Untitled Document
 
 
 
  2024 Nov 21

----

19/05/1446

----

1 آذر 1403

 

تبلیغات

حدیث

 

 

خداوند (تبارک وتعالی) در حدیثی قدسی می‌فرماید: « مَنْ عَادَىٰ لِي وَلِيّاً فَقَدْ آذَنْتُهُ بِالْحَرْبِ». «هر کس با دوست من دشمنی کند همانا من با او اعلام جنگ کردم».
  قسمتى از حديث طولانى است كه در بخارى 5/2384 حديث (6137) آمده است، وابن حبان 2/58 حديث (347)، مسند أحمد 6/56 حديث (26236)، مسند أبي يعلى 2/520 حديث (7087)، وسنن بيهقي وغيره.

 معرفی سایت

نوار اسلام
اسلام- پرسش و پاسخ
«مهتدين» (هدايت يافتگان)
اخبار جهان اسلام
تاریخ اسلام
کتابخانه آنلاین عقیده
سایت اسلام تکس - پاسخ به شبهات دینی
خانواده خوشبخت
شبکه جهانی نور
سایت خبری تحلیلی اهل سنت
بیداری اسلامی
صدای اسلام

 

 

 

  سخن سایت

قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) ‏عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين».
امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل».

لیست الفبایی     
               
چ ج ث ت پ ب ا آ
س ژ ز ر ذ د خ ح
ف غ ع ظ ط ض ص ش
ه و ن م ل گ ک ق
ی
   نمایش مقالات

تاریخ اسلام>سیره نبوی>محمد بن مسلمه رضی الله عنه > سریه وی به سوی قرطاء

شماره مقاله : 1188              تعداد مشاهده : 419             تاریخ افزودن مقاله : 4/10/1388

 سريه محمّد بن مسلمه در محرم سال ششم هجرت

رسول‌خدا -صلى الله عليه وسلم- همينکه از جنگ احزاب و يکسره کردن کار بني قريظه پرداختند، به حملاتي تأديبي بر بعضي از قبايل و باديه‌نشينان دست زدند که جز تحت فشار قوة قاهره حاضر نبودند به امنيت و صلح و سازش تن دربدهند. سرية محمدبن مسلمه، نخستين سرية اعزامي از سوي رسول خدا -صلى الله عليه وسلم- پس از فراغت يافتن از جنگ احزاب و محاصرة بني‌قريظه است. شمار نيروهاي اين سريه سي‌سوار بوده است.

اين سريه به سوي قرطاء حرکت کرد. قرطاء در ناحيه ضريه در منطقة بَکَرات از سرزمين نجد واقع شده و فاصلة ميان ضريه و مدينه هفت شبانه‌روز راه است. اين سريه ده شب گذشته از آغاز محرم سال ششم هجرت به سوي تيرة بني‌بکر بن کلاب اعزام گرديد. همينکه افراد اين سريه بر سر آنان تاختند، گريختند، و مسلمانان چارپايان و گوسفندان فراواني را به غنيمت گرفتند، و يک شب مانده به پايان ماه محرم وارد مدينه شدند. ثمامه بن اَثال حنفي بزرگ بني‌حنيفه به طور ناشناس خود را در ميان جمع اعضاي اين سريه گذاشته بود، و ناشناس بيرون آمده بود تا به دستور مسيلمة کذاب، نبي‌اکرم -صلى الله عليه وسلم- را به قتل برساند[1]. مسلمانان او را دستگير کردند. وقتيکه او را آوردند، به يکي از ستون‌هاي مسجد بستند. نبي‌اکرم به سراغ او آمدند و گفتند:

(ماذا عندکَ يا ثُمامة؟) «چه خبر، اي ثمامه؟!»

گفت: خبر خير، اي محمد! اگر به قتل برساني کسي را به قتل رسانيده‌اي که خوني به گردن اوست؛ و اگر کرامت کني بر کسي کرامت کرده‌اي که سپاسگزار است؛ و اگر مال و منال مي‌خواهي درخواست کن؛ هرچه خواهي به تو بدهند! آن حضرت وي را واگذاردند و رفتند. بار ديگر از کنار او گذشتند و نظير همان سخنان را با وي گفتند. او نيز نظير همان جواب قبلي را داد. بار سوم نيز از کنار او گذشتند، و همان گفتگوي پيشين ميان آن دو تکرار شد. آنگاه فرمودند:

(اطلِقوا ثُمامة) «ثمامة را رها سازيد!»

