Untitled Document
 
 
 
  2024 Nov 21

----

19/05/1446

----

1 آذر 1403

 

تبلیغات

حدیث

 

رسول الله صَلَّى اللَّهِ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ فرموده است: [لَيَنْتَهِيَنَّ أَقْوَامٌ عَنْ وَدْعِهِمْ الْجُمُعَاتِ أَوْ لَيَخْتِمَنَّ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ ثُمَّ لَيَكُونُنَّ مِنْ الْغَافِلِينَ]
 « کسانی که نماز را ترک می کنند، باید از این عمل دست بکشند و گرنه الله تعالی بر دلهای آنها مهر(غفلت) می زند و آنگاه در زمره ی غافلان  قرار می گیرند. »
مسلم  (865)

 معرفی سایت

نوار اسلام
اسلام- پرسش و پاسخ
«مهتدين» (هدايت يافتگان)
اخبار جهان اسلام
تاریخ اسلام
کتابخانه آنلاین عقیده
سایت اسلام تکس - پاسخ به شبهات دینی
خانواده خوشبخت
شبکه جهانی نور
سایت خبری تحلیلی اهل سنت
بیداری اسلامی
صدای اسلام

 

 

 

  سخن سایت

قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) ‏عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين».
امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل».

لیست الفبایی     
               
چ ج ث ت پ ب ا آ
س ژ ز ر ذ د خ ح
ف غ ع ظ ط ض ص ش
ه و ن م ل گ ک ق
ی
   نمایش مقالات

الهیات و ادیان>مسائل و عقايد اسلامي>شیخ الاسلام ابن تیمیه رحمه الله > سخنان شیخ الإسلام ابن تیمیه در مدح و ثناء معاویه

شماره مقاله : 1363              تعداد مشاهده : 576             تاریخ افزودن مقاله : 10/11/1388

