|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
الهیات و ادیان>مسائل و عقايد اسلامي>جهاد > برداشت اشتباه و فهم نادرست از حديث صعب بن جثامه رضی الله عنه
شماره مقاله : 10984 تعداد مشاهده : 367 تاریخ افزودن مقاله : 12/9/1390
|
برداشت اشتباه و فهم نادرست از حديث صعب بن جثامه(رض) تأملاتی در باب جهاد و ثمرات آن
نوشته: شیخ ابو محمد مقدسی حفظه الله
بسم اللهالرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و الصلاة و السلام علی أفضل الانبیاء و المرسلین و علی آله و صحبهاجمعین..اما بعد.. سلسله مقالههاي «تأملاتی چند در باب جهاد و ثمرات آن» ترجمه کتاب ارزشمند «وقفات مع ثمرات جهاد» تالیف شیخ ابو محمد مقدسی حفظهاللهاست که در مجموع 19 تامل و وقفه، به نصائح و بازنگريهايي در مورد جهاد (این قله ی بزرگ اسلام) پرداخته و نصیحتهایی برای مجاهدان بویژه جوانان مجاهد عرضه داشتهاست. «برداشت اشتباه و فهم نادرست از حديث صعب بن جثامه رضی الله عنه»، نام تأمل اول از این سلسله تأملات است.....
مقدمهای قبل از نوشتن تأملات: اين نوشته، حاصل حركات بي اختيار قلم، و حزن و اندوههاي اسارت ميباشد، كه دلسوزي و شفقتم نسبت به برادرانم و همچنين پشتيباني و ياري از دعوت و جهاد و مجاهدان، موجب نوشتن آن گرديد و تمامي داعيان و مجاهدان را به خواندن اين نوشته و تدبر و تأمل در آن و استفادهاز تجارب مذكور و مثالهايي كه مطرح و تشريح شدهاند، توصيه مينمايم. توصيه ديگرم اين است كه براي استفادهي بهينهاز اين كتاب و عدم تشويش و تشتت آراء و افكار و همچنين عدم تضييع و از بين رفتن ثمراتش، از مباحث جانبي (مانند اين كه منظور شيخ از اين كلام، فلان شيخ يا حزب و يا گروه و ... است) پرهيز شود زيرا حقيقتاً موضوع بزرگتر و فراتر از اين مباحث است و حجم مباحث از اين نوع سخنان و جهتگيريهاي كوتهبينانه، عظيمتر است ... ما به عقولي نيازمنديم كهاز اين سطحينگري و جمودفكري فراتر رفته و افكارشان را در اشخاص و اسامی معين، محصور نكرده باشند. امروز دین خداوند مورد حمله گسترده و شبیخونی طولانی و همه جانبه قرار گرفتهاست، و دشمنان با تمسک به وسایل مختلف و شرکت در جلسات و نشستهاي روزافزون خود، مکرهای عظیم و گردنههاي صعب العبوری را بر سر راه جهاد این امت بوجود آوردهاند. ناگزير بايد تأملات و بازنگريهايي به مسير طي شدهانداخت زیرا در چنین شرایطی توجهات و هشدارهایی قاطع براي غيورمردان اين دين ضروري ميباشد، تا بهاين طريق فكر و فهم و اعمال و جهادمان را تا حدي ارتقاء بخشيم كه توان تحدي و مبارزهطلبي با كفر و یارانش را بدست آوريم. اين كتاب تلاش و كوششي براي رسيدن بهاين هدف و حركت و تكاپو در چنين طريق و جهتي است. از خداوند متعال خواستارم كهاين عمل را از من پذيرفته و به وسيلهي اين كتاب به من و برادرانم نفع برساند و اين نوشته را خالصانه براي خود قرار دهد. و صلى الله و سلم على نبينا محمد و على آله و صحبه أجمعين
*
تأمل اول: برداشت اشتباه و فهم نادرست از حديث صعب بن جثامه رضی الله عنه
