Untitled Document
 
 
 
  2024 Oct 05

----

01/04/1446

----

14 مهر 1403

 

تبلیغات

حدیث

 

پيامبر صلى الله عليه و سلم فرموده است: 
" تعرض أعمال الناس في كل جمعة مرتين ، يوم الإثنين ويوم الخميس فيغفر لكل عبد مؤمن إلا عبدا بينه وبين أخيه شحناء فيقال : اتركوا أو أركوا ( يعني أخروا ) هذين حتى يفيئا " (روايت مسلم 4/1988 )
يعنى: "اعمال مردم در هر هفته دوبار به نمايش در ميايند (و بالا ميروند)، روز دوشنبه و روز پنج شنبه، و هر بندده مؤمنى مورد مغفرت قرار ميگيرد مگر مؤمنى كه با مؤمن ديگر قهر كرده باشد و گفته ميشود: اعمال اين دو نفر را ترك كنيد و تاخير كنيد تا اينكه صلح كنند".

 معرفی سایت

نوار اسلام
اسلام- پرسش و پاسخ
«مهتدين» (هدايت يافتگان)
اخبار جهان اسلام
تاریخ اسلام
کتابخانه آنلاین عقیده
سایت اسلام تکس - پاسخ به شبهات دینی
خانواده خوشبخت
شبکه جهانی نور
سایت خبری تحلیلی اهل سنت
بیداری اسلامی
صدای اسلام

 

 

 

  سخن سایت

قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) ‏عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين».
امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل».

لیست الفبایی     
               
چ ج ث ت پ ب ا آ
س ژ ز ر ذ د خ ح
ف غ ع ظ ط ض ص ش
ه و ن م ل گ ک ق
ی
   نمایش مقالات

تاریخ اسلام>شبهات>شبهات > آيا عمر رضی الله عنه با پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم مخالفت كرده است

شماره مقاله : 10885              تعداد مشاهده : 486             تاریخ افزودن مقاله : 11/8/1390

 نقدی بر دیدگاه تیجانی دایر بر اینكه عمر رضی الله عنه با پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم مخالفت كرده است
 

نوشته: خالدعسقلانی
ترجمه: اسد الله موسوی 
 

تیجانی می گوید: «هر كس در این گونه روایات دقت كند، خواهد دید كه صحابه خود را برتر از رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم می دانستند و معتقد بودند كه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم خطا می كند ولی خود آنان خطا نمی كنند، در نتیجه بعضی از مورخان اقدامات صحابه را صحیح قرار داده اند هر چند كه اقدامات آنان مخالف با اقدامات رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم بوده اند. یا اینكه مورخین بعضی از صحابه را در علم و تقوی بالاتر از رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم دانسته اند. بطور مثال در جریان زندانیان و اسیر شدگان جنگ بدر گفته شده است كه رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم خطا كرده و عمر بن خطاب درست گفته است و در این باره روایات دروغینی را نقل كرده می گویند: رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم چنین فرموده است: «اگر خداوند ما را به مصیبتی گرفتار می كرد، غیر از عمر بن خطاب كسی دیگر نجات حاصل نمی كرد.[1]». 
می گویم:
1- در روایات صحیح به سند صحیح آمده است كه پروردگار عالم در بیش از یك جریان با عمر بن خطاب موافقت كرده است. بخاری در صحیح خود از حضرت انس چنین روایت می كند: عمر رضی الله عنه گفت: در سه مساله زاویه نگرش و دید من مورد تایید حضرت حق قرار گرفته است. 
یك: از رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم خواستم اگر مقام ابراهیم را محل نماز قرار می دادیم، چقدر خوب بود؟ به دنبال این خواست و مشوره من، این آیه (وَاتَّخِذُوا مِنْ مَقَامِ إِبْرَاهِیمَ مُصَلّىً) مقام ابراهیم را محل نماز خود قرار دهید ـ نازل شدـ.
دو: عرض كردم، ای رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم چقدر خوب بود اگر شما به همسرانت امر می كردی تا حجاب كنند زیرا هر انسان خوب و خراب با آنان حرف می زند؟ بدنبال این مشوره، آیه حجاب نازل شد. 
 
