|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
الهیات و ادیان>اشخاص>عیسی علیه اسلام > حقیقت عیسی علیه السلام
شماره مقاله : 1178 تعداد مشاهده : 349 تاریخ افزودن مقاله : 4/10/1388
|
حقيقت عيسي عليه السلام
ترجمه شده از: http://www.beconvinced.com
بدون ترديد، معمولاً شما ادعاهايي را که عيسي خداست، شنيده باشيد. يعني شخص دوم در نظريه (تثليث مقدس). اما انجيل حقيقي که منحيث منبع معلومات در مورد عيسي و همچنان به طور مبناي عقيده در چوکات عيسيويت استفاده مي شود، اين ادعا را واضحاً تکذيب ميکند. ما، شما را ميانگيزيم که به انجيل خود رجوع فرماييد و معلوم کنيد که نتيجه گيري هاي ذيل، خارج از متن کتاب تان بيرون نويس نگرديده است.
١ – خداوند عالم کامل است....... مگر عيسي عليه السلام نبود: وقتيکه از روز قيامت صحبت مي شود، عيسي عليه السلام از محدوديت علم اش در باره اينروز بطور اشکارا اظهار مي کند، وي فرموده است، "مگر از آنروز و ساعت (روز قيامت) هيچ کس نمي داند، هيچ کس ...، حتي فرشتگان که در بهشت هستند و نه پسر، مگر پدر مي داند." mark 13 :32-.Matt 24:36 مگر خداوند جل جلاله عالم کامل است، علم (دانايي) خداوند جل جلاله انتها ندارد. اينکه شخص خود عيسي عليه السلام اقرار ميکند که در باره روز آخرت نمي داند، آشکارترين دليلي است که عيسي عليه السلام عالم کامل نيست و بناءً گفته مي توانيم که عيسي عليه السلام خدا نيست. ٢ – خداوند جل جلاله قدرت کامل دارد...... مگر عيسي عليه السلام نداشت: عيسي عليه السلام بسيار معجزه هاي را نشان داد، او خود اقرار کرده است که قوت وکارهاي خارق العاده يي را که بشکل معجزه نشان مي داد از خودش نبود بلکه اين قوت ومعجزه از جانب خداوند برايش الهام و اعطا مي شد. چنانچه فرموده است، "هر آيينه، هر آيينه، براي شما مي گويم که فرزند از خود هيچ چيزي را انجام داده نمي تواند، مگر آنچه او نشان ميدهد، پدر آنرا انجام مي دهد .....". John, 5:19 مکرراً در جايي ديگري فرموده است،"من به ميل خود هيچ کاري را انجام داده نمي توانم. آنچه مي شنوم در مورد آن قضاوت مي کنم و قضاوت ام به عدل استوار است، زيرا خواست خود را در آن نمي جويم مگر مي جويم رضاي پدر را که مرا فرستاده است". John, 5:30 خداوند جل جلاله تنها قوي نيست او همچنان منبع قوت و صلاحيت است. اينکه شخص خود عيسي عليه السلام از ضعف و ناتواني خود اعتراف مي کند، واضح ترين دليلي است که قوت و قدرت کامل ندارد و خدا نيست.
٣- الله جل جلاله خدا(معبود) ندارد .... مگر عيسي عليه السلام داشت: خداوند قاضي نهايي و پناه گاه براي همه است. او ذات مقدس به هيچ کسي محتاج نيست و نه کسي را عبادت مي کند. مگر عيسي عليه السلام خود اعتراف کرده است که او يک ذاتي را عبادت و به او نماز و دعا انجام داده است. عيسي عليه السلام فرموده است: "من به سوي پدر خود و پدر شما، بسوي خداي خود و خداي شما، بالا ميروم". (John, 20-17) همچنين گذارش شده است که عيسي عليه السلام وقتيکه در صليب بود، آواز و ناله مي کشيد و مي گفت: "اي خداي من، اي خداي من، چرا مرا رها کردي؟" (Math., 27- 46) اگر عيسي عليه السلام خدا مي بود پس چنين خوانده مي شد. " خودم، خودم، چرا مرا رها کردي؟" آيا اين يک جمله يي کاملاً بي معني و بي مورد نخواهد بود؟ وقتيکه عيسي عليه السلام به پروردگاردعا و نماز مي خواند (Luke11:2-4) آيا او خود را عبادت مي کرد؟ وقتيکه در باغ گيتسيماني او نماز خواند، "اي پدر من، آيا اين امکان دارد که بگذاري اين پياله ازمن عبور کند. (Math., 26- 36) هزگز اين به رضاي من نيست مگر آنچه رضاي خودت است." همان عيسي عليه السلام نظر به قول و عمل اش اعتراف و تصديق نموده است که عبادت ميکرد و به يک ذات ديگر منحيث خداي خود نماز خوانده و عبادت کرده است، اين آشکارترين اثباتي است که عيسي عليه السلام خدا نيست. مطابق به متن انجيل، خداوند جل جلاله يک روح غير قابل ديد است.