هنگامي كه در مورد مشروعيت عمليات جهاديي كه در آن مجاهدان خود را در ميان تجمع كافران ميانداختند و خود را منفجر مينمودند تا به دشمن آسيب رسانده و آنها را به هلاكت برسانند، مينوشتم، اصرار ورزيدم تا اين عمليات را به ضوابط شرعي منضبط و مقید نمایم و اين روش را همانند ساير اسباب جنگ به طور مطلق تجويز نکنم، و به ضوابطي ملتزم هستم كه علماي محقق اسلام به آنها پايبند بودهاند، اين علما اجازه کشتن اُسراي مسلمانان را هنگامی که کافران، آنها را جهت دفاع از خود سپر نمودند، دادهاند، زيرا اگر اين فعل صورت نپذيرد مفسدهاي عظيمتر از قتل مسلمين به همراه خواهد داشت و آن مفسده، شكست سپاهاسلام است. برخي از طالبان علم در مورد اين ضوابط و قیدها به من مراجعه ميكردند و بنده همچنان مُصّر بر اين ضوابط ميباشم، خاصتاً بعضي اوقات ميشنوم و ميبينم كه کسی خود را براي قتل يك یا دو کافر منفجر مينمايد در حالي كه قتل اين افراد به وسيلهي هفت تير و يا مسلسل نیز امکان پذیر بود. بارها تكرار كردهايم كه عمليات استشهادي به هنگام عجز و ناتوانی مجاهد، شرعي ميباشد به طوري كهاگر چنين عملياتي صورت نگيرد جهاد تعطيل شده و كفر و كفار بر اسلام و مسلمين چيره گردند، اما مخالفان ما اصرار دارند كهاين عمليات نيز به مثابهي ساير اسباب جنگ است و اگر هم ضرورت و يا مصلحتي بزرگ و همچنين خونريزي عظيمي از كفار در ورای آن نباشد، باز هم اين اسباب شرعي و جايز باشد. اين در حالي است كه علت چنين قیدها و ضوابطي از طرف ما در مورد عمليات استشهادي، تعظيم و بزرگداشت حرمت خون مسلمان و همچنین حرص در جهت تحقق مقاصد جهاد، به نحوي كه پروردگارمان به آن راضي است و آن را دوست دارد، ميباشد. این چنين سختگيري و تشديدی در مورد حالتی است كه فرد مسلمان فقط خود را فدا می کند، حال چه برسد به حالتی که فرد مسلمان علاوه بر خود، سبب کشته شدن ساير مسلمانان نیز بشود کهاین امر ناشی از بي نظمي و هرج و مرجی است كه ميادين جنگ را در برگرفته و همچنین عدم التزام مجاهدان به ضوابط شرعي در مورد اين عملياتها است. بسياري از جوانان، شيفته و شيداي عمليات استشهادي شدهاند، حال ضرورت باشد يا نباشد! و تصوری برایشان ایجاد گشته كه فکر میکنند جهاد بدون اين نوع عمليات صحيح نيست يا اينكه اين جوانان غير از اين نوع عمليات را نميپسندند، چنان كه گويا هنگام آموزش و تمرين نیز خود را ملزم به چنین عملیاتی میکنند تا بدون اين عمليات، جهاد نكنند (يعني در تصور آنها جهاد بدون عملیات استشهادي معني ندارد) تا جايي كه دشمنان دين به راحتي بوي طرح ها و نقشههاي اين جوانان را استشمام می کنند، بطوریکه آنها در تحقیقات اولیه خود بهاین نتیجه می رسند که هرجا انفجاری از این نوع و بدون ضرورت روی داد، این جوانان در پشت قضیه هستند و حتی نوع مواد منفجره را نیز تشخیص میدهند زیرا بعضي از اين جوانان فقط اين نوع از مواد منفجره را ميپسندند و بکار می برند. چه بسا اين جوانان عملياتهای دقیق و محاسبه شدهاي را در چچن و يا عملیاتهای القاعده و همانند آن را كه بر مبنای مهارات و تجربیات بوده است، مشاهده نموده و يا شنيدهاند، از این رو سعي ميكنند كه حركات شبيه به آنان و به تقليد از چنين مجاهدان خبرهاي را انجام دهند بدون اينكه تجربيات و مهارتهاي آنان را اكتساب نموده باشند و بدين وسيله (تقليدي ظاهري بدون داشتن علم و تجربه و تمرين)، زود هنگام با شکست فجیعانه مواجه می شوند و در واقع مرتکب اشتباهاتی فاحش می شوند كه موحدان را محزون و ناراحت ساخته و موجبات چشم روشني و تسكين خاطر كفار را فراهم ميآورند، اين جوانان از ملامت و پاسخگويي مبرا نمي شوند، زيرا ماشينهاي مملوء