سه: همسران اكرم صلی الله علیه و آله و سلم علیه رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم اتفاق كرده بودند، خطاب به آنان گفتم: اگر رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم شما را طلاق دهد، پروردگار همسران بهتری از شما به پیامبر خواهد داد. بدنبال آن، این آیه )عَسَى رَبُّهُ إِنْ طَلَّقَكُنَّ أَنْ یبْدِلَهُ أَزْوَاجاً خَیراً مِنْكُنّ) نازل شد.[2] امام بخاری حدیث مذكور را با این الفاظ در جای دیگر آورده است: عمر رضی الله عنه گفت: در سه مساله دیدگاه من موافق با خواست پروردگار بود یا پروردگار در سه مساله با من موافقت فرمود: یك: عرض كردم: ای رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم ، انسانهای خوب و خراب در محضر شما می آیند، بهتر است شما مادران مومنان را امر كنید تا حجاب كنند. خداوند آیه حجاب را نازل كرد.
دو: حضرت عمر رضی الله عنه می گوید: به من خبر رسیده بود كه رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم در حق بعضی از ازواج مطهرات خشم كرده است، نزد آنان رفته، گفتم: اگر باز نیامدید، خداوند پیامبرش را همسرانی بهتر از شما خواهد داد. عمر رضی الله عنه می گوید: نزد یكی از همسران رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم آمدم، او گفت: ای عمر، رسول الله خودش به همسران چیزی نمی گوید تو آنان را نصیحت می كنی؟ به دنبال آن، خداوند آیه )عَسَى رَبُّهُ إِنْ طَلَّقَكُنَّ. . . الخ) را نازل كرد و همین روایت در صحیح مسلم نیز با اندك تفاوتی در الفاظ آمده است. برای اطلاعات بیشتر به این منابع مراجعه شود: 
1- صحیح بخاری كتاب التفسیر سوره بقره برقم (3213). 
2- صحیح مسلم مع الشرح كتاب فضایل الصحابه، باب فی فضایل عمر، برقم (2399). 
همچنین در حدیث طولانی دیگری به نقل از عمر رضی الله عنه چنین آمده است: . . . ابن عباس می گوید: بعد از اینكه ـ در جنگ بدر ـ اسیر گرفتند، رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم به ابوبكر و عمر گفت: رای شما در مورد این اسیران چیست؟ ابوبكر گفت: ای پیامبر خدا، آنها پسر عموها و خویشاوندان ما هستند، به نظر من از آنها فدیه بگیرید تا باعث تقویت ما در برابر كفار شود. چه بسا خداوند آنها را به اسلام هدایت نماید. رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: ای پسر خطاب، رای تو چیست؟ گفتم: نه، ای رسول الله، سوگند به خدا، رای من مثل رای ابوبكر نیست، به نظر من اجازه دهید تا گردنهایشان را بزنیم، به علی اجازه دهید تا گردن عقیل را بزند و به من اجازه دهید تا گردن فلانی (یكی از خویشاوندان عمر) را بزنم زیرا اینها بزرگان و ائمه كفر هستند. رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم به رای ابوبكر تمایل پیدا كرد و به رای من علاقه ای نشان نداد، فردای آن روز آمدم، دیدم رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم و ابوبكر نشسته اند و گریه می كنند. گفتم: ای رسول خدا، به من بگو شما و رفیقت چرا گریه می كنید؟ اگر گریه ام آمد، گریه می كنم و اگر گریه ام نیامد بخاطر گریه شما، تظاهر به گریه می كنم. رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: پیشنهاد فدیه گرفتن از طرف دوستانت باعث گریه من شده است زیرا عذاب آنها نزدیكتر از این درخت (اشاره به درختی نزدیك رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم ) به من عرضه شد و خداوند این آیه را نازل كرد: )مَا كَانَ لِنَبِی أَنْ یكُونَ لَهُ أَسْرَى حَتَّى یثْخِنَ فِی الْأَرْضِ ـ تا ـ فَكُلُوا مِمَّا غَنِمْتُمْ حَلالاً طَیباً) پس خداوند غنیمت را برای آنها حلال كرد. 
3- صحیح مسلم مع الشرح كتاب الجهاد و السیر باب الامداد بالملائكه غزوه بدر و اباحه الغنائم ـ رقم (1763). 
