|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
الهیات و ادیان>فرقه ها و مذاهب>تغریب
شماره مقاله : 1256 تعداد مشاهده : 466 تاریخ افزودن مقاله : 30/10/1388
|
تغـريب WESTERNIZATION
تعريف: تغريب يك حركت بزرگ است كه داراي ابعاد سياسي، اجتماعي، فرهنگي و فني ميباشد، مقصودش آراسته ساختن زندگي همه ملت ها به طور عموم و ملت هاي مسلمان به طور خاص، به اسلوب و طريقهء زندگي غرب، و هدفش از اين كار از بين بردن شخصيت هاي مستقل شان ونابود كردن خصوصيات آنها واسير گردانيدن شان در قيد تابعيت كامل براي تمدن غربي ميباشد. تأسيس و افراد برازنده: -شرقي ها در عالم اسلامي شروع به تجديد و تقويهء لشكريان خود نمودند، البته از طريق روان كردن هيئات به كشورهاي اروپايى و توسط طلب كردن كاردانان غربي به بخاطر تدريس و تشكيل نهضت جديد، اين عمل كرد در آواخر قرن هجدهم و آوائل قرن نوزدهم وبه خاطر مقابله با شروع شدن گسترش نفوذ استعماري غربي ها، در پي شروع نهضت اروپا بود. -سلطان محمود ثاني سال 1826م بر انكشاريت عثماني خاتمه بخشيد، و تمام مردم شهر و عسكريان را مأمور به پوشيدن لباس اروپايى نمود. -سلطان عبد المجيد عثماني سال 1255هـ/ 1839م قانوني را به تصويت رسانيد كه آن قانون به غير مسلمانان اجازهء دخول در خدمت عسكري را اعطاء مينمود. -سلطـان سليم سوم انـجنيراني را از سويـد، فرانسه، مجر، و انجلترا، بخاطر ايجاد مكاتب و مدارس حربي و بحري طلب نمود. -والي مصر محمد علي كه سال 1805م ولايت را بدست گرفت لشكري مطابق نظام اروپا ترتيب داد و نيز شاگردان ازهر را بخاطر تخصص به اروپا ميفرستاد. -احمد باشا باي اول در تونس يك لشگر نظامي ترتيب داد، و مدرسه اي بخاطر تدريس علوم حربي افتتاح نمود كه در آن لشكر و مدرسه ضابطان و مدرسين فرانسوي، ايطاليائي و انگليسي وجود داشت. -خاندان قاچار كه در ايران حكومت داشت، سال 1852م مدرسه اي بخاطر تدريس علوم و فنون به اساس غرب افتتاح كرد. -حركت تغريب در لبنان از سال 1860م از طريق روان كردن افراد شروع گرديده از آنجا به مصر كشانده شد آنهم بواسطهء اسماعيل حذيوي كه ميخواست مصر را قطعه اي از اروپا سازد. -اسماعيل خديوي و سلطان عبد العزيز عثماني كه هر دو به دعوت امپراطور نابليون سوم سال 1284هـ 1867م به خاطر شركت در جشن سالانهء فرانسه، آمده بودند باهم ملاقات و ديدار نمودند، اين دو شخص زير تأثير تمدن غرب رفته بودند. -هر يكي از رفاعهء طهطاوي و خير الدين تونسي به پاريس روان كرده شدندكه شخص اول مدت پنج سال- 1826-1831م و شخص دوم مدت چهار سال 1852-1856م در آنجا اقامت نمودند، ايندو با افكاري بازگشت نمودند كه طبق آن بايد جامعه مطابق اساس علماني [ يعني لا ديني] عقلاني تنظيم كرده شود. -سـال 1830م كساني كـه به اروپا رفـته بودند و بازگشت نـموده بودند به ترجمهء كتاب هاي فولتير، روسو، و مونتسكيو اقدام كردند، اين كار البته بخاطر نشر افكار اروپايى و افكاري بود كه در قرن هجدهم، در مقابل دين به پا خاسته بود. -كرومر در اسكندريه دانشكدهء فيكتوريا را بخاطر تربيهء جماعتي از پسران