|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
فقه>اشخاص>ابن سلام، ابو عبید قاسم
شماره مقاله : 1374 تعداد مشاهده : 528 تاریخ افزودن مقاله : 15/11/1388
|
ابوعبید. [ اَ ع ُ ب َ ] (اِخ ) قاسم بن سلام بن مسکین بن زید جمحی هروی لغوی . ابن خلکان گوید: پدر او غلامی رومی مملوک مردی از اهل هرات است و ابوعبید به آموختن حدیث و ادب وفقه پرداخت و صاحب دین و سیرت جمیله و مذهب نیکو وفضلی بارع بود. قاضی احمدبن کامل آرد که ابوعبید دردین و علم خویش فاضل و مردی ربانی بود. متفنن در اصناف علوم اسلام از قراآت وفقه و عربیت و اخبار و نیکوروایت و صحیح النقل است و کسی را نشناسم که درامر دین بر او طعنی آورده باشد. ابراهیم حربی گوید: ابوعبید کوهی جاندار بود و در هر دانشی استاد. هیجده سال قضای مدینه طرسوس داشت و از ابی یزید انصاری واصمعی و ابی عبیدة و ابن الاعرابی و کسائی و فراء و جماعت کثیردیگر روایت کند و از کتب مصنفه ٔ او بیست واند کتاب در قرآن کریم و حدیث و غریب الحدیث وفقه روایت کرده اند و او راست : کتاب غریب المصنف و کتاب امثال و معانی الشعر و دیگر کتب نافعه و اول کس است که در غریب الحدیث تصنیف کرد و آن کتاب بر عبداﷲبن طاهر عرضه داشت و عبداﷲ آن کتاب بپسندید و گفت عقلی که صاحب خویش ، برنوشتن چنین کتاب برانگیزد سزاوار آن است که به طلب معاش محتاج نباشد و ده هزار درهم به مشاهره وی را مقرر داشت و محمدبن وهب مشعری گوید: از ابوعبید شنیدم که میگفت تصنیف این کتاب چهل سال بکشید و گاه بود که از افواه رجال استفاده ها کردمی و آنرا بجای خود در کتاب نوشتمی و شب از شادی نمی خفتم و شمایان چون به طلب علم نزد من آیید و دوره ٔ استفاده ٔ شما به چهار یاپنج ماه کشد گوئید دیر ماندم . هلال بن علاء رقی گوید: خدای تعالی بر این امت به چهارکس در چهارزمان منت نهاد: شافعی که او در حدیث رسول صلوات اﷲ علیه تفقه کردو دیگری احمدبن حنبل که در تحمل محن و آلام در راه دین پای فشرد و اگر ثبات او نبود مردم به کفر گرائیده بودند و سه دیگر یحیی بن معین که احادیث دروغ از راست جدا کرد و چهارمین ابوعبید قاسم بن سلام که غری الحدیث را تفسیر کرد و اگر تفسیر وی نبود مردمان در خطا و خبط غوطه ور بودند. و ابوبکربن انباری گوید: ابوعبید یک بهره از شب را در نماز و بهر دیگر را بخواب و پاس سوم را در نوشتن کتب صرف میکرد. اسحاق بن راهویه گوید: ابوعبید در علم اوسع از ما و در ادب بیش و در احاطه پیشوای همه ٔ ما بود ما محتاج به ابی عبید بودیم و او از ما بی نیاز بود و ثعلب گوید: لو کان ابوعبید فی بنی اسرائیل کان عجباً. و او بحنا سر و رو خضاب میکرد و هیبت و وقاری خاص داشت و آنگاه که به بغداد شدمردم بر او گرد آمدند و کتب او را از وی بشنیدند و از آنجا بزیارت خانه رفت و پس از گذاشتن مناسک حج درمکه یا مدینه به سال 222 یا 223 هَ . ق . درگذشت و بخاری گوید در سنه ٔ 224 هَ . ق . و بعضی مرگ او را در محرم گفته اند و خطیب در تاریخ بغداد گوید: شنیده ام که او به شصت و هفت سالگی رسید. ابن جوزی گوید مولد او به سال 154 هَ . ق . بود و ابوبکر زبیدی در کتاب تقریظ آورده است که مولد او در 154 است و پس از آن گوید: که ابوعبید