Untitled Document
 
 
 
  2024 Nov 21

----

19/05/1446

----

1 آذر 1403

 

تبلیغات

حدیث

 

معجزه پيامبر اكرم صلى الله عليه و سلم هست كه دست مباركشان را روى سلمان فارسى گذاشت و فرمودند: " لَوْ كَانَ الْإِيمَانُ عِنْدَ الثُّرَيَّا لَنَالَهُ رِجَالٌ مِنْ هَؤُلَاءِ " (متفق عليه)، يعنى: " اگر ايمان در ستاره ثريا بود مردانى از اينها (يعنى اهل فارس) به آن دست مييافتند".

 معرفی سایت

نوار اسلام
اسلام- پرسش و پاسخ
«مهتدين» (هدايت يافتگان)
اخبار جهان اسلام
تاریخ اسلام
کتابخانه آنلاین عقیده
سایت اسلام تکس - پاسخ به شبهات دینی
خانواده خوشبخت
شبکه جهانی نور
سایت خبری تحلیلی اهل سنت
بیداری اسلامی
صدای اسلام

 

 

 

  سخن سایت

قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) ‏عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين».
امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل».

لیست الفبایی     
               
چ ج ث ت پ ب ا آ
س ژ ز ر ذ د خ ح
ف غ ع ظ ط ض ص ش
ه و ن م ل گ ک ق
ی
   نمایش مقالات

الهیات و ادیان>فرقه ها و مذاهب>نصرانیت

شماره مقاله : 1318              تعداد مشاهده : 450             تاریخ افزودن مقاله : 7/11/1388

 نصرانيت CHRISTIANITY
تعريف:
نصرانيت همان دين مسيحيت است كه بخاطر تكميل رسالت موسى علیه السلام، وپيره ساختن تعاليمي كه در تورات آمده بود، بالاي عيسى علیه السلام نازل گرديد، اين دين به سوي بني اسرائيل فرستاده شده بود وبه سوي تهذيب وجداني و ترقي عاطفي و نفسي دعوت مينمود، ولي به سرعت اصول خود را از دست داد و آن باعث شد كه دست تحريف و تغيير به سوي آن دراز شود، همين بود كه با خلط شدنش به عقايد وفلسفه هاي شركي، از شكل و صورت آسماني خود خيلي دور گرديد.


