Untitled Document
 
 
 
  2024 Dec 03

----

01/06/1446

----

13 آذر 1403

 

تبلیغات

حدیث

 

در حدیث صحیح به نقل از پیامبر صَلَّى اللَّهِ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ آمده است: [مَنْ اغْتَسَلَ ثُمَّ أَتَى الْجُمُعَةَ فَصَلَّى مَا قُدِّرَ لَهُ، ثُمَّ أَنْصَتَ حَتَّى يَفْرُغَ مِنْ خُطْبَتِهِ ثُمَّ يُصَلِّي مَعَهُ، غُفِرَ لَهُ مَا بَيْنَهُ وَبَيْنَ الْجُمُعَةِ الْأُخْرَى وَفَضْلُ ثَلَاثَةِ أَيَّامٍ]
« هر کسی که روز جمعه غسل کند، سپس به نماز جمعه برود و به آنچه برای او مقدر شده نماز نفل بخواند. آنگاه تا فارغ شدن امام از خطبه ساکت شود و سپس با او نماز بخواند گناهان بین این جمعه و جمعه ی دیگرش و سه روز اضافه بخشوده می شود.»
مسلم (857)

 معرفی سایت

نوار اسلام
اسلام- پرسش و پاسخ
«مهتدين» (هدايت يافتگان)
اخبار جهان اسلام
تاریخ اسلام
کتابخانه آنلاین عقیده
سایت اسلام تکس - پاسخ به شبهات دینی
خانواده خوشبخت
شبکه جهانی نور
سایت خبری تحلیلی اهل سنت
بیداری اسلامی
صدای اسلام

 

 

 

  سخن سایت

قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) ‏عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين».
امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل».

لیست الفبایی     
               
چ ج ث ت پ ب ا آ
س ژ ز ر ذ د خ ح
ف غ ع ظ ط ض ص ش
ه و ن م ل گ ک ق
ی
   نمایش مقالات

تاریخ اسلام>اشخاص>المستعصم باللّه‏

شماره مقاله : 11041              تعداد مشاهده : 269             تاریخ افزودن مقاله : 20/9/1390

المستعصم باللّه‏

ابو عبد الله  محمد بن المستنصر، بعد از پدر خود در شهور سنه احدى و اربعین و ستمائة ببغداد او را بخلافت بیعت کردند، و امور دار الخلافت بفر دولت او رونق تمام گرفت، و اطراف ممالک تمام اسلام در ضبط او آمد، و خطب دیار اسلام بلقب مبارک و اسم همایون او زینت یافت، و در عهد دولت او تخت و تاج هندوستان بفرق و پاى مبارک سلطان معظم شهریار اعظم ناصر الدنیا و الدین محمود بن سلطان الشهید شمس الدین که این طبقات بنام او تصنیف شد  آراسته بود، و درین عهد اغلب آن بوده، که خراسان و عراق، و ما وراء النهر و طبرستان و فارس و کرمان و مکران در ضبط مغل بود، تا در شهور سنه اربع و خمسین و ستمائة هلاو  مغل که برادر منکوخان مغل بود، از ترکستان  به خراسان آمد، و لشکرهاء خراسان و عراق و آذربایجان جمع کرد، و قصد بغداد کرد، و در آخر این سال، لشکر شیراز و موصل، جمله را به در بغداد برد ، و در ماه ذى الحجه سنه خمس و خمسین و ستمائة امیر المؤمنین المستعصم باجمله اهالى اسلام و ملوک دین دار، که از بندگان دولت او بودند و سلیمان شاه که لشکرکش  دار الخلافه بود با مغل چند مصاف (فیروز داد، و روز نهم ماه محرم سنه ست و خمسین و ستمائة بر در بغداد مصاف شد )، حق تعالى امیر المؤمنین را نصرت بخشید، و لشکرهاى کفار منهزم گشتند، و سلیمانشاه از گردوى  دار الخلافه کفار را تا باصفهان تعاقب کرد، و بقدر صد و اند هزار مغل را بدوزخ فرستاد و اسراى مسلمانان از دست ایشان خلاص یافتند، و پسر ملک موصل را که راهبرى کفار میکرد اسیر کردند، و بدوزخ فرستادند.

