|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
فرهنگ و تمدن>آداب و رسوم>احکام نوزاد > احکام نوزاد و فرهنگ نامها
شماره مقاله : 121 تعداد مشاهده : 840 تاریخ افزودن مقاله : 13/5/1388
|
شیخ موسی بازماندگان
مختصری از احکام نوزاد و فرهنگ نامها
مقاله حاضر خلاصهاي است از احكام نوزاد كه از منابع و مراجع اسلامي جمع آوري نمودهام تا پدران و مادران دلسوز و مؤمني كه از بدو تولد به فرزندانشان اهميت ميدهند؛ بتوانند يك سري احكام وارد شده و برگرفته شده از احاديث صحيح رسول الله (صلی الله علیه وسلم) را اجرا كنند.
بعضي از احكام بعد از تولد نوزاد فوراً انجام ميگيرد، همانند: اذان گفتن در گوش نوزاد و تحنيك، بعضي از احكام هم در روز هفتم، كه عبارتند: از عقيقه، تراشيدن سر، نامگذاري و ختنه.
دعاي طلب فرزند
{رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّيَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَاماً } فرقان/ 74 پروردگارا همسران و فرزنداني به ما عطا فرما كه باعث روشني چشمانمان گردند و ما را پيشواي پرهيزگاران گردان.
{رَبِّ هَبْ لي مِنَ الصّالِحين }صافات/ 101-100 پروردگارا، فرزندان شايستهاي به من عطا كن.
{رَبِّ هَبْ لِي مِن لَّدُنْكَ ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً إِنَّكَ سَمِيعُ الدُّعَاء } آل عمران/ 38 پروردگارا فرزند شايستهاي از جانب خويش به من عطا فرما بيگمان تو شنوندهي دعائي.
{رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَعَلَى وَالِدَيَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحاً تَرْضَاهُ وَأَصْلِحْ لِي فِي ذُرِّيَّتِي إِنِّي تُبْتُ إِلَيْكَ وَإِنِّي مِنَ الْمُسْلِمِينَ } الأحقاف/ 15 پروردگارا به من توفيق عطا فرما تا شكر نعمتي را بجاي آورم كه به من و پدر و مادرم ارزاني داشتهاي، و كارهاي نيكوئي را انجام دهم كه ميپسندي و مايه خوشنودي تو است و فرزندانم را صالح گردان و صلاح و نيكوئي را در ميان نسلم تداوم بخش، من به سوي تو توبه ميكنم و من از زمرهي مسلمانان و تسليم شدگان فرمان خدا هستم.
دعاي تبريك و تهنيت
حسن بصري هنگامي كه نوزادي متولد ميگرديد به آنها چنين تبريك ميگفت: «جَعَلَهُ اللهُ مُبارَكاً عَليكَ و عَلی أمَةِ محَمّد (صلی الله علیه وسلم)» امام نووي در اذكار اين دعا را نيز نقل كرده است: « بَارَكَ اللهُ لَكَ فِي الْمَوْهُوبِ لَكَ، وَ شَكَرْتَ الْوَاهِبَ، وَ بَلَغَ أَشُدَّهُ، وَ رُزِقْتَ بِرَّه ُ» خداوند در آنچه به تو عنايت كرده بركت اندازد و بخشنده را شكرگزار باش و نوزاد را كمال قدرت دهد و از نيكي و فضل خدا بهرهمند شدي. و او در جواب ميگويد: « بَارَكَ اللهُ لَكَ وَ بَارَكَ عَلَيْكَ، وَ جَزَاكَ اللهُ خَيْراً، وَ رَزَقَكَ اللهُ مِثْلَه، وَ أَجْزِلَ ثَوَابَكَ » شخص مقابل ميگويد: بركت خداوندي بر تو و براي تو باد! خداوند به تو پاداش نيك عطا فرمايد و همانند اين، روزي و نصيبت نمايد و ثوابت را افزون فرمايد!
اذان گفتن در گوش نوزاد
از مستحبات شرع بعد از تولد، گفتن اذان در گوش نوزاد است. عَنْ أَبِي رَافِعٍ (رضی الله عنه) قَالَ : «رأيتُ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه وسلم) أَذَّنَ فِي أُذُنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ حِينَ وَلَدَتْهُ فَاطِمَةُ بِالصَّلَاةِ» از ابو رافع (رضی الله عنه) روايت است كه گفت: «پيامبر (صلی الله علیه وسلم) را ديدم كه زمان تولد حسن در گوشش اذاني همانند اذان نماز گفت.»
حكمت گفتن اذان اين است كه نخستين ندايي كه گوش را مينوازد، واژههاي بلند مرتبهي اذان باشد، كه در بر گيرنده وصف عظمت و اقتدار پروردگار است. همان طوري كه كلمهي توحيد در هنگام خروج از دنيا به او يادآوري ميشود. از ديگر فوايد اذان فرار شيطان از كلمات اذان است. امروزه كه مادران جهت وضع حمل به بيمارستان يا زايشگاه مراجعه ميكنند اذان گفتن در گوش نوزاد به باد فراموشي سپرده شده است. پرستارها و ماماها هم مجالي براي اين كار نيافته يا اهميتي به آن نميدهند. اينجاست كه خود والدين بايد به اين قضيه اهميت دهند و به آن جامه عمل بپوشانند.
درباره اقامه گفتن در گوش چپ، هيچ دليل صحيحي وجود ندارد، ولي بعضي از علما قياس بر اذان، اقامه گفتن در گوش چپ را كاري شايسته ميدانند.
تحنيك
تحنيك، عبارت است از جويدن و نرم كردن خرما و گذاشتن مقدار كمي از آن با انگشت در سقف دهان(كام) نوزاد. بهتر است انسان صالحي فوراً بعد از تولد، عهدهدار اين عمل باشد. عَن ابي موسي (رضی الله عنه)قَالَ: « وُلِدَ لِي غُلَامٌ فَاَتَيْتُ بِهِ النَّبِيَّ (صلی الله علیه وسلم) فَسَمَّاهُ اِبْرَاهِيمَ وَ حَنَّكَهُ بِتَمْرَةٍ وَ دَعَا لَهُ بِالْبَرَكَةِ وَ دَفَعَهُ إلَيَّ وَ كَانَ أكبَرَ وَلَدِي.»
ابوموسي اشعري ميگويد: «فرزندي برايم متولد شد. او را به خدمت رسول الله (صلی الله علیه وسلم) آوردم. پيامبر (صلی الله علیه وسلم) او را ابراهيم نامگذاري نموده و با خرما او را تحنيك كردند. و برايش دعاي خير و بركت نموده و نوزاد را به من تحويل دادند. او بزرگترين فرزندم بود.» حكمت و فلسفهي تحنيك اين است كه نوزادان و كودكان، به ويژه آنان كه تازه به دنيا ميآيند، به علت دو امر زير در معرض مرگ قرار ميگيرند: الف) در اثر گرسنگي مقدار قند خون آنان كاهش مييابد. ب) هرگاه درجه حرارت بدنشان به واسطه قرار گرفتن آنان در محيط سرد، پايين آيد. تحنيك مقدار قند خون كاهش يافته را جبران نموده و درجه حرارت بدن را تنظيم كند.
تراشيدن سر نوزاد
از ديگر سنتهاي مستحب و پسنديده، تراشيدن موي سر نوزاد در روز هفتم و وزن كردن موهاي تراشيده شده با نقره و دادن همان مقدار پول به فقرا به عنوان صدقه است. عَنْ سَمُرَة َ(رضی الله عنه) عَنْ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه وسلم) قَالَ:«كُلُّ غُلَامٍ رَهِينَةٌ بِعَقِيقَتِهِ تُذْبَحُ عَنْهُ يَوْمَ السَّابِعِ وَيُحْلَقُ رَأْسُهُ››.
از سمره (رضی الله عنه) روايت است كه رسول الله (صلی الله علیه وسلم) فرمودند: «هر نوزادي در گرو عقيقهاش است. برايش گوسفندي در روز هفتم ذبح ميگردد و موي سرش تراشيده ميشود.» حكمت تخصيص نقره جهت صدقه به وزن موي نوزاد اين است كه اگر به جاي نقره، طلا تعيين ميشد مسلماً به جز افراد ثروتمند كسي از عهده تهيه آن بر نميآمد. تراشيدن موي سر فوايد زيادي دارد كه به چند مورد از آن اشاره ميكنيم.
1- تراشيدن موي سر باعث باز شدن منافذ پوست سر و همچنين تقويت حس بينايي، بويايي و شنوايي ميگردد. امر پيامبر (صلی الله علیه وسلم) بر اهميت قضيه دلالت دارد؛ چون حكمتهايي در آن نهفته است كه مؤمن با اجراي آن از فوايد دنيوي و اجر اخروي برخوردار ميگردد. 2- حكمت اجتماعي: اگر برابر وزن موي تراشيده شده، نقره به عنوان صدقه بين فقرا و مساكين توزيع گردد، سبب دفع فقر از جامعه ميگردد. توجه: سعي گردد در زمان تراشيدن، سر نوزاد را خيس نموده و چند بار تيغ را عوض نماييد، تا نوزاد مورد اذيت قرار نگيرد.
احكام عقيقه نوزاد
عقيقه در لغت به معناي قطع رابطه كردن و در اصطلاح شرع يعني ذبح نمودن گوسفند در روز هفتم ولادت نوزاد است. عَنْ سَمُرَة َ(رضی الله عنه) عَنْ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه وسلم) قَالَ:«كُلُّ غُلَامٍ رَهِينَةٌ بِعَقِيقَتِهِ تُذْبَحُ عَنْهُ يَوْمَ السَّابِعِ وَيُحْلَقُ رَأْسُهُ.›› از سمره (رضی الله عنه) روايت است كه رسول الله (صلی الله علیه وسلم) فرمودند: «هر نوزادي در گرو عقيقهاش است. برايش گوسفندي در روز هفتم ذبح ميگردد و سرش تراشيده ميشود.» از انس(رضی الله عنه) روايت است كه در مورد عقيقه پيامبر (صلی الله علیه وسلم) ميگفت: ‹‹عَقَّ عَن نَفسِهِ بَعدَ مَا بُعِثَ نَبِياً›› «پيامبر (صلی الله علیه وسلم) براي خويش، بعد از اينكه به پيامبري مبعوث گرديد، عقيقه نمودند.» حسن بصري ميگفت: اگر برايت عقيقه نكردهاند، براي خودت اگر چه سن بالايي داري عقيقه كن.