تأسيس وافراد برازنده :
-زكرياu: وي يكي از انبياء بني اسرائيل بود، براي خدمت بيت المقدس در فلسطين كمر بسته بود، و براي سرپرستي مريم برگزيده شد،  و در حالت پيري خداوند يحيى علیه السلام را برايش داد.
-يحيى ( يوحنا): يكي از پيامبران بني اسرائيل بود، وي مردم را در نهر اردن تعميد ميداد تا از خطايا و گناهان پاك شوند، تعميد عيسى علیه السلام را نيز خود وي انجام داده بود، به امر پادشاه يهودي فلسطين ( هيردوس) كشته شد، كه سبب آن منع كردن وي پادشاه را از ازدواج با برادرزاده اش بود.
-مريم دختر عمران : عمران يكي از رهبرهاي بني اسرائيل بود، خانمش عقيم بود ولي خداوند برايش مريم را اعطاء كرد، بنابر آن وي نذر نمود كه آن را به خدمت بيت المقدس و عبادت در آن رها كند، خود مريم نيكوكار و پاكي بود كه خداوند وي را بر تمام زنان عالم شرف داد و برگزيد.
-عيسى u: در بيت لحم  ازمادر خود مريم تولد شد، يعني بدون پدر، زيرا خداوند از روح خود در وي دميده بود،  بنابرآن تولد وي به وجه مذكور حادثهء عجيبـي بود كه توسط آن، براي بني اسرائيل كه غرق در ماديات و تعلق اسباب به مسببات شده بودند، درسي داده شد، عيسى علیه السلام از جانب خداوند به حيث پيامبر براي بني اسرائيل مبعوث گرديد، و خداوند وي را با چندين معجزه كه دلالت به پيامبري وي مينمود، تأييد كرد كه  از آنجمله است:
* از گل براي شان صورت پرنده را مي ساخت بعدا در آن ميدميد و به اجازهء خداوند آن گل پرنده مي شد.
* كور مادرزاد و پيس را به اجازهء خداوند شفاء ميداد.
* مردگان را به اجازهء خداوند زنده ميكرد.
* مردم را از آنچه مي خوردند و از آنچه در خانه هاي خويش ذخيره مينمودند، به اجازهء خداوند با خبر ميساخت .
* همچنان توسط نازل ساختن دسترخواني از آسمان بالاي آنان تأييدش نمود، تاعيدي باشد براي اول و آخر شان.
-يهوديان بالايش غضب شدند، و حاكم روماني كه اولا با ايشان رفتاردرشت داشت بعدا برايش دروغ گفتند و افتراء نمودند، و وي را در مقابل عيسى علیه السلام برانگيختند كه بالآخره فرمان صادر نمود تا وي گرفتار شود، و حكم اعدامش را نيز صادر كرد.
-خداوند شكل و صورت عيسى علیه السلام را بالاي يكي از يارانش انداخت كه ميگويند وي ( يهوذاي اسخريوطي) بوده [يعني وي را به صورت عيسى علیه السلام گردانيد] و حكم اعدام بالاي وي جاري شد، و خود عيسى علیه السلام را خداوند به سوي خود بالا برد.
-حواريون دوازده گانه همانطور كه در انجيل متى ذكر شده اند:
1-سمعان، معروف به نام بطرس.       7- توما.
2-اندرواس، برادر سمعان                8-متي عشار.
3-يعقوب بن زبدي.                   9-يعقول بن حافي.
4-يوحنا، برادريعقوب.                10-لباروس ملقب به تداوس.
5-فيليبس.                             11-سمعان قانوني (غيور )
6-برنو لماوس.                         12-يهوذاي اسخر يوطي.
-هفاد فرستاده گان ديگر هم وجود دارد كه ميگويند عيسي علیه السلام آنان را اختيار نموده براي تعليم دادن مسيحيت فرستاده بود.
-ميگويند: يكصدو بيست نفر ديگر بود كه بطرس درميان آنان موعظه وتبليغ نمود، روح آنان مالامال ايمان گرديد، بعدا به دعوت سوي نصرانيت پرداختند، و از ميان آنان توسط قرعه يك نفر در عوض يهوذا تعيين گرديد، و قرعه به نام متياس بيرون شده باوي دوازده حواري تكميل گرديد.
-بولس (شاول ): اين يهودي خبيث وقتي  درنصرانيت داخل شد، در ويران ساختن مفكوره هاي درست مسيحيت نقش مهمي داشت، مثل داخل نمودن عقيده تثليث، قول به الوهيت عيسي علیه السلام واينكه وي ازميان مردگان برخاست وبالا رفت تا درپهلوي راست پدر خود بنشيند، همچنان بدعت عشاء رباني، وغفران گناهان را اختراع نمود، وي دراينكار هاي خود از فلسفه هاي شركي اغريقي استفاده نموده بود، همچنان الوهيت وخدائي روح القدس را اعلان نمود، به سوي عدم ضرورت به ختنه دعوت كرد، قصهء فداء را اختراع نمود[ يعني اين عقيده كه عيسي علیه السلام درفداء  وعوض گناهان انسانهاي ديگر اعدام شد ]، همين شخص بود كه دين مسيحيت را كه خاص به بني اسرائيل بود، دين جهاني ساخت، وي از روي همان بيست ويك رساله، كه مجموع  الرسائل را تشكيل ميدهد ومصدر تشريعي براي نصرانيت به شمار ميرود، چهارده سفر تعليمي نوشت.


