|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
تاریخ اسلام>اشخاص>علی بن ابی طالب رضی الله عنه > همراهي و ملازمت علي با رسول الله صلی الله علیه و سلم
شماره مقاله : 1201 تعداد مشاهده : 376 تاریخ افزودن مقاله : 8/10/1388
|
همراهي و ملازمت علي با رسول الله صلی الله علیه و سلم
تألیف: دكترعلي محمد محمد صلابی
علي رضی الله عنه ساكن مكّه بود و در آن جامعه بي سواد، خواندن و نوشتن را آموخته بود. اين نشانهاي واضح است بر علاقهی شدید او از كودكي به علم و دانش و خداوند او را توفيق داد كه از اوان كودكي و در خانهي رسول خدا صلی الله علیه و سلم زندگي كند و با دست مبارك رسولالله صلی الله علیه و سلم تربيّت شود، بعد از مسلمان شدن رسولالله صلی الله علیه و سلم به او بيشتر توجّه ميكرد و حامی و پشتیبان بسیار با قدرتی بود كه در شخصيت او تأثير گذاشته بود و تواناییهایش را صيقل داده، استعداهايش را شكوفا و فعّال كرده، قلب و روانش را پاك، عقل و اندیشهاش را منوّر و روحش را زنده كرده بود. علي رضی الله عنه در مكّه و مدينه همراه و ملازم رسولالله صلی الله علیه و سلم بود و به شاگردي در خدمت رسولالله صلی الله علیه و سلم كهاصحابش را طبق برنامههاي قرآن تربيت ميكرد، حريص و شيفته بود. قرآن سرچشمه جوشاني بود كه علي رضی الله عنه در علم و تربيّت و فرهنگش از آن كمك ميگرفت و آيات قرآن بتدريج و بر حسب حوادث و وقايع بر رسولالله صلی الله علیه و سلم نازل ميشد و آنها را بر اصحابش كه مفاهيم قرآنياد ميگرفتند و در فهم آن به تدبّر و تعمّق ميپرداختند و تحت تأثير مبادي و اصول آن قرار میگرفتند، تلاوت ميكرد. قرآن ژرفترين تأثير را بر جآنها، عقلها، دلها و روحشان گذاشت و علي رضی الله عنه يكي از كساني بود كه تحت تأثير تربيت قرآن بوسيله رسولالله صلی الله علیه و سلم تعاليم و توجيهات نبوي را آموخته بود. علي رضی الله عنه از همان آغاز اسلام به حفظ، فهم و تدبر قرآن، اهميّت میداد و همواره ملازم و همدم رسولالله صلی الله علیه و سلم بود و هر آنچه را بر او نازل میشد به خوبیياد ميگرفت، تا آنجا كه تمام آيات و سورههاي قرآن را حفظ كرد و از بركت همراهي رسولالله صلی الله علیه و سلم و تربيت او خير فراواني به دست آورد، بعداً یکی از خلفاي راشدين شد و شيفتهي تبحّر و مهارت در شيوههاي نبوي در جنگها و صلحها بود، لذا علم و معلوماتی وسیع و شناختي فراگير از سنّت رسولالله صلی الله علیه و سلم داشت و از رسولالله ، علم، تربيّت و معرفت مقاصد اين دين بزرگ را آموخته بود و بين رسول خدا و علي رابطهي دوستي محکم و استوار ايجاد شده بود که این رابطه تأثیر بسزایی در فراهم نمودن شرايط و فضای علمیو آموزشي ممتاز بین معلّم و شاگرد دارد و نتايج علمیو فرهنگي بسيار خوبي در پي خواهد داشت، علي رضی الله عنه رسول خدا صلی الله علیه و سلم را بسيار دوست ميداشت و قلبش وابسته به او بود و جانش را فدای رسول خدا صلی الله علیه و سلم میکرد، حاضر بود در راه نشر و گسترش دعوتش جانش را ببخشد. اوّل: امير المؤمنین و مقام نبوّت خداوند سبحان بر جن و انسانهايي كه رسالت رسولالله را دريافتهاند و به آنها ابلاغ شده، واجب کرده كه به پيامبر صلی الله علیه و سلم و آنچه بر او نازل شده ايمان بياورند. آيات قرآن به اين حقيقت مهم گواهي داده و آن را مورد تأكيد قرار داده و در موارد متعدّد قرآن، ايمان به خدا و ايمان به رسالت رسولالله صلی الله علیه و سلم را با هم ذكر کرده است، از جمله خداوند متعال میفرمايد: {قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ جَمِيعًا الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالأرْضِ لا إِلَهَ إِلا هُوَ يُحْيِي وَيُمِيتُ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ النَّبِيِّ الأمِّيِّ الَّذِي يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَكَلِمَاتِهِ وَاتَّبِعُوهُ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ (١٥٨)} (اعراف/158). اي پيغمبر! (به مردم) بگو: من فرستاده خدا به سوي جملگي شما (اعم از عرب و عجم و سياه و سفيد و زرد و سرخ) هستم. خدائي كه آسمانها و زمين از آن او است. جز او معبودي نيست. او است كه ميميراند و زنده ميگرداند. پس ايمان بياوريد به خدا و فرستادهاش، آن پيغمبر درس نخواندهاي كه به خدا و به سخنهايش ایمان دارد. از او پيروي كنيد تا هدايتيابيد. رسول خدا صلی الله علیه و سلم فرمودند: «والذي نفس محمّد بيده، لايسمع بي أحد من هذهالأمةيهودي ولا نصراني ثميموت ولميؤمن بالذي أرسلت به الا كان من أصحاب النَار»([1]). سوگند به آن ذاتی كه جان محمّد در دست اوست هيچ كس از اين امّت، ازيهوديان و مسيحيان نيست كه رسالت من به گوشش برسد و ايمان نياورد مگر اين كهاز دوزخيان خواهد بود. به اجماع اين امّت اسلام، ايمان به رسولالله واجب است، همانگونه که اجماع دارند بر اینکه هر کس (از جن و أنس) که با رسالت محمّد صلی الله علیه و سلم حجّت بر او تمام شود و بدان ایمان نیاورد، همانند كساني كه پيامبر صلی الله علیه و سلم در ميانشان مبعوث شده و كفر ورزيدند، مستحق عذاب خداوندي هستند، اين اصلي مورد اتّفاق بين صحابه و تابعين و پيشوايان ديني است و حتّي فرقههاي غير اهل سنّت و جماعت نيز بر اين اصل اتفاق دارند.