|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
الهیات و ادیان>مسائل و عقايد اسلامي>نوافل > نوافل و نقش آن در تحكيم رابطهي بنده با الله
شماره مقاله : 1279 تعداد مشاهده : 381 تاریخ افزودن مقاله : 4/11/1388
|
عبداللطیف نارویی
نوافل در تعميق ابعاد معنوي وجود انسان و تحكيم پيوند بنده با الله عزّوجلّ نقش مؤثر و شگرفي دارند. نوافل به مثابة دژ مستحكمي براي فرايض هستند كه اگر اين دژ نباشد، بناي فرايض نيز دچار خلل و زيان خواهد شد و رو به كاستي ميرود. اشتغال به نوافل، سبب جلب رحمتهاي ويژة الهي ميشود و از تحليل رفتن قواي انساني در راههاي ديگر جلوگيري ميكند و انسان را پله پله به سوي ساحت قرب خداوندي به جلو ميراند. نوافل دروازهاي گرانمايه و پر ارج از كرانههاي وسيع توفيقات و الطاف الهياند كه به روي انسانهاي سعادتمند گشوده ميشوند و زواياي روح انسان مؤمن را جلا ميبخشند.
فردي كه به نوافل اهتمام دارد، در مسير تزكية نفس گامزن است و ميتواند جايگاه ويژهاي در بارگاه الله تعالي احراز نمايد. خداوند عزّوجلّ نيز عمل چنين انساني را ميپذيرد و بر مقام قربش ميافزايد. ارشاد خداوندي است: «و من أراد الآخرة و سعي لها سعيها و هو مؤمن فأولئك كان سعيهم مشكوراً»[اسراء: 19]؛ هر كس كه (زندگي جاودانة) آخرت را بخواهد و براي (به دست آوردن) آن، تلاش سزاوار آن را از خود نشان دهد، در حالي كه مؤمن باشد، اين چنين كساني، تلاششان مشكور است (و بياجر نميماند).
امر مهمي كه از اين آيه مستفاد ميگردد آنست كه تلاش آخرت بايد تلاشي درخور و شايان شأن آخرت باشد، نه اينكه شخص به راحت خود بينديشد و هرگاه دلش خواست براي آخرت تلاش نمايد، بلكه همواره بايد آخرت مدنظر انسان مؤمن بوده و در راه رسيدن به رضاي پروردگار تلاش شايسته بنمايد و به سبب هواي نفس و سستيهاي عارضه خللي در كارش ايجاد نگردد. زيرا كه خداوند عزّوجلّ در آيه فوقالذكر فرموده است: «و سعي لها سعيها»، و صرفاً «سعي» نفرموده است.
اهميت نوافل در شريعت اسلامي
نوافل در شريعت اسلامي از اهميت بسزايي برخورداراند. بر همين اساس پيامبر صليالله عليه وسلم هم در گفتار و هم در عمل به عبادات نفلي توجه و عنايت ويژهاي داشته است و حتي از جانب خداوند مأمور گرديده است تا در شب به عبادت خداوند و خواندن نماز اشتغال داشته باشد. همچنين خداوند عزّوجلّ به پيامبر گرامياش دستور ميدهد: «فإذا فرغت فانصب و إلي ربك فارغب»[انشراح: 8 ـ 7]؛ پس هنگامي كه (از كار و بارت) فراغت يافتي (در پرستش و عبادت پروردگارت) بكوش، و به سوي پرودگارت بگراي (و در نزد او الحاح و تضرع كن).
يعني هنگامي كه از محنت دعوت و تبليغ احكام فارغ گشتي، براي محنت ديگري آماده باش، يعني به نماز، ذكر الله و دعا و استغفار مشغول باش.