افكار ومعتقدات :
اول : كتابها وانجيل هايش :
-تورات: آن عهد قديم است كه اصل واساس دين نصراني به شمار ميرود.
-عهد جديد: يعني انجيل ، انجيل هاي معتبري كه كليساها درقرن سوم ميلادي به آن اعتراف نمودند چهار اند:
1-انجيل متي: متي يكي از شاگردان دوازده گانه بود كه انجيل را به زبان عبراني ويا سرياني نوشته بود، قديمي ترين نسخه ايكه از آن بدست آمده به زبان يوناني است، و دراين نيز اختلاف وجود دارد كه اين انجيل را كه نوشته وكه ترجمه نموده است.
2-انجيل مرقص: نويسندهء آن يوحنا است، كسيكه از ميان همان هفاد نفر برگزيده شده بود، وي در نشر وپخش نصرانيت در انطاكيه، شمال افريقا، مصر، و روما شخص فعالي بود، و درحوالي سال 62م به قتل رسيد.
3-انجيل لوقا: وي طبيب ويا تصويرگري بود از اصل يهودي، كه بابولس درسفر واقامت خود همراه ورفيق بود، واز شاگردان عيسي علیه السلام نمي باشد.
4-انجيل يوحنا: يوحنا ابن صياد وازجملهء حواريين بود، عيسي علیه السلام او را دوست داشت، بعضي ميگويند كه وي يك شخص مجهول الهويه بوده كه درهمان اوائل تاريخ نصرانيت تنها فردي بود كه قائل به تثليث وبه الوهيت عيسي علیه السلام گرديده بود.
-بالاي انجيل هاي چهارگانه چنين ملاحظه ميشود كه آنان مستقيما از املاء عيسي علیه السلام نوشته نشده، ونويسندگانش به آن اندازه داراي اهليت نبوده اند كه از علماء دين باشند، علاوه برآنكه اصل آنان ضائع شده، وكمترين شروط روايت كه يك كتاب ديني آسماني آنرا تقضا ميكند درآنها وجود ندارد.
-اما رسائل عبارت از همان كتب تعليمي است كه نصرانيت معاصر را زيادتر از انجيل ها روشن ميسازد، وآنان را اشخاص مشهور تدوين نموده اند، توجه اين رساله ها به جانب تفسير مظاهر سلوك وانواع شعائر ومراسم درزندگي نصرانيت ميباشد.
-انجيل برنابا: كه معروف به ابن واعظ است، وي لاوي، قبرصي، ويك شخص پاك وپرهيزگار، و ماماي مرقص بود، اولين نسخه ايكه از آن كشف شد دركتابخانهء پنجم بابا سكتس، در روما بود، ولي دراشياء ذيل باديگر انجيل ها مخالفت دارد:
* نزد وي (الله) پروردگار عالم وخالق آسمانها ميباشد.
* ازجملهء اولاد ابراهيم u، ذبيح همانا اسماعيل است، نه اسحاق.
* به پيامبري ونبوت محمد صلی الله علیه و سلم بشارت ميدهد.
* به دار كشيده شدن عيسي علیه السلام را انكار نموده به آن قائل نيست، بلكه ميگويد: خداوند شبه و صورت وي را به يهوذاي اسخر يوطي انداخت.
* به ختنه تشويق مينمايد.
* عيسي علیه السلام را به حيث يك پيامبر مي شناسد، نه زياده ازآن.
اين انجيل به عربي نقل داده شده و به عربي چاپ شده است.