([2]) امير مؤمنان علي حق مقام و منزلت نبوت را رعايت كرد و شاخصههاي آن را با گفتار و رفتارش شرح میداد و به شدّت علاقمند بود كه اينها را به مردم آموزش دهد و ایشان را با گفتار و رفتار و تأييداتش تشويق میكرد که از رسولالله صلی الله علیه و سلم پيروي كنند و میفرمود: «واقتدوا بهدى نبيّكم، فانها فضل الهدى واستنّوا بسنته فانها أفضل السنن»([3]). به راه و روش پيامبرتان اقتدا كنيد، چرا كه راه و روش او افضلترين راه و روشهاست و به سنّتش پايبند باشيد كه فاضلترين سنّتهاست». 1- اطاعت از رسول خدا واجب و عمل و پايبندي به سنّتش ضروريست اميرمؤمنان علي رضی الله عنه بر وجوب اطاعت از رسول الله صلی الله علیه و سلم تربيّت شده و از كساني بود كه آيه: { مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ } (نساء/80) (هركس از پيامبر اطاعت ميكند بي گمان از الله اطاعت كردهاست) را تلاوت و حفظ نمود و به خوبي درك كرده بود، اين آيه ويك سري آيات از قرآن كه اطاعت از خداوند متعال را با اطاعت از رسولالله صلی الله علیه و سلم مرتبط کرده- خداوند اطاعت از پيامبر صلی الله علیه و سلم را اطاعت از خود دانسته و هر دو رايكي قرار دادهاست- اشارهاي واضح است برای بندگان خدا تا بدانند كهاطاعت از خداوند محقق نخواهد شد مگر با اطاعت از رسولالله صلی الله علیه و سلم و آياتي كه اين حقيقت را مورد تأكيد قرار میدهد، بسيار است([4]). اميرمؤمنان علي رضی الله عنه تحت تربيّت رسولالله آموخته بود كه اطاعت از رسولالله صلی الله علیه و سلم واجب است و بايد فرد مسلمان از آن شریعت و منشوری که پيامبر صلی الله علیه و سلم آورده و بدان مبعوث شده پيروي و به سنّتش اقتدا كند. احاديث پيامبر صلی الله علیه و سلم در اين زمينه امّت را توجيه میکند و ارشادهايی با شکوه كرده كه اگر به آنها عمل و پايبندي كنند، سعادت و نیك بختي دنيا و آخرت برايشان محقق خواهد شد و به ياري خداوند موفق و سربلند ميشوند، احاديثی که در اين زمینه ذکر شدهاند از ویژگی كثرت و تعدّد و تنوع عبارت و اسلوب متفاوت برخوردار است و برخي روايات در قالب مثال براي امّت بیان شده است. تردیدی نیست کهاز ويژگيهاي مخصوصي كه بر تأكيد و شرح و توضيح اين امر بيشتر ميافزايد، به گونهاي كه براي کسانی كه آيات و روايات را با هواهاي نفساني خويش، تأويل و تحريف میكنند، مجال و فرصتي باقي نميگذارد كه با نظريهي فاسدشان معنا و مفهوم اين روايت را عوض كنند، اين احاديث عليرغم عبارت و تعدد اسلوبها همه از يك معنا و مفهوم بحث میكنند و آن اين كه اطاعت از رسولالله صلی الله علیه و سلم واجب و پيروي از شریعت و برنامهای که آورده، لازم و ضروري میباشد و تشويق به اين امر تأكيدي است بر تحذير از مخالفت با پيامبر صلی الله علیه و سلم ، علاوه بر اينكه نافرماني از دستورات و اوامر او حرام است و تهدید و وعده وعيدهای شدید در مورد کسی که او را نافرماني ميكند. از جملهی این احاديث فرمودهی رسولالله صلی الله علیه و سلم است که میفرمايد: «كل أمتى يدخلون الجنّة إلا من أبى» تمام امت من وارد بهشت میشود بجز كسي كه انكار ميكند. پرسيدند: اي رسول خدا چه كسي انكار ميكند؟ فرمود: «من اطاعني دخل الجنّة و من عصاني فقد أبي» یعنی: (هركس از من اطاعت كند وارد بهشت میشود و هر كس از من نافرماني كند از ورود به بهشت سرباز میزند)([5]). اطاعت از رسولالله صلی الله علیه و سلم اين است كه به سنّتش ايمان آوريم و بدون چون و چرا قبول کرده و به آن عمل كنيم. هر كس از مسائل ديني چيزي برخلاف سنّت بیان کرد، بدون حيله و نيرنگ براي رد سنّتها با تأويلات بی پایه و خودساختهاي كه واقعاً باطلند، رد كنيم.([6]) امير مؤمنان از حريصترين و پايبندترين افراد صحابه به سنّت رسولالله بوده و میفرمايد: «من هرگز سنّت پيامبر را به خاطر قول كسي دیگر ترك نكردم» ([7]) ونيز میفرمايد: «بدانيد! كه من پيامبر نيستم و به من وحي نميشود، امّا به كتاب خدا و سنّت محمّد صلی الله علیه و سلم هر چه در توان داشته باشم عمل ميكنم» و علي رضی الله عنه الگويي جاويد است كه به سنّت رسولالله صلی الله علیه و سلم پايبند بوده و مردم را به آن دعوت دادهاست.([8]) همين عقيده و تصوّر واضح نسبت به اهميّت اطاعت از رسول خدا صلی الله علیه و سلم و پيروي از سنّت او است كه تمام رفتار علي رضی الله عنه مطابق سنّت بوده و آنهمه در عمل به سنّت پايبند بود. درنقل و روايت سنّت تلاش و دقّت ميكرده و فرموده: «هر گاه به شما از رسولالله صلی الله علیه و سلم حديث روايت كردم، بدانيد كه اگر از آسمان واژگون بيفتم برايم محبوبتر است از اين كه به نام او دروغ بگويم.»([9]). فرمود: «هرگاه از رسولالله صلی الله علیه و سلم حديثي میشنيدم، هر چه خواست خدا بود از آن نفع میبردم و هرگاه از كسي ديگر میشنيدم او را سوگند میدادم، بعد از اين كه قسم میخورد، او را تصديق میكردم»([10]). امير مؤمنان علي رضی الله عنه با هر چه مخالف پيروي از پيامبر صلی الله علیه و سلم بود مبارزه ميكرد و ميفرمود: «اگر دين به رأي ميبود، مسح زیر خُف از بالای آن شايستهتر بود». 