حاكمان، رهبران و بزرگان در يك محيط انگليسي ايجاد نمود تاكه اينها در آينده آله و اسباب براي نقل و نشر فكر و تمدن غربي باشند. -وقتي كه اين دانشكده در سال 1936م افتتاح ميشد لورد لويد ( نمايندهء عالي رتبهء بريطانيا در مصر ) گفت: «بالاي اين شاگردان زمان طويلي نخواهد گذشت كه همه سرشار از فكر و نظريهء بريطانيا باشند، البته به بركت روابط محكمي كه بين معلمين وشاگردان خواهد بود. -نصرانيان شام اولين كساني بودندكه به گروه هاي ارسالي تبشيري يكجا شدند، همچنان همين ها اولين كساني بودند كه فرهنگ فرانسوي وانگليسي را پذيرفتند و فكر علماني تحرري را تقويه مينمودند، اين همه بخاطر عدم حس محبت و دوستي ميان آنها و دولت عثماني بود، بنابر آن پيهم اموري از آنان ظاهر ميشد كه دال بر ميلان شان بر طرف غرب و خوشي شان از آنها و دعوت به پيروي و دنباله روي از آنها بود، اين امور در جرائدي كه تأسيس نموده بودند به وضاحت به نظر ميرسيد. -ناصيف يازجي ( 1800- 1871م) و پسرش ابراهيم يازجي ( 1847-1906م) رابطهء محكمي با گروپ هاي ارسالي امريكايى انجيلي داشتند. -سـال ( 1863م) بـطرس بسـتاني (1819- 1883م) مدرسـه اي بـراي تدريس لسان عربي و علوم جديد تأسيس نمود بنابرين وي اولين مسيحي بود كه به طرف عربيت و وطن پرستي دعوت مينمود و درين راستا شعارش اين بود: ( حب الوطن من الايمان) يعني دوستي وطن از ايمان است، وي روزنامه اي هم بنام ( الجنان) در سال 1870م به نشر رساند كه اين روزنامه شانزده سال دوام كرد، وي منصب ترجمه را در قنصلگري امريكا در بيروت بدوش گرفت و به حيث مشارك در ترجمهء تورات پروتستاني با دو امركايى يعني سميث وفانديك اقدام نمود. -سال ( 1892م) جرجي زيدان ( 1861-1914م) مجلهء الهلال را در مصر تأسيس كرد، وي قصه هاي تاريخي مسلسلي داشت كه همهء آنها را پر از افتراء و دروغ در مقابل اسلام و مسلمانان نموده بود، اين شخص با فرستاده شدگان امريكائي ارتباط داشت. -سليم تقلا مجلهء الاهرام را در مصر تأسيس كرد، اين شخص علوم خود را در مدرسهء عبيهء لبنان فرا گرفته بود، اين مدرسه را مبشر امريكائي فانديك تأسيس نموده بود. -سليم نقاش مجله اي داشت بنام ( المقتطف) كه هشت سال در لبنان به نشر ميرسيد، بعدا در سال 1884م به مصر انتقال نمود. -جمال الدين افغاني ( 1838-1897م) شخصي بود داراي تحولات و حالات غريب و ناآشنا، در زندگيش پيچيدگي ها و ابهام وجود دارد، در شرق و غرب جهان اسلام گردش نمود، نظام گروه هاي سري عصر جديد را در مصر داخل كرد، در محافل ماسوني ها اشتراك مي ورزيد، با مستر بلنت بريطانيايى رابطهء نيك داشت، رشيد رضا در بارهء وي ميگويد:وي [يعني سيد جمال الدين] ميلان به طرف وحدة الوجود داشت، و كلام خود جمال الدين در نشوء و ترقي مشابه به كلام داروين است. -محمد عبده ( 1849-1905م) از بارزترين شاگردان جمال الدين افغاني واز جملهء شريكانش در تأسيس مجلهء العروة الوثقى بود، وي با لورد كرومر و مستر بلنت دوستي خاص داشت، مدرسهء وي كه از جملهء شاگردانش رشيد رضا است به طرف مقابله با تقليدها و به طرف تجديد نظر در