مفتي محمدشفيع عثماني رحمهالله در اين باره مينويسد: بزرگترين عبادت براي حضرت رسول اكرم صليالله عليه وسلم آن بود كه به دعوت و تبليغ بپردازد و در انديشة اصلاح خلق باشد و راه راست را به آنان بنماياند. اما اين عبادت در رابطة با خلق و اصلاح آنان بود، و اين آيه به پيامبر صليالله عليه وسلم يادآور ميشود كه تنها به اين عبادت اكتفا نكند بلكه هر گاه فرصت يافت، بدون واسطة خلق و در خلوت به عبادت خداوند مشغول شود و در هر كاري از ايشان خواستار كاميابي باشد كه مقصود اصلي از خلقت انسان تخلق به اخلاق الهي و عبادت بدون واسطه الله تعالي ميباشد. علت ذكر بخش اول يعني فراغت از عبادت به واسطة خلق همين بوده است كه اين امر بنا بر ضرورت و نياز است و امكان فارغ شدن از آن وجود دارد اما كار دوم يعني توجه الي الله چيزي است كه مؤمن هيچگاه از آن فارغ نميگردد بلكه بايد تمام عمر و توانايي خود را در اين زمينه صرف كند.
از آية فوق اين امر نيز ظاهر ميگردد كه علما و دعوتگراني كه به تعليم و تبليغ و اصلاح خلق اشتغال دارند نبايد از اين امر غفلت ورزند كه بعضي اوقات در خلوت به سوي خداوند توجه كرده به ذكرالله و عبادت مشغول گردند و وقت خاصي را براي اين كار اختصاص دهند، چنانكه سيرة علماي سلف شاهد چنين سلوكي است و بدون آن تعليم و تبليغ نيز مؤثر نخواهد بود و نور و بركتي نخواهد داشت.
«فانصب» از «نصب» گرفته شده كه معناي اصلياش خستگي و كوفتگي است و اشاره به اين امر دارد كه عبادت و ذكر الله تا حدي بايد انجام گيرد كه از آن مقداري مشقت و خستگي نيز احساس شود، و انجام عبادت نبايد بر حالت سرخوشي و تا زمان راحت نفس و جسم منحصر باشد. پايبندي به هر وظيفه يا معمولي از ذكر و عبادت خود موجب نوعي مشقّت و خستگي است گر چه مختصر باشد.(1)
نوافل وسيلة تقرب به الله تعالي
لاجرم كسي كه همواره دروازة رحمتهاي الهي را بكوبد و سر از آستان آن ذات بيهمتا بر ندارد، بدو نزديكتر ميگردد و خداوند عزوجل نيز چنين انسانهايي را مورد استقبال قرار داده و با رحمت و رضاي خويشتن آنان را مينوازد، و هر كس سهم بيشتري داشته باشد تقرب بيشتري نصيب او خواهد شد. بويژه هنگامي كه آدمي سر به سجده ميافكند از تمامي حالات به خداوند نزديكتر ميشود. حضرت ابوهريره رضياللهعنه روايت كرده است كه آنحضرت صليالله عليه وسلم فرمودند: «أقرب ما يكون العبد من ربه تعالي و هو ساجد، فأكثروا الدعاء»(2)؛ نزديكترين حالت بنده با پروردگارش در حالت سجده است، پس در اين حالت بسيار دعا كنيد.
پيغمبر اكرم صليالله عليه وسلم نماز را سبب سردي و روشنايي چشمان خويش عنوان كردند، بدان جهت كه در سجده با خداوند عزّوجلّ بسيار نزديك ميشود و به محبوب خويش ميپيوندد و در واقع نماز پل ارتباطي خالق و مخلوق است.
عارف برجسته شيخ ابنعطاءالله اسكندري ميفرمايد: چرا گمان ميشود كه چيزي در ميان او و ربش حجاب قرار ميگيرد در حالي كه به نسبت هر چيز ديگر به او نزديكتر است.(3)
اهتمام به نوافل در واقع فراتر از وظيفه و در جهت تقرب حاصل كردن به خداوند عزوجل ميباشد، و نماد عشق و شيدايي به محبوب حقيقي است كه به اين شكل تجلي پيدا ميكند. حضرت رسولاكرم صليالله عليه وسلم فرمودند كه ارشاد خداوند است: «ما يزال عبدي يتقرب إلي بالنوافل حتي أحبه فإذا أحببته كنت سمعه الذي يسمع به و بصره الذي يبصر به و يده التي يبطش بها و رجله التي يمشي بها و إن سألني لأعطينه و إن استعاذني لأعيذنه»(4)؛ بندة من همواره با نوافل به من تقرب ميجويد تا جايي كه او را دوست ميدارم، پس وقتي او را دوست بدارم، شنوايي او ميشوم كه با آن ميشنود، بينايش كه با آن ميبيند، دستش كه با آن ميگيرد، پايش كه با آن راه ميرود، و اگر از من چيزي بخواهد حتماً به او عنايت خواهم كرد و اگر به من پناه بجويد حتماً او را پناه خواهم داد.