2- سخن علي رضی الله عنه در مورد دلایل نبوّت رسولالله صلی الله علیه و سلم علي رضی الله عنه دلایل حقّانيّت نبوت رسولالله رضی الله عنه را برای مردم شرح میداد که برخي از آنها عبارتند از: الف- بركت دعاي پيامبر صلی الله علیه و سلم يك روز علي بيمار شد، پيامبر رضی الله عنه در حالي به عيادتش آمد كه ميگفت: پروردگارا اگر وقت مرگم فرا رسيده است، مرا راحت كن و اگر نرسيده بيماريم را شفا ده و اگر آزمايش است به من توفيق صبر عنايت فرما!». پيامبر رضی الله عنه فرمود: چه گفتي؟ علي دوباره كلمات مذكور را تكرار كرد. رسولالله گفت! پروردگارا!: او را شفا ده! پروردگارا او را عافيّت ده! سپس خطاب به علي فرمود: «برخيز» علي میگويد: بلند شدم و دیگر هرگز به آن بيماري مبتلا نشدم.([11]) در ادامه ذكر خواهيم نمود كه رسولالله صلی الله علیه و سلم در جنگ خيبر نيز براي علي كه بيمار بود، دعا كرد. ب - خبر دادن رسولالله رضی الله عنه از پيروزيهاي آينده علي رضی الله عنه فرموده: «هرگاهاز رسول خدا صلی الله علیه و سلم نقل قول كنم، اگر از آسمان واژگون بيفتم برايم محبوبتر است كه به نام ايشان دروغ بگويم، هرگاهاز مسايل بين خود و شما (مخالفين) حرف زدم، قطعاً جنگ فريب و تاكتيك است.([12]) و از رسولالله صلی الله علیه و سلم شنيدم كه میفرمايد: «در آخر الزمان قومی كم سن و سال، بي خرد خواهد آمد كه از قول پيامبر به شما روايت میكنند، آنچنان از اسلام بيرون میشوند (مرتد میشوند) كه تير از چلهي كمان بيرون ميرود، ايمانشان از حنجرههايشان پايين نمیرود. لذا هر جا آنان را يافتيد، بكشيد، چون به هر كس كه آنها را بكشد در قيامت پاداش داده خواهد شد.([13]) ج- پیروز شدن با ترس و وحشت دشمنان از او يكي از دلایل نبوت رسولالله صلی الله علیه و سلم اين است كه علي رضی الله عنه به روايت از رسولالله صلی الله علیه و سلم ميگويد ايشان فرمودند: «أعطيت ما لميعط أحد من الأنبياء، فقلنا:يا رسولالله ما هو؟ قال: نصرت بالرعب، وأعطيت مفاتيح الأرض، وسميت أحمد، وجعل التراب لي طهورًا وجعلت أمتى خير الأمم» (به من چيزهايي داده شدهاست كه به هيچيك از پيامبران داده نشدهاست، گفتم: اي رسول خدا، آنها چه هستند؟ فرمود: خدا رُعب و هراس از مرا در دل دشمنانم انداخت و با آن یاریم کرد و به من كليدهاي زمين داده شده، به اسم احمد نام گذاري شدم، خاك برايم وسيله پاك كننده قرار داده شده و امتم بهترين امّتها قرار داده شده است.([14]) د)- خاتم نبوّت علي در توصيف رسولالله صلی الله علیه و سلم يكي از صفات ايشان را وجود مهر نبوت ذكر كرده كه واضحترين دلايل حسي بر نبوت او است،. علي گويد: بين دو شانهی مبارك مُهر و نشانهی نبوّت بود.(4)اين علامت از نشانههايي بود كه اهل كتاب آن را میشناختند و آن برآمدگی قرمز رنگی بود که در كنار شانه چپش قرار داشت، هرگاه كوچك ميشد به اندازي تخم كبوتري بوده و بزرگ كه میشد به اندازهيك دست بود([15]). (هـ)- سلام کردن کوهها به رسول خدا صلی الله علیه و سلم علي رضی الله عنه ميگويد: با پيامبر صلی الله علیه و سلم در مكّه بوديم، وقتی دريكي از بخشهاي بيرون مكّه رفتيم، با هيچ كوه و درختي برخورد نمیكرد، مگر اينكه میگفتند: «السلام عليك يا رسولالله ، سلام بر تو اي رسول خدا».([16]) 3)- تشويق مردم به پيروي از راه و روش رسولالله صلی الله علیه و سلم اميرمؤمنان علي مسلمانان را به پيروي از راه و روش پيامبر صلی الله علیه و سلم تشويق ميكرد و در سخنراني كه در ربذه (روستايي است در سه ميلي مدينه)([17])، ايراد كرد، فرمود: «به دينتان پایبند باشید، به دستورات پيامبرتان عمل كنيد و پيرو سنّتش باشيد و هر چه را قرآن تأييد كرده لازم بدانید و هر چه تأييد نكرد رد كنيد»([18]). پس از بازگشت اميرمؤمنان از جنگ خوارج براييارانش سخنراني رسا و سودمندي ایراد كرد كه در بردارندهی تمام خيرها بود و از شر ممانعت ميكرد، در اين سخنراني به صورت ضمني دستور به التزام به راه و روش پيامبر صلی الله علیه و سلم و تشويق به پيروي از سنّت فرمود و گفت: «به راه و روش پيامبرتان اقتدا كنيد كه شايستهترين و بهترين راه و روشهاست و به سنّتش عمل كنيد كه بهترين سنّتهاست.([19]) فتنههاي داخلي و حوادثي كه در دوران علي اتّفاق افتاد، موجب نشد كه اصحابش را به خير دعوت ندهد و از انواع شر منع نكند.([20]) همواره آنها را از انواع بدعتها برحذر میداشت، از جمله خطاب به آنان ميفرمود: بي گمان پيروي از اموري كه از طریق شريعت واجب شده و استقامت بر آنها بهترين اعمال است و بدعتها برترين گناهاناند، هر نو پيدايي بدعت است و تمام نوپديدآورندگان مبتدعاند، هر كسي بدعت بوجود بياورد قطعاً دينش را ضايع كرده و هيچ بدعتگزاری نيست كه بدعتي را بوجود بیاورد مگر اینكه با به وجود آوردن آن بدعت سنتي را ترك كند.