نكاتي مهم در مورد عقيقه
الف) عن عائشة رضي الله عنها مرفوعاً: ‹‹عَنِ الْغُلَامِ شَاتَانِ مُكَافِئَتَانِ وَعَنِ الْجَارِيَةِ شَاةٌ». ام المؤمنين عايشه رضي الله عنها از پيامبر (صلی الله علیه وسلم) نقل ميكند: «براي پسر دو گوسفند هم سن و سال و براي دختر يك گوسفند است.» ب) علما عقيده دارند كه احكام حيوان عقيقه با احكام حيوان قرباني فرقي ندارد و مهم اين است كه قرباني سالم و بدون عيب و نقص باشد. و نر و ماده بودن حيوان مشكلي ندارد. ج) شايسته است گوشت عقيقه به صورت خام يا پخته بين دوستان، اقوام، فقرا و مساكين توزيع شود و خود پدر و ساير اعضاي خانواده ميتوانند از گوشت عقيقه استفاده كنند. هـ) آغشته نمودن پيشاني نوزاد به خون حيوان مذبوح از اعمال جاهليت است.
عن أَبِي بُرَيْدَةَ (رضی الله عنه) يَقُولُ: «كُنَّا فِي الْجَاهِلِيَّةِ إِذَا وُلِدَ لِأَحَدِنَا غُلَامٌ ذَبَحَ شَاةً وَلَطَخَ رَأْسَهُ بِدَمِهَا فَلَمَّا جَاءَ اللَّهُ بِالْإِسْلَامِ كُنَّا نَذْبَحُ شَاةً وَنَحْلِقُ رَأْسَهُ وَنُلَطِّخُهُ بِزَعْفَرَانٍ» از بريده (رضی الله عنه) روايت است كه ميگفت: «در زمان جاهليت هنگامي كه فرزندي برايمان متولد ميشد، عادت داشتيم كه پس از ذبح حيوان، پيشاني نوزاد را به خون آن حيوان آغشته ميكرديم. زماني كه خداوند اسلام را نصيب ما نمود. عقيقه مينموديم و موي فرزند را تراشيده و سرش را آغشته به زعفران مينموديم.
ختنه
عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ (رضی الله عنه) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللهِ (صلی الله علیه وسلم) : «الْفِطْرَةُ خَمْسٌ الْخِتَانُ وَالِاسْتِحْدَادُ وَقَصُّ الشَّارِبِ وَتَقْلِيمُ الْأَظْفَارِ وَنَتْفُ الْآبَاطِ.» از ابوهريره (رضی الله عنه) روايت است كه گفت: رسول الله (صلی الله علیه وسلم) فرمودند: «فطرت پنج چيز است: ختنه، تراشيدن موي شرمگاه، كوتاه كردن سبيل، گرفتن ناخن و كندن موي زير بغل.» مستحب است ختنه در روز هفتم تولد نوزاد انجام گيرد. عَن جَابر بن عَبدالله (رضی الله عنه) «أنَّ رَسُولَ اللهِ (صلی الله علیه وسلم) عَقَّ عَن الحَسَن وَ الحُسين، وَ خَتنَهُما لِسَبعةِ أيام» جابر بن عبدالله (رضی الله عنه) ميگويد: «پيامبر (صلی الله علیه وسلم) روز هفتم براي حسن و حسين عقيقه نموده و آن دو را ختنه كردند».
علما معتقدند كه ختنه بايد قبل از بلوغ صورت گيرد. تا زماني كه فرد مكلف شد بتواند احكام شرع را به راحتي انجام دهد و در طهارت خود با مشكلي رو به رو نشود؛ زيرا هر چه ختنه با تأخير انجام گيرد سبب اذيت شدن كودك و به طول انجاميدن بيشتر زخم آن ميشود.
نامگذاري نوزاد
فرزند به عنوان يادگار پدر و مادر باقي ميماند و نام آنها را زنده نگه ميدارد. بنابراين والدين بايد در انتخاب نام يادگارشان دقت عمل به خرج داده و رابطه اسم با مسمي را به خاطر بسپارند.
از حقوق فرزند بر والدين، انتخاب بهترين و زيباترين نامها براي فرزند است. منظور از نام زيبا، نامي است كه از ديدگاه شرع پسنديده و داراي معاني نيكو باشد كه شامل اسامي انبيا، صحابه، علما، دلاوران ميدان جنگ و شهدا است. متأسفانه با اينكه فرهنگ اسلام غني و گسترده است، اما مسلمانان تحت تأثير فرهنگ بيگانگان قرار گرفته و اسمهاي كاملاً بيگانه براي فرزندان خود انتخاب ميكنند.
چنانچه از احاديث فهميده ميشود نامگذاري ميتواند در روزهاي مختلفي از جمله همان روز اول ولادت در زمان تحنيك يا سه روز بعد، يا در روز هفتم كه سنت عقيقه به جا آورده ميشود، انجام گيرد.
اسمهاي محبوب
عَنْ أَبِي وَهْبٍ الْجُشَمِيِّ (رضی الله عنه) قَال:َ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه وسلم) وَأَحَبُّ الْأَسْمَاءِ إِلَى اللَّهِ عَبْدُ اللَّهِ وَعَبْدُ الرَّحْمَنِ وَأَصْدَقُهَا حَارِثٌ وَهَمَّامٌ وَأَقْبَحُهَا حَرْبٌ وَمُرَّةُ. از ابو وهب (رضی الله عنه) روايت است كه پيامبر (صلی الله علیه وسلم) فرمودند: «به اسم پيامبران نامگذاري كنيد و محبوبترين اسمها نزد خداوند، عبدالله و عبدالرحمن و راستترين و درستترين اسمها حارث و همام و زشتترين اسمها حرب [جنگ] و مره است.»
شايد بعضي از اسمها نزد انسان محبوب باشد، ولي سعي گردد اسمهاي محبوب نزد خداوند را ترجيح دهيم همان طوري كه رسول خدا (صلی الله علیه وسلم) عمل مينمود.
اسمهاي حرام
عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ (رضی الله عنه) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه وسلم):« أَخْنَى الْأَسْمَاءِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عِنْدَ اللَّهِ رَجُلٌ تَسَمَّى مَلِكَ الْأَمْلَاكِ، لَا مَلِكَ إِلَّا اللَّهُ» از ابوهريره (رضی الله عنه) روايت است كه گفت: پيامبر (صلی الله علیه وسلم) فرمودند: «روز قيامت نامي كه از تمام نامها بيشتر مورد خشم و غضب الهي قرار ميگيرد، شخصي است كه به نام شاهنشاه نامگذاري شده است، پادشاهي جز خداوند نيست.» زيرا شاه شاهان، كسي جز خدا نيست و كليه اسمهايي كه عبوديت براي غير خدا را ميرساند مانند عبدالعزي، عبدالكعبه، عبدالنبي، عبدالرسول و… و نامگذاري به نام خداوند بدون اضافه نمودن لفظ «عبد» قبل از آن، حكم تحريم دارد. مانند خالق، صمد و….
يادآوري ميكنم كه در بحث اسامي خداوند بايد دانست كه نامهاي خداوند توقيفي است يعني ميبايست خداوند، خود را با آن نامها معرفي كرده باشد و ما حق نداريم از نزد خود نامي را به خداوند نسبت دهيم، گر چه آن اسم در معنا صحيح باشد. به عنوان مثال ما نميتوانيم اسمهاي (عبدالمقصود، عبدالستار، عبدالموجود، عبدالمعبود، عبدالهو، عبدالمرسل، عبدالوحيد، عبدالطالب، عبدالقديم) را به خداوند نسبت دهيم.
ميتوان به جاي الموجود كه از اسامي خدا نيست «عبد الواجد» و همچنين به جاي عبدالعال «عبدالأعلي» يا «عبدالمتعال» و به جاي عبدالستار و عبدالساتر «عبدالستِّير» و به جاي عبدالعاطي «عبدالمعطي» نامگذاري كنيم.
اسمهاي مكروه
طبري ميگويد: نامگذاري به اسمهايي كه داراي معاني زشت است يا در آن تزكيه نفس وجود دارد يا معاني دشنام را داراست، شايسته نيست. ابن حجر رحمه الله بعد از نقل گفتهي طبري، از ابوداود نامهايي را كه پيامبر (صلی الله علیه وسلم) تغيير دادند براي ما نقل ميكند. (البته ابوداود جهت اختصار اسناد را حذف نموده است) عاصي (گناهكار، طغيانگر)، عزيز (از نام هاي خداوند)، عُتله (شدت و غلظت)، شيطان (از ريشه شطن به معني دور)، حُكَم (كه داور حقيقي خداوند است)، غُراب (كلاغ ـ از ريشهي غَرْب به معناي بْعد و دوري)، حُباب (نوعي مار)، شهاب (اخگر) و حرب (جنگ) وُصال (حمله و هجوم)، سُهام (تغييركردن رنگ در اثر لاغري)، نهاد (پستان برجسته)، غاده (نرم اندام)، فتنه (آشوبگر)، هيام (عاشق سر گشته)، حيفاء (كمر باريك)، و مياوه (زن لرزان)، و قياس بر اين اسامي، تمام اسمهايي را كه لفظ دين يا اسلام به آنها اضافه شده، مانند عزالدين، شمس الدين، صلاح الدين، محيي الدين، ناصرالدين، نور الدين، ضياء الدين، سيف الاسلام، نور الاسلام و …، به دليل عظمت و شكوه اين دو لفظ(اسلام و دين) و نيز به وجود آمدن حالت كذب و دروغ به هنگام صدا زدن شخص، در حالي كه مستحق آن لقب نيست. نامگذاري به اين نامها طبق نظر اكثر علما مكروه است. برخي از علما كه چنين القابي به آنها داده شده است، همانند امام نووي (محيي الدين) و ابن تيميه (تقي الدين)، دوست نداشتند كه با اين القاب صدا زده شوند.