از مهمات و يا بمب و يا مينهاي كوبندهي خود را در خيابان يا بازار و يا ميداني در برابر سفارت دشمن يا خانهاش متوقف كرده و سپس عمليات را انجام داده و مردم زيادي را از بين ميبرند در حالي كه ميشد دشمن را به طريقي غیر از اين نوع انفجار از بين برد، همچنين از انتقاد و ملامت دور نميشوند مادامي كه تكفير مسلمانان را همانند افراطیون، عمومیت بخشیده و مسلمانان را كافر قلمداد میکنند. كدامين شرع و كدامين عقل، اين اعمال را مباح دانسته و ميداند و آيا اين همان جهادي است كه پروردگارمان بدان راضي است؟!!! چه بسيار نتايج عملياتي را شنيدهايم كه كشتهشدگان آن جمع زيادي از مسلمانان بيگناه بوده و چه بسا حتي يك نفر از دشمنان خداوند به قتل نرسيده است!! اين شكستها حاصل اصرار و پافشاری برای انجام اين نوع عمليات است، در حالي كه ريشهكن كردن دشمن با چند عمليات باز ميسر بود، و هنگامي كهاين جوانان را ملامت ميكنيم و يا ايشان را مورد عتاب قرار داده و نصیحت میکنیم و امور انجام شده آنها را مردود اعلام میکنیم و آنها را در مورد مسلمانان و جهاد و ... به تقواي خداوند دعوت مينماييم و متذكر ميشويم كه اي جوانان آگاه باشيد كه خون مسلمان حرام است هر چند كهاين مسلمان عاصي و فاجر باشد، بدين هنگام آنان را خواهي ديد كه جهت اثبات صحت افعال خويش و تثبيت افكارشان به حديث صعب بن جثامه رضی الله عنه روي آورده و استدلال ميكنند و كار خود را تبييت كفار مينامند. حال كه چنين است بياييد حديث صعب بن جثامه رضی الله عنه را بنگريم و دلالت و فقه و كلام علما را در مورد اين حديث، واضح نماييم. در صحيح بخاري و مسلم حديث صعب بن جثامه رضی الله عنه روايت ميشود: كه از پیامبر صلی الله علیه و سلم در مورد اهل خانهاي پرسيده شد كه در آن خانه، زنان و بچههاي مشركان با خود آنان (مردان مشرك) شب را به روز ميرسانند؟ پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود: « زنان و بچه ها نيز از مشركان محسوب ميشوند»، و از پیامبر صلی الله علیه و سلم شنيدم كه فرمود: « از هيچ احدي جز براي خدا و رسولش دفاع نمي شود». در اين حديث، پیامبر صلی الله علیه و سلم حمله به كفار و مشركين را در شب هنگام جايز ميشمارد اگر چه زنان و بچههاي مشركان نيز مورد اصابت قرار گيرند، اين در حالي است كه كشتن زنان و بچههاي كفار به طور عام نهي و حرام اعلام شده است، اما در اين حديث حرج و سختي از مجاهدان رفع شده است به طوري كه كشتن زن و بچهي كافر در چنين حالتي (شب هنگام) و به غير عمد جايز است زيرا در چنين زمان و مكاني تشخيص مردان از زنان و بچهها امري سخت و دشوار است. علما پرتاب با منجنيق را نیز در چهارچوب اين حديث داخل کردهاند (که عملکرد آن مشابه برخی از سلاحها و مواد منفجرهی امروزی است). گلولهي منجنيقي كه بر قلعههاي كفار فرود ميآيد که در اين حالت نيز تشخيص و تمييز مردان از زنان و بچه هايشان غیر ممکن است. حال اين جوانان با استناد بهاين حديث جواز عمليات انفجاري در خيابانهاي مسلمانان را صادر نمودهاند، در حالي كه از سخن پیامبر صلی الله علیه و سلم كه فرمودند: «از هيچ احدي جز براي خدا و رسولش دفاع نمي شود»، دليلي عليه افكار و اعمال آنها پديدار ميشود. بنابراين، اين حديث نه تنها دليلي براي اثبات اعمالشان نيست بلكه، رّدي شافي بر امورشان است زيرا همانطور كه مشخص است اين