[21] 4)- بيان فضيلت رسولالله صلی الله علیه و سلم و برخي از حقوق ايشان بر امّت امير مؤمنان علي رضی الله عنه در سخنانش خطاب به مسلمانان در مورد فضايل رسول خدا سخنها گفته، از جمله ميفرمايد: «از مواردي كه خداوند به اين امّت فضيلت داده اين است كه فضيلت بعثت محمّد را در ميان آنها و به آنان اختصاص دادهاست، پيامبر به آنان قرآن، حكمت، فرائض و سنّت را آموزش داد تا پاك و پاكيزه باشند و از غم و اندوه نجاتشان داد تا ستم نكنند، وقتي از تمام اينها فارغ شد، خداوند متعال او را به سوی خود برگرداند، رحمت و بركات خداوندي نثار روحش باد.» برخي از حقوق پيامبر به شرح زيراند: الف: واجب است صادقانه از او نقل روايت كنند و از دروغ گفتن به نام او برحذر باشند امير مؤمنان علي رضی الله عنه از دروغ گفتن به نام رسولالله صلی الله علیه و سلم شدیداً مردم را برحذر میداشت. از ربعي بن فراش روايت است که گفت: از علي ابن ابي طالب شنيدم که ميگفت: رسول خدا فرمود: «به نام من دروغ نبنديد كه هر كس به نام من دروغ ببندد قطعاً وارد جهنّم خواهد شد!» و از نقل دروغ آگاهانه نيز بر حذر داشتهاست. از رسولالله روايت است که فرمود: «هركس از قول من حديث روايت كند در حاليكه میداند آن حديث دروغ است، آن فرد نيزيكي از دروغ گويان محسوب میشود».[22] ب- از عوامیکه موجب تكذيب رسولالله صلی الله علیه و سلم ميشود بايد اجتناب كرد امير مؤمنان علي رضی الله عنه مردم را ارشاد میكرد به اینکه از هر مسئلهاي كه موجب میشود رسولالله را دروغگو بپندارند و تكذيب كنند، دوري نمايند. از پيامبر صلی الله علیه و سلم روايت است که فرمود: «حدّثوا الناس بمايعرفون، اتحبون انيكذب الله و رسوله؟»: (با مردم احاديثي نقل كنيد كه درك میكنند، آيا دوست داريد كه الله و رسولش تكذيب شود([23]). معناي واژهيعرفون كه در حديث آمده اين است كه ميفهمند و درك ميكنند و اين روايت دليلي است بر اينكه متشابهات را نبايد در حضور مردم ذكر كنيم. امام احمد از كساني است كه مكروه ميدانست و معتقد بود كه هر حديثي را نبايد براي مردم نقل كرد. ميگويد رواياتي كه به ظاهر خروج عليه حاكم را تشويق ميكند نبايد برای عموم مردم بیان کرد. امام مالك ميگويد: نقل كردن روايات صفات براي هر كس مكروه است. ابويوسف ميگويد: نقل روايات غريب مكروه است و پيش از اينها همانطور كه ذكر شد – ابوهريره نقل روايات فتنهها را براي هر كس ناپسند میدانست و از حذيفه نيز چيزي شبيه اين روايات كردهاند و قاعده تشخيص اين روايات اين است كه به ظاهر بدعتي را تأييد و تقويّت ميكند در حالي كه مراد آن ظاهر نيست، لذا نقل كردن آن براي كسي كه بيم میرود به ظاهر آن عمل میكند، امري شايسته نيست.[24] (ج)- حُسن ظن به حديث رسولالله اميرمؤمنان علي رضی الله عنه فرمود: «هرگاه از رسولالله صلی الله علیه و سلم برای شما حديث نقل كردند نسبت به آن حديث بهترين، هدايتيافتهترين و پاكترين معنا و مفهوم را در نظر داشته باشيد([25]). (د)- درود فرستادن به پيامبر صلی الله علیه و سلم خداوند متعال میفرمايد: { إِنَّ اللَّهَ وَمَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا (٥٦)}(احزاب/56). خداوند و فرشتگانش بر پيغمبر درود ميفرستند، اي مؤمنان! شما هم بر او درود بفرستيد و چنان كه بايد سلام بگوئيد.([26]) اين خبر را خداوند سبحان پیرامون مقام و منزلت بنده و رسولش در پیشگاه خود اعلان ميدارد، خداوند اين بندهاش را در ميان ملائكهي مقرّبش ستايش ميكند و ملائكه نيز بر او درود ميفرستد، سپس خداوند متعال ساكنان عالم سُفلي را دستور ميدهد كه بر او درود و سلام بفرستند تا ستايش همه اهل آسمان و زمين (آنهايي كه در عالم عليا و عالم سفلي هستند) بر او جمع شود.([27]) علي درود فرستادن به رسولالله صلی الله علیه و سلم را مورد تأكيد قرار ميدهد و ميفرمايد: هر كس نام رسولالله صلی الله علیه و سلم را بشنود و بر او درود نفرستد بخيل است، از پيامبر صلی الله علیه و سلم روايت ميكند كه فرمود: «لبخيل الذي ذُكرتُ عنده فلميصلِّ عليَّ»([28]): (بخيل كسي است نام من (رسول الله) در حضورش برده شود و بر من درود نفرستد.) (ه)– محبّت علي نسبت به رسولالله صلی الله علیه و سلم خداوند میفرمايد: { قُلْ إِنْ كَانَ آبَاؤُكُمْ وَأَبْنَاؤُكُمْ وَإِخْوَانُكُمْ وَأَزْوَاجُكُمْ وَعَشِيرَتُكُمْ وَأَمْوَالٌ اقْتَرَفْتُمُوهَا وَتِجَارَةٌ تَخْشَوْنَ كَسَادَهَا وَمَسَاكِنُ تَرْضَوْنَهَا أَحَبَّ إِلَيْكُمْ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَجِهَادٍ فِي سَبِيلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتَّى يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ وَاللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ (٢٤)} (توبه/24) بگو: اگر پدران و فرزندان و برادران و همسران و قوم و قبيله شما و اموالي كه فراچنگش آوردهايد و بازرگاني و تجارتي كه از بيبازاري و بيرونقي آن ميترسيد و منازلي كه مورد علاقه شما است، اينها در نظرتان از خدا و پيغمبرش و جهاد در راه او محبوبتر باشد، در انتظار باشيد كه خداوند كار خود را ميكند (و عذاب خويش را فرو ميفرستد). خداوند كسان نافرمانبردار را (به راه سعادت) هدايت نمينمايد. اين نصي آشكار است بر وجوب محبّت الله تعالی و پيامبرش صلی الله علیه و سلم و واضح است كه به دليل همين آيه واجب است محبّت و دوستي اين دو را بر تمام محبّتها ترجيح دهيم و مقدّم شماريم و در اين مسئله هيچ اختلافي بين امّت نيست.