دوم : اجتماعات نصرانيت : 
اجتماعات نصرانيت شورائي است كه گاه گاهي اين شوراها بخاطر گذاشتن قوانين، وصدور فتواها برگذار ميگردد،  در حقيقت اين شوراها هيئة تشريعي است، چيزي را بخواهد حلال ميسازد و چيزي را كه بخواهد حرام مينمايد، از مهمترين آن اجتماعات ذيل ميباشد:
1-اجتماع نيقيه 325م، در اين اجتماع چنين فيصله به عمل آمد كه تنها مسيح پروردگار است.
2-اجتماع اول قسطنطينيه 381م: در اين اجتماع فيصله نمودند كه روح القدس اله و پروردگار است.
3-اجتماع اول افسس 431م: در اين اجتماع گفتند كه مسيح دو طبيعت دارد: لاهوتي و ناسوتي.
4-اجتماع خلقيدونيه 451م: در اين اجتماع گفتند كه مسيح دو طبيعت ودو مشيئت دارد.
5-اجتماع رومه 1869م : در اين اجتماع فيصله نمودند كه پاپ معصوم است.
-همينطور اجتماعات يكي بعد ديگري برگذار ميشد، و تاامروز ادامه دارد، كه از اواخر آنان اجتماع روما 1869م واجتماع اقليمي 1967م درجاكرتها بود كه بخاطر امضاء پيمان ميان همه طائفه ها بهدف همدستي براي مقابله بامسلمانان در تمام محافل واجتماعات بين المللي، برگذار گرديده بود،  [يعني فيصله صورت گرفت كه در مقابل مسلمانان همه يك دست و يك زبان باشند].


سوم : فرقه هاي نصراني :
-موحدين : كه آنان عبارت اند از:
* پيروان آريوس كه ميگفت: تنها پدر پروردگار  و خدا است، و پسر مخلوق ميباشد.
* بولس شمشاطي و يارانش در انطاكيه: ايشان ميگويند: عيسى بندهء خدا و فرستادهء وي بوده و يكي از پيامبران خدا عليهم السلام ميباشد.
-نسطوريون: آنان ياران نسطور، بطريرك اسكندريه سال 431م ميباشند، وي ميگفت: مريم فقط انساني را زاده است، بناء وي مادر يك انسان ميباشد، نه مادر اله و پروردگار، مذهب نسطوريها تهداب قول به دوطبيعت براي عيسى علیه السلام را گذاشت.
-مذهب كليسا هاي شرقي : «ارثوذكس» كه در حقيقت فعل متقابل در رد عقيدهء نسطور ميباشد، زيرا در اجتماعي كه سال 431م در شهر افسس آسياي صغير برگذار گرديده بود، موافقهء خويش را بر عقيدهء پاپ كيرلس بطرس اسكندريه اعلان نمودند، عقيده ايكه ميگويد: براي عيسى علیه السلام يك طبيعت و يك مشيئت ميباشد.
-مذهب كاتوليك: كه آن مذهب دو طبيعت و دو مشيئت است، اين مذهب متأثر از مذهب نسطوريه ميباشد، روما اين مذهب را پذيرفته، و در اجتماع خلقيدونيه سال 451م برآن پيمان بست.
-مذهب يعاقبه : آنان ميگويند كه مسيح علیه السلام يك طبيعت دارد كه آن عبارت از يكجا شدن لاهوت با ناسوت است.
-مذهب  مارونيه : اين مذهب منسوب به شخصي است كه نامش يوحنا مارون بود،  كسيكه در سال 667م به اين دعوت نمود كه عيسىu دو طبيعت و يك مشيئت دارد، زيرا هر دو طبيعت در يك اقنوم جمع شده بود.
-مذهب پروتستانت : كليساي آنان به نام «انجيليه» ياد ميشود، زيرا آنان تنها انجيل را پيروي مينمايند، و فهم آن را مخصوص به رجال كليسا نميدانند ، اين مذهب حيثيت انقلابي را در مفكورهء نصرانيت دارد كه در قديم آنرا آريوس آغاز نموده بود، بعدا به نسطور مرور نموده در انتهاء به شخصيات كثيري رسيد  و بارزترين آنان لوثر كنج ( 1482-1529م) بود، آنان از حق مغفرت، استحاله، منع نماز بالاي جنازه، مقصور بودن وظيفه و سلطهء كليسا به وعظ وارشاد، و منع استعمال لغت غير مفهوم در نماز، از همهء اينها انكار ميورزند و آن را قبول ندارند.
-بعد از برگذاري اجتماع هشتم  879م كليسا ها به دو بخش عمده تقسيم شدند:
1-كليساي غربي لاتيني بطرسيه، كه رئيس آن پاپ در روما ميباشد.
2-كليساي شرقي يوناني ارثوذكس، كه رئيس  آن بطريرك قسطنطينيه ميباشد.
-سبب تقسيم شدن سؤال آتي بود:
«آيا روح القدس از پدر خارج شده است؟ كه اين نظريهء كليساي شرقي ميباشد».
«يا اينكه روح القدس از پدر و پسر از هر دو خارج شده؟ كه اين نظريهء كليساي غربي است».