خواننده محترم، همه این روایات همان طور كه مشاهده می كنی ثابت و از لحاظ روایت و درایت صحیح هستند، اگر تیجانی آنها را روایات دروغین می گوید، باید با دلیل روشن نه با جهالت شرم آور و رسوا كننده، و عقل فاسدش مدعایش را ثابت كند. این روایات هرگز به این معنی نیستند كه بعضی صحابه از لحاظ علم و تقوی از رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم فایق و برتر بودند ـ رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم در بعضی موارد اجتهاد می كرد، در مسائلی كه وحی درباره‌ي آنها نازل نشده بود. هر آنچه كه از پیامبر انجام می گیرد، لازم نیست كه همه اش وحی باشد بلكه پیامبر بر اساس مصلحت در غیر مورد وحی اجتهاد نیز می كند ـ مثلاً رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم نماز میت رئیس منافقین، عبدالله بن ابی را خواند، حضرت عمر رضی الله عنه به وی گفت: یا رسول خدا، تو بر او نماز می خوانی و خداوند تو را از این نماز منع كرده است؟ رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: خداوند به من اختیار داده فرموده است: )اسْتَغْفِرْ لَهُمْ أَوْ لا تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ إِنْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعِینَ مَرَّةً) ای پیامبر شما خواه برای منافقین طلب آمرزش كنی یا نكنی خداوند آنان را نمی بخشد حتی اگر شما هفتاد بار برای آنان طلب آمرزش كنی، خداوند آنان را مورد مغفرت قرار نخواهد داد. حضرت عمر رضی الله عنه عرض كرد: او منافق است، رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم بر وی نماز خواند، خداوند این آیه: (وَلا تُصَلِّ عَلَى أَحَدٍ مِنْهُمْ مَاتَ أَبَداً وَلا تَقُمْ عَلَى قَبْرِهِ) را نازل فرمود. ترجمه آیه چنین است: اگر از منافقان كسی بمیرد هرگز بر او نماز مخوان و بر قبر وی (برای دعا) توقف نكن.[3] 
و این امر كه رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم اجتهاد كرده است، از كتاب الله ثابت است و ثابت است كه رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم درباره سوق هدی، در حجه الوداع فرمود: «لو استقبلت من امری ما استدبرت ما اهدیت، ولولا أن معی الهدی لأحللت» اگر از قبل می دانستم آنچه را كه بعداً برایش پیش آمد، هدی را با خود نمی بردم، اگر هدی با من همراه نبود، از احرام بیرون می آمد. (صحیح بخاری كتاب الحج برقم (1568) ) همچنین در جریان تحریم عسل، وقتی از خانه همسرش، زینب بنت جحش نزد دو همسر دیگرش، عایشه و حفصه تشریف آورد، سوگند یاد كرد كه دیگر در خانه زینب بنت جحش عسل نمی خورد، خداوند این آیه )یا أَیهَا النَّبِی لِمَ تُحَرِّمُ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَكَ تَبْتَغِی مَرْضَاتَ أَزْوَاجِكَ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ)[4] را نازل كرد ـ ای پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم چرا حلال خدا را بر خود حرام می كنی، شما در صدد ارضاء همسران خود هستی، خداوند بخشنده و مهربان است، اگر همه آنچه كه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم می گفت و انجام می داد، وحی می بود یا از طریق وحی می بود، خداوند در قرآن، این امور را برای او بیان نمی كرد. موافقت خداوند با صحابه در یك جریان یا بیش از یك جریان، نقصی برای پیامبر رضی الله عنه محسوب نمی شود، و به این معنی نیست كه صحابه از رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم علم بیشتری دارند. هیچ كسی چنین نمی اندیشد به جز كسی كه درباره‌ي اعمال و اقوال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم اصلاً آگاهی نداشته باشد. از روایات مستند و معتبر ثابت است كه رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم در مواردی كه وحی نازل نشده بود به اصحابی مشوره می كرد. مانند جریان اسیران جنگی در غزوه بدر. 