([29]) همچنین خداوند ميفرمايد: { قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ (٣١)} (آل عمران/31). بگو: اگر خدا را دوست ميداريد، از من پيروي كنيد تا خدا شما را دوست بدارد و گناهانتان را ببخشايد و خداوند آمرزنده مهربان است. اين آيه به صورت ضمني اشارهاي است به وجوب محبّت پيامبر صلی الله علیه و سلم چون خداوند متعال، دليل روشن و برهان قاطع بر صداقت در ادعای دوستی خداوند متعال را پيروي از رسولالله دانسته و پيروي از رسولالله صلی الله علیه و سلم محقق نخواهد شد مگر بعد از ايمان آوردن به او، ايمان به پیامبر صلی الله علیه و سلم محقق نخواهد شد مگر بعد از تحقق شروط مخصوص كه آنهم دوست داشتن صادقانهی پيامبر صلی الله علیه و سلم است. از ابوهريره روايت است كه رسولالله فرمود: «فو الذي نفسي بيده! لايؤمن احدكم حتّي اكون احبّ اليه من ولده و والده»: (سوگند به ذاتي كه جانم در دست اوست، كسي از شما ايمان ندارد تا آنكه من در نزد او از فرزندان و پدر و مادرش محبوبتر نباشم). بدون ترديد صحابه به كاملترين و بهترين شكل رسولالله صلی الله علیه و سلم را دوست داشتند. به دليل اینکه محبّت و دوستي ثمره شناخت است، بديهي است كه صحابه نسبت به ديگران قدر و منزلت رسولالله صلی الله علیه و سلم را بيشتر ميشناختند و از همه در اين زمينه آگاهتر بودند، در نتيجه او را بيشتر از ديگران دوست ميداشتند.([30]) از علي پرسيدند: محبّت شما با پيامبر صلی الله علیه و سلم چگونه بود؟ فرمود: سوگند به خدا او در نزد ما از اموال، اولاد، پدران، مادران و از آب سرد براي فرد بسيار تشنه محبوبتر بود([31])، اين ويژگي مطلقاً به رسولالله صلی الله علیه و سلم اختصاص دارد و هيچ كسي ديگر از چنين خصوصيت و امتیازی برخوردار نیست. 5- شناخت دقيق و فراگير از خوبيها و شاخصهاي شخصيّت نبوی روابط خانوادگي و همزيستي طولاني و بررسي دقيق آنچه خداوند براي پيامبر صلی الله علیه و سلم از روحيه پيامبرانه اختصاص داده بود و خوبيهاي اخلاق و امیال و گرايشها، اميرمؤمنان علي رضی الله عنه راياري كرد كه به شناختي دقيق و فراگير از شخصيّت پيامبر صلی الله علیه و سلم و ويژگيهايش دستيابد و بتواند اين خصوصيّات را به خوبي توصیف نمايد و جوانب ظريف و حساس سيره و رفتارش را متذكّر شود، اين واقعيّتها در روايتي كه از علي در توصيف اخلاق و سلوك پيامبر صلی الله علیه و سلم نقل است به چشم میخورد. الف: توصيف صفات ظاهري اميرمؤمنان علي در توصيف رسول خدا صلی الله علیه و سلم میگويد: رسول خدا نه بيش از حد بلند قد و نه كوتاه قد بود، دستها و پاهايش درشت و قوي بود، گونههايش سرخ متمايل به سفيدي بود. از زير گلو تا ناف رشته مويي بود، به سرعت گام برميداشت، چنانكه گويي از سرازيري پايين میآيد، هيچ گاه كسي را مانند او نديدم.([32]) محمّد بن علي از پدرش روايت ميكند كه رسولالله صلی الله علیه و سلم سری با شکوه، چشماني درشت با مژگاني بلند داشت، (حسن بن موسي به جای أشفار، الشِّفار را بكار برده) چشمانش متمايل به سرخي بود و ريش انبوهی داشت، رنگي گلگون و دست و پاهاي درشت و قوي داشت. وقتي راه میرفت چنان با هیبت حركت میكرد كه گويي به تپهاي بالا میرود و هنگامیکه رو به كسي میكرد با تمام اندام روميكرد.([33]) ترمذي از محمد (از فرزندان علي) روايت ميكند كه هرگاه علي رسولالله صلی الله علیه و سلم را توصيف میكرد، ميگفت: «بيش از حد قد بلند و قد كوتاه و در خود فرو رفته نبود، چهار شانه بود، گيسوانش نه چندان درهم و فرخورده و نه چندان آويخته و فروهشته بود، نه بسيار فربه و تنومند بود و نه صورتي كاملاً گرد داشت، در عين حال صورتش متمايل به گردي بود و سفيد و گندمگون بود، دست و پاهاي قوي و درشت داشت، وقتي راه میرفت چنان محکم حركت میكرد كه گويي از بلندي به پايين میآيد، وقتي رو برميگرداند كاملاً و با تمام اعضاء و اندام رو بر ميگرداند. اميرمؤمنان علي رضی الله عنه یکی از صفات رسولالله صلی الله علیه و سلم را پس از وفات ایشان تشریح کرده كه كسي غير از او از اين صفتش آگاهي نداشته است بجز کسانی كه در غسل بدن مباركش با او بودند([34]) و آن اينكه رسولالله صلی الله علیه و سلم پس از وفات نيز بدني پاك و پاكيزه داشته است. – از علي رضی الله عنه - روايت است که گفت: «پس از وفات رسولالله – ايشان را غسل دادم، دقّت كردم ببينم آنچه ديگر مردهها دارند رسولالله صلی الله علیه و سلم هم دارد، ولی خود و پدر و مادرم فدایش شویم هيچ چيز از او مشاهده نکردم، پس سلام و درود خدا بر او باد، هم در حال حیات و پس از وفات همواره پاك و پاكيزه بود([35]). ب- تبیین اخلاق رسول خدا صلی الله علیه و سلم امير مؤمنان علي رضی الله عنه در مورد اخلاق پيامبر میگويد: «از همه مردم سخاوتمندتر و از همه راستگوتر بود و از همه سینه گشادتر و متواضعتر و بیش از همه دارای طبیعت نرم بود، هر كس براي اوّلين بار او را میديد، از هيبتش بيمناك ميشد، هر كس با او زندگي و معاشرت میكرد او را دوست میداشت، نه قبل از او و نه بعد از او هرگز كسي را مانند او نديدم.