توجه: نامگذاري به نامهايي كه در فرهنگ اسلامي نيست، به شرطي جايز است كه معاني مخالف شرع نداشته باشد و همچنين اين اسامي سبب خودباختگي و تقليد از فرهنگ غير اسلامي و بيگانه نگردد.
اسامي پيامبران ذكر شده در قرآن
پيامبران اولو العزم: محمد، عيسي، موسي، ابراهيم و نوح. ساير پيامبران: آدم، ادريس، هود، صالح، لوط، اسماعيل، اسحاق، يعقوب، يوسف، شعيب، ايوب، ذوالكفل، هارون، داود، سليمان، الياس، يسع، يونس، زكريا و يحيي. اسامي ذكر شده در حديث: شيث، يوشع بن نون. نامهاي پيامبر (صلی الله علیه وسلم) : بعضي از نامهاي پيامبر (صلی الله علیه وسلم) در آيات و احاديث صحيح ذكر شده، كه به آن اشاره ميگردد. از جمله محمد، احمد، ماحي، حاشر، عاقب، خاتم، المقفي، شاهد، مبشر، رسول، هادي، متوكل، فاتح، امين، مصطفي، نذير. عامه مردم ميگويند: ياسين و طاها از اسمهاي پيامبر (صلی الله علیه وسلم) است، ليكن هيچ دليل صحيحي براي آن وجود ندارد و طاها(طه) و ياسين(يس) جزو حروف مقطعه قرآن مانند الم، حم و الر است. در كتابهاي لغت اشاره شده، كه اين كلمات زبان عبراني است كه به معني يا رجل (اي مرد!) است.
نامگذاري به نام فرشتگان
علما در مورد نامگذاري فرزندان به اسم فرشتگان، اختلاف نظر دارند. امام مالك و ابن قيم آن را مكروه ميدانند. ابن قيم در فصل اسمهاي مكروه، ميگويد: «از جملهي اسمهاي مكروه نامگذاري به اسم فرشتهها مانند جبرئيل، ميكائيل و اسرافيل است». جمهورعلما، نامگذاري به اسم فرشتگان را جايز ميدانند. از حماد بن سلمه در مورد كسي كه خود را جبرئيل و ميكائيل ناميده است، سؤال شد. گفت: اشكالي ندارد.
امام نووي ميگويد: در مذهب ما (شافعي) و مذهب جمهور علما نامگذاري به اسم انبيا و فرشتگان جايز است؛ زيرا رسول الله (صلی الله علیه وسلم) يكي از فرزندانش را ابراهيم نام نهاد. در ميان صحابه نيز چنين اسمهايي وجود داشتهاند. مثلاً مالك (مالك بن انس) نام فرشتهي نگهبان جهنم نيز است. ولي اگر نامگذاري نكنيم بهتر است، خصوصا نامگذاري پسر با نام فرشتگان مشهوري مانند جبرئيل و ميكائيل و نامگذاري دختر با نام فرشته.
نكاتي مهم در نامگذاري
لازم است والدين محترم در انتخاب اسم فرزند نكات ذيل را به ترتيب مد نظر قرار دهند: 1- محبوبترين اسامي نزد خداوند، مدنظرشان باشد كه عبارتند از: عبدالله و عبدالرحمن. وكليهي نامهايي كه عبوديت خدا در آنها باشد. و اولين مولود مهاجرين عبدالله ناميده شد(عبدالله بن زبير)، و نزديك به 300 نفر از صحابه همگي عبدالله نام دارند. 2- نامگذاري به اسامي انبياء، خود پيامبر (صلی الله علیه وسلم) نيز يكي از فرزندانش را ابراهيم نام مينهد. 3- نامگذاري به اسامي صحابه و صلحاء به قصد تقرب به سوي خداوند با زنده كردن نامشان و اظهار حب نسبت به آنها. 4- اسم ساده و روان بوده و طولاني نباشد. 5- داراي معني و مفهوم نيك ، زيبا، متناسب با مسمّي و مناسب در فرهنگ اسلامي باشد. 6- هر چيز قديمي به خاطر قدمتش نميتواند نيكو و پسنديده باشد چه بسا اسمهاي قديمي وجود دارد كه معاني آنها قابل قبول نميباشد. 7- پدر ومادر مؤمن و مسلمان يادت باشد خانهات از اين نامهاي شريف، و پر بركت مانند: عبدالله، عبدالرحمن، محمد، احمد، ابراهيم، خديجه، عائشه و فاطمه و… خالي نباشد.
دعاي تعويذ كودك
«أُعِيذُكَ بِكَلِمَاتِ اللَّهِ التَّامَّةِ مِنْ كُلِّ شَيْطَانٍ وَهَامَّةٍ وَمِنْ كُلِّ عَيْنٍ لَامَّةٍ»
عَنْ ابْنِ عَبَّاسٍ رضي الله عنهما قَالَ :«كَانَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه وسلم) يُعَوِّذُ الْحَسَنَ وَالْحُسَيْنَ يَقُولُ أُعِيذُكُمَا بِكَلِمَاتِ اللَّهِ التَّامَّةِ مِنْ كُلِّ شَيْطَانٍ وَهَامَّةٍ وَمِنْ كُلِّ عَيْنٍ لَامَّةٍ وَيَقُولُ هَكَذَا كَانَ إِبْرَاهِيمُ يُعَوِّذُ إِسْحَقَ وَإِسْمَعِيلَ عَلَيْهِمْ السَّلَام»
از ابن عباس رضي الله عنهما روايت شده است كه گفت: رسول الله (صلی الله علیه وسلم) حسن و حسين را چنين تعويذ ميفرمود: شما دو نفر را از شر هر شيطاني و جانور زهر دار و از هر چشم بد در پناه كلمات تامات الهي در ميآورم، و ميفرمود ابراهيم عليه السلام اين چنين اسحاق و اسماعيل را تعويذ ميداد.
از خداوند منان ميخواهم كه اين عمل را مقبول درگاه خويش قرار داده و من و كليه عزيزاني را كه در تهيه آن مرا ياري كردهاند، همراه انبيا و صالحين محشور بفرمايند.
مَا اَصَبتُ فَمِنَ اللهِ وَ مَا اَخطَأتُ فَمِن نَفسِي وَ مِنَ الشَّيطَانِ وَ لاَ حَولَ وَ لاَ قُوَّةَ اِلاَّ بِاللهِ.
«سُبحَانَ اللهِ وَ بِحَمدِهِ، سُبحَانَكَ اللَّهُمَّ وَ بِحَمدِكَ، أَشهَدُ أَن لاَ إِلَهَ إِلاَّ أَنتَ، أَستَغفِرُكَ وَ أَتُوبُ إِلَيك»
پیوست 1: ------------------------------------------------------ ماده 12 قانون ثبت احوال كشور در خصوص ثبت ولادت
ولادت هر طفل در ايران اعم از اينكه پدر و مادر طفل ايراني يا خارجي باشند بايد به نماينده يا مأمور ثبت احوال اعلام شود و ولادت اطفال ايرانيان مقيم خارج از كشور بمأمور كنسولي ايران در محل اقامت و اگر نباشد بنزديكترين مامور كنسولي و يا سازمان ثبت احوال كشور اعلام مي شود .
هر يك از اشخاص زير مي توانند با مراجعه به ادارات ثبت احوال نسبت به اعلام ولادت و اخذ شناسنامه نوزاد اقدام نمايند: الف - پدر ب- پدر يا جد پدري با ارائه شناسنامه ج- مادر در صورتي كه ازدواج او قانونا به ثبت رسيده باشد - در صورتي كه ازدواج پدر و مادر به ثبت نرسيده باشد،حضور والدين ضروري است وصي يا قيم يا امين با ارائه مدارك ذيربط د- .متصدي يا نماينده اي كه طفل به آنجا سپرده شده است هـ- صاحب واقعه كه سن او 18 سال تمام به بالا باشد
مدارك مورد نياز:
الف- اصل شناسنامه پدر و مادر ب- گواهي ولادت صادره توسط پزشك يا ماماي رسمي ج- فيش بانكي نزد بانك ملي بنام سازمان ثبت احوال كشور حضور يكي از والدين يا جد پدري و چنانچه ازدواج پدر و مادر طفل به ثبت نرسيده باشد اعلام ولادت و امضاء اسناد متفقاً به عهده پدر و مادر خواهد بود
نامگذاري: الف- انتخاب نام نوزاد به عهده اعلام كننده است ب- براي نامگذاري ، يك نام ساده و يا مركب كه عرفا" يك نام محسوب مي شود قابل انتخاب است ج- انتخاب نامهايي كه موجب هتك حيثيت مقدسات اسلامي مي گردد و همچنين انتخاب عناوين و القاب و نامهاي زننده مستهجن يا نامتناسب با جنس ممنوع است د- انتخاب نام در مورد اقليتهاي ديني شناخته شده در قانون اساسي تابع زبان و فرهنگ ديني آنان است ذكر سيادت در مورد ساداتي كه سيادت آنها در شناسنامه پدر يا جد پدري مندرج باشد الزامي است
نحوه مراجعه و دريافت شناسنامه: جهت اخذ شناسنامه نوزاد كليه ادارات ثبت احوال سراسر كشور آمادگي دارند در ساعات و ايام اداري پاسخگوي مراجعين محترم باشند و در صورت تكميل بودن مدارك لازم و مراجعه قبل از ساعت 10 صبح سند سجلي تنظيم و شناسنامه نوزاد در همان روز صادر و تحويل ميگردد .