اگر این روایات باطل و دروغ هستند، چرا برادران شیعی تو (تیجانی) از آنها استدلال می كنند. دكتر علاءالدین قزوینی در كتاب خود «الشیعه و التصحیح» علیه دكتر موسی موسوی با استناد به روایت حضرت انس استناد كرده می گوید: از انس بن مالك روایت شده است. و این همان روایت است كه حضرت عمر رضی الله عنه در آن می گوید: در سه مساله با پروردگارم موافقت شده است ـ كه عمر فرمود: «به من خبر رسیده بود كه بعضی از همسران رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم ، رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم را اذیت كردند، نزد آنان رفته، آنان را پند و نصیحت كردم و در ضمن به آنان گفتم: از این حركتها باز بیایید و گر نه خداوند در عوض بهتر از شما به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم خواهد داد. حتی نزد زینب آمدم، زینب گفت: ای عمر، درباره رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم چنین مساله ای پیش نیامده است كه او همسرانش را نصیحت كند. تو آمده ای ما را نصیحت می كنی، خداوند این آیه )عَسَى رَبُّهُ إِنْ طَلَّقَكُنَّ. . .) را نازل كرد.[5] بعد چند روایت دیگر را از حضرت عمر رضی الله عنه نقل كرده می گوید: «اینها مجموعه ای از روایات صحیحه هستند.»[6] 
آنچه كه از این روافض مایه حیرت و شگفتی است این است كه این آقایان هرگاه از روایاتی، علیه اهل سنت استدلال می كنند بر سیاست یك بام و دو هوا عمل می كنند. یك حدیث در عین حال كه به صحت آن اعتراف دارند، در همان لحظه آن را ضعیف نیز تلقی می كنند، اگر بدانند كه فلان حدیث مشتمل بر مدح و تعریف یك صحابی است، بلافاصله به ضعیف بودن آن حكم می كنند. شاید همین روش، سیاست یك بام دو هوای تیجانی را توجیه می كند، تیجانی از حدیثی كه در منابع اهل سنت وارد شده، اگر بداند كه در آن نقص و عیبی متوجه یكی از اصحاب رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم است، بلافاصله به صحت آن فتوا می دهد و در غیر این صورت همین حدیث را ضعیف تلقی نموده، موضع اهل سنت را بخاطر همین حدیث مورد نقص و عیب قرار می دهد ـ هر حدیثی را كه در آن مدح و ستایشی در حق صحابه مشاهده كند، آن را كذب و از لحاظ عقل و شرع غیر مقبول تلقی می كند! طبق تجربه خودم این گونه تلون و تغییر پذیری را مرهون كارگاه تحلیل گری حدیث كه تابع تحلیل گر تیجانی می باشد می پندارم. 
چنین بر می آید كه تیجانی بسیار مضطرب و پریشان است از گمراهی كه اهل سنت آن را میان مردم رواج می دهند! به عقیده تیجانی، اهل سنت بعضی از اعمال و اقدامات صحابه را بهتر از اعمال و اقدامات رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم می دانند و اینكه بعضی از اصحاب در علم و تقوی از رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم مقدم هستند. تیجانی در این ادعا از حدیثی استدلال می كند، هیچ معلوم نیست كه او این حدیث را از كجا آورده است؟ و آن حدیث، این است كه رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «لو أصابنا الله بمصیبه لو یكن ینج منها إلا ابن الخطاب» اگر خداوند آفتی را برای ما می آورد به جز عمر بن خطاب دیگر هیچ كسی از آن نجات پیدا نمی كرد!؟ چون این حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نیست، طبیعتاً او آن را به هیچ منبعی ارجاع نداده و حواله ای برایش ذكر نكرده است. این حدیث چون از لحاظ درایت و متن باطل است، نیازی نیست كه سند آن مورد ارزیابی قرار گیرد چگونه ممكن است كه خداوند پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و اصحابش را در مصیبتی گرفتار كند كه تنها عمر از آن نجات پیدا كند!؟ لا حول و لا قوه إلا بالله. بعد تیجانی می گوید: (العیاذ بالله) اهل سنت با زبان حال خود می گویند: اگر عمر نمی بود، پیامبر هلاك می شد (اعاذنا الله) ـ خداوند از این اعتقاد فاسد و معیوب كه عیبی بالاتر از آن نیست ما را نجات دهد ـ سوگند به جان خودم او كه چنین اعتقادی دارد، به اندازه‌ي فاصله‌ي مشرق و مغرب از اسلام بدور است و بر وی واجب است كه به عقل خود برگردد و شیطانی كه در دل او كمین كرده است آن را از خود براند. خداوند می فرماید: كسی كه هوایش را معبود خود قرار داده و خداوند با وجود عالم بودنش او را گمراه كرده بر گوش و قلب او مهر غفلت زده است و در جلو چشمهای او پرده انداخته است، به جز خدا چه كسی می تواند او را به راه راست هدایت كند.[7]
می گویم: 