شريعت اسلامي دعوت مينمود، و فتواهايى كه معتمد به دورترين تأويلات در نصوص شرعي بود صادر نمودند اين همه تأويلات بعيد و دور را بخاطري مرتكب ميشدند كه ميان اسلام و تمدن غرب نزديكي و توافق حاصل نمايند، همچنين وي بود كه در خواست نمود تا علوم عصري در جامعهء الازهر، بخاطر پيشرفته شدن و عصري شدنش داخل كرده شود. -مستر بلنت مستشرق كه با همسرش لباس عربي را پوشيده براي دعوت به طرف قوميت عربي و برپا شدن خلافت عربي هر طرف ميرفتند و دعوت ميكردند، مقصد از اين دعوت از بين بردن رابطهء اسلامي ميان مسلمانان بود. -قاسم امين (1865-1908م) وي شاگرد محمد عبده بود وكسي بود كه دعوت بطرف آزادي زن و اشتراكش در كارها و وظايف عامه را رهبري ميكرد، و كتابي نوشته بنام ( تحرير المرأة – 1899م) و كتابي بنام ( المرأة الجديدة – 1900م). -سعد زغلول : به آراء و افكار محمد عبده خيلي متأثر بود، سال 1906م به حيث وزير معارف تعيين گرديد، وي فكر سابقهء كرومر را نافد ساخت كه آن فكر مبني بود به ايجاد مدرسه اي براي قضاء شرعي، مقصد از ايجاد مدرسهء مذكور [به نظر آنان] پيشرفته ساختن فكر اسلامي، توسط مدرسه ايكه تعلق به الازهر نداشته باشد، و در مقابل ازهر قرار داشته باشد، بود. -سيد احمد لطفي ( 1872-1963م) وي يكي از بزرگترين تأسيس كنندگان حزب دستوري احرار بود، كه سياسة از سعد زغلول جدا شده بودند، وي به طرف اقليميت دعوت مينمود، [يعني بايد هر اقليم از اقليم ديگر مجزا و جدا باشد] وي بود كه در بيانيهء خود سال 1907م گفته بود: ( مصر للمصريين) يعني مصر براي مصريان است، از سال 1916م كه حكومت مصر را به دست آورد، تا سال 1941م امور جامعهء مصر را نيز بدوش گرفت. -طه حسين ( 1889-1973م) وي ازبارزترين داعيان به سوي تغريب و غرب گرايى در عالم اسلام به شمار ميرود، علوم خود را نزد دوركايم مستشرق فرا گرفته بود، خترناكترين افكار و آراء خود را در اين دو كتابش به نشر رسانيده است ( الشعر الجاهلي، مستقبل الثقافة في مصر). -در كتابش الشعر الجاهلي صـ26 ميگويد: « تورات بايد براي ما از ابراهيم و اسماعيل حكايت كند، قرآن نيز بايد حكايت كند، لكن ورود اين دو اسم در تورات و قرآن براي اثبات وجود تاريخي شان كفايت نميكند». -بعد از آن ميگويد: «قريش در قرن نهم ميلادي خيلي مستعد و آماده براي پذيرش اين اسطوره بودند» همچنان وي از اينكه نسب پيامبر r به اشراف قريش برسد انكار ميورزد و آنرا نفي مينمايد. -طه حسين تقريري كه در بارهء لغت وادب ايراد نموده بود آنرا اول به الحمد لله و درود به پيامبر u شروع كرد و بعد از آن گفت: «شايد حاضرين، از اينكه من تقرير خود را به الحمد لله و درود به پيامبرش شروع كردم بخندند، زيرا اينكار مخالف عادت عصر و زمانه است» ( مجلهء الهلال) شمارهء اكتوبر و نومبر 1911م). -بعد از سيطرهء متحدين بر حكومت، در دولت عثماني ها و سقوط سلطان عبد الحميد سال 1908م حركت تغريب اوج گرفت و ترقي كرد. - سال 1924م كه حكومت مصطفى كمال اتاترك خلافت عثماني را لغو نمود راه را براي روان شدن تركيه در قافلهء علماني جديد هموار ساخت و