چهارم : معتقدات : 
-الوهيت و تثليث : به وجود پروردگار بزرگ خالق عقيده دارند، زيرا در اصل آنان اهل كتاب اند، ليكن همراه با وي پسر ( عيسى علیه السلام) و روح القدس (جبرئيل علیه السلام) را شريك ميسازند، در بيان اين مفاهيم و ربط دادن بعضي از آن به بعض ديگر، كه اقانيم  ثلاثه مينامند، ميان كليساها تفاوت و اختلاف شديدي وجود  دارد،اقانيم سه گانه را چنين  تفسير مينمايند كه آن وحدانيت است در تثليث و تثليث است در وحدانيت.
-روز جزاء: معتقد اند  كه در روز آخرت حساب و كتاب به عيسى بن مريم علیه السلام سپرده خواهد شد، زيرا در ذات وي قدري از جنس بشري وجود دارد كه آن وي را در محاسبهء مردم در مقابل اعمال شان كمك مينمايد .
-دار كشيدن : به عقيدهء آنان عيسى علیه السلام در عوض ديگر مخلوقات به دار كشيده شد و جان سپرد، البته بخاطريكه خداوند علیه السلام از يك طرف بشررا خيلي دوست دارد و از جانب ديگر عدالت كار ميباشد به همين خاطر پسر يگانهء خود را براي نجات جهان از گناهيكه آدم علیه السلام در وقت خوردن از درخت حرام مرتكب شده بود نجات دهد، و عيسىu به رضاي كامل خود به دار آويخته شد و توسط آن بالاي همان خطاء و گناه غلبه حاصل نمود. وي بعد از به دار آويخته شدن دفن كرده شد و بعد از سه روز در حاليكه بالاي موت غلبه حاصل نموده بود برخاست و به طرف آسمان بالا رفت.
-تقديس و تعظيم صليب : صليب شعار آنان بوده و مورد تقديس اكثرشان قرار دارد، كسيكه صليب را با خود دارد به اين معني است كه وي از پيروان عيسى علیه السلام ميباشد.
-روزه : روزه عبارت است از نخوردن طعام چرب و طعاميكه از گوشت درست شده باشد و بايد بخوردن سبزيجات اكتفا شود. مدت و كيفيت روزه از يك گروه به گروه ديگر شان تفاوت دارد.
-نماز: نماز نزد آنان عدد معلومي ندارد ولي بر نماز صبح و شام تأكيد مينمايند، و نماز نزد آنان عبارت است از دعاء ها، تسبيحات و بعضي اشعار. بايد گفت كه انتظام در روزه گرفتن و نماز گزاردن كار اختياري بوده جبري نميباشد.
-تعميد: تعميد عبارت است از فرو رفتن در آب و يا پاشيدن آب بنام پدر [الله ]، پسر [عيسى] روح القدس، كه آن تعبيري است از پاك شدن نفس از گناهان و خطايا.
-اعتراف : آن عبارت است از اعتراف نمودن شخص به تمام گناهاني كه مرتكب شده باشد نزد شخصيت ديني، اين اعتراف عذاب را از انسان ساقط ساخته از گناهان پاكش ميسازد، زيرا آنان ادعا مينمايند كه همين شخصيت ديني براي شخص مذكور از خداوند مغفرت ميخواهد .
-عشاء رباني: چنين ميپندارند كه عيسىu يك شب پيش از دار كشيدنش حواريون را جمع نموده براي شان شراب و نان توزيع نمود، نان را پاره پاره كرد تا ايشان آنرا بخورند، البته شراب اشاره اي بود به خون عيسى علیه السلام و نان به جسدش.