فتوای تیجانی درباره كسی كه چنین اعتقادی دارد، (یعنی بعضی صحابه را در علم و تقوی و صحت اعمال و كردار بهتر از رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم بداند) برایتان روشن شد ـ بخاطر اینكه جناب تیجانی بهره بیشتری از هدایت برده باشد، ناچارم پرده از چهره كسانی كه بعضی صحابه را بهتر از رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم می دانند و در علم و تقوی مرتبه‌ي والاتری از مرتبه رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم برای آنان قایل هستند، بردارم. گوش كن تیجانی، كلینی كه از مراجع بزرگ روافض است، در كتابش «الأصول من الكافی» كه در دیدگاه شیعه همان منزلت را دارد كه صحیح بخاری در دیدگاه اهل سنت دارد. می نویسد: علی بن ابی طالب بارها گفته است: من میان بهشت و دوزخ قسیم خداوند هستم، من فاروق اكبر هستم، من صاحب عصا و میسم هستم ـ تمام فرشتگان، جبرییل و رسولان برای من اقرار كردند، تمام آنچه را كه برای محمد صلی الله علیه و آله و سلم اقرار كرده اند. و حمل كردم آنچه را كه محمد صلی الله علیه و آله و سلم حمل كرده است و آن محموله پروردگار است. خصلتهایی به من عطا شده كه قبل از من به هیچ كس عطا نشده است. علم منایا ـ (موت و مرگ) بلایا (آفتها)، انساب (نسب نامه و شجره) و خطاب فامیل میان حق و باطل به من داده شده است. از دست نمی دهم آنچه را كه گذشته است. آنچه كه پنهان است، از من پنهان نیست. همه اینها از جانب الله است. خداوند مرا بر علم خود تمكین كرده است.[8] 
شیعه در این حد اكتفا نكرده بلكه فرزندان و اولاد حضرت علی رضی الله عنه را بزرگتر از پیامبران می دانند!؟ اما شیعه محمد فروخ الصفار در كتاب خود بنام «فضایل اهل البیت» از عبدالله بن ولید چنین روایت می كند: «ابی عبدالله از من پرسید: شیعه درباره عیسی، موسی و امیرالمومنین، چه می گوید؟ گفتم: می گویند كه عیسی و موسی از امیرالمومنین بهتر هستند. ابی عبدالله (ع) گفت: آیا شیعه می گویند، آنچه را كه رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم دانسته، امیرالمومنین می داند، گفتم: آری، ولی آنان هیچ كس را از پیامبران اولوالعزم، بهتر نمی دانند. ابو عبدالله فرمود: بوسیله قرآن با آنان (شیعه) خصومت كن. عرض كردم: بوسیله كدام آیه های قرآن با آنان خصومت و بحث كنم؟ ابو عبدالله (ع) فرمود: خداوند، درباره حضرت موسی می فرماید: )وَكَتَبْنَا لَهُ فِی الْأَلْوَاحِ مِنْ كُلِّ شَیءٍ علما) و علم هر چیز در الواح برای موسی نوشته نبود. درباره حضرت عیسی خداوند می فرماید:) وَلِأُبَینَ لَكُمْ بَعْضَ الَّذِی تَخْتَلِفُونَ فِیهِ) و خداوند درباره حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم فرموده است) وَجِئْنَا بِكَ عَلَى هَؤُلاءِ شَهِیداً وَنَزَّلْنَا عَلَیكَ الْكِتَابَ تِبْیاناً لِكُلِّ شَیءٍ)[9] 
روایت دیگری از ابی عبدالله، جعفر بن محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابی طالب، را چنین نقل می كند: (خداوند پیامبران اولوالعزم را آفرید و آنان را بوسیله علم، فضیلت داد. و ما را وارث علم و فضل آنان قرار داد. و در علم آنان، ما را بر آنان فضیلت داد. و در علم رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم نیز ما را فضیلت داد ـ علم رسول الله و علم سایر پیامبران اولو العزم را به ما داد، آنچه كه به آنان نداده بود.»[10] 
بعد از این دلایل، ناچارم كه گرم ترین تعزیت و تسلیت را به دكتر تیجانی به خاطر راه یافتن او بسوی باطل، تقدیم دارم. . 
تیجانی عدالت حضرت عمر رضی الله عنه را زیر سوال برده می گوید: «هر چند كه عمر به عدالت شهرت دارد، لیكن تاریخ حكایت از آن دارد كه او در تقسیم عطاء و مستمری قصد تبعیت از سنت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم را نداشته و پای بند آن نبوده است. زیرا رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم مساوات و برابری را در تقسیم عطا و مستمری میان تمام مسلمانان رعایت فرموده است. تبعیضی میان آنان قایل نبوده است. ابوبكر در تمام مدت خلافتش نیز از این سنت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم تبعیت كرده است. اما عمر بن خطاب شیوه نوینی را اختراع نموده. سابقین را در برابر غیر سابقین ترجیح داده است. مهاجرین قریش را در برابر مهاجرین غیر قریش و كلاً مهاجرین را در برابر انصار و اعراب را در برابر غیر اعراب ترجیح داده است. هم چنین مضر، را در برابر ربیعه ترجیح داده است. به گونه ای كه برای مضر سیصد و برای ربیعه دویست درهم در نظر گرفته است. اوس را در برابر خزرج ترجیح داده است. این تبعیض و ترجیح چه نسبتی با عدل و عدالت دارد، ای عاقلان اندكی بیندیشید؟»[11]