حديث دلالت بر حرمت خون مسلمان دارد و دلالت ميكند كه خدا و رسولش پشتيبان شخص مسلماناند و اين مشركان هستند كه حامي و پشتيباني ندارند نه مسلمانان و بچه هايشان!!! علاوه بر اين متذكر ميشوم كه نفي پشتيبانی از بچه ها و زنان مشرك در اين حديث نيز به هنگام تبييت (شب را به روز رساندن) است و همچنين در حالتي كه در آن مجاهدان نمي توانند زن و بچه ها را از مردان تشخيص دهند و در غير اين صورت ريختن خون زن و بچهي كافر نيز جايز نخواهد بود. امام ابن حجر عسقلاني در فتح الباري شرح صحيح بخاري ميفرمايد: «و هم منهم» منظور (حلال بودن خون زن و بچهي كفار) تنها هنگامي است كه تيراندازي به پدران ميسر نباشد مگر اين كه فرزندان آنها نيز مورد هدف قرار گيرند، زيرا آنها مختلط و مخلوط شدهاند، پس اگر در چنين حالتي آسيبي به زنان و بچهها رسيد، حرج و مشكلي نخواهد بود. امام نووي رحمهالله نيز در شرح خود بر صحيح مسلم ميفرمايد: «معناي «البيات» اين است كه شب هنگام بر آنها يورش برده و در اين صورت مردان از زنان و بچهها تشخيص داده نمي شوند.» جاي تأمل بسيار دارد، زمانی کهاين احتياط در مورد زنان و بچههاي مشركان وجود دارد، پس رعایت احتياط شديد در هنگام مخالطه كفار با مسلمانان، به مراتب، اوليتر و شايستهتر است. حال چه رسد به آن كه هدف از اين انفجارها منازل و محل اجتماع مخصوص كفار و يا مواقع نظامي آنها نباشد، بلكه هدفشان خيابانها و بازارها و مجالس و اماكن اجتماع مسلمانان باشد!! و تنها دليل و عذر موجه اين عمل نيز اين باشد كه در اين خيابانها و اجتماعات و يا بازارها، سفارتي و يا خانهاي مربوط به دشمن موجود است كه در پایان اين گونه عمليات، دهها بيگناه از مردان و زنان و بچههاي مسلمان قرباني شده و به دشمن آسيب نميرسد ... و سپس عاملان اين انفجار دست به دامن اين حديث ميشوند (حديث صعب بن جثامه رضی الله عنه)، و يا به نصب منجنيق بر طائف توسط پیامبر صلی الله علیه و سلم روي آورده و کارهای خود را توجیه می کنند. اي برادرانم؛ در مورد مسلمانان و جهاد، تقواي خدا را از ياد نبرده و هوشيار باشيد، استدلال مجاهدين را به هنگام يورش بر اماكن نظامي و يا محل اجتماع مخصوص كفار و سكونتگاههايشان، به طور كامل و درست درك نماييم، زیرا در چنين هجومي (به مناطق و پايگاههاي كافران) اگر هم افرادي از مسلمانان در آنجا وجود داشته باشد، مجاهدان دست از هجوم برنداشته و مشكل و جرمي نيز نميبينند زيرا اين اماكن (اماکن نظامی) محل امنيت و آسايش هيچ احدي نيست، و اگر چنانچه مسلماني هم در آنجا باشد و آنان را ياري دهد و يا حتي سياهي لشكر آنها را افزايش دهد، از آنان خواهد بود و خونش حلال خواهد بود اگر چه مدعي اسلام هم باشد، و اگر اين نفر مسلمان با اجبار و كراهت بهاين سپاه ملحق شده باشد، باز در صورت آسيب رسيدن به وي مشكلي نخواهد بود، و مؤيد اين امر حديث «سپاه غزو كعبه» است. حديث سپاهي كه تصميم به حمله و از بين بردن كعبه دارند اين امر را تصديق ميكند؛ سپاهي كه خداوند اول و آخرش را در زمين فرو ميبرد و اين در حالي است كه كساني در اين سپاهند كه به ميل خود، آن را همراهي نمي كنند بلكه بهاجبار و به زور شمشير بهاين سپاه ملحق شدهاند اما خداوند تمامي آنها را (كافر و مؤمن و خوب و بد) در دنيا از بين ميبرد و آنها روز قيامت بر اساس نياتشان مبعوث و مورد محاسبه و سزا و