امیر المؤمنین را خداى عز و جل نصرت بخشید و بر زیادت باد، آمین رب العالمین ملک تعالى تخت خلافت عباسى را بطره عمامه امام المؤمنین المستعصم باللّه آراسته دارد، و کور  دستار خلافت او را از زیر پریشانى زوال، در عصمت محفوظ گرداناد، و مسند مملکت جهاندارى و میدان شاهى و بختیارى را به چتر همایون و فر میمون پادشاه زمان، پناه اهل ایمان ناصر الدنیا والدین تا نهایت حد امکان مزین داراد. بحق محمد و آله اجمعین .

بعد ازین فتح، وزیر دار الخلافه بامیر المؤمنین خلاف کرد، و بطریق خیانت و مکر باهلاو  مغل ساخت و نظم دولت عباسى را پریشان گردانید، و بغداد بدست کفار افتاد و امیر المؤمنین با اتباع و فرزندان تمام شهادت یافت، الا یک پسر او که باقى مانده بود رضى الله عنهم.

 

به نقل از کتاب: طبقات ناصرى، مؤلف: ابو عمر عثمان بن محمد المنهاج سراج الجوزجانى (م بعد 658)، تحقیق: عبد الحى حبیبى قندهارى، تهران، دنیاى کتاب، چ اول، 1363ش.

 



 
بازگشت به ابتدای صفحه     بازگشت به نتایج قبل                       چاپ این مقاله      ارسال مقاله به دوستان

اقوال بزرگان     

از محمّد بن عقيل بن ابي طالب روايت است: علي رضی الله عنه براي ما سخنراني كرد و گفت: اي مردم! شجاع‌ترين مردم كيست؟ گفتيم: شما، اي امير مؤمنان! گفت: ابوبكر صديق رضی الله عنه شجاع‌ترين مردم است، در روز جنگ بدر ما براي رسول الله صلی الله علیه و سلم سايه‌باني درست كرده بوديم، گفتيم: چه كسي در كنار پيامبر صلی الله علیه و سلم از ايشان نگهباني مي‌کند تا كسي از مشركان به او نزديك نشود؟ كسي جز ابوبكر براي نگهباني نايستاد، او بود كه با شمشير از غلاف كشيده كنار سر مبارك او ايستاده بود، هرگاه كسي مي‌خواست به رسول الله صلی الله علیه و سلم نزديك شود ابوبكر با شمشيرش جلوي او را مي‌گرفت و من خودم (علي) ديدم كه مشركان گلوي رسول الله صلی الله علیه و سلم را گرفته‌اند و تكان مي‌دهند و مي‌گويند: تو همان كسي هستي كه معبودان را‌ يكي دانسته‌اي، سوگند به خدا كسي جز ابوبكر رضی الله عنه به ‌او نزديك نشد، در آن زمان ابوبكر دو گيسوي بلند داشت، در حالي كه با سرعت مي‌آمد گيسوانش را كنار مي‌زد، آمد و گفت: واي بر شما! آيا مردي را مي‌كشيد كه مي‌گويد: پروردگارم الله ‌است و برايتان از جانب پروردگارش آيات و نشانه‌هاي واضح و و روشن آورده‌است! در آن روز ‌يكي از دو گيسوي ابوبكر كنده شد. راوي می‌گويد: علي مخاطبان را سوگند داد كه ‌آيا نزد شما مؤمن آل فرعون بهتر بوده ‌يا ابوبكر؟ مردم چيزي نگفتند، علي گفت: سوگند به خدا ابوبكر از مؤمن آل فرعون بهتر است، آن مرد که ايمانش را پوشيد، خداوند او را ستود. امّا ابوبكر جان و خون و مالش را در راه خدا فدا كرد(المستدرک(3/67)صحیح است برشرط مسلم و ذهبی موافق آن است).

تبلیغات

 

منوی اصلی

  صفحه ی اصلی  
 جستجو  
  روز شمار وقايع
  عضویت در خبرنامه  
پیشنهادات وانتقادات  
همكارى با سايت  
ارتباط با ما  
 درباره ی ما  
 

تبیلغات

آمار

خلاصه آمار بازدیدها

امروز : 1460
دیروز : 3590
بازدید کل: 8969217

تعداد کل اعضا : 608

تعداد کل مقالات : 11123

ساعت

نظر سنجی

كداميك از كانال‌هاى اهل سنت فارسى را بيشتر مي‌پسنديد؟

كانال فارسى نور

كانال فارسى كلمه

كانال فارسى وصال

نمایش نتــایج
نتــایج قبل
 
.محفوظ است islamwebpedia.com تمامی حقوق برای سایت
All Rights Reserved © 2009-2010