([36]) علي رضی الله عنه در توصیف شجاعت، دلاوری و دليري و نيز توانايي و قدرت او آنگونه که در اخبار جنگها آمده خبر داده است و میگويد: هرگاه شدّت جنگ به اوج خود ميرسيد، همه ما در اطراف پيامبر صلی الله علیه و سلم جمع میشديم و به ايشان پناه میبردیم». در همين باره میگويد: «اگر در روز جنگ بدر ما را میديدي که چگونه همه ما به رسولالله صلی الله علیه و سلم پناه آورده بودیم، در حاليكهاز همه به دشمن نزديكتر بود و بیش از همه میجنگید ».([37]) در روايتي ديگر میگويد: «وقتی که آتش جنگ سخت داغ میشد و هنگاميكه به صورت تن به تن رو در روي هم قرار میگرفتيم، به رسولالله صلی الله علیه و سلم نزديك میشديم تا در پناه او باشیم، در حالی که هيچ كس از او به دشمن نزديكتر نبود».([38]) امير مؤمنان علي رضی الله عنه در شرح و توصيف مهرباني، سخاوت، شجاعت و تواضع پيامبر در پاسخيهودياني كه از او خواسته بودند رسولالله صلی الله علیه و سلم را توصيف كند، میگويد: او مهربانترين انسان نسبت به مردم بود، براييتيمان همانند پدري مهربان و براي بيوه زنان همچون سرپرستي بزرگوار بود، از همه خوشروتر بود، شجاعترين و دست و دل بازترين مردم بود، لباسش عباء و غذايش نان جو و شير بود، بالشت او پوستي پر از ليف خرما و زيراندازش حصير بود.([39]) دو عمامه داشت كهيكي سحاب([40]) و ديگري عقاب ناميده میشد. شمشيرش ذوالفقار، پرچمش سفيد و شترش غصباء (اين شتر غير از قصواء است که چیزی از او سبقت نمیگرفت) و قاطرش دلدل (رنگش سفيد آميخته به سياه) بود كه مقوقس به او هديه كرده بود، قاطرهاي ديگر هم داشت. (زادالمعاد1/134) و الاغشيعفور و اسبش مرتجز([41])، بودهاست، (به اتفاق مورخان اسبهاي رسولالله هفت تا بودهاست). گوسفندش بركت، چوبه دستی اش باریک و دارای لوای حمد و سپاس بود، شترش را عقال (بستن زانوي حيوان) میكرد و علفش میداد، لباسش را وصله میزد، كفشهايش را میدوخت([42]). (6)- نمونههایي از پايبندي علی رضی الله عنه به سنت رسولالله صلی الله علیه و سلم اميرمؤمنان علي رضی الله عنه شديداً شيفته پيروي از پيامبر صلی الله علیه و سلم و پايبند به سنّتش بود، زندگي او بهترين دليل اين مدعاست. ما در اينجا به نمونههايي از عملكرد و علاقه ايشان به پيروي از سنّت رسولالله صلی الله علیه و سلم ميپردازيم (تا جايي كه بين سنّتهاي كوچك و بزرگ تفاوت قايل نبود). اينك نمونههايي از پايبندي علي به سنّت رسولالله صلی الله علیه و سلم : * پايبندي علي به دعا خواندن هنگام سوار شدن بر مركب عبدالرزاق روايت ميكند: مردي كه هنگام سوار شدن علي بر مركب او را همراهي ميكرد، اينچنين روايت كرده است كه: وقتي پايش را در ركاب ميگذاشت: میگفت: «الْحَمْدُ للّهِ، سُبْحانَ الَّذِي سَخَّرَ لَنَا هَذَا و َمَا كُنَّا لَهُ مُقْرِنِينَ وَإِنَّا إِلَى رَبِّنَا لَمُنقَلِبُونَ»: (سپاس خداي را كه پاك است آن ذاتي كهاين مركب را براي ما مسخّر گردانيد و ما بسوي پروردگار در حركتيم)، سپس سه بار «الحمدالله» و سه بار «اللهاكبر و بعد میگفت: «اللهمّ لا الهالاّ أنت، ظلمتُ نفسی فاغفر لی، انّه لا یغفر الذّنوب الاّ أنت»: (پروردگارا جز تو معبود بر حقّي نيست، به جانم ستم كردم لذا مرا بيامرز كه كسي جز تو گناهان را نمیتواند مغفرت كند). بعد از اين تبسّم كرد، راوي گويد: پرسيده شد: اي اميرمؤمنان علّت تبسم شما چيست؟ گفت: «پيامبر صلی الله علیه و سلم را ديدم همین كاری را که من کردم و همان دعایی را که خواندم خواند» ما (اصحاب) پرسيديم: اي پيامبر علّت تبسم شما چيست؟ فرمود: «العبد – او قال عجبت العبد – اذا قال لا الهالا الله انت ظلمت نفسي فاغفرلي انه لايغفر الذنوب الا هو»: (بنده هرگاه گفت- یا گفت:- از بنده در شگفتم كه هرگاه ميگويد: «معبود بر حقّي جز الله نيست، خدایا به خودم ستم كردم، مرا بيامرز كه گناهان را كسي جز تو نمیآمرزد.» چنین بندهای ميداند ويقين دارد كه كسي جز الله گناهانش را نميآمرزد.([43]) * آشامیدن در حالت ایستاده و نشسته از عطاء بن سائب و او از زاذان روايت میکند كهيك روز عليبنابيطالب ايستاده آب مینوشيد، لذا مردم چنان به او خيره شدند كه گويي كارش را ناپسند ميپنداشتند. علي خطاب به آنها گفت: چه شده نگاه میكنيد؟. در روايتي ديگر آمده كه گفت: چه چيز را ناپسند میشماريد، اگر میبينيد كه گاهي ايستاده مينوشم به اين دليل است رسولالله صلی الله علیه و سلم را ديدم كه در حال ايستاده آب مینوشد و باز او را ديدم در حالي كه نشسته بود آب مينوشيد.([44])