جزا قرار ميگيرند. مادامي كهاين سپاه (سپاه غزو كعبه) پرچم مشخص دارد و وجود و وجهاي شركي دارد و ميخواهد كعبه را ويران نموده و دين و اهلش را از بين ببرد، قتال با او به هيچ وجه مانعي ندارد و حتي اگر مسلمانان با كراهت در آن سپاه جمع شده باشند، چه برسد بهاينكه نفراتي مدعي اسلام در اين سپاه بوده و آنان را ياري دهند، جنگ و کشتار اين نوع سپاه مانعي ندارد و ما نيز در مورد اين گونه قتال، كسي را نهی نمی کنیم، بلكه از جهاد مجاهدان دفاع كرده و دلايلي به دلائلشان اضافه ميكنيم و از آنان حمايت مينماييم. اما آنچه كه ما منكر آن هستيم اين است كه عقول، عكس اين مطلب را درك نمايند و امور برعكس شود، به طوري كه انفجارها و عمليات در خيابانها و اجتماعات مسلمانان صورت پذيرد و آن هم به خاطر اين كه سفارت و يا خانهاي و ... از مشركان در آن منطقه است و با اجراي چنين عملياتي خون دهها مسلمان زن و مرد و بچهي بي گناه ريخته شده در حالي كه به دشمن كمترين آسيبي نرسد، در حالي كهامكان ريشهكن كردن دشمن به روش و شيوهاي ديگر نيز ميسر بود، ما اين عمليات را محکوم و مردود اعلام ميكنيم. اي برادرانم؛ شما را به حديث مصطفي صلی الله علیه و سلم متذكر ميشوم آنجايي كه فرمودند: «اگر كسي از امتم بر امتم خروج كرد و خوب و بد را از بين برد و مؤمنان را نيز مستثني ننمود و به معاهدان مسلمان نيز وفا نكرد و همگي را از بين برد، از من نيست» و در روايت ديگر «من از او نيستم» (امام مسلم از ابو هريره رضی الله عنه روايت ميكند). مجاهد را از جهادش چه سود هنگامي كه وعيد پیامبر صلی الله علیه و سلم شامل حالش شود و جزو افرادي شود كه پیامبر صلی الله علیه و سلم از او برائت جسته است. از این رو شما را در مورد مسلمانان و حرمت و خونشان به خداوند متذكر ميشوم و شما را در مورد جهاد و ثمراتش به ياد خداوند متذكر ميشوم. آيا نميدانيد اگر كسي در راه و کوچه و خيابان مسلمانان چاهي حفر كند و مسلماني به سبب اين چاه جان خود را از دست دهد، بر حفركُنندهي اين چاه، پرداخت ديه و كفاره واجب ميشود، و هر چيز ديگري كه موجب و سبب تلف شدن مسلمين شود نيز همانند چاه است و حكمش مانند حفركُنندهي چاه است. جمعي از فقهاء به هنگام شرح اين حديث: «العجماء جرحها جبار و البئر جبار = خون زخمي كه به وسيلهي شنزار و يا چاه به وجود آيد هدر است» (بخاري)، اين حكم را صادر نمودهاند كه چاه هايي كه در زمين خود شخص يا زمينهاي موّات (زمينهاي مرده و بي صاحب و بدون استفاده و بهره برداري) يا زمينهايي كه در بيابان دور دست از مسلمانان حفر شدهاست، فاقد ديهاند اما در غير از اين صورتها حفركننده چاه بايد ديه را بپردازد. امام شافعي رحمهالله ميفرمايد: «اگر كسي سنگي را در زميني قرار دهد كه ملك او نيست، ضامن آن خواهد بود»، حتي علما فتوي دادهاند كه اگر حيواني مسيرش را به سبب اذيت شخصي تغيير دهد و حيوان به نفري آسيب رساند، شخصي كه موجب تغيير مسير حيوان شده، ضامن است كه ديه را پرداخت نمايد. همچنين اگر شخصي در استحكام ديوار منزلش اهمال (سُستي) كند و سپس اين ديوار بر مسلماني سقوط نمايد و او را بكشد صاحب خانه مسئول پرداخت ديه خواهد بود، همچنين اگر تختهاي يا همانند آن از حدود منزل شخصی خارج شده باشد و به انساني اصابت كند، صاحب اين منزل ضامن خواهد بود، تا به آنجا كها گر مسلماني وضو بگيرد و