غربگرايى را بالاي تركيه به صورت جدي و تند آن لازمي گردانيد. -علي عبد الرزاق: سال 1925م كتاب خود را بنام «الإسلام و أصول الحكم» به نشر رسانيد، اين كتاب به زبان هاي انگليسي و اردو ترجمه گرديده است، مؤلف ميخواهد در اين كتاب خواننده را قناعت دهد كه اسلام دين است ولي دولت نيست، سميث باري بيان ميكرد كه: تحريريت و علمانيت عالمي در عالم اسلامي رواج نمي يابد مگر در صورتي كه به آن رنگ وصبغهء اسلامي داد، در اين بيان خود همين كتاب را طور مثال ذكر نمود، به تاريخ 12/8/1925م همين كتاب و مؤلف آن از طرف هيئة علماء ازهر محكوم شد و ضدش حكمي صادر شد كه طبق آن وي را ازجملهء علماء و دانشمندان خارج كردند. -شخص مذكور به حيث مدير مجلهء رابطهء شرق ايفاء وظيفه مينمود، وي به مناسبت تكريم از صدمين سال روز وفات لارنست رينان مستشرق، كه در تاخت وتاز در مقابل مسلمانان و عرب هيچ نوع كوششي را دريغ ننموده بود، محفلي در جامعهء مصريه برگذار نمود. -محمود عزمي از بزرگترين داعيان به سوي فرعونيه در مصر بود، درس نزد استاذش دوركايم خوانده بود، دور كايم كسي بود كه دروقت درسش براي وي ميگفت: ( وقتي اقتصاد را ذكر كردي نام از شريعت مبر و وقتيكه شريعت را ذكر كردي نام از اقتصاد مبر). -منصور فهمي ( 1886- 1959م) : وي در اولين كتابي كه بخاطر دكتوراه خود نوشت و آن را به استاد خود ليفي بريل تقديم نمود بر نظام ازدواج در اسلام تاخت و تاز كرده بود و موضوع كتابش ( حال زن در تقاليد اسلامي و مراحل آن) بود، در همين كتاب خود ميگويد: ( محمد براي همهء مردم قانون ميگذارد و خود را از آن قانون استثناء مينمايد) و ميگويد( وي خود را از قانون مهر و شاهدان هم رها نموده) لكن همين منصور فهمي بعدا سال 1915م بالاي حركت تغريب انتقاد كرد، و نظر خود را در مورد غلطي هايى كه طه حسين و مدرسه اش مرتكب شده بود اظهار نمود. -اسماعيل مظهر نيز از پيشوايان مدرسهء تغريب بود ( مجلة العصور) ولي ديري نگذشت كه در اوائل زمان نهضت جديد از اين مفكوره تحول نمود. - زكي مبارك : از پيش آهنگان شاگردان طه حسين بود، نزد مستشرقين درس خوانده بود، وي رسالهء دكتوراه خود را در بارهء غزالي و مأمون نوشت و در آن بالاي غزالي خيلي شديد تاخت و تاز كرده بود، ليكن بعدها از اين نوشتهء خود رجوع نمود و اين مقالهء معروف خود را نوشته كرد ( اليك اعتذر ايها الغزالي)، يعني « اي غزالي به پيشگاه تو عذر خواهي مينمايم». -محمد حسين هيكل (1888-1956م) رئيس تحرير جريدهء سياست، وي از جملهء بارزترين غرب زدگان است، بخاطر پيروي از عقل، معراج را با روح و جسد انكار ورزيده، (حياة محمد) ولي بعدا خيلي معتدل شد، و مفكورهء جديد خودرا در مقدمهء كتاب خود( في منزل الوحي) نوشته است. -امين خولي : وي از جملهء مدرسين مضمون تفسير و بلاغت در جامعهء مصر بود، افكار طه حسين را مبني بر تدريس فني قرآن به قطع نظر از منزلهء ديني آن ، ترويج ميداد وي به كوشش خود در اين باره در سال 1947م ادامه داد تا آنكه شيخ محمود شلتوت رازش را افشاء نمود. -شبلي شميل ( 1860-1917م) وي دعوت به سوي علمانيت