علامه سيدابوالحسن علي ندوي مينويسد: اهتمام ورزيدن به نمازها و كثرت نوافل و ذوق عبادت در زمينة صفاي نفس، بالندگي روح، اتصال با عالم قدسي و حصول تجليات رباني چنان سهمي دارد كه هيچ چيز ديگري ندارد. با نوافل و طاعات، عجز و انكساري بنده در پيشگاه خداوند ظاهر ميگردد و همچنين خوف و محبت خداوند پيدا ميشود و از صفات و عادات حيواني توفيق رهايي حاصل ميگردد كه سرچشمه هر ظلم و ستم، معصيت و سركشي، و نفسپرستي و نافرماني هستند.(5)
نتيجة اهتمام ورزيدن به نوافل و عبادات، تقرب به خداوند عزوجل است و اين تقرب فوايد بيشماري خواهد داشت بويژه آنكه خداوند عزوجل در بهشت برين او را جايگاهي بس والا و نيك عطا ميگرداند و ديگر آنكه در بهشت همراه پيامبر گرامي صليالله عليه وسلم ميباشد. چه فضل و نصيبي برتر و بهتر از اينكه پس از رضايت خداوندي در بهشت همراهي آنحضرت صليالله عليه وسلم نيز حاصل گردد.
در صحيح مسلم از ابوفراس ربيعه بن كعيب اسلمي، كه از شاگردان مدرسة صفه و خادم آنحضرت صليالله عليه وسلم بود، چنين روايت شده است: من شبها نزد آنحضرت صليالله عليه وسلم حاضر شده و نيازها و اسباب وضوي ايشان را فراهم ميكردم. روزي آنحضرت صليالله عليه وسلم فرمودند: از من چيزي بخواه! من گفتم: رفاقت تو را در بهشت ميخواهم. فرمودند: اين را بگذار و چيزي ديگر بخواه! من گفتم: من همين را ميخواهم. آنحضرت صليالله عليه وسلم فرمودند: پس با كثرت سجده (= خواندن نمازهاي نافله) مرا ياري فرما.(6)
همچنين نوافل در تعميق پايههاي ايماني و تثبيت بنياد فرايض و اعمال ديگر نقش حفاظتي و مهمي را ايفا ميكنند به همين جهت آنحضرت صليالله عليه وسلم بسيار بدان اهميت ميدادند.
جبران كاستيها با نوافل
براي تكميل كاستيها در انجام فرايض و حفاظت از آنها لازم است كه به طور ويژه به نوافل توجه و اهتمام مبذول گردد. علامه ندوي مينويسد: در نماز قبل و بعد از فرايض، نمازهاي ديگري نيز هستند كه آنها را سنن راتبه ميگويند، اين نمازها از آنحضرت صليالله عليه وسلم ثابت هستند و آنها را در زمان اقامت با پايبندي ادا كردهاند. مثال اين نمازها، مثال خندقهايي است كه براي حفاظت از قلعهها و دژها در چهار طرف آنها كنده ميشوند تا مانع نفوذ دشمن به داخل شهر گردند. هر كس به اداي سنتها اهتمام ورزيد، از نماز فرض به طريق اولي محافظت ميكند و به آن اهتمام ميورزد، و كاستيها و ضعفهاي فرايض با اداي نوافل جبران ميگردد.(7)
از حضرت رسول صليالله عليه وسلم روايت شده است: نخستين چيزي كه در روز قيامت از بنده پرسيده ميشود نماز است؛ اگر وضعيت نماز خوب باشد شخص كامياب ميگردد، اما اگر وضعيت نمازش خوب نباشد شخص ناكام و نامراد ميگردد. اگر در فرايض او كاستي باشد خداوند عزوجل ميفرمايد: بنگريد كه بنده من نفل دارد يا خير؟ وانگهي كاستيهاي فرايض با آن بر طرف ميگردد. در خصوص بقية اعمال نيز چنين ميشود.(8)
حكمت ديگري كه در نوافل وجود دارد آنست كه هر كس به نوافل اهتمام ورزد به فرايض بيش از آن اهميت ميدهد و هرگز به ترك فرايض يا يكي از فرايض راضي نخواهد شد. اما اگر فقط به فرايض اكتفا كند رفته رفته در فرايض نيز سستي و كاستي رخنه ميكند.