-استحاله ( تبديلي): كسيكه از كليسا در روز نجات [يعني روز نجات بني اسرائيل و خروج شان از مصر كه مصادف است به 14 ابريل] نان بخورد و شراب بنوشد همين نان و شراب در جسم وي داخل گرديده به منزلهء آن ميشود كه در شكم خود گوشت و خون عيسي علیه السلام را داخل كرده باشد و بدين وسيله تعاليم عيسي علیه السلام را در خود مزج كرده است.
-گوشت خنزير را در حاليكه در تورات حرام بود حلال نموده اند، ختنه را  با وجود يكه  در اصل  شريعت شان وجود داشت حرام نموده اند، همچنان سود خواري و شراب نوشي را حلال ميدانند، حرام بودن را در زنا و خوردن حيوان خفه شده، خوردن خون و خوردن آنچه كه بنام بتها ذبح ميشود منحصر نموده اند.
-در اصل دين آنان رهبانيت وجود دارد كه آن دوري از ازدواج ميباشد ليكن رهبانيت را مخصوص رجال دين نموده اند، براي مرد تنها ازدواج نمودن با يك زن را اجازه ميدهند، تعدد ازدواج را كه در اوائل مسيحيت جائز بود منع مينمايند.
-طلاق: طلاق را تنها در صورت زنا نمودن زوجه براي مرد اجازه ميدهند و بعد از آن براي زوجين عروسي نمودن بار ديگر جائز نيست، جدايى و فراقي كه توسط موت بميان ميايد در اين صورت براي همانش كه زنده است جائز ميباشد بار ديگر ازدواج كند، همچنان در صورتيكه يكي از زوجين نصراني نباشد نيز جدائي جائز است.
-جوانب روحي: نصرانيت در اصل بخاطر تربيهء وجدان و رشد جوانب عاطفي  آمده بود كه به سوي  پرهيزگاري و عدم انتقام جويي دعوت مينمود و بر غرق شدن يهوديان در ماديات انكار ميكرد، در انجيل چنين آمده است: (كسيكه بر رخسار راستت كوفت تو رخسار ديگرت را برايش پيش كن، كسيكه قطيفه ات را گرفت از لباست نيز منعش مكن) لوقا 6/28، ليكن على الرغم آن تاريخ نصرانيت پر از قتل و خونريزي ميباشد.
-تكاثر در نسل: آنان گروه هاي نصراني خود را بر تكاثر نسل تشويق مينايند، خصوصا در مناطقيكه اكثريت را تشكيل نميدهند اين امر به وجوب ميرسد.
-چك مغفرت: آن  چكي است كه گناهان قبلي و آيندهء خريدار خود را مغفرت مينمايد و آن مثل سهم شركتها به فروش ميرسد، گاهي براي شخص بنابر همين چك و نظر به مبلغي كه براي كليسا اعطا نموده چند متر اضافه از جنت برايش داده ميشود.
-ارتداد و مقابله به آن: كليسا در مقابل علوم و كشفيات  و طرق جديد در فهم كتاب مقدس مبارزه و مقابله نموده تير خود را در مقابل هر گونه انتقاد رها مينمايد و تمام آنهارا بر ارتداد منسوب نموده و در مقابل همهء اين نظريات به شدت و خوشونت مقابله ميكند.  
 
