|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
الهیات و ادیان>فرقه ها و مذاهب>یزیدیه
شماره مقاله : 1323 تعداد مشاهده : 744 تاریخ افزودن مقاله : 7/11/1388
|
تعريف : يزيديه يك گروه منحرف است كه سال 132هـ در عقب سقوط دولت اموي نشأت نمود، در ابتداء پيدايش خود يك حركت سياسي بود كه بخاطر بازگردانيدن مجد و عزت بني اميه به ميان آمده بود، ولي اوضاع محيط و عوامل جهل گروه را منحرف ساخته به تقديس يزيد بن معاويه و شيطان، كه آنرا ( طاووس ملك) و عزازيل ميگويند، كشانيد.
تأسيس و افراد برازنده : -شروع: وقتي دولت اموي سال 132 در جنگ ( الزاب الكبرى) در شمال عراق سقوط نمود، امير ابراهيم بن حرب بن خالد بن يزيد به شمال عراق فرار نموده شكست خوردگان اموي را جمع كرد، وبه سوي مستحق بودن يزيد در خلافت و ولايت دعوت نمود، و ادعا كرد كه يزيد سفياني منتظري است كه به زمين باز خواهد گشت ، و زمين را بعد از آنكه پر از ظلم شده پر از عدل خواهد نمود. -اينكه منطقهء كردها را به حيث پناهگاه خويش اختيار نمودند سببش اين بود كه مادر مروان دوم كه دولت اموي در دوران وي سقوط كرد، از جمله كردها بود. -عدي بن مسافر : وي در مقدمهء فراريان از سلطهء عباسي بود، از لبنان به حكاريهء كردستان كوچ نمود، نسبش به مروان بن حكم ميرسد، لقبش شرف الدين ابوالفضائل است، با شيخ عبد القادر ملاقات نموده از وي تصوف را اخذ نمود، سال 1073م و يا 1078م تولد گرديده بود و بعد از نود سال زندگي وفات كرد و در لالش در منطقهء شيخان عراق دفن گرديد. -صخر بن صخر بن مسافر : معروف به شيخ ابوالبركات، باكاكايش عدي همراهي نمود، و جانشين وي گرديد، و وقتي وفات كرد در پهلوي قبر كاكايش در لالش دفن گرديد. -عدي بن ابي البركات : ملقب به ابو المفاخر، و مشهور به كردي سال 615هـ/1217م وفات كرد. -پسرش شمس الدين ابومحمد معروف به شيخ حسن جانشين وي گرديد، سال 591هـ/1194م تولد گرديده بود، توسط وي فرقهء يزيديه منحرف گرديد، از دوستي يزيد و عدي بن مسافر به تقديس آندو و تقديس شيطان پرداختند، بعد از آنكه كتاب «الجلوة لاصحاب الخلوة» و كتاب «محك الايمان» و كتاب «هداية الاصحاب» را تأليف كرد در سال 644هـ/1246م وفات نمود، وي نام خود را نيز در كلمهء شهادت داخل كرده بود، چنانچه الحال نزد بعضي از يزيدي ها يافت ميشود. -شيخ فخر الدين برادر شيخ حسن : رياست ديني و فتوا مخصوص اولادهء وي گرديد. -شرف الدين محمد پسر شيخ فخرالدين : وي در سال 655هـ/1257م در حاليكه به سوي سلطان عزالدين سلجوقي روان بود، در راه كشته شد. -زين الدين يوسف بن شرف الدين محمد: به مصر سفر نمود و در طلب علم و عبادت بيرون گرديد، و سال 725هـ در تكيهء عدويه در قاهره وفات كرد. -بعد از آن به سبب جنگهائي كه ميان آنان و ميان مغل، سلجوقي ها، و فاطمي ها واقع گرديد، تاريخ شان پنهان و مجهول گرديد. -در آن دوران شيخ زين الدين ابوالمحاسن ظاهر گرديد، كه نسب خود را به برادر اصلي ابوالبركات عدي ميرسانيد، وي امير يزيديه درشام تعيين گرديد، ملك سيف الدولة قلاوون وي را، بعد از آنكه نظر به كثرت طرفدارانش خطر پنداشته ميشد، زنداني نمود، و درزندان وي وفات كرد. -بعد از وي پسرش شيخ عزالدين آمد، مقر وي درشام بود، به لقب امير الامراء ملقب