توصيه هاي ضروري : الف- اصلح است كه واقعه ولادت در ظرف مهلت مقرر (15 روز) به ادارات ثبت احوال اعلام گردد. ب- از آنجائيكه پس از صدور شناسنامه تغيير نام به سادگي امكان پذير نيست مناسب است در هنگام نامگذاري تمامي جوانب امر بويژه رعايت فرهنگ اسلامي ، ايراني، و شخصيت آينده طفل خود را مد نظر قرار دهيد. ج- صدور شناسنامه مستلزم تنظيم سند سجلي است، با توجه به اهميت موضوع لازم است قبل از امضاء اسناد مربوطه از صحت مندرجات اطمينان حاصل نماييد. هـ- بهنگام دريافت شناسنامه از صحت مندرجات آن اطمينان حاصل نماييد. و- صدور شناسنامه مجدد محدوديت قانوني دارد لذا در حفظ و نگهداري آن دقت لازم را معمول فرمائيد. ز - درج هرگونه مهر ، نشانه و نوشتار در شناسنامه هاي نوزاد ( نمونه جديد ) اكيدا" ممنوع است. ح- دست بردن در مندرجات شناسنامه بهر صورت اكيدا" ممنوع و با متخلفين برابر قانون رفتار خواهد شد . ط - وديعه گذاشتن شناسنامه به هر جهت و در هر جا ممنوع است.
تعاريف و مفاهيم: براي اطفال زير مي توان شناسنامه صادر نمود: الف ـ اطفالي كه پدر آنها ايراني باشد. ب ـ اطفالي كه در ايران از پدر و مادر خارجي كه يكي از آنها در ايران بدنيا آمده اند متولد شود. سند: سجلي. سند سجلي سندي رسمي است كه ولادت هرفرددرآن ثبت و براساس آن شناسنامه صادرمي گردد :شناسنامه شناسنامه مدرك هويت و تابعيت هر فرد ايراني مي باشد سؤالات انتقادات و پيشنهادات
چنانچه سؤال ، انتقاد و يا پيشنهادي در خصوص صدور شناسنامه نوزاد و يا ساير خدمات قابل ارائه توسط سازمان ثبت احوال كشور داريد مي توانيد با دفتر روابط عمومي سازمان تماس حاصل فرمائيد دفتر روابط عمومي : تلفن : 6709666 دورنگار:6709333 EMAIL: INFO@NOCRIR.COM
بر گرفته از سايت سازمان ثبت احوال كشور آدرس سايت: www.nocrir.com
پیوست 2 : ------------------------------------------------------ نام های پسران:
اَبان نام صحابي - آشكار - واضح ابراهيم نام پيامبر- پدر جماعت بسيار- پدر عالي مقام ابوبكر نام صحابي - ابوذر نام صحابي - اُبَيّ شير- تصغير أب احسان نيكي- بخشش - خوبي اَحمَد نام پيامبر- ستوده تر- حميد تر ـ احسن- ستوده اَحنَف نام صحابي- پايدار در دين- درستكار اِدرِيس نام پيامبر- كسي كه زياد اهل علم باشد اَدْهَم نام صحابي- تيره گون - سياه اَديب دانا – سخندان – با فرهنگ اَرسلان شير- مرد شجاع - شير درنده آرش درخشنده اَرشد برومند – رشيدتر- تيز خاطر- باهوشتر- راه راست يابندهتر اَرقَم نام صحابي- ماري خطرناك- قلم - مار سپيد و سياه آرمان آرزو - خواسته اُسامَه نام صحابي- شير - اسد اِسحاق نام پيامبر- خندان اَسَد نام صحابي- شير - شير درنده- نيرومند- شجاع- نيكبخت اَسعَد نام صحابي - سعيدتر- نيكبختتر اَسلم نام صحابي- سالمتر - سليمتر اسماعيل نام پيامبر- شنونده از خداوند - بلند اُسَيد نام صحابي - بزرگوار كوچك اَشجَع شجاعتر- دلاورتر اَشرَف شريف تر - بزرگوارتر اَشعَث نام صحابي - ژوليده موي اَشْهَب شير پيشه - آب صاف -كارسخت - سفيد مايل به سياه اصغر كوچكتر اَصمَع شمشير برنده - تيز خاطر - هوشيار - پركار - زيرك اَصهَب سرخ مو - موي سرخ و سفيد بهم آميخته – شير – مو بور اِعتصام پناهنده شدن - خويشتن داري از گناه اَفضل داراي حسب و نسب - صاحب فضل - فاظلتر - برتر اِقبال سعادت - نيكبختي اكبر بزرگتر - مهتر اِلياس نام پيامبر - خداوند خداي من است - شجاع اَمان آسايش - آرامش - عهد - اطمينان اَمجد داراي عزت و فخر - بزرگوار - جوانمرد - شريف اميد آرزو - آرمان - رجا اَمير فرمانده - فرمانروا - سرور اَمين امانتدار- راستگو- صادق - درستكار اُميّه كنيزك اَنس نام صحابي - همدم - انس و الفت گیرنده - آرامش يافته به چيزي اَنور روشنتر - درخشانتر - نیکتر اَوس نام صحابي - بخشش و عطا - اميدواري - گرگ اُوَيس هديه كوچك - گرگ اِيَاد پشتيبان - پناه - حمايت - كوه محكم اِياس نام صحابي - نا اميد شدن- بخشش - گرگ اَيمن نام صحابي - سمت راست - صاحب يمن و بركت - سالم - رستگار اَيوب نام پيامبر- برگشت به سوي خدا بابك امين - استوار - درستكار - پرورش دهنده باقر شكافنده - گشاينده - صاحب علم و مال باهر روشن- درخشان- آشكار بدر آقا - سرور - تمام و كامل گرديد - ماه شب چهارده - زيبا بَراء نام صحابي - پاك - نخستين شب ماه بُرهان حجت - بيان واضح - حجت روشن بُرَيد پيك – سردي - گوارا بُريده نام صحابي - دانههاي كوچك تگرگ - رهگذر بَسَّام خنده رو- خوشرو- گشادهرو بَسطَام تيزي شمشير- نام شهري در خراسان قديم بِشر نام صحابي - شاد - خنده رو- زيبا بَشَّار بشارت دهنده- خنده رو بَشير نام صحابي - بشارت دهنده - مژده دهنده - خوبروي بكار پيشرو- متقدم بَكر شتر جوان - پيشرو بكير اولين باران بهار - پيشرو بِلال نام صحابي - آب - تري و نم - پيروز بِنيامين برادر پيامبر يوسف - پسر دست راست بهادر دلير - شجاع بَهرام ستاره مريخ - نوعي باد - درهم شكننده مقاومت - پيروزگر بهروز سعادتمند - خوشبخت بهزاد نيكو نژاد - نيكو زاده بهمن نيك انديش - نيك منش - نيكو - راست گفتار بهنام نام نيك - خوشنام - نيكنام بيطار سازنده نعل حيوانات پارسا پرهيزكار - زاهد - متدين پيام رسالت - پيغام - الهام - خبر پيروز غالب - چيره - فرخنده - مبارك - شاد پيمان عهد - ميثاق تَميم نام صحابي - استوار - سخت - تمام و كامل در خلقت توفيق پيروز - موفق - كاميابي - ياري و تأييد - تأييد الهي تيمور آهن - فولاد ثَابت نام صحابي - استوار - محكم - پايدار - شجاع ثاقب سوراخ كننده - روشن - درخشان- متفكر - هوشيار ثَمين گرانبها - قيمتي ثُوبان نام صحابي - بهبودي - سلامتي- توبه كننده جابر نام صحابي - قهرمان - زورگو - شكسته بند جاد كريم - باران فراوان - كوشنده در كار - خوش اقبال جاسم تناور - تنومند - دانا جاويد پايدار جُبَير نام صحابي- اصلاح امور و اشيا جَرَّاح نام صحابي - درمان كننده - كاسب جَرِير نام صحابي - مهار - جاري - روان - گويا جَعفَر نام صحابي - جوي پر آب - شتر پر شير جلال بزرگي- عزت و شكوه - حكيم - محترم جلال بزرگوار جَليل بزرگ - بزرگوار - بلند مرتبه جمال نيكو صورت - زيبا - زيبايي جَمال زيبايي - خوبي جَميل مرد زيبا روي و زيبا خوي- نيكي - خوب - نيكو - زيبا جُناده نام صحابي - يار و ياور - معاون جُندُب نام صحابي - نوعي از ملخ جندل اراده - قوت - سنگ بزرگ جُنَيد سپاهي كوچك - سربازي كوچك جَواد بخشنده - تيز رو - اسب اصيل حَاتم حاكم- قاضي - داور حَارِث نام صحابي - شير - كاسب - كشاورز - جمع كننده چيزي حارثه كشاورز - زراعت كننده حارس حفظ كننده - پاسبان حَازِم نام صحابي - با احتياط- هشيار- دور انديش حاطب جمع كننده چوب - ياري دهنده حافظ حفظ كننده - نگهدارنده اسرار حَامِد حمد كننده - ستاينده - شاكر حَبِيب نام صحابي - دوستدار- محبوب - يار حُجر دامن و آغوش آدمي- بازداشتن - عقل - خرد حذافة حُذَيفَه نام صحابي - نوعي پرنده-كوتاه حُرّ آزاد - جوانمرد - كريم - برگزيده حِزام كمربند - هر چيزي كه به آن چيزي ببندند حزم قوت - ماهر - هشياري - دور انديشي - بلند حُسام شمشير بران - شمشير تيز حَسَّان نام صحابي - بسيار نيكو - بسيار خوب - زيبا - زينت دهنده حَسن نام صحابي - خوب- زيبا- نيك رو حُسين نام صحابي - خوب - زيبا- نيك رو حَصن نام صحابي – پناهگاه - پارسا