|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
الهیات و ادیان>مسائل و عقايد اسلامي>شیعه > عصمت انبیاء و غلو رافضیهای امامیه درباره آن
شماره مقاله : 1334 تعداد مشاهده : 360 تاریخ افزودن مقاله : 9/11/1388
|
عصمت انبیاء و غلو رافضیهای امامیه درباره آن
پیامبران در آن چه که از جانب خداوند متعال ابلاغ میدارند، معصوم هستند و این هدف و مقصود رسالت است و رسول کسی است که امر و نهی و خبر خداوند را از جانب او ابلاغ میکند و به اتفاق همه مسلمانان انبیاء در ابلاغ رسالت معصوم هستند به طوری که جایز نیست که در این مورد اندک خطایی صورت گیرد مسلمانان در این زمینه با هم نزاع و اختلاف دارند که آیا جایز است که بر زبان پیامبر سخنی جاری شود که خداوند خطای آن را برطرف کرده و اصلاح کند به طوری که او را بر خطا پایدار نمیکند همان گونه که نقل شده است که بر زبان او این جمله جاری شد «تلک الغرانیق العلی و إن شفاعتهن لترتجی»: «آنها پرندگانی بلندمرتبه هستند و امید به شفاعتشان وجود دارد» سپس خداوند آن چه را که شیطان بر او القا کرد، نسخ نمود وآیاتش را محکم کرد برخی از مسلمانان این امر را جایز نمیدانند و برخی آن را جایز دانستهاند چرا که امر محذوری نیست. پیامبران بر فسق و دروغ پایداری نمیورزند و به طور کلی هر چیزی در نبوت آنان و ابلاغ پیام از جانب خداوند توسط آنان خدشهای وارد کند، مسلمانان بر پاک بودن آنان از این موراد اتفاق نظر دارند و عامه جمهور که گناهان صغیره را بر پیامبران جایز میدانند، میگویند: آنان در پایداری بر این گناهان صغیره. معصوم هستند بنابراین همان طور که در روایت آمده است چیزی که به آنان ضرر برساند. از آنان سر نمیزند: در خبر آمده است: داود بعد از توبه کردن از زمان قبل از آن خطا بهتر شد. و خداوند متعال توبه کنندگان و پاک شوندگان را دوست میدارد و عبد گاهی کار بد انجام میدهد و با وجود آن وارد بهشت میشود. خداوند در قرآن ذکرکرده است که لوط به ابراهیم ایمان آورد و خداوند او را به عنوان پیامبر مبعوث کرد. و شعیب گفت: { إِنْ عُدْنَا فِي مِلَّتِكُمْ بَعْدَ إِذْ نَجَّانَا اللَّهُ مِنْهَا وَمَا يَكُونُ لَنَا أَنْ نَعُودَ فِيهَا إِلا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ رَبُّنَا وَسِعَ رَبُّنَا كُلَّ شَيْءٍ عِلْمًا عَلَى اللَّهِ تَوَكَّلْنَا رَبَّنَا افْتَحْ بَيْنَنَا وَبَيْنَ قَوْمِنَا بِالْحَقِّ وَأَنْتَ خَيْرُ الْفَاتِحِينَ (٨٩)}الأعراف: ٨٩ « اگر ما به آئين شما درآئيم ، بعد از آن كه خدا ما را از آن نجات بخشيده است ، مسلّماً به خدا دروغ بستهايم ( و به گزاف خويشتن را پيروان آئين آسماني ناميدهايم ). ما را نسزد كه بدان درآئيم ، مگر اين كه خدا كه پروردگار ما است بخواهد ( كه هرگز چنين چيزي را هم نخواهد خواست ).»، { وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِرُسُلِهِمْ لَنُخْرِجَنَّكُمْ مِنْ أَرْضِنَا أَوْ لَتَعُودُنَّ فِي مِلَّتِنَا فَأَوْحَى إِلَيْهِمْ رَبُّهُمْ لَنُهْلِكَنَّ الظَّالِمِينَ (١٣)} إبراهيم: ١٣ « كافران ( و سردستگان زندقه و ضلال ، هنگامي كه از راه دليل با انبياء برنيامدند ، به زور متوسّل شدند و ) به پيغمبران خود گفتند : يا به آئين ما باز ميگرديد يا اين كه شما را از سرزمين خود بيرون ميكنيم.» خداوند درباره برادران یوسف آن گونه خبر داده است سپس بعد از توبهشان آنان را پیامبر قرار میدهد وآنان همان اسباط هستند که در سوره بقره، آل عمران و نساء به ما امر شده است که به آن چه که آوردهاند ایمان بیاوریم حال اگر در میان این افراد کسی باشد که پیامبر شود پس معلوم است که پیامبران از دیگران بهترند و این چیزی است که رافضیها و سایرین درباره آن نزاع و اختلاف دارند و میگویند: هر کس گناهی از او صادر گردد پیامبر نمیشود. اما آن چه که کتاب و سنت بر آن دلالت دارند، معتبر است. تکیهگاه آنان در این مورد،آن است که توبه کننده از گناه مورد مذمت و نکوهش و ناقص است که مستحق نبوت نمیباشد هر چند که از باعظمتترین مردم در امر طاعت گردد. واین اصلی است که درباره آن دچار نزاع شدهاند و کتاب و سنت بر بطلان قول آنان در آن مورد دلالت میکنند. بنابراین آنان آن کمال علو و درجات خداوند را که با حقیقت توبه و استغفار و انتقال از کمال به چیزی کاملتر از آن، به آنان عطا کرد. از آنان گرفتند وآن چه را که خداوند در این مورد خبر داده، تکذیب کردند و سخن را از موضع خودش تحریف نمودند و گمان کردند که انتقال آدمی از جهل به علم و از گمراهی به هدایت و از سرگردانی به راه راست یافتن نقص و کمبود است و ندانستند که این از بزرگترین نعمتهای خداوند و بزرگترین قدرت اوست به طوری که بندگان را از نقص به کمال میرساند و این که هر کس مزه خیر و شر را بچشد و هر دو را با هم بشناسد حبش نسبت به خیر و کینه و نفرتش نسبت به شر بیشتر از کسی است که فقط با خیر سروکار دارد همان گونه که عمر س میگوید: «إنما تنقض عری الاسلام عروة عروة إذا نشأ فی الأسلام من لایعرف الجاهلیة»: «هرگاه کسی در اسلام رشد و نمو یابد و جاهلیت را نشناسد، برایش دستاویزهای اسلام یکی یکی دچار نقص و سستی میگردد». امامیه اثناعشریه میگویند: اصول دین چهار تا هستند: توحید، عدل، نبوت و امامت وآنان در توحید، عدل و امامت اختلاف دارند. اما درباره نبوت، غایت آنان این است که همانند سایر امت به نبوت اقرار داشته باشند. اما غلو آنان درباره پیامبران مورد توافق هیچ کس نیست مگر این که از عبادت پیشگان جاهل اهل غلو که میان آنان و رافضیها اشتراکاتی در غلو و جهل و پیروی از چیزی که صحتش معلوم نشده است، وجود دارد و این دو گروه در این مورد همانند نصاری هستند.[1]
[1] - ج(1)ص(174، 306) ج(4) ص(37) ج(2) ص(335، 133).
به نقل از کتاب: آل رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم و اولیای او (موضع اهل سنت و شیعه درباره عقاید، فضیلتها، فقه و فقهای آنان اصول فقه شیعه و فقه آنان)، خلاصه و ترتيب از: محمد بن عبدالرحمن بن محمد بن قاسم، رحمه الله ت 1421 هـ، این بحث از کتاب منهاج السنه نوشته ابن تیمیه رحمه الله اختصار شده است).
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|