گرديد، ميخواست كه يك انقلاب امويه را به راه اندازد، بنابرآن سال 731هـ زنداني شد ودر زندان وفات كرد. -دعوت وحركت شان به طور دوامدار مورد شكنجه وفشارحكام قرار گرفت، ومنطقهء شيخان در عراق به حيث مركز يزيدي ها باقي ماند، مخفي كردن اسرار مهمترين نشانه هاي اين طريقه بود. -آخرين رئيس يزيديه، امير ابويزيد اموي توانست كه سال1969م اجازهء بازگشائي مكتبي را براي دعوت يزيديه در بغداد، جادهء رشيد، بگيرد كه هدف از آن زنده ساختن عربيت طائفه اموي يزيدي بود، ووسيلهء رسيدن شان به آن، نشر دعوت قومي همراه با تأييد حقايق روحيه وزمانيه بود، شعار شان عرب اموي القوميه ويزيدي العقيده بود. -آخرين امير براي آنان امير تحسين بن سعيد امير شيخان بود. -ميتوانيم كه كلام را خلاصه نموده بگوييم: اين حركت چندين مرحله را طي نموده است: * مرحلهء اول: حركت اموي سياسي، كه در دوستي يزيد بن معاويه انعكاس كرده بود. * مرحلهء دوم: تبديل شدن حركت به طريقهء عدويه درزمان شيخ عدي بن مسافر اموي. * مرحله ءسوم: پنهان شدن شيخ حسن به مدت شش سال، بعد از آن خارج شدن وي با كتابهايش كه درآنها باشعائر وتعاليم درست اسلامي مخالفت كرده بود. * مرحلهء چهارم : خروج كامل از اسلام، تحريم خواندن ونوشتن، وداخل شدن عقايد فاسد باطني درتعاليم شان.
افكار ومتقدات : اول : مقدمه براي فهم معتقدات يزيديان : -جنگ كربلاه كه درآن حسين بن علي رضي الله عنهما كشته شد، در دوران يزيد واقع گرديده بود. -شيعه ها يزيد را لعنت نموده وي را متهم به زنديق شدن ونوشيدن شراب ميگردند. -بعد از سقوط دولت امويها يزيديه به حيث يك حركت سياسي شروع به كار نمود. -يزيديها يزيد را دوست داشتند ولعنت وي را بد مي ديدند. -بعداً لعنت را مطلقا بد ديدند. -بعد از آن مشكلي پيش روي شان قرار گرفت كه آن لعنت شيطان درقرآن كريم بود، همين بود كه از آن هم انكار كردند ودرهرجاي قرآن كريم كه كلمهء لعن ويالعنت، شيطان ويا پناه خواستن از شيطان وجود داشت، آنرا توسط شمع محو نمودند، ودليل شان اين بود كه اين چيزها در اصل قرآن نبود، بلكه آنرا مسلمانان افزوده اند. -بعد از آن به تقديس وتعظيم شيطان، درحاليكه وي درقرآن ملعون ميباشد، شروع كردند، فلسفهء تقديس شيطان نزد آنان به چند چيز برميگردد كه عبارت اند از: 1-زيرا وي به آدم سجده نكرد، بنابر اين وي - به نظر آنان – اولين موحد ويكتا پرست شمرده ميشود كه وصيت پروردكار را در مورد عدم سجده غيرش، فراموش نكرد، در حاليكه ملائكه فراموش نموده سجده كردند، و امر سجده كردن به آدم علیه السلام يك امتحان بود كه در آن شيطان كامياب گرديده اولين موحد و يكتا پرست شمرده شد، وخداوند در مقابل آن اين پاداش را برايش داد كه وي را طاووس ملائكه و رئيس آنان ساخت. 2-همچنان بخاطر ترس از وي او را تعظيم و تقديس مينمايند، زيرا وي خيلي قوي است به حدي كه در مقابل پروردگار جرأت نموده اوامرش را ترك كرد. 3-همچنان وي را بخاطر شجاعت و دلاوري اش در عصيان و سركشي تمجيد و تقديس مي نمايند. -ابليس آدم علیه السلام را فريب داده وي از درخت ممنوع تناول نمود، بنابرآن شكمش ورم كرد و خداوند وي را از جنت خارج نمود. -شيطان از جنت رانده نشده بلكه خودش بخاطر سرپرستي گروه يزيديه به روي زمين پايين گرديده است.