حُصين نام صحابي - محكم - استوار حُضير كسي كه قصد مسافرت ندارد حفص شير - زنبيل - خانهي كوچك حفيظ نگهبان حَكيم نام صحابي - دانشمند - دانا- درستكار - استوار حُكَيم داور كوچك حَليم بردبار - شكيبا حَمَد ستودن - ستايش كننده - شكر كننده حَمزه نام صحابي - شير - زيرك حَمَّاد بسيار حمد كنند- ستاينده حَمّود ستوده - پسنديده – حمد كننده حَميد پسنديده- ستوده - شكر كننده – ستايش شده حَنظَله نام صحابي - بوتهاي كه ميوهي تلخي دارد حنيف راست- مستقيم - ثابت و پايدار در دين حَنِيفه راست- مستقيم - ثابت و پايدار در دين حيدر شير - شير بيشه حَيَّان زنده خَالد نام صحابي - جاودان - هميشه خَبّاب نام صحابي - حيله گر - تيزرو خُبَيب نام صحابي - فريب كار- تندرو خُثَيم مردي كه بيني اش پهن و كلفت است خُزيمه نام صحابي - گل خوشبو خَطَّاب آگاه - سخنور خَلَّاد ابدي - جاوداني- مورد اعتماد خَليل دوست- رفيق - يار - پند دهنده خويلد پايدار - جاويد دانيال خدا حاكم من است داوود نام پيامبر- محبوب دِحيه نام صحابي - سردار لشكر ذَكوان نام صحابي - هوشيار- تيزفهم - با ذكاوت رائِد سفير - پيك - پرچمدار - پيامآور - راهنما - جوينده رائف خيلي مهربان - مهرورزنده راجي اميدوار رَاشد ديندار- متدين - كسي كه در راه حق صلابت دارد رَافع نام صحابي - درخشنده - بلند كننده رامين آرام رَباح نام صحابي - سود و منفعت رِبعي كسي كه در فصل بهار به دنيا آمده - متوسط قد رَبِيح سودمند - سود آور رَبِيع بهار - گياه يا باران بهاري - جوي خرد ربيعة باغ - بهار - متوسط قد رَجاء نام صحابي - اميدواري - اميد - آرزو رُحَيل قوي و توانا در سفر - بلند كردن رِشاد راستي - پيروزي - پايدار - رستگاري رَشيد نام صحابي - شجاع - دلير - خوش قد و قامت - رهبر رضا قانع - تسليم - آرامش - خوشبخت - خشنود - راضي رضوان بهشت - خشنود كننده - رضايت رِفاعه نام صحابي - رسايي - بلندي - شدت رَفيع والا مقام - بلند مرتبه - شريف - نجيب رفيق دوست خوب - همراه - دانا - زيرك رُكانه نام صحابي - با وقار و سنگين رواحه سرور - شادي رياض باغ – گلستان زايد كثرت - بالنده - فراوان زُبيد نام صحابي - عطيه - بخشش - شايسته - آشكار و واضح زُبير نام صحابي - بسيار عاقل - زيرك - قوي و نيرومند زُراره نام صحابي - با ذكاوت - چالاك زَعيم پيشوا - رئيس و رهبر زُفَر شجاع - بزرگ - بخشنده زَكريا نام پيامبر - ياد خدا زكوان پارسا - نيكوكار - پاكيزه زَكيّ پاك - صالح زَمعَه بخشنده - مصمم در كار زُهير نام صحابي - زيبا - باطراوت - درخشان زياد فراواني زيد نام صحابي - رشد - نمو - فراواني زَيدان رشد - نمو - تثنيه زيد و زياد ساريه ابري كه در شب آمده و ميبارد - ستون سالم نام صحابي - تندرست - درست - صحيح - بيعيب سامان آراستن - ثروت - توانايي - آرام سامِح بخشنده - انفاق كننده سامِي عالي - بلند مرتبه سجّاد بسيار سجده كننده سِراج چراغ - مهتاب - روشنايي سُراقه نام صحابي - تكههاي حرير يا نوع خوب حرير سَعد نام صحابي - مبارك - نيكبختي - خجسته - خوشيمن سُعود مبارك - نيك بخت - خجسته - سعادت سَعيد نام صحابي - خوشبخت - نيكبخت - خجسته - سعادتمند سفيان نام صحابي - قد بلند سُفيان نام صحابي - وزيدن باد - كشتي ساز سَلام نام صحابي - درود - تسليم - سلامتي - تسليم - آرامش سُلطان برهان - قدرت - فرمانروايي سَلمان نام صحابي - سالم از عيوب - سلامت - سالم و مبرا از عيب و نقص سَلَمَة نام صحابي - پاك از عيوب سُليك نام صحابي - نوعي پرنده - رشته كوچك سَليم سالم از آفت - تندرست سُليم نام صحابي - سالم سُليمان نام پيامبر - پر از سلامتي - پيروز - سالم سَمُرَه گندمگون سمَعان شنوا سمير سخنگوي شب - مونس سِنان-سَنان نام صحابي - سر نيزه - تيزي هر چيز سَهل نام صحابي - آسان - نرم - نيكخو - نرمخو سُهَيل نام صحابي - آسان - نام ستارهاي سُوَيد نام صحابي - تصغير اسود- تيره گون - سياه سيف شمشير - شكافته شده - تيغ سينا سوراخ كننده - دانشمند شافِع شفاعت كننده شافي درمان بخش – شفا بخش –رضايت بخش – واضح شاكر شكر گزار - سپاس گزار - شكر كننده شاهد گواه - آشكارا شاهين زبانه ترازو- پرنده شكاري كه وجه تسميه او بخاطر اعتدال در سيري و گرسنگي است شايان سزاوار - زيبا - پسنديده شجاع قوي - نترس - نوعي مار - دلير شَدَّاد نام صحابي - بسيار قوي و نيرومند شَرَف بزرگوار- مجد - بلند مرتبه شُرَيح نام صحابي - تفسير - تعريف مختصر- قطعه كوچك - شادي شَرِيف صاحب شرف - شرافتمند - بلند قدر - ارجمند - خوب - ارزشمند شُعبَه شاخه درخت - تكه چوب - جوي بزرگ - ريشه شُعَيب نام پيامبر - مرد دوري گزيده - مردي كه شانههايش عريض است شَفيع شفاعت كننده - واسطه شَفيق مهربان - دلسوز شكيب سخي - پاداش - بخشنده - صبر شَمعُون نام صحابي - شنونده شهرام مطيع شِيبَه نام صحابي - پير - سفيد موي شيث نام پيامبر – هديه خدا صائِب راست - درست - حق - داراي فكر سالم صابر بردبار - شكيبا صادق راستگو - مخلص - راست و درست صَالح نام پيامبر - شايسته - نيك - نيكوكار - پرهيزگار صدّيق بسيار راستگو - كسي كه سخنش با عملش يكي است صفدر صف شكن - شجاع - دلير صَفوان نام صحابي - سنك صاف و صيقلي - روشني - بيآلايشي - صفا صلاح خير و نيكي - نيكو - شايسته صُهيب نام صحابي - كسي كه در مو و پوستش سرخي ديده شود - سرخ و سفيد - شير درنده ضِياء نور - روشنايي طارق نام صحابي - مهمان شب - آهنگر - ستاره صبح طالب جوينده - شاگرد - خواهان طالِع طلوع كننده - سرنوشت - هلال طاهر پاك - پاكيزه طاووس باهوش - بخشنده - زيبا - نام پرندهاي زيبا طلحه نام صحابي - درخت موز- شكوفه خرما طيب نام صحابي - پاك - خوب - بهترين ظاهر آشكار - نمايان ظَفَر به مراد رسيدن - پيروزي يافتن - نصرت عائذ پناهنده عابد عبادت كننده - بنده عادل دادگر- دادگستر - باعدالت عارف عالم - آگاه - صبور عاصم نام صحابي - محافظ - پناه برنده – نگه دارنده عاطف شفيق - رحيم - مهربان - برگرداننده عاقب جانشين - تابع عامر نام صحابي - آباد كننده - بسيار عمر كننده عِباد نام صحابي - جمع عبد - بندگان - عبادت كار عُباده نام صحابي - عبادت كار- بندگي عباس نام صحابي - شير بيشه - بسيار ترشرو - پهلوان – بسيار شجاع و دلير عَبْدُالاَحَد بنده خداي يكتا و يگانه عبدالاخِر بنده خداي هميشگي عبدالاعلي بنده خداي بلند مرتبه عبدالاِلَه بنده خداي معبود عبدالاول بنده خداي نخستين و پيش از همه بوده عبدالبَارِي بنده خداي آفريننده از عدم عبدالباسط بنده خداي فراخ دست عبدالبَاطِن بنده خداي پنهان عبدالباعث بنده خداي بر انگيزنده بنده خداي عبدالباقي بنده خداي جاويد عبدالبَر بنده خداي نيكوكار عبدالبَصير بنده خداي بينا عبدالتَوَّاب بنده خداي توبه پذيرنده عبدالجَبَّار بنده خداي قدرتمند و با جبروت - بنده خداي قاهر عبدالجَليل بنده خداي شكوهمند - بنده خداي بزرگوار عبدالحفيظ بنده خداي نگهدارنده عبدالحَق بنده خداي پايدار - بنده خداي راست عبدالحَكَم بنده خداي داور عبدالحَكيم بنده خداي دانا عبدالحليم بنده خداي بردبار عبدالحَميد بنده خداي ستوده عبدالحَيّ بنده خداي هميشه زنده عبدالخالِق بنده خداي آفريننده عبدالخَبير بنده خداي بسيار آگاه عبدالرَئوف بنده خداي مهربان عبدالرافع بنده خداي برپا دارنده و بلند كننده عبدالرَبّ بنده پروردگار