اهتمام پيامبر اكرم صليالله عليه وسلم به نوافل
حضرت رسولاكرم صليالله عليه وسلم با توجه به مسئوليت خطيرش در قبال امت و مقام بلند و ارجمندش در پيشگاه خالق و مخلوق، در زمينة عبادات و نوافل نيز بيش از همه اهتمام ميورزيد. بسياري از خطابهاي قرآني نيز در اين خصوص متوجه آنحضرت صليالله عليه وسلم بود، به همين جهت ايشان به نوافل و نماز شب اهميت بسيار ميدادند كه بر اثر آن پاهاي مبارك ايشان متورم گرديد. حضرت عايشه رضياللهعنها فرمود: اي رسول گرامي! خداوند گناهان گذشته و آيندهات را معاف كرده است، پس چرا تا اين حد خودتان را زحمت ميدهيد؟ حضرت رسول صليالله عليه وسلم فرمودند: «أفلا أكون عبداً شكوراً»؛ آيا بندة شكرگزاري نباشم.
از اين گفتار آنحضرت صليالله عليه وسلم روشن ميگردد كه توجه و عنايت به نوافل به نوعي شكرگزاري از خداي عزّوجلّ است، و حضرت رسول صليالله عليه وسلم در اين زمينه نيز پيشتاز امت بودند.
اهتمام و اعتماد اسلاف امت به نماز و نوافل
با نگاهي هر چند گذرا به سيرة نامداران و صالحان تاريخ اسلام درمييابيم كه سعي و تلاش آنان نيز در راستاي تقرب به خداي عزّوجلّ به وسيله طاعات و عبادات نفلي در درجة بسيار بالايي قرار داشته است. آنان نيز به فرايض اكتفا نميكردند و همواره روح و روان خويش را با شراب طهور معرفت و آب گواراي عبادات نفلي صفا ميبخشيدند و براي اداي نوافل خستگيها را به جان ميخريدند. حتي برخي از آنان چنان با نماز و نوافل مأنوس بودند كه از عدم امكان عبادت كردن در قبر و پس از مرگ ناراحت بودند.
از ثابت بناني (رحمهالله) روايت شده است كه ميگفت: پروردگارا اگر براي كسي اجازه نماز خواندن در قبر ميدهي پس مرا اجازه ده.(9)
علامه ندوي مينويسد: براي يك مسلمان لازم است كه نماز را مؤنس و معين و مددگار خويش بپندارد؛ هر گاه براي او مشكلي پيش آمد، فكر و پريشانياي لاحق گشت و يا با مصيبتي و امتحاني دچار شد، فوراً دروازه خداوند كريم را بكوبد و تا وقتي كه به مرادش نرسيده اين دروازه را رها نكند. حال صحابه كرام و تابعين در امر نماز اين چنين بود. آنان بر نمازشان اعتمادي فوقالعاده داشتند، افزونتر از اعتماد سرباز به شمشيرش و اعتماد توانگر بر دارايياش و اعتماد كودك بر آه و گريهاش كه به آساني شفقت مادر را به سوي خويش متوجه ميكند. و اين امر طبيعت ثانوي آنان شده بود كه بدون هر گونه تكلف و تصنع و خودنمايي بروز ميكرد. هر گاه خوف و يا اضطرابي آنان را فرا ميگرفت، يا در ميدان جنگ با لشكري تمام عيار مواجه ميشدند، يا در فتح و پيروزي تأخير ميافتاد، فوراً به نماز ميايستادند و خويشتن را در دامان رحمتهاي الهي ميانداختند و طلب گشايش و فتح و پيروزي ميكردند.(10)
حضرات صحابه رضياللهعنهم چنان به نوافل اشتغال داشتند كه به «رهبان الليل و فرسان النهار» شهرت يافتند. زيرا آنان اين گفتار آنحضرت صليالله عليه وسلم را شنيده بودند كه به يكي از ياران خود فرمودند: «يا فلان لاتكثر النوم بالليل فإن كثرة النوم بالليل يدع صاحبه فقيراً يوم القيامة»(11)؛ اي فلان! تمام شب را با خواب سپري مكن، زيرا خواب زياد در شب صاحبش را در روز رستاخيز نادار و بيتوشه رها ميكند.