وتاخت وتاز عليه ارزشهاي ديني و اخلاقي را رهبري ميكرد. افكار و معتقدات: اول: افكار تغريبـي: -پيامبر e از دوستي با كفار، امت خود را برحذر داشته و گفته است: «لتتبعن سنن من قبلكم شبرا بشبر و ذراعا بذراع حتى لو دخولوا جحر ضب لدخلتموه» يعني: «روش كساني را كه قبل از شما بودند[يهود و نصارا را] وجب به وجب، گز به گز پيروي خواهيد نمود، حتى اگر آنان در غار سوسماري داخل شوند شما نيز داخل خواهيد شد». -ابن خلدون موقف مغلوب را در برابر غالب شرح نموده ميگويد: «مغلوب هميشه دوست دارد كه غالب را در تمام احوال و رفتارش پيروي نمايد، حتى در شعارش، در لباسش و سائر امورش». -مستشرق انگليسي جب كتابي دارد بنام « الى اين يتجه الإسلام» وي درين كتاب خود ميگويد: از جملهء مهم ترين مظاهر سياست تغريب در عالم اسلامي بالا بردن سطح كوشش در راستاي زنده ساختن تمدن هاي قديمي است، وي در همين بحث خود به صراحت بيان ميدارد كه هدف بحث و تحقيق آنست كه دانسته شود حركت تغريب شرق تا كدام اندازه رسيده، و نيز دانسته شود : عواملي كه در مقابل اين حركت و تحقق آن مانع ايجاد ميكنند چه چيزها اند. -وقتيكه لورد لنبي به تاريخ 1918م داخل قدس گرديد اعلان نمود: « حالا ديگر جنگ هاي صليبـي خاتمه يافت». -لورنس براون ميگويد: خطر حقيقي همانا در نظام اسلام و قدرت آن بر توسع و سيطره و در زنده بودن آن نهفته است، و يگانه ديوار مستحكم در مقابل استعمار غربي نظام اسلامي ميباشد». -دعوت به سوي اينكه عالم اسلامي لباس تمدن غربي را بر تن نمايد. -كوشش بخاطر ايجاد نمودن يك نوع فكر اسلامي پيشرفته، چنان فكري كه مخالفت هاي فكر غربي را با فكر اسلامي ناديده گرفته بدين وسيله مميزات شخصيت اسلامي را از بين ببرد، اين همه بخاطر ايجاد نمودن روابط ثابت و پابرجا ميان غرب و عالم اسلام است تا مصالح و منافع غرب تأمين گردد. -دعوت به سوي وطن پرستي ، تدريس تاريخ قديم، دعوت به سوي آزادي [يعني به شيوه غرب]، و قرار دادن آن به حيث اساس نهضت امت، عرضه نمودن نظام هاي اقتصادي غربي همراه با اعجاب و خوب جلوه دادن آنها، تكرار نمودن جملاتي پيرامون تعدد همسران در اسلام، محدود بودن طلاق و اختلاط جنس ذكور و اناث. - نشر مفكورهء عالميت و انسانيت، پيروان اين مفكوره ميپندارندكه اين يگانه راهي است براي جمع كردن همهء مردم بريك دين و مذهب و بدين وسيله تمام اختلافات ديني و مذهبي از بين خواهد رفت كه در نتيجه همهء زمين وطن واحد گردد، داراي يك دين باشد، به يك لسان تكلم كنند و ثقافت مشترك داشته باشند، و اين در صورتي ميشود كه مفكورهء اسلامي ذوب شده در قالب زورمندان و سيطره داران انداخته شود، يعني در قالب مفكورهء كساني كه بر همهء عالم نفوذ دارند. -نشر مفكورهء قوم پرستي قدمي بود به سوي تغريب در قرن نوزدهم كه از اروپا نشأت نمود و به مناطق عربي ، ايرانيان، ترك، اندونوزيا و هندوستان نشر گرديد، البته بخاطر از بين رفتن كتله ها و جماعت هاي بزرگ و تقسيم شدن آنها به گروه هاي خرد و كوچك كه رابطهء جغرافيائي مشترك، آنان را گردهم جمع كرده باشد. -بالا بردن سطح توجه به