 سخنان شیخ الإسلام ابن تیمیه در مدح و ثناء معاویه

شيخ الاسلام ابن تيميه گفته است براي هيچ کس جايز نيست که يکي از اصحاب را مورد لعن و شتم قرار دهد. پس اگر کسي يکي از آنها را مثل معاويه بن ابي سفيان و عمرو بن العاص و افرادي ديگر که در رتبه آنها قرار دارند، و يا اينکه از آنها با فضيلت‌ترند مثل ابو موسي الأشعري و ابوهريره و غير آنها، يا افضل‌تر از آنها مثل طلحه بن عبيدالله و الزبير بن العوام و عثمان و علي و ابوبکر صديق و عمر بن خطاب و عائشه ام المؤمنين –رضي الله عنهم- و غير آنها از ياران رسول الله –صلي الله عليه وسلم- را مورد لعن قرار دهد، آن فرد به اتفاق پيشوايان دين مستحق مجازات فراوان مي‌باشد.
امّا علما در اين حکم اختلاف نظر دارند که آيا مجازاتش کشتن و يا کمتر از آن است.
و همچنين مي‌گويد: مهاجرين، اصحاب از اول الي آخر کسي وجود نداشته که يکي از آنها را به نفاق متهم کند، بلکه همة آنها داراي ايمان بوده‌اند و بر ايمان آنها گواهي داده شده است.
و باز هم مي‌گويد: اما معاويه بن أبي سفيان و امثال وي از آنهائيکه در فتح مکه از طرف رسول الله –صلي الله عليه وآله وسلم- مورد عفو قرار گرفتند و يا بعد از فتح مکه مسلمان شده‌اند مثل، عکرمه بن أبي جهل و الحارث بن هشام و سهيل بن عمرو و صفوان بن أميه و أبوسفيان بن الحارث بن عبدالمطلب و غير آنها که اسلام آنها قابل تحسين بود، به اتفاق مسلمين بعد از ايمان آوردن، هيچکدام از آنها به نفاق متهم نشده‌اند. و معاويه بعد از اينکه مسلمان شد رسول الله –صلي الله عليه وآله وسلم- وي را براي کتابت وحي به کار گرفت.
و همچنين (ابن تيميه) مي‌گويد: وقتي که يزيد بن أبي سفيان در زمان خلافت عمر بن خطاب، مُرْدْ، عمر بن خطاب برادرش معاويه را جانشين وي کرد، و عمر از لحاظ فراست و زيرکي جزء بزرگترين انسانها بود و آگاه‌ترين آنها بود از لحاظ افراد شناسي و از همه بيشتر ملتزم به حق بود و از همه به حقيقت آگاه‌تر بود.
(ابن تيميه) مي‌گويد: نه عمر بن خطاب و نه ابوبکر، هيچ گاه منافق و يا کسي از نزديکانشان را براي ادارة امور مسلمين به کار نگرفته‌اند و سرزنش، سرزنش کنندگان در اطاعت از فرمان يزدان آنها را باز نمي‌داشت.
و ابن تيميه مي‌گويد: براي همه مشخص است که در ميان معاويه و عمرو بن العاص و غير آنها فتنه‌هاي روي داده است، اما به خاطر اين مسئله کسي از دوستانشان آنها را متهم نکرده است، و کسي از دشمنانشان آنها را به دروغگوي به زبان رسول الله –صلي الله عليه وآله وسلم- متهم نکرده است. بلکه تمام عالمان صحابه و تابعين آنها و نسلهاي بعد از آنها اتفاق نظر دارند که در روايت از وي تمام آنها با رسول الله –صلي الله عليه وآله وسلم- صادق بوده‌اند و آنها معتمد رسول الله –صلي الله عليه وآله وسلم- بوده‌اند. ولي منافق از روايت کردن جاي اطمينان نيست، و به رسول الله –صلي الله عليه وآله وسلم- دروغ مي‌بندد و احاديث دروغ از وي روايت مي‌کند.
و سائر اهل سنت و جماعت و پيشوايان دين، اعتقاد بر معصوميت هيچ کس از اصحاب رسول الله –صلي الله عليه وسلم- را ندارند، نه نزديکان رسول الله، و نه سابقين اولين دين اسلام، و غير آنها، بلکه ممکن است از آنها گناهي سرزده باشد، و خداوند با توجه به آن، به وسيله توبه، آنها را مي‌بخشد، و همچنين به وسيله آن (توبه) درجات آنها را مرتفع‌تر مي‌گرداند، و به وسيله آن خيراتي که انجام داده‌اند آنها را مي‌بخشد و يا به وسيله اسباب ديگر.
و مي‌گويد: اين مغفرت الهي، ثابت است براي گناهي که حقيقتاً از آنها سرزده باشد، اما اگر اجتهاد کرده باشند که گاهي درست گفته و عمل نموده‌اند، و گاهي در آن خطا کرده‌اند، در اين صورت، اگر درست و صحيح بوده باشد، صاحب دو اجر، و اگر هم اشتباه کرده باشند صاحب يک اجر مي‌شوند، و خطاي آنها بخشيده شده است.
و (ابن تيميه) مي‌گويد: معاويه هيچگاه ادعاي خلافت را نکرده است، هنگاميکه با علي در جنگ بود، براي خلافت به وي بيعت نشده است، و با علي جنگ نکرده بر سر اينکه خودش خليفه باشد، و ادعاي اين را نداشته که وي لياقت و مستحق خلافت است، و خود و يارانش به خلافت علي اعتراف مي‌کردند، و در نظر نداشتند که بايد با علي آغازگر جنگ باشند. وقتي علي و يارانش بر معاويه و يارانش واجب دانستند که بايد از علي اطاعت کنند و به وي بيعت دهند، به دليل اينکه نبايد همزمان براي مسلمانان دو خليفه وجود داشته باشد. معاويه و يارانش از اطاعت علي خارج شدند، و از اداي اين واجب امتناع نمودند، علي و يارانش داراي قدرت بودند، علي تشخيص داد که بايد با آنها بجنگد تا وظيفه‌ي خود را نسبت به خليفه ادا کنند، پس در نتيجة اطاعت، يکدستگي حاصل شود. معاويه و يارانش گفتند اين مسئله بر آنها واجب نيست، و وقتي مورد حمله قرار گرفتند مظلوم واقع مي‌شوند، و گفتند: به اتفاق نظر مسلمين عثمان مظلومانه به شهادت رسيد، و قاتلانش در داخل لشکر علي هستند، و آنها بر لشکر خود تسلط دارند و داراي قدرت مي‌باشند.
و ابن تيميه مي‌گويد: حديثي از رسول الله –صلي الله عليه وسلم- روايت شده است که فرمود: «إنَّ عماراً تقتله الفئة الباغية» عمار به دست گروه شورش‌گر به قتل مي‌رسد.
اين حديث بر باغي بودن معاويه و يارانش دلالت ندارد بلکه مقصود آن مجموعه‌اي بودند که وي را به قتل رساندند، نه تمام لشکر، و آن قاتلان جمعي از نيروي معاويه بودند، نه تمام آنها، پس هر کس در لشکر معاويه به قتل عمار راضي بوده باشد، باغي محسوب مي‌شود.
و مشخص بود، در لشکر معاويه کساني وجود داشتند كه از کشتن عمار خشنود نبودند مثل عبدالله بن عمرو بن العاص –رضي الله عنهما- و غير آن، بلکه تمام مردم مخالف قتل عمار بودند حتي معاويه و عمرو بن العاص[1].



--------------------------------------------------------------------------------
[1]- اين مطلب که ذکر شد از شيخ الاسلام ابن تيمه بود که در جواب سوالي ايراد کرد دربارة معاويه که از وي پرسيده شده بود. (مؤلف)
 

 


منبع:اهل سنت ایران
 

 



 
بازگشت به ابتدای صفحه     بازگشت به نتایج قبل                       چاپ این مقاله      ارسال مقاله به دوستان

اقوال بزرگان     

عن أبي قيس، عن الحسن، قال: «لا تخالفوا الله عن أمره فإن خلافاً عن أمره عمران دار قضى الله عليها بالخراب». الحلية الأولیاء؛ أبي نعيم اصفهانی. امام حسن بصری رحمه الله فرمودند: «با اوامر خداوند مخالفت نکنید، چرا که مخالفت از امر وی موجب آبادانی دنیا است، ولی خداوند متعال (مخالفت با خود را) با ویران ساختن آن جبران می کند».

تبلیغات

 

منوی اصلی

  صفحه ی اصلی  
 جستجو  
  روز شمار وقايع
  عضویت در خبرنامه  
پیشنهادات وانتقادات  
همكارى با سايت  
ارتباط با ما  
 درباره ی ما  
 

تبیلغات

آمار

خلاصه آمار بازدیدها

امروز : 15143
دیروز : 5614
بازدید کل: 8805302

تعداد کل اعضا : 608

تعداد کل مقالات : 11123

ساعت

نظر سنجی

كداميك از كانال‌هاى اهل سنت فارسى را بيشتر مي‌پسنديد؟

كانال فارسى نور

كانال فارسى كلمه

كانال فارسى وصال

نمایش نتــایج
نتــایج قبل
 
.محفوظ است islamwebpedia.com تمامی حقوق برای سایت
All Rights Reserved © 2009-2010