهم الحنيف، فأقبل عباس في آثارهم حتى لحقهم بالربذة، فقاتلهم حبيش، فرماه يزيد بن سنان بسهم فقتله، وكان معه يومئذٍ يوسف بن الحكم وابنه الحجاج، وهما على جمل واحد، وانهزم أصحابه، فتحرز منهم خمسمائة بالمدينة، فقال العباس بن سهل: انزلوا على حكمي، فنزلوا، فقتلهم، ورجع فل حبيش إلى الشام، ولما دخل يزيد بن سنان المدينة كان عليه ثياب بيض فاسودت مما مسحه الناس ومما صبوا عليه من الطيب.

*
از کتاب: کامل تاريخ بزرگ اسلام و ايران، عز الدين على بن اثير (م 630)، ترجمه ابو القاسم حالت و عباس خليلى، تهران، مؤسسه مطبوعاتى علمى، 1371ش.

مصدر:
دائرة المعارف شبکه اسلامی
islamwebpedia.com




 
بازگشت به ابتدای صفحه     بازگشت به نتایج قبل                       چاپ این مقاله      ارسال مقاله به دوستان

اقوال بزرگان     

یحیی بن معاذ (رحمه الله) فرمود: «ألا إن العاقل المصيب من عمل ثلاثا: ترك الدنيا قبل أن تتركه، وبنى قبره قبل أن يدخله، وأرضى ربه قبل أن يلقاه». «خردمند همان شخصی است قبل از اینکه دنیا وی را رها کند وی دنیا را رها کند. و قبل از اینکه در قبر نهاده شود، آنجا را آماده سازد و قبل از اینکه در پیشگاه خداوند حاضر شود، پروردگارش را راضی گرداند». صفة الصفوة، أبو الفرج عبد الرحمن بن علي بن الجوزي.

تبلیغات

 

منوی اصلی

  صفحه ی اصلی  
 جستجو  
  روز شمار وقايع
  عضویت در خبرنامه  
پیشنهادات وانتقادات  
همكارى با سايت  
ارتباط با ما  
 درباره ی ما  
 

تبیلغات

آمار

خلاصه آمار بازدیدها

امروز : 6262
دیروز : 5614
بازدید کل: 8796421

تعداد کل اعضا : 608

تعداد کل مقالات : 11123

ساعت

نظر سنجی

كداميك از كانال‌هاى اهل سنت فارسى را بيشتر مي‌پسنديد؟

كانال فارسى نور

كانال فارسى كلمه

كانال فارسى وصال

نمایش نتــایج
نتــایج قبل
 
.محفوظ است islamwebpedia.com تمامی حقوق برای سایت
All Rights Reserved © 2009-2010