عبدالرَحيم بنده خداي مهربان عبدالرَّحمن بنده خداي بخشاينده عبدالرَزَّاق بنده خداي روزي دهنده عبدالسَّلام بنده آفريننده درستي – بنده خداي مبرا از نقص و فنا عبدالسَميع بنده خداي شنوا عبدالشَكور بنده خداي سپاسگزار عبدالشَهيد بنده خداي بسيار آگاه عبدالصمد بنده خداي بي نياز عبدالظَاهر بنده خداي دانا به ظواهر امور عبدالعَزيز بنده خداي غالب - بنده خداي گرامي عبدالعَظيم بنده خداي بزگوار - بنده خداي بزرگ عبدالعَلي بنده خداي بلند مرتبه عبدالعليم بنده خداي دانا عبدالغَفَّار بنده خداي بسيار آمرزنده عبدالغَفور بنده خداي آمرزنده عبدالغَني بنده خداي بي نياز عبدالفَتَّاح بنده خداي گره گشا - بنده خداي گشاينده عبدالقَادِر بنده خداي توانا عبدالقَاهِر بنده خداي غالب و قدرتمند - بنده خداي چيره شونده عبدالقُدُّوس بنده خداي پاك و بدون نقص عبدالقَدير بنده خداي بسيار توانا عبدالقَهَّار بنده خداي چيره عبدالقَوي بنده خداي توانا عبدالقَيُّوم بنده خداي پايدار عبدالكَبير بنده خداي بزرگ عبدالكَريم بنده خداي گشاده دست - بنده خداي بزرگوار عبداللَطيف بنده خداي باريك بين - بنده خداي نيكويي كننده عبدالله بنده خدا عبدالمُتَعال بنده خداي بلند مرتبه عبدالمتَعَالي بنده خداي برتر عبدالمتَين بنده خداي محكم كار عبدالمُجيب بنده خداي اجابت كننده عبدالمَجيد بنده خداي ستوده شده - بنده خداي داراي قدر و مرتبه عالي و گرامي عبدالمَلِك بنده خداي دارنده هستيها عبدالمُنْعِم بنده خداي روزي دهنده عبدالمَنَّان بنده خداي بسيار نعمت دهنده عبدالمُهَيْمِن بنده خداي مسلط عبدالمُومِن بنده خداي امان دهنده عبدالنَصر بنده خداي پيروز عبدالهادي بنده خداي هدايت دهنده عبدالوَاحِد بنده خداي يگانه و يكتا عبدالوَارِث بنده خدايي كه بعد از فناي موجودات باقي است عبدالوَاسِع بنده خدايي كه داراي لطف و رحمت بي پايان است عبدالوَالِي بنده خدايي كه سر رشته امور خلق در دست اوست عبدالودود بنده خداي بسيار دوست دارنده عبدالوَكيل بنده خداي حفظ كننده عبدالوَهَّاب بنده خداي بخشاينده عُبَيْد نام صحابي - بنده كوچك عُبَيدُالله بنده كوچك خدا عبُيَدهَ نام صحابي - بنده كوچك عُتبَه نام صحابي - دره - رودخانه - رضايت عتيق آزاده از آتش - كريم - قديم عُثمان نام صحابي - بچه اژدها - بچه مار - نام پرندهاي عداس حركت كننده - كوبنده- عدس خوار عدنان عادت كرده - انس گرفته عِرباض نام صحابي - درشت و استوار - توانا - شير عِرفان نيكي - معروف - ثنا - بخشش - شناخت عُروه نام صحابي - بهترين مال - شير - مورد اعتماد عزام عزم - اراده قوي - از اسامي شير عِصام نام صحابي - دسته - بند مشك - شريف - عهد و پيمان عَطا بخشش - هديه عَطّار عطر فروش - كسي كه دارو و چيزهاي خوشبو ميفروشد عطية نيكي- هديه - بخشش عظيم داراي عظمت وقدرت - بزرگ عَفَّان نام صحابي - نام صحابي - پاكدامن - باحيا - نجيب عُفَير نيرومند و ستبر و محكم كوچك - مرد خاكي رنگ كوچك عَفيف پاكدامن - پرهيزكار عُقبَه نام صحابي - بازمانده - جانشين - پايان عَقِيل نام صحابي - زيرك و خردمند - گرامي - عاقل - بزرگوار عُكاشة نام صحابي - تار عنكبوت عكرمه نام صحابي - كبوتر - تاريكي شب عَلا بزرگوار - شريف - بلندي قدر عَلقمه نوعي گياه تلخ علي نام صحابي - بلند - ارجمند - شريف - بزرگوار - توانا عماد رئيس - شريف - ستون - تكيهگاه عماره نام صحابي - تاج - سازنده عُمَر نام صحابي - حيات - سازنده - آباد كننده عِمران نام صحابي - آبادي - تمدن عَمرو نام صحابي - آبادي - حيات عَمّار نام صحابي - باوقار – بردبار - ثنا گوينده - مرد با ايمان - ثابت استوار عميد رئيس - حاكم عُمَير نام صحابي - تصغير عمر - آبادي عُميس شير دلير و سر سخت - به بيراه رفتن عنايت مهرباني - لطف - نيكي عوف نام صحابي - شير- مهمان - كار و كوشش عون ياري دهنده - خادم عَوَّام شناگر زبر دست - اسب تندرو عَيَاض نام صحابي - بدل - بسيار بخشنده عيسي نام پيامبر - نجات دهنده غضنفر شير عظيم الجثة غياث ياري - مساعدت - فرياد رس غيث ابر - باران فُؤاد قلب - دل - عقل - موفق - پيروز فائز پيروز و رستگار فائِق برگزيده - برتر فاروق جدا كننده حق از باطل فاضل كريم - برتر - نيكو - پسنديده فَرَج گشايش - خرسندي - رهايي فرحان خوشحال - شاد - مسرور فَرُّخ مبارك - خجسته - خوشبخت - ارجمند - خوب فَرُّخ مبارك - نيك - فرخنده فرزاد با فر و شكوه - با عظمت فَرزاد با فر و شكوه - با عظمت فرشاد برهان - شكوه - شادي فَرشاد برهان - شكوه - شادي فرشيد شكوه - روشنايي فَرشيد روشنايي - شكوه فرقان جدا كننده حق از باطل - برهان فَرهاد ياري فريد بي نظير - نادر - يكتا فريدون بي همتا فضاله احسان - باقي هر چيز فَضل نام صحابي - بخشش - احسان - افزوني - باقي مانده - لطف فُضَيل با فضل - برتر - بخشنده فَهد يوز پلنگ فوزان پيروز فيروز منصور - پيروز فِيروز نام صحابي - پيروز فيصل جدا كننده حق از باطل - حاكم - شمشير بران فيض پر و زياد - بهره - بخشش فَيَّاض جوانمرد - بخشنده - جوي پر آب قَابوس مرد نيكو روي قاسط عادل - منصف قَاسِم نام پسر پيامبر - قسمت كننده - پخش كننده - توزيع كننده قاصد جوينده - اراده كننده قُباد محبوب - سرور قَتاده نام صحابي - نام صحابي - نوعي گياه خار دار قُتَيبه پالان كوچك - روده كوچك قُثَم بسيار بخشنده - جمع كننده نيكي قُدامه نام صحابي - متقدم - اول صف قَسام زيبايي - جمال قَسَامَه حسن - زيبايي - نيكويي - آرامش - آرمش قصام نابود كننده - جدا كننده قُصَيّ دور - بسيار دور قيس نام صحابي - برازندگي - سخت كاظم كسي كه خشمش را ميخورد - بردبار كامران كسي كه هر چه بخواهد برايش مهيا شود - موفق - خجسته - مبارك كريم بخشنده - با عزت كعب نام صحابي - بزرگي - بند استخوان كمال صاحب اخلاق و اعمال كامل - بيعيب - نهايت كُميل بسيار كامل كنعان خشوع و خضوع - بخشنده و كريم - حليم و بردبار لبيب زيرك - عاقل - خردمند لُقمان راه روشن - ساكت كننده دشمن - مانع لُهِيعَه مرد غفلت زده - مردي كه با همه انس ميگيرد لوط نام پيامبر - دوست شدن - ملحق شدن كسي به كسي لَيث مرد سخنور - شير بيشه - دلير - شجاع - زيرك مؤيد تأييد شده - توانا مُؤيّد تأييد كننده ماجد بزرگوار - خوش اخلاق مَاعِز نام صحابي - مفرد معز - تيز خاطر - استوار - كوشش كننده در كار مَالك نام صحابي - صاحب ملك - دارنده و صاحب اختيار چيزي مأمون فرد مورد اعتماد - امين ماهر حاذق - چيره دست - استاد در كار مُبَشِّر مژده دهنده - خوش خبر مبين آشكار- فصيح - آشكار كننده - روشنگر - روشن مُتَوكِّل نام صحابي - تكيه كننده - توكل كننده - با توكل متين قوي -پر طاقت -وقار - محكم و استوار مُجاهد جهاد كننده در راه خدا -كوشش كننده مجُتبى مختار - انتخاب شده - برگزيده مَجد جلال - عظمت مُجيب جواب دهنده - اجابت كننده مَجيد صاحب عزت - داراي قدر و مرتبه عالي - گرامي - خوش اخلاق مُحِب دوست - مونس - همدم - دوستدار مُحسن نيكو - بخشنده - زينت دهنده - نيكوكار مُحصِن پاكدامن - نگهبان - محافظ محمد نام پيامبر - ستوده - نيكخو - نيكوسرشت - داراي صفات نيكوي بسيار مَحمود نام صحابي - نيكو سيرت - ستوده - ستايش شده - نيك مُختار انتخاب شده - صاحب اختيار - برگزيده مَخلَد جاويدان - هميشگي - پاينده مُراد هدف - آرزو - مقصود مُرتضى كسي كه مردم از