|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
تاریخ اسلام>اشخاص>الناصر لدین الله
شماره مقاله : 11044 تعداد مشاهده : 297 تاریخ افزودن مقاله : 20/9/1390
|
الناصر لدین الله
امیر المؤمنین ابو العباس احمد بن المستضیء، ولادت او روز دوشنبه دهم ماه رجب سنه ثلث و خمسین و خمسمائه بود پدر او روز جمعه دوازدهم شوال سنه خمس و سبعین و خمسمائه خطبه کرد، و او را در اثناى خطبه بولایت عهد ذکر فرمود، و چون مستضیء در سلخ همین شوال برحمت حق پیوست در غره ذى الحجه سنة المذکوره او را بیعت کردند، و او خلیفه بود، که چهارده پدر او خلیفه بودند، و میان او و عباس بیست پدر بود رضى الله عنهم در عهد او کار خلافت قوت گرفت، و درین عهد سلطنت غور و خراسان و غزنین و هندوستان به سلطان غیاث الدین محمد سام، و معز الدین محمد سام تعلق داشت، و تخت خوارزم و بعضى از خراسان، سلطان تکش بن خوارزمشاه بن الپ ارسلان بن اتسز داشت، و وزارت دار الخلافه ابن الفضل داشت تکش بن خوارزمشاه سر از طاعت دار الخلافه بکشید، و از خوارزم بعراق آمد، و ابن الفضل الوزیر بدفع او از بغداد بیامد، و میان ایشان مصاف شد و لشکر خلیفه شکسته شد، و بحضرت غور و غزنین رسل دار الخلافه بیامدند و استمداد نمودند، چنانچه امام شمس الدین ترک و ابن الربیع و ابن الخطیب و پدر کاتب مولانا سراج منهاج علیهم الرحمه بهم از حضرت سلطان غیاث الدین محمد، برسالت دار الخلافه نامزد شدند، و تکش خوارزمشاه بشومى عصیان از دنیا نقل کرد، بزودى پسرش سلطان علاء الدین محمد ، به تخت خوارزم شاه نشست، و سلاطین غور برحمت حق پیوستند، و محمد خوارزمشاه قوت گرفت، با امام ناصر آغاز عصیان نهاد، و آن شومى در وى رسید، حق تعالى چنگیز خان ملعون را فرستاد، تا تمامت ملک او را بر انداخت و حضرت ناصر الدین الله از ننگ عصیان او باز رست و مدت خلافت او تا شهور سنه اثنى و عشرین و ستمائة امتداد یافت، و چهل و هشت سال در مسند خلافت بماند و هیچ خلیفه زیادت ازو ملک نراند.
به نقل از کتاب: طبقات ناصرى، مؤلف: ابو عمر عثمان بن محمد المنهاج سراج الجوزجانى (م بعد 658)، تحقیق: عبد الحى حبیبى قندهارى، تهران، دنیاى کتاب، چ اول، 1363ش.
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|