طرف روي صحنه آوردن تمدن هاي قديمي ، مستشرق جب ميگويد: «از مهمترين مظاهر سياست تغريب در عالم اسلامي بالا بردن سطح توجه به طرف روي صحنه كشيدن تمدن هاي قديمي است، تمدن هايى كه در بلاد مختلف اسلامي از ميان رفته و فرسوده شده، شايد فعلا نتيجهء آن تقويهء روحيهء دشمني با اروپا باشد، اما ممكن است كه در آينده در قوي ساختن فكر قوم پرستي محلي و مهم جلوه دادن ارزش هاي آن رول مهمي بازي نمايد». -صهيونست متعصب روكفلر ده مليون دالر تبرع نمود تا توسط آن نمايشگاهي براي آثار فرعوني در مصر تأسيس شود و در پهلوي آن معهدي براي تربيهء متخصصين در اين فن درست شود. -اهتمام به تحقيقات و بررسي از اشخاص منزوي شده در تاريخ اسلام، امثال سهروردي، ابن راوندي و أبو نواس، لويس ماسينيون مستشرق متصدي تحقيقات پيرامون حلاج شده و در سال 1912م كتاب خود را بنام ( الحلاج الصوفي الشهيد في الاسلام) به نشر رسانيد، همچنان كتاب حلاج را بنام ( الطواسين) و ديوان وي راتحقيق نموده به نشر رسانيد. -تقويه و گسترش دادن حركات كجرو امثال : قاديانيه، بهائيه، شعوبيه، فرعونيه، فينيقيه، و بربريه، همچنان جلوه دادن حركت قرامطه و حركت زنج را، به عنوان حركات آزادي خواه و انقلابي در اسلام، و همچنان بالابردن اشخاص خطرناك در اسلام امثال: سير سيد احمد خان ( 1817-1898م)، امير علي (1849-1928م)، نامق كمال ( 1840-1888م) عبد الحق حامد (1851-1937م) توفيق فكرت (1870- 1915م) و سنغولاجي (1890-1943م) . -استعمار، استشراق، كمونستي، ماسوني باشاخه هايش، صهيونستي و داعيان اتحاد ميان اديان همه و همه در تقويه و تأكيد حركت تغريب دست بايكديگر داده باهم متـفق انـد و هدف شان از آن در هم پيچيدن عالم اسلام و دنباله رو ساختن آن است كه در نتيجه آلهء دست آنان گردد. -نشر اديان و مذاهب گمراه كن همچون: فرويديه، داروينيه و ماركسيه، قول به ترقي اخلاق (ليفي بريل) و ترقي مجمع (دوركايم)، توجه جدي به مفكوره وحدة الوجود، علماني، و تحريري، تحقيقات از تصوف اسلامي، دعوت به سوي قوم پرستي، اقليم پرستي و وطن پرستي، دعوت به سوي جدائي دين از مجتمع، خرده گيري بالاي دين، و تاخت و تاز بالاي قرآن، نبوت، وحي و تاريخ اسلامي، شبهه انداختن در ارزشهاي اسلامي، دعوت به سوي جدا شدن از اصالت و مميزات خويش، ترسانيدن از مرك و تنگدستي، تابدين وسيله مسلمانان را از فكر جهاد به دور نگه دارند، و شايع شاختن اين سخن كه سبب عقب ماندگي عرب و سائر مسلمانان همانا پابند بودن شان به اسلام است. -قرآن را فيضي از عقل باطن ميپندارند البته همراه با اظهار زبر دستي پيامبر r و اظهار تيزهوشي و صفاء ذهنش و توصيف نمودن وي به اشراق روحي، اين عقيده مقدمه اي براي از بين بردن صفت پيامبري و نبوت از وي r ميباشد. دوم: مجالس تغريبـي: 1-سال ( 1942م) مجلسي در بلتيمور برگذار شد كه وظيفه اش جستجو و بر انگيخته ساختن گروه هاي سري در ميان مسلمين بود. 2-در سال (1947م) مجلسي در دانشگاه برنستون امريكا بخاطر تحقيقات پيرامون امور ثقافتي و اجتماعي خاور نزديك برگذار گرديد. بحث هاي اين مجلس زير شمارهء (116) از ماده (1000) به عربي ترجمه شد كه به حيث يك كتاب در مصر وجود دارد. در اين ترجمه : كويلر يونغ، حبيب كوراني، عبد الحق اديوار و لويس توماس اشتراك ورزيده بودند. 