او راضي باشند - پسنديده شده - مورد رضايت و پسند مرثد كريم - شير - جوانمرد مَرحَب نام صحابي - بزرگي - فراخ شده - خوش آمد مِرداس نام صحابي - سخت - طولاني مَرزوق روزيمند - روزي داده شده مُرشد واعظ - راهنما مَروان گياه خوشبو - سنگ تيز - سنگ چخماق سفيد مُريد صاحب اراده - مطيع مساعد ياور - معاون مَسرور خوشحال - خوشبخت - شاد مِسطح تيرك وسط خيمه - محل خشك كردن خرما مَسعود نام صحابي - ميمون - مبارك - فرخنده - نيكبخت - خجسته مُسلم نام صحابي - مسلمان - تسليم شده مَسلمة تسليم شدن - اطاعت مُسَيّب نام صحابي - آزاد كننده - بخشنده - عطا دهنده مشتاق جوينده - راغب - آرزومند - طالب مشرّف شرافتمند - سزاوار - سر افراز - بزرگ مشعل چراغ مُشفِق رحيم - عطوف مشهور معروف - نامآور مصباح چراغ مُصطفى انتخاب شده - مختار - برگزيده مُصعب نام صحابي - سركش - كار سخت مُصلح اصلاح كننده مُصيب انديشمد - صاحب رأي - درستكار مُظَفَّر پيروز - به مراد رسيده - موفق معاذ نام صحابي - پناه دهنده - جاي پناه - پناهگاه معاويه نام صحابي - مُعتصم پناهنده - ياور - پناه گيرنده - جاي پناه مُعتمد مورد اعتماد مَعروف مشهور - احسان مُعين ياور - كمك كننده مُغيره نام صحابي - حمله كننده مِفتاح آسان كنده امور - كليد مفلح رستگار - پيروز مُقبل روي آورنده - خوشبخت - خوش اقبال مِقداد بُرّنده - بسيار قطع كننده مُنجد ياور - ياري دهنده مُنذِر ترساننده - بيم دهنده مَنصور ياري شده - نصرت شده - پيروز - موفق مُنعم بسيار بخشنده - ثروتمند - توانگر - محسن مُنيب موكل - درخواست كننده - توبه كننده مُهاجر هجرت كننده مَهدي هدايت شده - ارشاد شده مهران نام صحابي - دارنده - ارشاد شده مُوسي نام پيامبر - از آب گرفته شده - نجات يافته ميثم نشستن با شدت بر زمين نادر كمياب - بينظير ناصح پند دهنده - مرشد - خير خواه ناصر ياور - ياري كننده نَافع نفع رساننده - سودمند - مفيد نايف بلندي - بلند نَبيل زيرك - فاضل - نجيب - نيكو نَجيب كريم - فاضل - شريف - پاكدامن - پارسا - جوانمرد - گرامي نديم رفيق - دوست - همدم نذير بيم دهنده نسيم هواي لطيف - باد خنك نَصر نام صحابي - ياري - ياري كننده - كمك كننده نَصير ياري دهنده - ياور نُعمان نام صحابي - نعمت - خوشي - گل لاله - گل سرخ نَعيم مال - ثروت - خوشي زندگي - بخشش نُفيل غنيمت - هديه نُوح نام پيامبر - بوي خوش - گريه كننده نُوفَل نام صحابي - بخشنده - دريا - عطا - زيبا نَوّاس متحرك نويد مژده - خبر خوش - وعده نيك نيما نامآور هادي راهنما - مرشد - شير هَارون نام پيامبر - دربان - پاسبان - قاصد - كوهنشين هَاشم كريم - بخشنده - ماهر - خرد كننده هاني نام صحابي - خدمتكار - خوشحال - راحت - مسرور هِشَام نام صحابي - بخشش - سخاوت – جوانمردي - جوانمرد هِلال نام صحابي - ماه نو - زيبا همام بزرگ و دلير و بخشنده - شير - شجاع - ارجمند هَمَّام نام صحابي - بلند همت - با اراده هُود نام پيامبر - توبه كننده - بزرگوار هوشنگ هوش - آگاهي - عقل - خرد هوشيار زيرك - عاقل - باهوش هيثم نام صحابي - آسان - پر پشت - عقاب - زمين نرم - خاك سرخ وائل نام صحابي - رجوع كننده - كوشش كننده براي نجاتش - طالب رستگاري وحيد نابغه - يگانه - بينظير - يكتا وسام زيبا - خوب رو - علامت - شعار وسيم نيك منظر- جميل - زيبا وقاص جمگجو - گردن شكننده - كسي كه چوب را ميشكند و در آتش مياندازد وَكيع رهرو - استوار - نيش زننده - مهار وليد بنده - بچه كوچك - نوزاد وَهَب هديه - بخشش - عطا ياسر نام صحابي - نرم - آسان يَحيي نام پيامبر - زنده شده - نعمت خدا داد يَزيد نام صحابي - رشد - نمو يَسار نام صحابي - فراخي - آساني - فراخي در نعمت - ثروت يَعقوب نام پيامبر - خلع يد كننده - پاشنه را ميگيرد - كبك نر - اسب - جوي آب يَمان نام صحابي - اهل يمن - راست يُوسف نام پيامبر - زياد كننده - افزاينده يُونس نام پيامبر - برگزيده خدا - خدا ميدهد - كبوتر
نام های دختران:
اِبتسام خنده رو - خوشرو - تبسم - زيبا اِبتهاج شادماني - خوش و خرم - شاد شدن آرزو اميد - انتظار - ميل اَرمغان رهآورد - سوغات اَروَى روايت كننده تر - سيراب تر- زن زيبا چهره - زن شريف و توانا اِسراء حركت در شب اَسماء نام صحابي - نام نهادن - نيكو - زيبا - داراي شأن و مقام بزرگ و والا آسيه اندوهگين - مهربان كننده - گياه سبز - ستون اَشرف شريفتر - والاتر - بزرگوارتر اَعظم بزرگ - بزگوار اكرم گراميتر - بخشندهتر - بزرگوارتر اِلهام آنچه خدا به دل افكند - در دل انداخته شده اِلهام توفيق اُمَامه نام صحابي - اِمامه رهبر- پيشوا - رئيس آمنه نام مادر پيامبر - مطمئن - مورد اعتماد - سالم اَميره دختر حاكم - رئيس - سرور اُمَيمه نام صحابي - والده اَمِينه نام صحابي - معتمد - راستگو - درستكار - صادق اَنيسه همدم - همنشين - انس گيرنده اُنَيسه نام صحابي - انس گرفته - مأنوس شده - مونس - مرغي تيز بين آيدا ياري نمودن بتول پاك - عابده - دوشيزه - پاكدامن - قاطع بدريه زيبا مانند ماه - زيبا رو - ماه شب چهارده بَريِرَه نام صحابي - راه و طريق - يك ميوه از پيلو بُسره نام صحابي - نو - تازه - آفتاب وقت برآمدن بشرى مژده دهنده - خبر خوش بصيره زن زيرك - ماهر در امور - دانا - تيز خاطر - عاقل بلقيس زني زيرك و دانا كه ملكه منطقه سباء بود و نام او در قرآن آمده - باكره بُنانه سرانگشت - باغ - علفزار بهار زيبائي - بوي خوش - گياه خوش بو - شادابي بهاره منسوب به بهار - به عمل آمده در بهار بهجه شاد و خنده رو - خوشحالي - نشاط بَيضَاء نام صحابي - سفيد - پاك و طاهر - زن سپيد پوست - نعمت - قدرت پرستو نوعي پرنده سفيد و سياه ثُريّا آسمان - نام ستارهاي - كثرت عدد ثمينه گران قيمت - گرانبها - قيمتي ثنية مدح - ستايش - دامنه كوه - محل سربالايي كوه ثُوَيبه نام صحابي - تصغير ثوب به معناي لباس - گروه - گروه دلاوران جَاريه نام صحابي - دختر جوان و كم سن و سال - كنيزك - خدمتكار جَثّامه مهتر حليم جَميل زيبا - نيكو روي - خوب - نيكو جَميله زن زيبا روي و نيكو خوي - نيكي - خوب - نيكو جُوَيرِيه نام ام المؤمنين - تصغير جاريه - كنيز - دوشيزه – خدمتكار- سفت و سخت حَبيبه نام صحابي - مطلوب - مرغوب - محبوبه - دوست حديثة جديد - نو حَسّانه بسيار نيكو و زيبا - زينت دهنده حَسناء زيبائي كه حسن و زيبائي آن آشكار است - بسيار نيكو- زيبا - خوب حُسنى(حُسنا) مؤنث حسن - نيكي - زيبا - خوب حصناء پارسا - عفيف حَفصه نام ام المؤمنين - اسد - شير حَكيمه دانا و زيرك - استوار حُكيمه دانا - زيرك كوچك حَليمه نام صحابي - داراي حلم و بردباري - پوشاننده - بردبار - عاقل حَمنه نام صحابي - نوعي انگور - دانههاي كوچك در ميان دانههاي بزرگ حَميده ستوده شده - بسيار حمد كننده - ستايش شده - پسنديده حُميراء نام صحابي - سفيد - سرخ و سفيد حنان لطف - ترحم - نرم دل - بسيار مهربان - بخشاينده حَنيفه پاك - ثابت قدم در دين - درست حَواء نام صحابي - صدا - آواز حَوّاء همسر آدم - باغ پر درخت - زندگي - متمايل به سياه خَالده نام صحابي - جاويدان - كوهي سخت خَديجه نام ام المؤمنين - متولد شده قبل كامل شدن از نه ماه خَنساء نام صحابي - داراي ساق پاي كوچك - ماده آهو خَوله نام صحابي - آهوي ماده ذكيّه باهوش - تيز خاطر رؤيا خواب - آنچه در خواب ديده شود - ديدن با