1- آری، عمر رضی الله عنه در تقسیم عطایا و مستمری بیت المال بعضی را در برابر بعضی ترجیح می داد و این ترجیح به هیچ وجه قابل نكوهش نیست زیرا هیچ دلیلی بر وجوب برابری وجود ندارد. و هیچ یك از علمای معتقد به وجوب برابری نبوده و نیست و از روایات مستند ثابت است كه رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم در برخی موارد، بعضی را در برابر بعضی ترجیح داده است. بخاری در صحیح خود از نافع از ابن عمر چنین روایت می كند: رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم روز خیبر اموال غنیمت را تقسیم كرده به مجاهدینی كه سوار بودند، یعنی اسب جنگی همراه داشتند دو سهم و به مجاهدینی كه پیاده نظام بودند یك سهم می داد. نافع در تفسیر این حدیث می گوید: كسی كه اسب همراه داشت و به او سه سهم و به كسی كه اسب همراه نداشت، یك سهم می داد.[12] 
2-. . . معتقدین به جواز تفضیل و ترجیح می گویند: اصل همان تسویه و برابری است ولی رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم گهگاهی به تفضیل و ترجیح عمل می كرد، این روش رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم دال بر جواز تفضیل است. این قول و دیدگاه كه اصل همان تسویه است ولی تفضیل و ترجیح نیز بخاطر مصلحت جایز است، صحیح ترین دیدگاه تلقی شده است. واضح است كه عمر رضی الله عنه بر اساس هوسهای نفسانی و منافع شخصی به تبعیض و ترجیح عمل نكرده است بلكه عامل اساسی در این ترجیح همان فضایل دینی بوده اند. مثلا سابقین اولین از مهاجرین را در برابر غیر سابقین مقدم كرده است. و بعد به همین ترتیب عمل كرده است و سهم خود و خویشاوندان را از سهم دیگران كمتر كرده است. البته كسی كه اساس ترجیح اش هوسهای نفسانی باشد مستحق نكوهش است. لیكن كسی كه هدفش خشنودی خداوند، تبعیت از رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم و تعظیم كسی كه خداوند او را معظم كرده است، باشد، هیچ اشكالی متوجه او نمی شود. بلكه چنین اقدامی شایان مدح و ستایش است، نه نكوهش و مذمت. روی همین اصل حضرت عمر رضی الله عنه به علی، حسن و حسین، بیش از دیگران می داد. هم چنین به سایر خویشاوندان رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم بیش از دیگران می داد. اگر او به تسویه عمل می كرد، به خاندان رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم كمتر از آنچه كه می داد، می رسید.[13]
3- حضرت عمر رضی الله عنه مستمری بگیران از بیت المال را به دسته های متعددی تقسیم كرده بود. دسته اول عبارت بود از مهاجرینی كه در غزوه بدر شریك بودند ـ دسته دوم انصار كه در غزوه بدر شركت داشتند. دسته سوم مهاجرینی كه توفیق شركت در غزوه بدر را نداشتند، دسته چهارم انصار كه این توفیق را نیافته بودند ولی در بقیه غزوات شركت جسته بودند ـ بعد یعنی دسته پنجم، كسانی بودند كه توفیق شركت در غزوه واحد و فتح مكه را داشتند. دسته ششم آن عده از صحابه كه در قادسیه و یرموك حضور داشتند. بعد برای افراد بخصوص مستمری خاصی در نظر گرفته بود، مانند حضرت حسن و حضرت حسین. حضرت عمر رضی الله عنه میان عرب و غیر عرب تبعیضی قایل نبود، گفته تیجانی دایر بر اعمال تبعیض میان اعراب و غیر اعراب صحت ندارد. به تمام اهل بدر چه عرب و غیر عرب یكسان می داد. حتی به فرماندهان لشكر دستور كتبی می داد و می فرمود: هر كدام از موالی را كه آزاد كردید، آنان را در حكم اعراب و آزاد شدگان قرار دهید و مانند آزادگان با آنان رفتار شود. و اگر مایل هستید كه آنان را یك قبیله مستقل قرار بدهید، آنگاه در بخش مزایا و مستمری و احسان با آنان مانند افراد خودتان رفتار نموده، هیچ گونه تبعیضی علیه آنان اعمال نكنید.[14] تقسیماتی كه تیجانی از كتب شیعه نقل كرده است، هیچ سند معتبری برای آنها ذكر نشده لذا فاقد اعتبارند. 


