عبد الرحمن بن عوف رضى الله عنه
کنیت او ابو زید بود، و مادر او شفاء، و بروایتى عنقا [1] بنت عوف بن زهره بود و او از جمله مالداران قریش بود، و او مردى بلند بالا، نیکو روى، تنک پوست و سپید رنگ، فراخ چشم [2] شکسته موى، و از کبار صحابه، بهر دو قبله نماز کرده بود، و دو هجرت کرده بود، و در هیچ غزوى غایب نبود از خدمت مصطفى علیه السّلام. و در غزوه احد هشت زخم بر تن او بود، و مصطفى علیه السّلام در غزو تبوک بدو اقتدا کرده بود، او را فضایل بسیار بود، و او شصت و پنج حدیث از پیغامبر روایت کند، و عمر او شست و پنج سال بود از دار فنا نقل کرد در سنه تسع و عشرین و ششم سال از خلافت عثمان رضى الله عنه. او را هژده پسر بود، و چهار زن، ثمن مال او که قسمت زنان بود، مبلغ سیصد و بیست و چهار هزار درم نقره بود، و وصیت کرد، تا پنجاه هزار درم در خیرات صرف کنند. اسماء اولاد او محمد، ابراهیم اسماعیل، یحیى، ابو بکر، عمر، عثمان، عبد الله اکبر و اصغر، سالم اکبر، و اصغر عروه اکبر و اصغر، جمیل [3]، مصعب، معف، زید، سهیل، ابو الابیض، بلال مستور [4]. دختران او هفت بودند رضى الله عنهم اجمعین، و الله اعلم بالصواب.
___
[1] کذا، الاصابه، و اسم امه صفیه و یقال الصفا و یقال الشفاء و هو زهریه.
[2] اصل: جسم در نسخه پنجاب چشم، که ترجمه اعین است و اصابه گوید: کان عبد الرحمن ابیض اعین.
[3] در اصل: عزوه و حمیل.
[4] پ: سور.
به نقل از کتاب: طبقات ناصرى، مؤلف: ابو عمر عثمان بن محمد المنهاج سراج الجوزجانى (م بعد 658)، تحقیق: عبد الحى حبیبى قندهارى، تهران، دنیاى کتاب، چ اول، 1363ش.