چشم يا عقل رائده پيام آور - راهنما - جوينده رابعه چهارمي - مطمئن - زمين حاصلخيز - نيكو حال راحله كوچ كننده راحيل سفر كننده راشده عاقل - راهنما - ديندار - متدين راضيه قانع - راضي - پسنديده - خشنود رأفت مهرباني - شفقت رافعه بلند كننده - حمل كننده راويه ناقل حديث - روايت كننده رَبيعه باغ - سنگ زور آزمايي رجاء نام صحابي - اميدواري - اميد - آرزو رحيمه دل نرم - مهربان رُقيّه نام دختر پيامبر - مرواريد درشت - مرواريد آب دار رَمله نام ام المؤمنين - ريگ - توده ريگ رُميثه نام صحابي - تكه چوب - افزون - باقي مانده شيران رُميحا نيزه - عصا رُميصا نام صحابي - نام ستارهاي - ايجاد كننده صلح ريحانه گياه خوشبو-گياي خوشبويي كه در زمين نرم رويد زُبيبه داراي موي زياد - نقطه سياه - كشمش زبيده نخبه - خلاصه هر چيز و بهترين آن - عطيه - بخشش - خامه زعيمه كفيل - رئيس - رهبر زليخا پيش قدم - جاي لغزيدن پا به لحاظ داشتن زيبايي زياد زمزم آب زياد - جمع كردن اشياء پراكنده - آهسته آهسته زهراء سفيد - درخشان - نوراني زُهره نام سيارهاي درخشان زيبا شايسته - لايق - زيبنده - جميل زَينب نام ام المؤمنين - پردل و شجاع - درختي خوش منظر و خوشبو - پاكيزگي و آراستگي زينت زيور - آرايش ژاله باران - شبنم ساجده سجده كننده سارا همسر پيامبر ابراهيم - خالص - پاك - ناب - بيريا سَاره همسر پيامبر ابراهيم - شاد و شاد كننده - امير - منتخب ساعده ياور - از اسامي شير - مجراي آب كه به دريا ميريزد سالمه سالم - صحيح سامره نام صحابي - همدم - سخنگو در شب سامية بلند مقام - عزيز سحر اول صبح - كناره هر چيز سحر سپيده دم - صبح سُعاد خوشبخت سعديه بركت - سعادتمند - خوشبخت سعيده نيك بخت - بهرمند سَكينه آرامش - آهستگي - آسايش - شاد سلمه نام صحابي - پاك از عيوب سَلْمَى(سلما) نام صحابي - سالم - صحيح سليمه سالم از عيوب سمانه آسمان - نام پرندهاي سميرا زن گندم گون سميره سخنگو در شب - همدم - زن گندم گون سُميّه نام صحابي - بلندي - برتري سَناء- سنا روشني كمتر از نور و ضياء - بلندي - شرافت سنيه بلند مقام - درخشان سَهله نام صحابي - نرم و آسان - خوش اخلاق سُهيلا نرم - ملايم - آسان سَوده نام ام المؤمنين - ثروت زياد - نخلستان - بزرگ - سياه رنگ - لمس شده سُويده زن ظريف و نازك اندام سيماء علامت و نشانه - چهره و قيافه - صورت سيمين درخشان - سفيد - زيبا شريفه صاحب شرف - ارجمند - ارزشمند - بلند قدر شِفاء نام صحابي - علاج - تندرستي شفيعه شفاعت كننده - واسطه شفيقه مهربان - رحيم شَمسيه خورشيد شُمَيسه آفتاب كوچك شهلا كسي كه در چشمش سياهي و كبودي باشد - داراي چشم سياه رنگ - زيبا شَيماء نام خواهر شيري پيامبر - خوش خلق و خوي - شهامت و عزت نفس - خالدار صَالحه نيكوكار- پاك - پرهيزكار - شايسته صبا نسيم خنكي كه از شرق ميوزد - شوق و جواني صبيحه اول صبح صديقه بسيار راستگو صفا پاكي صَفيّه نام ام المؤمنين - يك رنگ و صميمي در دوستي - عزيز - خاص و گزيده طاهره پاك از عيب و نقص و نجاسات طيبه پاك - بخشنده - خوش اخلاق عائده برگشت كننده - زيارت كننده عائشه نام ام المؤمنين - زنده - گوارا - داراي زندگي نيك - زن نيكو حال عابده عبادت كننده عاتكه نام صحابي - بزرگمنش - كريم - پاك از هر بدي - امير عارفه دانا - آگاه عاطفه دلسوز - رحيم - محبت - مهرباني - مهر عاليه بلند مرتبه - عزت - بسيار خوب - داراي ارزش و اهميت - والا عَذرا دوشيزه - باكره - آشكار عسل شيرين - دوستداشتني - عسل عَطيّه نام صحابي - بخشيده شده - جايزه عفراء ريگ سرخ - شب سپيد - زمين دست نخورده - سفيد عفيفه پارسا - پرهيزگار - پاكدامن غزاله آهو - آفتاب اول صبح فائزه پيروز - موفق فائقه پيروز- غالب - برتر فَاخته نام صحابي - مرغي است معروف يا قمري فاضله برتر - داراي فضل و كمال - پاك - نيكو فَاطمه نام دختر پيامبر - بازداشته شده از شيرخوارگي - نگهدارنده خود از شهوات و گناهان فتحيه پيروز - موفق - غالب فرحانه خوشحال - شاد - مسرور فردوس باغ و بستان سرسبز - بهشت فَروه تاج - غنا و ثروت فريده بي نظير - نفيس - گرانقيمت فُريعه نام صحابي - شاخه - كمان - بلندمرتبه - مو بلند فصيحه گويا - بليغ - فصيح در بيان فضيلة برتر- داراي زيبايي و اخلاق نيك فهيمه دانا - عاقل - فهميده فوزيه پيروز - موفق - رستگار كريمه نام صحابي - بخشنده - نيك خو كُلثُم پر گوشت رخسار اُمكلثوم نام دختر پيامبر - پر گوشت رخسار و نيكو روي - بخشنده - مهتر - نهري در بهشت كوثر خير زياد - نهري در بهشت - بزرگ زنان كوكب ستاره - رئيس - سركرده - نيك رو لُبابه نام صحابي - خردمند - عاقل - منتخب و برگزيده - آرزو لطيفه رحيم - شفيق لَيلَى(ليلا) شب تاريك ماجدة فاضل - شريف - سخاوتمند - داراي حسن خلق - بزرگوار مَاريه نام ام المؤمنين - زن سفيد و درخشان - درخشنده مازنة زيبا رو - ابر باران آور محبوبه دوست داشتني - مطلوب - مورد محبت محسنه نيكو كار - زينت دهنده - آراسته - زيبا محفوظه حفظ شده مديحه بسيار ستوده شده مرجان گوهر سرخ رنگ مَرجانه مرواريد - لؤلؤ مرضيه راضي شده - اطاعت شده - پسنديده مَريم نام مادر پيامبر عيسي - بلندي - گرماي دريا - پارسا - گلي خوشبو مژده بشارت - خبر خوش مستوره پوشيده - عفيف - پاكدامن معاذه حفظ شده - پناه جو مُنّوَر درخشان - روشن - نوراني مُنى ( منا) آرزو - هدف - مقاصد مُنيره روشن - نوراني - درخشان - آشكار مهديه هدايت شده مَيمُونه نام صحابي - مبارك - موفق - پيروز - آسان مينا جواهر - آينه - نام پرندهاي - گلي زينتي مينو فردوس - بهشت - روان ناجحه پيروز - بلند مرتبه ناجده بلند مرتبه - پيروز - آشكار - ياري دهنده - روشن كننده ناجيه پيروز - موفق - سالم - رستگار - نجات دهنده ناديه بخشنده - شبنم - ندا دهنده نازنين لطيف - ظريف - بسيار دوست داشتني - زيبا - با ارزش - گرامي ناصحه مرشد - راهنما - دلسوز ناهده شير بيشه - بلند - مرتفع ناهيد نام ستارهاي نبيله نيكو صورت - شريف - نجيب - زيرك نجمه ستاره - كوكب نجيبه زيرك - بخشنده - شريف و گرامي - پارسا - ستوده شده ندى (ندا) باران - شبنم - جود و كرم - صدا نديه كريم و سخاوتمند - تازه نرگس نام گلي نسترن نام گلي نسرين نام گلي نَسيبه داراي حسب و نسب - شريف نُسيبه نام صحابي - داراي حسب و نسب - شريف نُصرت ياري – خوبي - پيروزي - موفقيت - ياري كردن نَصرَه ياري - كمك - تأييد - باران تام نضره شمش طلا - نعمت - ثروت - زيبايي نعمه فراخي - آسودگي در زندگي - آسودگي نعيمه نعمت - رفاه - مقام - خوشي نفيسه لطيف - گرانمايه - نادر - ارجمند نوره نور - سفيدي - روشنايي هاجر نام همسر پيامبر ابراهيم - درختي خوشبو و زيبا - فاضل بر ديگران - لايق - مهاجر هادية راهنما - مرشد هَاله نام صحابي - آرام - خرمن ماه - زيبا هانيه هديه - خوشحال - آسان - شادمان - خوشبخت هُدى راهنما - استقامت - صلاح - هدايت - راه راست هُما فرخنده - نام پرندهاي هِند نام صحابي - گله شتران هنيه شاد - خوشبخت وائله پناه گيرنده واثله جمع نمودن ثروت - رشد مال وحيدة بي نظير - نادر - يكتا وسام علامت - نشان وفا پايدار در قول و قرار - دوستي - رفاقت وفاق مناسب ياسمين نوعي گل - گلي خوشبو يُسرَى(يسرا) بهشت - آساني - چپ يُمنى (يمنا) مبارك - راست
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|