دربارة حضرت عمر رضياللهعنه روايت شده است كه در نماز شب آيههايي از قرآن مجيد را تلاوت كرده و چنان ميگريست كه از شدت خوف الله تعالي بر زمين ميافتاد و بيمار ميشد و مردم به عيادت ايشان ميآمدند.(12)
امام ذهبي با سند خود از قاسم بن معن روايت كرده است كه امام ابوحنيفه در نماز شب بار بار اين آيه را تلاوت ميكرد: «بل الساعة موعدهم و الساعة أدهي و أمر»(13)، و ميگريست و تا بامداد به دعا و نيايش مشغول بود.(14)
همچنين دربارة امام ابوحنيفه در روايات موثق و مستند(15) آمده است كه حدود چهل سال نماز صبح را با وضوي نماز عشا ادا ميكرد و تمام شب را به تفكر و طاعت و عبادت ميگذراند.
خداوند عزّوجلّ دربارة صحابه و ياران آنحضرت صلياللهعليه و سلم فرموده است: «تتجافي جنوبهم عن المضاجع يدعون ربهم خوفاً و طمعاً و مما رزقناهم ينفقون فلا تعلم نفس ما أخفي لهم من قرة أعين جزاءً بما كانوا يعملون»(16)؛ پهلوهايشان از بسترها جدا ميشود (و به نيايش شبانه برميخيزند و) پروردگارشان را با بيم و اميد ميخوانند و از آنچه روزيشان كردهايم انفاق و بخشش ميكنند. پس هيچ كس نميداند كه از آنچه ماية روشني چشمهاست چه چيزي براي آنان نهان داشته شده است كه به [پاس] آنچه ميكردند [پاداش يافتند].
همچنين ابنكثير و ذهبي با اسانيد صحيح روايت كردهاند كه امام احمدبنحنبل، امام اهلسنت و جماعت، در شبانهروز سيصد ركعت نماز ميخواند.(17) در مورد امام ابويوسف كه قاضيالقضات دوران خود بود نيز چنين روايت شده است.
حضرت سعيد بن مسيب در سكرات موت ميفرمود: به خدا سوگند مدت چهل سال است كه هنگام اذان مؤذن در مسجد رسول صليالله عليه وسلم حاضر بودهام.
حضرت جنيد بغدادي را كسي پس از وفات در خواب ديد و از ايشان پرسيد: چه خبر اي ابوالقاسم؟ فرمود: «طاحت تلك العبارات و فنيت تلك الإشارات و ما نفعنا إلا ركيعات ركعناها في جوف الليل»(18)؛ تمامي عبارات و گفتارها از بين رفتند، اشارات و كوششهاي دقيق علمي نيز بر باد فنا شدند و به ما نفعي نرساند مگر همان نمازها و ركوعهايي كه در دل شب به اداي آن توفيق يافتيم.
در احوال شيخالاسلام ابنتيميه آمده است كه هر گاه در فهم مطلبي با مشكل مواجه ميشد، به محلهاي دور افتاده و مسجدي گمنام ميرفت و در آنجا به نماز مشغول ميگشت و در سجدههاي طولاني چنين دعا ميكرد: «يا معلم ابراهيم علمني». و بر اين امر شادمان بود كه فقير اين دروازه است و اين هنر را نسل اندر نسل به ارث برده است. گاه در دعا و مناجات خود اين شعر را ميخواند: أنا المكدي أنا المكدي/ و هكذا كان أبي و جدي [من سائل دروازة اويم/ و پدر و جدم نيز چنين بودهاند].(19)
مجاهدان و بزرگمردان تاريخ اسلام نيز در احياي شبها و اداي نوافل سخت كوشا بوده و با عالم قدسي انسي ويژه داشتند.