آب وضويش بر سر راه افتد و موجب لغزش مسلماني شود، او نيز ضامن ميباشد. اي برادرانم؛ مسأله، مساله خون انسان مسلمان است، مسألهاي مزاح و لهو و لعب و کم اهمیت نيست ... اي برادرانم؛ بايد بدانيد كه خون انسان مسلمان گرانبهاست و حرمت عظيمي دارد و مباح دانستن خون مسلمان خطري بزرگ است و بايد دانست كه ترك قتل هزار كافر آسانتر از ريختن مقداري از خون مسلمان به طور عمد است (همچنان كه علما تبيين نمودهاند)، و همانا پیامبر صلی الله علیه و سلم در ميان اُمت، در سرزمين حرام و در ماه حرام و در روز حج بزرگ ندا داد و فرمود: «به راستي كه خون و اموال شما بر يكديگر حرام است به مانند حرام بودن اين روز، در اين ماه و در اين سرزمين، و اين ادامه خواهد داشت تا روزي كه پروردگار را ملاقات خواهيد كرد، و سپس از مردم پرسيد: آيا من رسالتم را ابلاغ نمودم؟ گفتند: بله. پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود: خداوندا شاهد باش، و به مردم فرمود: كساني كه حاضرند اين سخنان را به غائبان برسانند، چه بسا غائبان از حاضران (سامعين) شنواتر باشند، و بعد از من به وسيلهي كشتن يكديگر كافر نشويد و به دوران كفر برنگرديد» (بخاري). و اين «تأمل» را با بيان آيهي 25 سورهي فتح به پايان ميرسانم. خداوند منان ميفرمايد: « وَلَوْلَا رِجَالٌ مُّؤْمِنُونَ وَنِسَاء مُّؤْمِنَاتٌ لَّمْ تَعْلَمُوهُمْ أَن تَطَؤُوهُمْ فَتُصِيبَكُم مِّنْهُم مَّعَرَّةٌ بِغَيْرِ عِلْمٍ لِيُدْخِلَ اللَّهُ فِي رَحْمَتِهِ مَن يَشَاءُ لَوْ تَزَيَّلُوا لَعَذَّبْنَا الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ عَذَاباً أَلِيماً » فتح 25 « اگر مردان و زنان مؤمن را لگدمال نمي كرديد (كه در ميان آنها هستند و) شما ايشان را نمي شناسيد و از اين راه عيب و عار و زيان و ضرري به شما نمي رسيد (خداوند هرگز مانع اين جنگ نمي شد و دست شما را از ايشان كوتاه ميكرد)، تا خدا هر كه را بخواهد غرق رحمت خود سازد (و نعمت اسلام را بهاو دهد) اگر (كافران و مؤمنان ضعيفي كه در مكه پنهاني ايمان آوردهاند) از يكديگر جدا بودند، كافرانِ ايشان را (با غلبهي شما بر آنان) به عذاب دردناكي گرفتار ميكرديم». اين آيه جهت هشدار نسبت به خون عدهي كمي از مسلمانان مستضعف كه در مكه بودند و ايمان خود را بين مشركان نهان كرده بودند، نازل شد كه خداوند ميفرمايد: « لَّمْ تَعْلَمُوهُمْ أَن تَطَؤُوهُمْ فَتُصِيبَكُم مِّنْهُم مَّعَرَّةٌ بِغَيْرِ عِلْمٍ »، يعني شما دچار ضرر و گناه ميشديد. و اين به هنگامي است كه شما آنها را از بين برده و لگدمال ميكنيد در حالي كه آنها را نمي شناسيد. پس به هنگامي كه آنها را شناخته و يقين داريد كه اكثر عبوركنندگان از اين خيابان و يا ازدحام جمع شده در اين ميدان مسلمان هستند، به آن هنگام چطور؟!!! آيا دچار ضرر و زيان و گناه نمي شويد؟؟؟ مفسران در مورد « مَّعَرَّةٌ » ميفرمايند: « الإِثم و الغمّ و الشدّة »: گناه و غم و غصه و سختی فراوان است. و گفتهاند كه: «هي مفسدةُ تحدّثِ المشركين بأنّ المسلمين يقتلون أهل دينهم» : «مفسدهاي است كه در آن مشركان ميگويند «مسلمانان اهل دين خود را ميكشند». و همچنين گفتهاند كه « هي كفارة القتل الخطأ »: كفارهي قتل خطا و غير عمد است.
به نقل از سايت تمكين:
www.tammkeen.com
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|