* آموزش روش وضوء پيامبر صلی الله علیه و سلم از عبد خبر روايت است: علي روش وضوء رسولالله صلی الله علیه و سلم را به ما ياد داد. نوجواني بر روي دستهايش آب ريخت تا دستهايش را خوب شست، بعد از آن با دستش از ظرف آب، آب برداشت و دهان و بيني و صورتش را سه بار شست، سپس دستهايش را با آرنجهايش شست، سپس دستش را داخل مشك كرد و با دست ديگرش مشك را از زير فشرد و دستش را بيرون آورد و هر دو دست را به هم ماليد و با كف دو دست تمام سرش را يك بار مسح كرد، سپس پاهايش را با دو قوزک شُست، سپس یک مشت آب برداشت و نوشيد و گفت: رسول الله به همين صورت وضوء میگرفت.([45]) * چیزهایی كه رسولالله صلی الله علیه و سلم علی را از آنها نهي کرده بود عبدالله بن حنين از پدرش روايت ميكند كه گفت: از علیبنابيطالب شنیدم که ميگفت: رسول خدا صلی الله علیه و سلم مرا از انگشتر طلا به دست كردن و پوشيدن لباسهاي ابريشمی و زرد رنگ و از خواندن قرآن در حال ركوع منع كردند، رسولالله صلی الله علیه و سلم به من پارچهاي داد كه خطهاي ابريشمیداشت، من آن را پوشيدم و از خانه بيرون آمدم. خطاب به من فرمود: اي علي من اين را به تو ندادم كه خودت بپوشي! گفت: وقتی كه برگشتم آن را از تنم درآوردم و قسمتی از آن را به فاطمه دادم، خواست آن را بگيرد و جمع كند، امّا همه آن را به او ندادم. بلكه آن را دو قسمت كردم. میگويد: فاطمه گفت: ای پسر ابي طالب: دستهايت خاك آلود باد، چه كار كردي، گويد: به او گفتم: رسولالله صلی الله علیه و سلم مرا از پوشيدن اين منع فرمود، پس تو قسمتي از آن را بپوش و قسمت ديگر آن را به زنان خويشاوند بده([46]). * گناه و مغفرت آن از علي روايت است كه پيامبر صلی الله علیه و سلم فرمود: «من أذنب فی الدّنیا ذنباً فعوقب به، فالله اعدل من أن یثنّی عقوبته علی عبده و من أذنب ذنباً فی الدّنیا فسترالله علیه و عفا عنه، فالله اکرم من أن یعود فی شیءٍ قد عفا عنه»([47]): (هر كس در دنيا گناهي كند در برابر آن مجازات میشود، عدالت خداوند بيشتر از آن است كه دوباره بندهاش را مجازات نمايد و هر كس در دنيا گناهي بكند كه خداوند گناهش را بپوشد و ببخشد، خداوند بزرگوارتر از آن است كه از چيزي كه بخشيده بر گردد و پشیمان شود. * تنها در محدودهی مشروع اطاعت از رهبر واجب است از علي روايت است كه پيامبر صلی الله علیه و سلم سپاهي را به محلي اعزام كرد و شخصی را امير آن سپاه قرار داد، آن مرد آتشي روشن كرد و دستور داد كه وارد آتش شوند، برخي خواستند اطاعت كنند، امّا گروهي امتناع كردند و اين ماجرا را به رسولالله صلی الله علیه و سلم گزارش دادند، ايشان خطاب به آناني كه خواستند به اطاعت از آن فرمانده تن دهند و وارد آتش شوند فرمود: «لو دخلتموها لم تزالوا فينها الييوم القيامة»: (اگر وارد آتش میشديد تا قيامت در آتش ميمانديد). گروه ديگر را با سخنان نيكو تأييد كرد و فرمود: «لا طاعة في معيصة الله، انّما الطّاعة في المعروف ([48])»: (در نافرماني خداوند اطاعتي نيست، اطاعت فقط در كارهاي معروف (دستور خداوند و رسول او) است.) اين حديث بيانگر اين حقيقت است كه اطاعت از حاكمان، مقيد به اطاعت آنها از الله تعالی و رسول خدا صلی الله علیه و سلم است و اطاعت مطلق از هيچ كس بجز الله و رسول او صلی الله علیه و سلم جايز نيست. * بعد از صد سال دیگر كسي از این مردم زنده نمیمانند ابو مسعود عقبه بنعمروانصاري نزد علي بن ابي طالب رضی الله عنه آمد، علي به او گفت: تو كسي هستي كه ميگويي بعد از صد سال دیگر کسی بر روی زمین زنده نخواهد بود؟ ما از پیامبر صلی الله علیه و سلم شنيدم میفرمود: «لاياتي علي النّاس مئة سنة و علي الارض عين تطرف ممّن هو حيٌ اليوم»([49]): (بر مردم صد سال نخواهد گذشت كه كسي از آنهايي كه اكنون زندهاند، زنده باشند) سوگند به خدا آسايش اين امّت بعد از صد سال دیگر خواهد بود. * پیامبر صلی الله علیه و سلم برای اهل مدینه دعاي نزول بركت کرد از علي بن ابي طالب رضی الله عنه روايت است که فرمود: همراه رسولالله صلی الله علیه و سلم بيرون شديم تا به سرزمين «حرة » كنار آب سعد بن ابي وقاص رسيديم، رسولالله صلی الله علیه و سلم فرمود: «ائتوني بوَضوءٍ»: (برايم آب وضو بياوريد) وضو كه گرفت، برخواست و رو به قبله ايستاد و تكبير گفت: سپس اين گونه دعا كرد: «پروردگارا! ابراهيم بنده و خلیل تو بود كه براي اهل مكّه دعاي بركت نمود و در «مد و صاع» (پیمانه و ترازو) آنها همانند اهل مكّه بركت ده و دو برابر اهل مكّه براي اهل مدينه بركت عنايت فرما.([50]) * دعاي حل مشكلات و رفع مصيبتها از علي روايت است که گفت: رسول خدا صلی الله علیه و سلم به من آموخت كه هرگاه با مشكلي روبرو شدم بگويم: «لا الهالا اللهالكريم، سبحان و تبارك الله ربّ العرش العظيم، والحمد الله رب العالمين».([51]): (معبود بر حقّي جز الله نيست، بردبار و كريم است، سپاس خدايي را كه پروردگار جهانيان است). اين روايت ما را راهنمايي ميكند كه در مصيبتها و مشكلات فقط به خداوند متعال دل ببندیم و به او توکّل كنيم و پناه بريم، چرا كه مصيبت و مشكل را كسي جز الله حل و برطرف نخواهد كرد و فرد گرفتار و مصيبت زده را كسي جز الله تعالی نجات نخواهد داد، جز خالق او كسي به دادش نمیرسد و مصيبتش را برطرف نخواهد كرد، لذا هيچ پناهگاهي غير از خدا نيست مگر پناه بردن به خود او و اين حديث براي تمام مسلمانان ارشاد و آموزشي است كه در هر جا و هر حال به خداونديكتا پناه ببرند و به او توكّل كنند. * رسولالله صلی الله علیه و سلم هر رازی را به علي گفته باشد از مردم پوشيده نگه نداشته است از ابوطفيل روايت است كه به علي گفتيم: به ما چيزي بگو كه رسولالله صلی الله علیه و سلم آن را به عنوان رازي در اختيارت قرار داده باشد. فرمود: پيامبر صلی الله علیه و سلم هيچ رازي