1. ثم اهتديت ص 92 و آنگاه . . . هدايت شدم ص (149). 
2. صحيح بخاري كتاب ابواب القبله رقم (393). 
3. صحيح بخاري كتاب التفسير سوره التوبه برقم (4393). 
4. سوره تحريم آيه 1 
5. مع الدكتور موسي موسوي در كتاب الشيعه و التصحيح لعلاءالدين قزويني ص (151). 
6. همان مصدر ص (152). 
7. ثو اهتديت ص (93-92) و آنگاه . . . هدايت شدم ص (150-149). 
8. الأصول من الكافي ج1 ص152 كتاب الحجه باب أن الائمه هم أركان الارض. 
9. فضايل اهل البيت مسمي به بصائر الدرجات محمد صفار ص (222-221). 
10. همان منبع صفحه 224.  
11. ثم اهتديت (95-94) و آنگاه . . . هدايت شدم ص (153). 
12. صحيح بخاري كتاب المغازي ـ باب غزوه خيبر برقم (3988). 
13. منهاج السنه ج6 ص 104-103 . 
14. موسوعه فقه عمر بن الخطاب ـ دكتر محمد رواس قلعه جي ص (541). 

به نقل از کتاب: 
بلکه گمراه شدی، نوشته: خالدعسقلانی، ترجمه فارسی کتاب: بل ضللت، ترجمه: اسد الله موسوی

 



 
بازگشت به ابتدای صفحه     بازگشت به نتایج قبل                       چاپ این مقاله      ارسال مقاله به دوستان

اقوال بزرگان     

«کسی که علم و تقوا و تدبر نداشته باشد، ذره ای از حلاوت قرآن را درک نخواهد کرد». [زرکشی: البرهان 2/171].

تبلیغات

 

منوی اصلی

  صفحه ی اصلی  
 جستجو  
  روز شمار وقايع
  عضویت در خبرنامه  
پیشنهادات وانتقادات  
همكارى با سايت  
ارتباط با ما  
 درباره ی ما  
 

تبیلغات

آمار

خلاصه آمار بازدیدها

امروز : 2807
دیروز : 7108
بازدید کل: 8433225

تعداد کل اعضا : 608

تعداد کل مقالات : 11123

ساعت

نظر سنجی

كداميك از كانال‌هاى اهل سنت فارسى را بيشتر مي‌پسنديد؟

كانال فارسى نور

كانال فارسى كلمه

كانال فارسى وصال

نمایش نتــایج
نتــایج قبل
 
.محفوظ است islamwebpedia.com تمامی حقوق برای سایت
All Rights Reserved © 2009-2010