ريشه هاي فكري واعتقادي :
-اساس آن تورات  است كه آنرا عهد قديم مينامند، و در ميان آن روحيه و تعاليم يهوديت انعكاس نموده است، زيرا نصرانيت بخاطر تكميل يهوديت آمده و خاص نجات دهندهء بني اسرائيل گمراه بود، چنانچه انجيل هاي شان  ميگويد.
-امنيوس ( ت242) بعد از آنكه مسيحيت را پذيرفته بود و دوباره از آن مرتد شده در دين بت پرسي رومانيه داخل گرديده بود، پاره اي از افكار و عقايد شركي را در نصرانيت داخل كرد.
-وقتي رومانيا در دين مسيحيت داخل گرديد، با خود تمام ابحاث فلسفي، و فرهنگ و ثقافت شركي خويش را به مسيحيت نقل داده در آن خلطش نمودند، همين بود كه مسيحيت مختلط گرديد.
-مفكورهء تثليث كه آنرا  اجتماع نيقيه  325م تثبيت و تاييد نمود انعكاسي از افلاطونيهء جديده است كه اكثر افكار خويش را از فلسفهء شرقيه گرفته بود. افلاطون كه متوفي سال 270م بود اثر بارزي بالاي  معتقدات اين دين داشت، افلاطون مذكور در اسكندريه شاگردي نمود، بعد از آن به هند و فارس سفر كرد، وقتي بازگشت نمود باخود ثقافتها و مفكوره هاي گوناگون و مختلطي را آورده بود و از آنجمله اين گفته اش بود كه ميگفت :جهان در تدبير و حركتش تابع سه چيز است:
1-پيدا كنندهء ازلي اول.
2-عقل كه از وي خارج شده است.
3-روحي كه مصدر بوده و تمام ارواح ازآن سرچشمه گرفته اند.
وي با اين نظريهء خود تهداب تثليث را ميگذارد، زيرا  پيدا كننده ازلي همانا خداوند است و عقل عبارت است از پسر [يعني عيسى علیه السلام - به عقيده آنان] و روح  همانا روح القدس ميباشد.
-نصرانيت از دين متراس نيز متأثر گرديده است، اين دين تقريبا شش قرن قبل از ميلاد در فارس وجود  داشته و در تعاليم آن قصه اي مشابه به قصهء عشاء رباني وجود دارد.
-در هندويت: تثليث ، اقانيم، دار كشيده شدن به خاطر كفارهء گناه ، زهد، رهبانيت، دوري از مال بخاطرداخل شدن در ملكوت آسمانها، اينها همه در دين هندو وجود دارد، براي پروردگار نزد آنان سه نام وجود دارد كه عبارت اند از ( فشنو) يعني نگهبان، (سيفا) يعني هلاك كننده، و ( براهما) يعني پيدا كننده. تمام اين چيزها  بعد از تحريف نصرانيت به آن نقل داده شد.
-بودائيه كه پنج قرن از نصرانيت قدامت و سابقه داشت نيز بعضي از معتقدات و افكار خود را به نصرانيت نقل داده است، وقتي مقارنهء اديان مطالعه و بررسي شود مطابقت عجيبـي ميان شخصيت بودا و شخصيت عيسى علیه السلام [طبق تصوير آنان] ظاهر ميگردد ( محاضرات في النصرانية : تاليف أبوزهره، را مطالعه كنيد).
-عقيدهء بابلي هاي قديم نيز در نصرانيت خلط شده، زيرا محاكمه بعل، پروردگار آفتاب ، در آن دين مشابه و مطابق به محاكمهء عيسى علیه السلام در اين دين است.
-ميتوانيم بگوييم  كه نصرانيت [موجوده] از اكثر دين ها و عقايدي كه قبل از آن وجود داشت گرفته شده و همين امر باعث گرديده كه جوهر و صورت اساسي خود را كه عيسىu آنرا از نزد پروردگار عالم آورده بود، از دست بدهد.
انتشار و جاهاي نفوذ : 
-نصرانيت امروزي در اكثر نقاط و بلاد جهان به نشر رسيده است، ودر اين امر آنرا استعمار و تنصير، كه مؤسسات بزرگ جهاني و امكانيات فراوان را در دست دارند، كمك نموده است.
-مذهب كاـتوليكي خيـلي زياد در ايطاليا، بلجيكا، فرانسه، اسپانيا، و پرتقال به نشر رسيده است. 
-كليساي ارثوذكس شرقي اكثر انتشارش در روسيه، بلقان، و يونان ميباشد و مقر اصلي آن قسطنطينيه  است، و تعدادي از كليساهاي مستقل شرقي نيز تابع همين مذهب است.
-و مركز  انتشار پروتستاني آلمان، لندن، دانمارك، هولندا، سويسرا، نرويج، و امريكاي شمالي ميباشد.