3-در تابستان سال ( 1953م) مجلسي بنام ( مجلس ثقافت اسلامي و زندگي عصر جديد) نيز در همان دانشگاه برگذار گرديد كه در آن مفكرين بزرگ از قبيل : ميل بروز، هارولد سيمث، روفائيل باتاي، هارولد ألن، جون كر سويل، شيخ مصطفى زرقا، كنث كراج، اشتياق حسين و فضل الرحمن هندي اشتراك ورزيده بودند. 4-در سال ( 1955م) در لاهور پاكستان مجلس سومي برگذار گرديد، ولي اين مجلس بزودي از كار افتاد و پلان شان افشاء شد، البته بخاطر آنكه ايشان خواستند كه پژوهشگران مسلمان و مستشرق مشتركا پيرامون نظريات اسلام تحقيق و بررسي نمايند. 5-در سال ( 1953م) مجلسي در بيروت بخاطر اتحاد بين اسلام و مسيحيت برگذار گرديد و در سال ( 1954م) همين مجلس در اسكندريه منعقد شد و بعد از آن بخاطر همين غرض مجالسي و ملاقات هاي پيهم در روما و ديگر مناطق انجام يافت. سوم: كتابهاي خطرناك تغريبـي 1-(اسلام در عصر جديد) مؤلف: ولفرد كانتول سميث مدير معهد دراسات اسلامي و استاذ ( الدين المقارن) در دانشگاه ماكجيل كندا، به نوشتن همين كتاب دكتوراه خودرا از دانشكدهء برنستون زير نظر هـ. أ . ر. جب مستشرق در سال ( 1948م) گرفت. مؤلف مذكور در دانشگاه كمبريدج شاگرد همين مستشرق بود، اين كتاب به سوي آزادي، بيديني، و جدائي دين از دولت دعوت مينمايد. 2-( اسلام به كدام سو ميرود) (إلى اين يتجه الإسلام) اين كتاب را.هـ أ. ر. جب با گروهي از مستشرقين نوشته بودند و در سال( 1932م) آنرا در لبنان به نشر رسانيدند. اين كتاب پيرامون اسباب و وسائلي تحقيق مينمايد كه توسط آنها كار و دعوت غربگرائي در عالم اسلامي مؤثرتر ميگردد و به خوبي پيش ميرود. 3-پروتوكول هاي حكماء صهيونست كه سال ( 1902م) در تمام عالم آشكار گرديد ولي از وارد شدن به خاور ميانه و عالم اسلامي تا سال (1952م) يعني تقريبا تا وقت قيام دولت اسرائيل در قلب امت عربي و اسلامي ممنوع بود. بدون شك اين ممنوعيت بطور عموم خدمتي به حركت تغريب بود. 4-انعكاس دادن بعضي از شخصيات اسلامي در صورتي از ابتذال، بي حيائي و لجامگسختگي، مانند كتابهاي ( هزار و يكشب) (هارون الرشيد)، كتابهاي جرجي زيدان، و همچنان كتابهائيكه افسانه هاي قديم را به تاريخ اسلامي خلط ميكند، مثل كتاب طه حسين ( برحاشيهء سيرة نبوي) و كتاب ( محمد رسول الحريه) از شرقاوي كه در آن از نبوت و وحي انكار نموده [اينها همه از جملهء همان كتابهاي خطرناك ميباشند]. ريشه هاي فكري و اعتقادي: -بعد از واقعهء حطين حملهء صليبـي رو به شكست نهاد، و عثما نيها سال (1453م) پايتخت دولت بيزانس و مقر كليساي شان را فتح نموده آنرا پايتخت خلافت خود ساخته نامش را به ( اسلامبول) يعني دار الاسلام تغيير دادند. همچنان در سال (1529م) عساكر عثماني به اروپا رسيده فينيا را مورد تهديد قرار داد و اين تهديد الى سال(1683م) باقي ماند. پيش از اينها اندلس سقوط نموده مقر خلافت امويها گرديده بود، اين امور