دربارة تيپو سلطان آمده است كه با وجود مشغوليت در جنگها و معركهها پس از بلوغ هيچ نمازي از ايشان قضا نشده بود و همواره چه در ميدان جنگ و چه در وضعيت عادي تلاوت بعد از نماز فجر را هرگز رها نكرده و همواره با وضو بود.(20)
شيخ وقت خود خواجه قطبالدين بختيار كاكي قبل از وفات وصيت كرد كه نماز جنازة مرا كسي بخواند كه همواره عفيف بوده، سنتهاي قبل از نماز عصر هيچگاه از او فوت نشده باشد و همواره در نماز جماعت تكبير اولي را دريافته باشد. هنگام نماز جنازه وقتي اين وصيت خواجه قطبالدين اعلان شد، شاه بزرگوار و مشهور سلطان شمسالدين التمش نيز اين اعلان را شنيد، مقداري ساكت ماند تا شخص ديگري با اين ويژگيها سعادت اداي نماز بر جنازة خواجه را حاصل كند، اما وقتي هيچ كس جلو نيامد، سلطان شمسالدين التمش ناچار جلو رفت و گفت: تمناي من آن بود كه كسي از حال من آگاه نشود اما ظاهراً در برابر حكم خواجه چارهاي نيست. لذا جلو رفت و نماز جنازه را ادا كرد.(21)
نمونههايي از عبادات نفلي
عبادات نفلي به آن دسته از عبادات گفته ميشود كه در حد فرايض و واجبات نيستند، اما در كتاب و سنت ثواب بيشماري براي آنها ذكر گرديده و به انجام آنها ترغيب و تشويق فراواني شده است. مانند نمازهاي نفلي، روزههاي نفلي، صدقات نفلي و عبادات ديگري كه جنبة فرضيت و وجوب ندارند.
در اينجا به عنوان نمونه به پارهاي از عبادات نفلي اشاره ميشود:
1ـ نماز تهجد/ نماز شب: نماز نافلهاي كه در پايان شب قبل از دميدن سپيدة صبح خوانده ميشود و ترغيب و تشويق بيشماري درباره آن آمده است.
2ـ سنتهاي غيرمؤكده: نمازهايي كه قبل و يا بعد از نمازهاي فرضي خوانده ميشوند؛ مانند چهار ركعت سنت غيرمؤكده قبل از فرض عصر.
3ـ تحيةالوضوء: دو ركعت نمازي كه پس از وضو گرفتن به عنوان تحيةالوضوء خوانده ميشود.
4ـ تحيةالمسجد: پس از ورود به مسجد ركعاتي نفلي به عنوان تحيةالمسجد خوانده ميشود.
5ـ نماز إشراق: نماز نفلياي كه اندكي پس از طلوع خورشيد خوانده ميشود و ثواب زيادي دارد.
6ـ نماز چاشت: نماز نفلياي كه چند ساعت پس از طلوع آفتاب تا قبل از وقت ظهر خوانده ميشود.
7ـ نماز حاجت: نمازي كه آدمي به منظور برآورده شدن حاجت و نياز خود ميخواند و با اداي دو ركعت يا بيشتر حاجت و نياز خويش را نزد پروردگار مهربان و غفور مطرح كرده و براي برآورده شدن آن دعا ميكند.
8 ـ نماز استخاره: وقتي كسي ميخواهد كار مهمي انجام دهد، يا از ميان چند كار و يا چند گزينه در امر ازدواج يا هر امر خير ديگر، آنچه را كه به خير و صلاحش است انتخاب كند، مستحب است كه دو ركعت نماز به نيت استخاره خوانده و سپس دعاي استخاره را بخواند و از خداي عزّوجلّ بخواهد كه او را در انتخاب درست و انجام هر چه بهتر كارش كمك و راهنمايي كند.
9ـ نماز خسوف و كسوف: نمازي كه به هنگام ماه گرفتگي و خورشيد گرفتگي خوانده ميشود.
10ـ شش ركعت نماز نفل كه پس از نماز مغرب خوانده ميشود و داراي ثواب فراواني است.
11ـ روزههاي نفلي: مانند روزه گرفتن روز عرفه، روزه گرفتن شش روز پس از رمضان در ماه شوال، روزههاي روز دوشنبه و پنجشنبه، روزة روزههاي تاسوعا و عاشورا و يا دهم و يازدهم محرم، روزة سه روز مياني هر ماه و ... .
12ـ صدقات نافله: حضرت رسول اكرم صليالله عليه وسلم در اين باره فرمودند: «إنّ في المال حقاً سوي الزكاة»؛ در مال علاوه از زكات فرضي، حقوق نفلياي وجود دارد كه اداي آن پسنديده است.
