نصر بن احمد
چون احمد بن سامان به سمرقند از دار فنا به دار بقا رحلت کرد، نصر بن احمد سامانى را خلیفه خود کرد، و در عهد دولت طاهریان، امارت ممالک بر وى مقرر بماند، و اسماعیل احمد سامانى برادر خود نصر احمد را خدمت کردى. در شهور سنه احدى و ستین و مائتین ولایت بخارا به اسماعیل داد، او ممکن شد، و کارهاى بزرگ کرد، نیکو سیرت بود و قواعد مملکت را ممهد گردانید، تا چون اجل در رسید و عمر منقضى شد در جمادى الاخرى، سنه تسع و سبعین و مائتین بجوار رحمت حق پیوست رحمهم الله.
چون امیر اسماعیل به بخارا ممکن شد، جماعت اصحاب اغراض میان او و برادرش امیر نصر که فرمانده او بود راه یافتند، و آنها افترا کردن گرفتند، تا مزاج امیر نصر بزرگ، بر برادر تغیر پذیرفت و عزیمت قمع و قهر اسماعیل کرد، و با لشکر گران از سمرقند بسمت بخارا روان شد. امیر اسماعیل بنزدیک رافع هرثمه بن اعین که امیر خراسان بود معارف فرستاد، و از حال خود و برادر خبر داد و استمداد نمود.
رافع هرثمه لشکر جرار با آلت و عدت تمام بدان طرف کشید، و بوجه لطف و شفقت و مرحمت عاقلانه میان برادران اصلاح کرد و بازگشت، و امیر نصر بسمرقند، و امیر اسماعیل به بخارا باز رفت. چون آن معانى بسمع امیر نصر رسیده بود، و در طبیعت او جاى گرفته،: با لشکر جرار رو به بخارا نهاد و امیر اسماعیل از بخارا بیرون آمد و با او مصاف کرد و قتال کردند در غایت شدت، در شهور سنه خمس و ستین و مائتین. و امیر اسماعیل بر برادر خود امیر نصر احمد ظفر یافت. چون منهزم شد گرفتار گشت، و او را بنزدیک اسماعیل آوردند در حال پیاده شد و برادر خود را خدمت کرد و بوسه بر سینه او زد، و شرایط تعظیم بجا آورد، و او را بحضرت سمرقند بازگردانید، و خود باسم خلافت بخارا باز آمد، و مدت ملک نصر بن احمد هژده سال بود. الباقى و الدائم هو الله عز و جل.
به نقل از کتاب: طبقات ناصرى، مؤلف: ابو عمر عثمان بن محمد المنهاج سراج الجوزجانى (م بعد 658)، تحقیق: عبد الحى حبیبى قندهارى، تهران، دنیاى کتاب، چ اول، 1363ش.