دوم : معتقدات شان : -پنداشتن شيطان به حيث ( طاووس ملائكه) سبب شده كه آنان تمثال طاووس را كه از مس به شكل خروس، و به اندازهء مشت بسته درست گرديده است، تقديس و تعظيم نمايند، آنان بخاطر جمع نمودن اموال با همين تمثال در قريه ها گشت مينمايند. -درهء لالش در عراق مكان مقدس است كه در ميان كوه هاي بلند واقع گرديده ، بيت عذرى ناميده ميشود، آن دره پوشيده از درختان بلوط و چهار مغز است. -مرجه در وادي لالش مكان مقدس شمرده ميشود، نامش مأخوذ از مرجهء شام است، در بخش شرقي آن كوه عرفات وچشمهء زمزم قرار دارد. -نزد آنان مصحف رش (يعني كتاب سياه) وجود دارد كه در آن تعاليم و عقايد اين گروه ثبت گرديده است. -شهادت نزد آنان : اشهد واحد الله ، سلطان يزيد حبيب الله، «يعني گواهي ميدهم كه خدا يك است و سلطان يزيد دوست خداوند است». -روزه: در هر سال سه روز در ماه كانون اول شرقي روزه ميگيرند كه آن مصادف است با عيد ميلاد يزيد بن معاويه . -زكاة: زكاة توسط طاووس جمع آوري ميگردد كه آن را قوال ها جمع نموده به رياست گروه ميسپارند. -حج : هر سال در دهم ذو الحجه بر كوه عرفات در مرجهء نورانيهء لالش در عراق مي ايستند. -نماز : در شب نصف شعبان [يعني شب برائت] نماز ميگزارند، و آن نمازي است كه عوض نماز تمام سال براي شان ميباشد. -حشر و نشر بعد از مرگ : در قريهء باطط در كوه سنجار خواهد بود، در آنجا ترازوي اعمال نزد شيخ عدي كه با مردم محاسبه ميكند گذاشته خواهد شد، و گروه خود را گرفته داخل جنت خواهد نمود. -به چيزهاي باطلي سوگند ياد ميكنند كه از آنجمله است سوگند به طوق سلطان يزيد، و آن عبارت از يك طرف لباس است. -به قبرها و زيارتها رفت و آمد زياد دارند، مثل قبرهاي شيخ عدي، شيخ شمس الدين، شيخ حسن و شيخ عبد القادر جيلاني، و براي هر قبري خدمتگاراني وجود دارد، آنان در روشن كردن قبرها از تيل و شمع استفاده مينمايند. -ازدواج به اين طريقه ميباشد كه اول عروس از جانب داماد بوده ميشود، بعد از آن خاندان هاي دو طرف آمده قضيه را حل و فصل مينمايند. -رنگ كبود را تحريم مينمايند، زيرا رنگ كبود از بارزترين رنگهاي طاووس ميباشد. -خوردن كاهو، كرم، كدو، فاصيليه، گوشت خروس، گوشت مرغ، ماهي، گوشت آهو، و گوشت خوك را حرام ميدانند، همچنان گوشت طاووس را كه نزد آنان مقدس است حرام ميگويند، زيرا آن مشابه ابليس ميباشد كه وي طاووس ملائكه ميباشد. -تراشيدن بروت را حرام ميدانند، بلكه آنرا دراز و به شكل نامناسبي ميگذارند. -وقتي دائره اي بر زمين در اطراف يزيدي رسم كني وي از آن دائره تا وقتي خارج نمي شود كه بخشي از آن را محوكني، زيرا وي عقيده دارد كه شيطان ترا به اين كار امر نموده است. -خواندن و نوشتن را دين شان تحريم مينمايد، و بر علم صدر [يعني بر حفظ و