٤ - عيسي عليه السلام گوشت و خون بود: هزاران شخص عيسي عليه السلام را ديده و آواز اش را شنيده است، عيسي عليه السلام خود گفته است چنانکه شما مرا مي بنيد و آواز مرا مي شنويد،چنين با خدا شده نمي تواند. چنانچه فرموده است: "هيچ کسي در هيچ زماني خداوند جل جلاله را نديده است". John, 1:18 هيچ کس در هر زماني، نه آوازش را شنيده و نه شکل اش را ديده است". John, 5:37 همچنان در John, 9:24 ذکر کرده است: " خداوند جل جلاله يک روح است، کسي که ميخواهد عبادت اش را بکند، بايد او را به روح و روان راستي عبادت کند." همان عيسي عليه السلام مي گفت که هيچ کسي در هر زماني خدا را نديده و نه از وي شنيده، در حاليکه پيروان وي خدا را ديده و نيز از وي شنيده اند. اين يک اثبات واضح شده مي تواند که عيسي عليه السلام خدا نيست. هيچ کسي بزرگتر از خداوند جل جلاله نيست و نه کسي او را رهنمايي مي کند، مگر عيسي عليه السلام قبول مي کند که يک ذات بزرگتر از خودش که او ........
5- خود خواهي از شان او (عيسي عليه السلام) دور بود: ممکن است که اين واضحترين شاخصه يي باشد که عيسي و خداوند جل جلاله مساوي نيستند، بنا به همين دليل، گفته مي توانيم که يکي و همانند نيستند. مکرراً از زبان خود عيسي عليه السلام شنيده شده است که در (John, 1-18) گفته است. " پدرم بزرگتر ازمن است". در (Luke, 18:19) ذکر شده است که، وقتي شخصي وي را معلم خوب (اعلي) خطاب کرد، عيسي عليه السلام در مقابل جواب داد: " چرا مرا خوب مي خوانيد؟ هيچ کسي خوب نيست، اين کلمه را به يکي نگهداريد که او خداوند جل جلاله است ... "
برعلاوه، عيسي عليه السلام فرق واضح بين خود و خداوند قايل شده است. در حاليکه فرموده است. " من به جلو حرکت کردم و از جانب خداوند فرستاده شدم، من هرگز ازجانب خود نيامده ام، مگر او مرا فرستاده است". (John, 8:42)
واضحت کامل ارايه کرده است نه اينکه از مساوي بودن خود به خداوند ارايه کند. در حاليکه در (Luke, 22:42) فرموده است: "نه خواست و اراده من ، آنچه خواست و رضاي توست مي شود) و در (John, 1:18) فرموده است: " من خواست خود را نمي جويم، مگر مي جويم خواست پدر را که مرا فرستاده است. " همان عيسي خود اقرار مي کند که او به دنيا به اثر ابتکار خود نيامده است. مگر رعنمايي شده است که تا بيايد. همچنان از يک موجود ديگر که بزرگتر ازخودش مي باشد اعتراف نموده است. او با خواست خود مخالفت کرده و آنرا سرکوب مي کند تا رضاي ديگري را بجا آرد. اين آشکارا ثابت مي کند که عيسي عليه السلام مقام اعلي و نهايي نيست و بدين لحاظ گفته مي توانيم که عيسي عليه السلام خدا نيست.
نتيجه گيری: کليسا کتاب انجيل را يگانه منبع معلومات راجع به خدا و عيسي عليه السلام مي داند. چون انجيل اين را واضح مي کند که عيسي عليه السلام موجود اعلي نيست و نه موجود اعلي عيسي شده مي تواند. پس نظر به کدام اساس شما نوعي ديگري عقيده داريد؟ عقيده بر اينکه موجود اعلي سه گانه (تثليث ) است، کاملاُ نادرست و نامناسب با کلماتي که خود عيسي عليه السلام در انجيل ارايه کرده است، مي باشد. خداوند يکي است، نه سه. او يک ذات کامل و يگانه است. اگر در مورد حقايق در بارهء خداوند و ارتباط شما با او، علاقه مندبوده باشيد، از شما دعوت بعمل مي آريم که در باره دين اسلام مطالعه و تحقيق نماييد.