وظيفة دعوتگران و مصلحان
تاريخ امت اسلامي گواه است، آنان كه در انديشة صلاح و اصلاح امت بودهاند، خود شهسوار عرصة عبادت و بندگي بوده و قلب و جانشان همواره از آب گواراي سلسبيل معرفت الهي سيراب ميشده است. و كسي موفقيت و درخشندگي بيشتري داشته كه از سهم افزونتري در محراب انابت و عبادت نصيب برده و راهرو جانفداي راه تقوا و پرهيزگاري بوده است.
بنابراين دعوتگران، علما و مصلحان امت كه خواهان خدمت به جامعه اسلامي و امت اسلامي هستند بايد همواره سيرت اسلاف امت و رادمردان مكتب اسلام را چراغ راه خويش قرار دهند و نبايد كارهاي ديگر ديني از قبيل درس و تدريس، دعوت و تبليغ، تحقيق و پژوهش و يا اشتغال به امور عامالمنفعه، از عنايت به عبادات و نوافل مانع آنان شود. بلكه زندگي اصحاب كرام رضياللهعنهم كه ستارگان هدايت و اسوههاي ايمان و اعتقاد بودند همواره پيش روي ما باشد؛ آنان اگر در ميدان جهاد بودند، يا به امر دعوت و اصلاح و تعليم و تعلم مشغول بودند، و يا اگر به كسب و كاري اشتغال داشتند، همواره عبادتگزاراني فروتن و زاهداني شب زندهدار بودند، و اين راه را راه وصول اليالله و طريق مستقيم رسيدن به حق و حقيقت ميپنداشتند.
پس بر هر مؤمن و مسلماني لازم است كه در راستاي عبادت پروردگار و اهتمام به نوافل قدمي راسخ و بلند داشته باشد تا زندگي او از نور و معنويت سرشار گردد.
--------------------------------------------------------------------------------
1ـ مفتي محمدشفيع عثماني، تفسير معارفالقرآن، ج 8، ص: 773 ـ 772، ادارة المعارف كراچي.
2ـ رواه مسلم و ابوداود و النسايي.
3ـ اكمال الشيم، ابن عطاءالله اسكندري، ص: 238، اداره اسلاميات لاهور.
4ـ بخاري: 2/1185، باب التواضع؛ و مسند احمد و الطبراني في المعجم الاوسط.
5ـ سيدابوالحسنعلي ندوي، اركان اربعه، ص:123 ـ 121، مجلس نشريات اسلام كراچي.
6ـ رواه مسلم في الصلوة.
7ـ اركان اربعه، ص: 112.
8ـ رواه الترمذي و النسايي.
9ـ ابنجوزي، المدهش، 2/509.
10ـ اركان اربعه، ص: 115.
11ـ امام ابوحامد غزالي، المنقذ من الضلال، ص:163، رسالة ايها الولد المحب، المكتبة العصريه، بيروت.
12ـ ابنجوزي، مناقب اميرالمؤمنين عمربنخطاب، ص:197، دار مكتبة الهلال.
13ـ قمر: 46.
14ـ شمسالدين ذهبي، سير اعلام النبلا، 6/535، دارالفكر.
15ـ موفق مكي، مناقب الامام ابيحنيفه، ص: 212، دارالكتاب العربي. علامه جلالالدين سيوطي، تبييضالصحيفه، ص: 105، ادارة القرآن كراچي. ابنحجر هيتمي مكي، الخيرات الحسان، ص: 84، ايچايمسعيد كراچي.
16ـ سجده: 16.
17ـ دكتر عائض بن عبدالله القرني، و جاءت سكرة الموت بالحق، ص123، دار ابنحزم.
18ـ المنقذ من الضلال، ص:159.
19ـ ابنقيم جوزية، مدارج السالكين: 1/296؛ اركان اربعه ص: 116.
20ـ واضح رشيد ندوي، سلطان تيپو شهيد، ص:67، مجلس تحقيقات و نشريات لكنو.
21ـ ابنالحسن عباسي، كتابون كي درسگاه، ص:93 ، مكتبه عمر فاروق.
به نقل از: نشريه نداي اسلام
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|