 مراجــع :
1-في العقائد و الأديان                     د. محمد جابر عبدالعال الحيني-الهيئة
                                             المصرية- 1971م.
2-محاضرات في النصرانية                   محمد أبوزهرة – ط3-دار الفكر العربي
                                             -مصر.
3-مقارنة الأديان «المسيحية»               د. أحمد شلبي-ط4- النهضة المصرية 
                                             1973م.
4-أضواء على المسيحية                     متولي يوسف شلبي- الدار الكويتية- 
                                             1968م.
5-الملل و النحل                            للشهرستاني-طبعة بيروت.
6-الفصل في الملل  و الأهواء والنحل       لابن حزم.
7-العقائد الوثنية في الديانةالنصرانية         محمد طاهر الثنير.
8-الأديان في كفة الميزان                    محمد فؤاد الهاشمي .
9-أديان العالم الكبرى                       ترجمة حبيب سعيد.
 
مراجــع  بيگانه :
 

1.Ropertson: Pagan Christs.
2.Berry: Religions of the World. 
3.Berry: A History of Freedom of Thought.
4.Pflederer: The Early Christian Conception of Christ.
5.T.W. Doane: Bible Mythology.
6.Harnak: What is Christianity.
7.Encyclopedia of Religion and Ethics.
8- Khwaja kamaluddin: the sources of Christianity. 
 

به نقل از: موسوعه آسان در بيان فرقه ها و گروهها (به زبان فارسی)، نويسنده : دکتر حماد الجهني، مترجم : محمد طاهر (عطائي)، الناشر: مركز الثقافة الإسلامية " بخارى".



 
بازگشت به ابتدای صفحه     بازگشت به نتایج قبل                       چاپ این مقاله      ارسال مقاله به دوستان

اقوال بزرگان     

 احمدبن حنبل رحمه الله فرموده است:   «لاتقلّدنی و لاتقلّد مالکاً و لا الشّافعی و لا الأوزاعی و لا الثّوری، و خذمن حیث أخذوا». (نه از من تقلید کن و نه از مالک و شافعی و اوزاعی و ثوری، بلکه از آنجا که آنها گرفته‌اند،  بگیر). فلانی (113)، و ابن قیم در «الأعلام» (2/302). 

تبلیغات

 

منوی اصلی

  صفحه ی اصلی  
 جستجو  
  روز شمار وقايع
  عضویت در خبرنامه  
پیشنهادات وانتقادات  
همكارى با سايت  
ارتباط با ما  
 درباره ی ما  
 

تبیلغات

آمار

خلاصه آمار بازدیدها

امروز : 9310
دیروز : 5614
بازدید کل: 8799469

تعداد کل اعضا : 608

تعداد کل مقالات : 11123

ساعت

نظر سنجی

كداميك از كانال‌هاى اهل سنت فارسى را بيشتر مي‌پسنديد؟

كانال فارسى نور

كانال فارسى كلمه

كانال فارسى وصال

نمایش نتــایج
نتــایج قبل
 
.محفوظ است islamwebpedia.com تمامی حقوق برای سایت
All Rights Reserved © 2009-2010