پيام خداوند در باره عيسي عليه السلام چه است: الف: در باره فرزندي عيسي عليه السلام "اين است عيسي فرزند مريم، سخن حقي که در آن ترديد مي کنند، هرگز براي خدا شايسته نبود فرزندي انتخاب کند.او منزه است. هرگاه چيزي را فرمان دهد، ميگويد "موجود باش"، آن هم موجود مي شود. " سوره ١٩ ، آيه ٣٣ - ٣٤ "آنها (اهل کتاب) گفتندخداوند رحمان فرزندي براي خود برگزيده است، که در حقيقت سخن زشت و زننده يي آورده اند. نزديک است آسمانها بخاطر اين سخن ازهم متلاشي گردد و زمين شگافته شود و کوها به شدت فرو ريزد، ازينرو که براي خداوند رحمان فرزند ادعا کردند. سزاوار نيست که او فرزند برگزيند. تمام کسانيکه در آسمانها و زمين هستند، بنده او اند. همه آنها را احاط کرده و يکايک شمرده است. و همگي روز آخرت نزد او حاضر مي شوند". سوره ١٩ ، آيه ٨٧ - ٩٣ "مثال عيسي، در نزد خداوند، مانند آدم است، او وي را از خاک آفريد، سپس په او گفت (موجود باش) و او بود". سوره ٣ ، آيه ٥٩ "اي اهل کتاب، از حدود دين خود زياده روي نکنيد و در باره خدا بجز سخن راست چيزي نگوييد. مسيح عيسي پسر مريم و رسول خدا بود و کلمه او بود که به مريم فرستاد و وحي از جانب او. بنابرين، شما بايد به خدا و رسولش ايمان آوريد، نگوييد (تثليث) و بخاطر خود تان ازين عمل دست برداريد، براي تان بهتر خواهد بود. خدا فقط خداي واحد است، جلال و عظمت او را باد، او شکوهمندتر از آنست که پسري داشته باشد. هرچه در آسمانها و هر چه در زمين است متعلق به اوست. خدا بعنوان مولا و سرور کافيست". سوره ٤ ، آيه ١٧١
ب: در باره اينکه عيسي خدا خطاب شود "ياد کن آن وقتي را که خدا خواهد گفت، اي عيسي پسر مريم، آيا تو به مردم گفتي " من و مادرم را معبوداني در کنار خداوند جل جلاله قرار دهيد". او خواهد گفت: " جلال و عظمت تو را! من نمي توانستم چيزي را که مناسب نبود بر زبان آورم. اگر من آنرا گفته بودم، تو از آن اطلاع داشتي. تو آنچه در قلب من است مي داني، و من آنچه در نزد توست، نمي دانم. تو تمام اسرار را مي داني. " " من فقط چيزي را به آنها گفتم که تو به من امر کردي بگويم، که : " شما بايد خدا را بپرستيد، پروردگار من و پروردگار شما " من" زماني که با آنها زندگي مي کردم در ميانشان شاهد بودم. هنگاميکه تو به زندگي من در زمين خاتمه دادي، تو بر آنها ناظر بودي. تو شاهد همه چيز هستي. " سوره ٥، آيه ١١٦ - ١١٧
ج: در مورد مصلوب ساختن عيسي عليه السلام "آنها کفر کردند در عقيده خود و بستند دروغ بزرگ برعليه مريم. ادعا مي کنند که عيسي پسر مريم رسول خدا را کشتند، در حقيقت، آنها هرگز او را نکشتند، هرگز او را به صليب نکشيدند بلکه به آنها وانمود شد که چنين کردند. تمام گروه هاي که درباره اين موضوع اختلاف دارند درين مورد پر از شک و ترديد اند. آنها علم ندارند، آنها فقط حدس مي زنند. مسلماً، آنها هرگز او را نکشتند. در عوض، خدا او را به سوي خود بالا برد، خداست قادر و متعال، حکيم ترين. براي هريک از اهل کتاب لازم بود که قبل از مرگ او به او ايمان آورد. در روز قيامت، او عليه آنها شاهد خواهد بود. سوره ٤ ، آيه ١٥٦ - ١٥٩
تمام اقتباسات قراني از ترجمه (مفهوم قران مقدس) که توسط عبدالله يوسف علي انجام شده و شرکت آمنه در بررنت وود، ماري لند، آيالات متحده امريکا، در سال ١٩٩٣، آنرا به نشر سپرده است، صورت گرفته است.
تمام اقتباسات مربوط به انجيل، از کتاب انجيل مقدس (از نسخه تصويب شده کنگ جيمز)، Riverside Book and Bible House, Lowa Falls, IA50126, که توسط World Bible Publishers, Inc. به نشر رسيده، انجام شده است.
به نقل از:
www.islam411.com
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|