همه وهمه باعث بر ايجاد مفكورهء تغريب گرديد، كه تبشير نيز فرع و زادهء آن ميباشد. البته ايجاد مفكورهء تغريب به خاطر آن بود تارخنه ايكه عالم اسلامي را ميشكند و از بين ميبرد از داخل آن باشد. -تغريب يك هجومي است كه از جانب نصرانيت، صهيونست و استعمار، در آن واحد روي هدف واحد صورت ميگيرد كه آن هدف عبارت است از جاري ساختن عادات و اخلاق غرب در جهان اسلام تابدين شيوه مميزات شخصيت اسلامي را از بين ببرند. انتشار و جاهاي نفوذ: -حركت تغريب توانسته كه در تمام جهـان اسلام و بلاد شرق به اميـد سيـطره و گسترش تمدن مادي جديد غرب براين بلاد و ارتباط دادن شان به كاروان غرب داخل شود. -تأثير اين حركت در همه جا يكسان نيست در مصر، بلاد شام، تركيه، اندونوزيا و المغرب عربي تأثير اين حركت خيلي به وضاحت به چشم ميرسد و بعد از اين كشورها در سائر بلاد اسلامي و شرقي كم وكاست مظاهر اين حركت ديده ميشود. مراجــع: 1-حصوننا مهدده من داخلها د.محمد محمد حسين - مؤسسة الرسالة – بيروت- ط7-1402هـ1982م. 2-العالم الاسلام والمكايد الدوليه فتحي يكن –مؤسسه الرساله -بيروت –ط2 خلال القرن الرابع عشر الهجري -1403هـ1983م. 3-الاتجاهات الوطنية في الادب د.محمد محمد حسين –دار الارشاد-بيروت- المعاصر طبع عام- 1389هـ1970م. 4-الاسلام والحضارت الغربية د.محمد محمد حسين-مؤسسة الرسالة - بيروت -ط5-1402هـ1982م. 5-شبهات التغريب في غزو انور جندي-المكتب الاسلامي-بيروت – الفكر الإسلامي طبع عام-1398هـ1978م. 6-يقظة الفكر العربي انور جندي-مطبعه زهران-القاهره- 1972م. 7-تحرير المرأه قاسم امين –ط2- مطبعه روز اليوسف – 1941م. 8-زعماء الاصلاح في العصر احمد امين- ط1- مطبعه مكتبه النهضة الحديث المصرية- 1948م. 9-تاريخ الدعوة الى العامية و دكتوره نفوسه زكريا- دار الثقافة و آثارها في مصر بالإسكندريه- 1383هـ/1964م. 10-حاضر العالم الإسلامي لوثروب ستودارد- ترجمه عجاج نويهض و تعليق شكيب ارسلان –مصر – 1343هـ/1925م) 11-الغارة على العالم الإسلامي أ. ل. شاتلية- ترجمه مساعد اليافي و محب الدين الخطيب – مصر- 1350هـ. 12-مستقبل الثقافة في مصر طه حسين- مصر- 1944م. 13-اليوم و الغد سلامة موسى- مصر- 1927م. 14-إلى اين يتجه الاسلام هـ. أ. ر. جب- ط لبنان-1932م.
مراجع بيگانه:
Islam Modern Hisory: W. C. Smih, Princeton University. Press New Jercy 1957.1- 2-Whither Islam? H. A. R. Gibb London 1932 3-Arabic Thought in the Liberal Age: A. Hourani, Oxford 1962. 4-Egypt since Cromer: Lord Loyd London 1933 Modern Egypt the Earl of Cromer: Lodon 1911..5- 6- Great Britain Egypt ( F. W. Polson Newmen 1928). 7- Reports by His Majesty s Agent and Consul General on the Finances, Adminsistration and condition of Egypt and the Soudan.
به نقل از: موسوعه آسان در بيان فرقه ها و گروهها (به زبان فارسی)، نويسنده : دکتر حماد الجهني، مترجم : محمد طاهر (عطائي)، الناشر: مركز الثقافة الإسلامية " بخارى".
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|