ياد] اعتماد مينمايند، و اين امر مفضي بر گسترش جهل و بي سوادي در ميان شان گرديده و در انحراف و افراط شان در بارهء يزيد، عدي و ابليس افزوده است. -نزد آنان دو كتاب مقدس وجود دارد كه عبارت اند از: « الجلوة » كه از صفات پروردگار و وصيت هاي وي سخن ميگويد، و ديگر آن «مصحف رش» و يا «كتاب سياه» است، اين كتاب از پيدايش كائنات، ملائكه، و تاريخ پيدايش فرقهء يزيدي و عقيدهء شان صحبت مينمايد. -معتقد اند: همان شخصي كه پسر يزيدي را هنگام ختنه اش در كنار ميگيرد آن شخص برادر مادر پسر ميگردد و بالاي پدر طفل لازم است كه از آن شخص تا وقت مرگ حمايت و دفاع نمايد. -يزيدي در وقت طلوع آفتاب و در وقت غروبش روي به طرف آفتاب دعا مينمايد بعد از آن زمين را بوسيده روي خود را در آن ميمالد، و دعائي هم در وقت خواب نمودن نيز دارند. -آنان عيد هاي خاصي هم دارند مثل : عيد سال نو ميلادي ، عيد مربعانيه، عيد قربان، عيد جماعت ، عيد يزيد، عيد خضر الياس، و عيد بلنده، آنان شبي دارند به نام شب سياه « شفر شك» در آن شب چراغها را خاموش نموده محارم و شراب را حلال ميدانند. -در كتاب هاي خويش ميگويند: «فرمانبرداري نماييد و آنچه خدمتگاران من به شما تلقين مينمايند بپذيريد، و آنرا نزد بيگانگان مثل يهود، نصارا، و مسلمانان افشا نكنيد، زيرا آنان نمي دانند كه تعليم من چيست ، كتابهاي خويش را نيز به آنان ندهيد تا آنان را تغيير ندهند در حاليكه شما نمي دانيد».
ريشه هاي فكري و اعتقادي : -عدي بن مسافر با شيخ عبد القادر جيلاني صوفي ملاقات نموده بود، آنان به حلول، تناسخ، و وحدة الوجود قول نموده اند، قول و عقيدهء شان در بارهء ابليس مشابه به قول حلاج است كه وي ابليس را پيشواي موحدين ميدانست. -دين نصراني را احترام مينمايند، به حديكه دست هاي قسيس ها را ميبوسند و با آنان عشاء رباني را تناول مينمايند ومعتقد اند كه شراب حقيقتا خون عيسى علیه السلام نمي دهند كه ريش نوشندهء آن لمس كرده شود. -«تعميد» را نيز از نصارا اخذ نموده اند، آنان طفل را به چشمهء آبي كه «عين البيضاء» نام دارد بخاطر تعميد ميبرند تا در آنجا تعميد داده شود، بعد از آنكه به يك هفته رسيد وي را به نزد قبر شيخ عدي، آنجاكه زمزم نيز هست برده در آب ميگذارندش و نامش را به آواز بلند گرفته از وي ميخواهند كه طفل، يزيدي و مؤمن به (طاووس ملك) باشد يعني به ابليس. -وقتي اسلام در منطقهء كردستان داخل گرديد اكثر ساكنين آن به دين زردشتي بودند، بعدا تعدادي از تعاليم اين دين وعقيده به سوي يزيديه انتقال داده شد. -عقايد مجوسي وبت پرستي نيز درميان شان داخل گرديد، و يزيد را به مرتبهء خدائي بالا بردند، مراتب نزد آنان قرار ذيل ميباشد : ( الله – يزيد- عدي). -(طاووس ملك) نشانهء وثنى از ابليس است كه نزد آنان