را به من نگفته كهاز مردم پوشيده باشد، البتهاز او شنيدم ميفرمايد: «لعن الله من ذبح لغير الله و لعن الله من آوي محدثاً و لعن الله من لعن والديه و لعن الله من غيّر تخوم الارض([52])»: (خداوند لعنت كند كسي را كه براي غير خدا ذبح ميكند، خداوند لعنت كند كسي را كه مبتدعي را پناه دهد، خداوند لعنت كند كسي را كه پدر و مادرش را لعنت ميكند(و دشنام میگوید)، خداوند لعنت كند كسي را كه نشانهی مرز بین زمينها را تغيير میدهد.) منظور از لعنت اين است كه هر كس چنين كاري بكند از رحمت خداوند طرد و دور خواهد شد و ذبح براي غير الله تعالی تمام انواع ذبح را شامل میشود، حتّي اگر ذبح براي پيامبر، فرشته، جن و غيره باشد. اگر اين موارد در دين خدا كم اهميّت بود، قطعاً موجب نمیشد كه پيامبر صلی الله علیه و سلم اين كارها را لعنت كند. * خداوند رفيق (نرم خو) است و نرم خويان را دوست دارد از علي رضی الله عنه روايت است كه پيامبر صلی الله علیه و سلم فرمود: «انّ الله رفيقٌيحب الرّفق، ويعطي علي الرّفق ما لايعطي علي العنف»([53]): (خداوند رفيق (نرم خو) است و نرم خویي را دوست ميدارد و بر نرم خویی و مهربانی پاداشی میدهد كه بر تندخویی و رفتار خشن نخواهد داد.) - پرداخت زکات قبل از موعد از علي روايت است كه عباس بن عبدالمطلب از رسولالله صلی الله علیه و سلم خواست اجازه دهد قبل از اينكهيك سال بگذرد و وقت دادن زكات برسد زكات بدهد، رسولالله اجازه داد.[54] * تأكيد رسولالله صلی الله علیه و سلم بر عبادت ده شب آخر رمضان از علي رضی الله عنه روايت است كه رسولالله صلی الله علیه و سلم در ده شب آخر رمضان خانوادهاش را بيدار ميكرد تا شبها را به عبادت و نماز بگذرانند و خودش را براي اين كارها كاملاً آماده میكرد.([55])
به نقل از: سيره أميرالمؤمنين علي بن أبي طالب رضي الله عنه و شخصيت و عصر او، تألیف: دكترعلي محمد محمد صلابی
زیرنویسها:
[1] - مسلم 93/1 كتاب الايمان. [2] - حقوق النبي علي امته في صنوء الكتاب و السنه72/1. [3] - البداية والنهاية (7/319). [4] - حقوق النبي علي امته 74/1. [5] - بخاري ش/7280. [6] - صحيح ابن حبان153/1. [7] - فتح الباري421/3. [8] - الشفا قاضي عياض 556/2 [9] - فتح الباري 158/6. [10] - سنن ابن ماجه ش/1395. [11] - مسند احمد 2/151 ا تحقيق احمد شاكر اسناد اين روايت صحيح است. [12] - منهج علي في الدعوة الي الله /0117، فتح الباري 6/158. [13] - بخاري كتاب المناقب 1/281، اينها خوارجند كه در ادامهاز آنها بحث خواهد شد. [14] - صحيح بخاري، ش335. (4) مصنف ابي شيبه 11/513، بخاري، كتاب المناقب [15] - فتح الباري6/561 – 563. [16] - سنن ترمذي كتاب: المناقب 5/93، المستدرك 2/620- صحيح الاسناد. [17] - معجم البلدان 3/24. [18] - البداية و النهاية 7/246. [19] - البداية و النهاية 7/319. [20] البداية و النهاية 7/319 [21] لبدايه و النهايه 7/319 [22] سنن ابن ماجه 1/13 – آلباني گويد: صحيح است. [23] - بخاري كتاب العلم – 1/48. - [24] فتح الباري 1/425 باب من خص بالعلم قوماً دون قومٍ. [25] مسند احمد 2/211 احمد شاكر – اسناد آن صحيح است. [26] درود خداوند ستايش از او در ميان ملائكه، و درود ملائكه دعا است. [27] - تفسير ابن كثير 3/508 منهج علي بن ابي طالب في الدعوه/129. [28] صحيح سنن ترمذي 3/177 – اين حديث صحيح است. [29] - تفسير طبري8/95. [30]- حقوق النبي علي امته 1/314. [31]- الشفاء2/568 قاضي عياض. - [32] مسند احمد 1/96، ش/7468 چاپ الرسالهاسناد اين روايت صحيح است. [33] - مسند احمد 1/89 ش 684 طبع الرساله – اسناد آن صحيح است. [34] - مانند: عباس،فضل و قثم بن عباس. [35]- صحيح سنن ابن ماجهالباني 1/247 – حاكم در مستدرك 3/59 اين عبارت حاكم است، گويد بر شرط شيخين صحيح است و ذهبي او را تأييد كردهاست. -[36] اين قسمت ادامه روايت قبلي است. [37]- مسند احمد 2/64 با تحقيق احمد شاكر – اسناد اين روايت صحيح است. - [38] مسند احمد – 2/343 – محقق گويد: اسناد اين روايت صحيح است. [39] - ابن قيم در زاد المعاد مي گويد: گاهي رسولاللهبر بستر و گاهي بر حصير، گاهي بر زمين، گاهي بر تخت، گاهي بر روي ريگها و گاهي بر عبايي سياه مي خوابيد-1/155. [40]- همين عمامه را به علي دادهاست. [41] - زادالمعاد 1/133. [42] - الرياض النفره في مناقب العشره2/163. [43] مسنداحمد، موسوعة الحدیثیة ش/930 – حسن لغيرهاست. [44] مسند احمد ش1128 اسنادش حسن است. -[45] مسند احمد – الموسوعة الحدیثیة ش 876 صحيح... اسناد آن حسن است. [46] - مسند احمد، موسوعة الحدیثیة، ش 710 – اسناد اين روايت حسن است. [47] - مسند احمد ش/1365 اسنادش حسن است. [48]-. مسند احمد – الموسوعة الحدیثیة ش 724، اسنادش صحیح است. [49] - مسند احمد، ش/714 إسناد آن قوي است [50] - مسند احمد /936 اسنادش صحيح است. [51]- مسند احمد ،701 اين حديث صحيح است. [52] - مسند احمد، ش 855، اين حديث صحيح است [53]- مسند احمد 902، اين حديث شواهدش حسن است. [54] - مسند احمد ش /822 اسناد آن حسن است. [55] - مسند احمد – ش 115 اسنادش حسن است.
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|