آنگاه که حج بگذاشت و چاروا برای بازگشت به کری گرفت در شبی که فردای آن عزیمت مراجعت داشت رسول صلوات اﷲ علیه را بخواب دید که مردمان می آمدندو بر آن حضرت سلام می گفتند و مصافحه میکردند چون من نزدیک شدم مرا از دخول منع کردند گفتم چرا مرا بحضوراو راه نمی دهید گفتند ترا نگذاریم چه فردا به عراق رفتن خواهی . گفتم اگر باید نروم ، از من پیمان گرفتندو مرا راه دادند پس درآمدم و سلام گفتم و آنحضرت با من مصافحه کرد فرداکرای چاروایان فسخ کردم و در مکه سکونت گزیدم و پس از این خواب ابوعبید تا وفات به مکه ببود و چون درگذشت جسد وی در دور جعفر دفن کردند وبعضی گفته اند این خواب به مدینه بدیده است و وفات وی نیز به مدینةالرسول است پس از سه روز از رحیل حاج .و مولد او به هرات بود و از تصانیف دیگر اوست : کتاب المقصور و الممدود فی القراآت والمذکر و المؤنث و کتاب النسب و کتاب الاحداث ، ادب القاضی . عدد آی القران ،الایمان و النذور، الحیض و کتاب الاموال و غیرذلک و ابن الندیم گوید: بعضی گفته اند او ابن سلام بن مسکین بن زید است و وی مؤدب اولاد هرثمه بود و به روزگار ثابت بن نصربن مالک قضاء طرسوس داشت و از پیوستگان ثابت بن نصر و فرزندان وی بشمار می آمد و سپس به عبداﷲبن طاهر پیوست و از ابن اعرابی و ابی زیاد کلابی و اموی و ابی عمر و شیبانی و فرا روایت کند و از بصریین از اصمعی و ابی عبیدة و ابی زید روایت آرد. و چون تألیف کتابی را به پایان میبرد کتاب را به عبداﷲبن طاهر میفرستاد و او مالی خطیر به صله وی را حمل میکرد و به خط ابن النحوی خواندم که او از محمدبن صدقه کوفی شنیده است که حمادبن اسحاق بن ابراهیم گفت ابوعبید مرا گفت کتاب غریب المصنف مرا به پدر خویش نمودی گفتم آری گفت درباره ٔ آن چه گفت گفتم پدرم گفت در او نزدیک دویست حرف تصحیف هست ابوعبید گفت در کتابی چنین دویست تصحیف به چیزی نیست . و از کتب او است : کتاب غریب المصنف . کتاب غریب الحدیث . کتاب غریب القرآن . کتاب معانی القرآن . کتاب الشعرا. کتاب المقصور و الممدود. کتاب المذکر و المونث . کتاب القراآت . کتاب الاموال . کتاب النسب .کتاب الاحداث . کتاب الأمثال السائرة. کتاب عدد آی القرآن . کتاب ادب القاضی . کتاب الناسخ و المنسوخ . کتاب الایمان و النذور کتاب الحیض . کتاب فضائل القرآن . کتاب الحجر و التفلیس و کتاب الطهارة، و او را کتب فقهی دیگر نیز هست . و از اصحاب ابی عبید و شاگردان و روات او است ، علی بن عبدالعزیز که در سال 287 هَ . ق . درگذشته است . و ثابت بن عمروبن حبیب مولی علی بن رابطه (و او تمام کتب ابی عبید را روایت کرده است ) و مشعری و اسم او علی بن محمد وصب است و او گوید، از ابی عبید شنیدم که میگفت این کتاب یعنی غریب المصنف را از ده هزار دینار دوست تر دارم و عدد ابواب این کتاب یعنی غریب المصنف چنانکه گفته اند هزار باب است حاوی هزار و دویست بیت شواهد شعریه است وباز ابن الندیم گوید: او از روات قرائت کسائی است و در بعض حروف با کسائی مخالف است و در جای دیگر کتاب المجاز فی القرآن را به ابوعبید نامی نسبت کرده و ظاهراً مراد صاحب ترجمه است . (از دهخدا)
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|