او را رها کردند. در نزديکي مسجد به زير درخت خرمايي رفت و غسل کرد. سپس نزد رسول‌خدا -صلى الله عليه وسلم- آمد و اسلام آورد، و گفت: به خدا هيچ چيز بر روي زمين براي من منفورتر از چهرة شما نبود؛ امّا اينک چهرة شما محبوب‌ترين چهره‌ها نزد من است! به خدا هيچ دين و آيين بر روي زمين براي من منفورتر از دين شما نبود، اما، اينک دين شما محبوب‌ترين دين‌ها نزد من است! سوارکاران شما در حالي مرا دستگير کردند که من قصد انجام مناسک عمره را داشتم!؟ رسول خدا -صلى الله عليه وسلم- او را به آينده‌هاي روشن مژده دادند، و به او دستور دادند که عمره را به جاي آورد. وقتي بر قريشيان وارد شد، گفتند: صابي شده‌اي و از دين برگشته‌اي، اي ثمامه!؟ گفت: نه به خدا، بلکه من مسلمان شده‌ام و با محمد همراه شده‌ام! و به خدا، از يمامه دانه‌اي گندم به سوي شما نخواهد آمد، مگر آنکه رسول‌خدا -صلى الله عليه وسلم- اجازه بدهند! يمامه روستايي در حومة مکه بود. ثَمامه به ديار خويش بازگشت، و حمل گندم را به سوي مکه متوقف گردانيد، و قريشيان سخت در تنگنا قرار گرفتند. براي رسول‌خدا -صلى الله عليه وسلم- کتباً نامه‌اي نوشتند، و در پرتو خويشاوندي از آن حضرت درخواست کردند که به ثُمامه بنويسند حمل گندم به مکه را برقرار سازد. رسول خدا -صلى الله عليه وسلم- نيز چنان کردند [2].

 


--------------------------------------------------------------------------------

[1]- السيرة الحلبية، ج 2، ص 297.

[2]- زاد المعاد، ج 2، ص 119؛ نيز: صحيح البخاري، ح 4372 و احاديث ديگر؛ فتح الباري، ج 7، ص 688.

 

به نقل از: خورشيد نبوّت، ترجمه فارسي «الرحيق المختوم» مؤلف: شيخ صفي الرحمن مبارکفوري، برگردان : دکتر محمدعلي لساني فشارکي



 
بازگشت به ابتدای صفحه     بازگشت به نتایج قبل                       چاپ این مقاله      ارسال مقاله به دوستان

اقوال بزرگان     

عن ميمون بن مهران، قال: «لئن أتصدق بدرهم في حياتي، أحب إلي من أن يتصدق عني بعد موتي بمائة درهم»."حلية الأولياء وطبقات الأصفياء" حافظ أبو نعيم اصفهاني. میمون بن مهران رحمه الله فرمود: «اگر یک درهم را در زمان حیاتم صدقه دهم، آنرا بیشتر از آن دوست دارم که صد درهم را بعد از مرگم برایم صدقه دهند».

تبلیغات

 

منوی اصلی

  صفحه ی اصلی  
 جستجو  
  روز شمار وقايع
  عضویت در خبرنامه  
پیشنهادات وانتقادات  
همكارى با سايت  
ارتباط با ما  
 درباره ی ما  
 

تبیلغات

آمار

خلاصه آمار بازدیدها

امروز : 22790
دیروز : 5614
بازدید کل: 8812949

تعداد کل اعضا : 608

تعداد کل مقالات : 11123

ساعت

نظر سنجی

كداميك از كانال‌هاى اهل سنت فارسى را بيشتر مي‌پسنديد؟

كانال فارسى نور

كانال فارسى كلمه

كانال فارسى وصال

نمایش نتــایج
نتــایج قبل
 
.محفوظ است islamwebpedia.com تمامی حقوق برای سایت
All Rights Reserved © 2009-2010