از تقديس و تعظيم فوق العاده برخوردار ميباشد. -از شيعه ها «برائت» را اخذ نموده اند كه آن عبارت است از كرهء ساخته شده از خاك، خاكي كه از زاويهء شيخ عدي گرفته شده است، اين كره را هر يزيدي بخاطر تبرك باخود ميداشته باشد، اين كار پيروي از شيعه هاي جعفري است كه آنان نيز با خود خاكي را [بنام خاك كربلا] حمل مينمايند، وقتي يزيدي مي ميرد آن خاك در دهنش نهاده ميشود، و در غير آن وي كافر مي ميرد. -به صورت عمومي: منطقه ايكه اين گروه در آن منتشر گرديده پر از ديانات مختلف ميباشد مثل: زردشتي، بت پرستان، طبيعت پرستان، يهوديت، نصرانيت، پرستندگان آلههء آشور، بابل، و سومر، وصوفيهء اهل خطوه، اين ديانات به درجه هاي مختلف در يزيدي تأثير نموده اند، البته جهل و بيسوادي در انحراف و دوري شان از اسلام افزوده است.
انتشار و جاهاي نفوذ : -اين طائفه كه شيطان را تقديس و تعظيم مينمايند، در سوريه، تركيه، ايران، روس، وعراق منتشر گرديده اند، آنان مسافريني كه نسبتا تعداد شان اندك و ناچيز است، در لبنان، آلمان غرب و بلجيك نيز دارند. -تعداد شان تقريبا به 120 هزار نفس بالغ ميگردد كه هفتاد هزار آن درعراق و باقي در اطراف و اقطار ديگر ميباشند. همهء آنان مرتبط به رياست خاندان اموي ميباشند. -ايشان از جملهء كرد ها ميباشند، مگر بعضي از آنان كه از اصل عربي اند. -زبان شان زبان كردي است و به همين زبان كتابها، دعاها و ملاحظات ديني شان نوشته شده است. -آنان مكتب رسمي و آشكاري دارند بنام « المكتب الاموي للدعوة العربية» كه آن در جادهء رشيد در بغداد موقعيت دارد.
مراجــع : 1-اليزيدية تأليف سعيد الديوه جي. 2-اليزيدون في حاضرهم وماضيهم تأليف عبد الرزاق الحسني. 3-اليزيدية أحوالهم ومعتقداتهم تأليف الدكتور سامي سعيد الأحمد. 4-اليزيدية و اصل عقيدتهم تأليف عباس العزاوي. 5-اليزيدية ومنشأ نحلتهم تأليف أحمد تيمور . 6-اليزيدية تأليف صديق الدملوجي. 7- اليزيديون تأليف هاشم البناء 8-ما هي اليزيدية ؟ و من هم تأليف محمود الجندي- مطبعة اليزيديون؟ تضامن- ط1- بغداد –1976. 9-كرد و ترك وعرب تأليف ادموندز – ترجمة جرجس فتح الله . 10-مباحث عراقية تأليف يعقوب سركيس. 11-الأكراد تأليف باسيل نيكتن. 12-مجموعة الرسائل والمسائل تأليف شيخ الإسلام ابن تيمية . 13-رحلتي إلى العراق تأليف جيمس بكنغهام-ترجمة سليم طه التكريتي . 14-جريدة التآخي العراقية بغداد 16/9/1974م. 15-العراق الشمالي تأليف الدكتور شاكر خصباك. 16-تاريخ الموصل تأليف سليمان الصايغ.
به نقل از: موسوعه آسان در بيان فرقه ها و گروهها (به زبان فارسی)، نويسنده : دکتر حماد الجهني، مترجم : محمد طاهر (عطائي)، الناشر: مركز الثقافة الإسلامية " بخارى".
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|