|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
تاريخ>تاریخ نقاط دیگر>افغانستان > عقب نشيني شوروي از افغانستان
شماره مقاله : 1418 تعداد مشاهده : 490 تاریخ افزودن مقاله : 29/11/1388
|
عقب نشيني شوروي از افغانستان
زمان: 9 رجب 1409 ه برابر 15 فوريه 1989 م
از هنگامي كه «محمد داود» در سال 1373 ه برابر 1953 م به نخست وزيري افغانستان رسيد،راه را براي ورود انديشه كمونيسم به افغانستان بازگذاشت چرا كه آرايش و ساختار سازمانها و پيمانهاي جهاني در آن برهه زماني بستر مناسبي براي گسترش كمونيسم فراهم كرده بود. از اين رو تشكيل پيمان بغداد در سال 1374 ه راه را براي نفوذ شوروي در افغانستان هموار كرد. و چنين شد كه كمونيستها كودتاهايي را يكي پس از ديگري در آن كشور به راه انداختند و با وجود آنكه محمد داود و نور محمد تركي و ساير كمونيستها سرسپرده كمونيسم و شوروي بودند ولي روسيه كمونيست به اين راضي نشده و مي خواست كه افغانستان نسخه ديگري درست همانند اتحاد جماهير شوروي شود به عبارت ديگر كفر و الحاد و كمونيسم به طور كامل در افغانستان حكمفرما شود و لذا پس از اينكه چندين كودتاي نظامي در آن كشور اتفاق افتاد كه همه كودتاچيان كمونيست بودند بازهم در نهايت،شوروي در 8 صفر سال1400 ه افغانستان را اشغال كرد و كمونيستها به پشتوانه ارتش شوروي در همان سال به طرز هولناكي مردم مسلمان افغانستان را قتل عام كردند چنانكه صدها هزار مسلمان بي گناه كشته شدند.
قبل از پيدا شدن كمونيستها مردم افغانستان زندگي ساده و آرامي داشتند و به شدت پايبند اسلام بودند. كوچكترين بي حرمتي به احكام شريعت را بر نمي تافتند و تحمل نمي كردند. از همين جهت زماني كه امان الله شاه افغانستان بيگانگان را در افغانستان بر سر كار آورد و امور كشور را به آنها سپرد و در فكر پياده كردن سكولاريسم و لامذهبي در افغانستان افتاد عليه وي قيام كردند. افغانان علي رغم ساده زيستي،دلاور و سرسخت هستند. آنها اين خصيصه ها را از طبيعت سرزمين خشن و طاقت فرساي خود كه آكنده از كوهستانهاي مرتفع و يخبندان است گرفته اند. از اين رو وقتي كه شوروي ها افغانستان را اشغال كردند، ملت افغان عليه آنها به پا خاست و گروهها و احزاب جهادي متعددي برضد تجاوزات كمونيستها به جهاد برخاستند. از شاخص ترين اين احزاب، حزب اسلامي گلبدين حكمتيار و حزب اسلامي به رهبري محمد يونس خالص و حزب اتحاد اسلامي به رهبري «سياف» بودند. البته احزاب ديگري هم بودند كه بعنوان جهادي شناخته مي شدند ولي صبغه ملي گرايي آنها پررنگ تر بود مانند جبهه آزادي بخش و حركت انقلاب اسلامي. اين احزاب از پشتيباني گسترده مردم افغانستان و ساير مسلمانان جهان برخوردار شدند و داوطلبان جهاد از كشورهاي عربي و ساير كشورهاي اسلامي از سراسر جهان به افغانستان روي آوردند و آمدن شهيد دكتر عبدالله عزام البته نقطه عطفي در تاريخ جهاد افغانستان با شوروي محسوب مي شود. زيرا از آن پس فعاليتهاي جهادي سر و سامان گرفت و هماهنگ و منسجم شد؛وجهه جهاني پيدا كرد و چنان شد كه حديث جهاد افغانستان نقل محافل بين المللي شده و اعجاب و تحسين همه مردم را برانگيخت.
روسها در بدو اشغال افغانستان فكر مي كردند كه در پناه برتري ماشين مهلك نظامي و تسليحات ويرانگر و ممنوعه خودشان خواهند توانست در مدتي كوتاه و شايد هم ظرف چند روز هرگونه مقاومتي را سركوب نمايند. زيرا شوروي در آن وقت قدرتمندترين ارتش دنيا و كشنده ترين تسليحات نظامي را در اختيار داشت. اما به زودي اين وهم و خيال دروغين به كابوسي وحشتناك براي شوروي ها تبديل شد زيرا مجاهدين فقط بااتكابه ياري خداوند دربرابرشوروي ايبستادند. خسارات زيادي به ارتش شوروي و سربازان و تسليحات آنها وارد شد تا آنجا كه بيش از 50 هزار سرباز را از دست دادند و صدها ميليارد دولار زيان ديدند كه اين باعث شد عقلشان را از كف بدهند و ديوانه وار مردم بي گناه را بكشند. چنانكه هرگاه در عملياتي مجاهدين به آنها ضربه مي زدند،شوروي ها هم با بكارگيري گازهاي شيميايي و بمبهاي مخرب ممنوعه، مردم بيگناه شهرها و روستاها را بمباران مي كردند. و با اين شيوه بسياري از روستاها را براي هميشه از بين بردند.
دوران اشغال افغانستان بدون حصول هيچ نتيجه مادي يا معنوي براي شوروي ها ادامه مي يافت و در مقابل هر روز بر عزت و شوكت مجاهدين افزوده مي شد و ارزش و احترام آنها بين مردم افزايش مي يافت و بار ديگر جهاد اسلامي در قلوب مسلمانان جا باز كرد و يك بار ديگر بعد از آنكه به سبب گفتگوهاي صلح اعراب با اسرائيل چراغ جهاد در چشم مسلمانان كم فروغ شده بود جهاد نور افشاني خود را آغاز كرد سرانجام روسيه كه از پيروزي بر مجاهدين مايوس شده بود و عليرغم برتري امكانات نظامي و تسليحات كشتار جمعي خود، متحمل خسارات فراوان شده بود، از اشغال افغانستان پشيمان شد ولي براي حفظ جايگاه و اعتبار خود در بين كشورهاي پيشرفته و محافل بين المللي از عقب نشيني هم خود داري مي كرد آنها نگران بودند كه با عقب نشيني از افغانستان در مقابل اردوگاه سرمايه داري غرب بي اعتبار خواهند شد. لذا روسها براي حل اين معضل و خروج از باتلاق افغانستان و فرار از مقابل مجاهدين حيله اي انديشيدند. از اين رو آنها بر آن شدند كه معاهده اي بين افغانستان و پاكستان منعقد كنند تا به اين ترتيب هم آبرومندانه از افغانستان عقب نشيني كنند و هم در مقابل مردم جهان حداقل در زمان كنوني بعنوان صلح طلب جلوه كنند. در همان زمان كه گفتگوها در جريان بود روسيه با تمام توان بر مجاهدين فشار مي آورد تا حداقل امتيازاتي از آنها گرفته باشد ولي مجاهدين مانند كوههاي مرتفع و شامخ ايستادگي كردند و سلاح خود را بر زمين نگذاشتند تا اينكه معاهده ژنو بين افغانستان و پاكستان و روسيه در 29 شعبان 1408 ه به امضا رسيد و نيروهاي روسي از روز 29 رمضان همان سال برابر 15 مه 1988 عقب نشيني خود را آغاز كردند و در روز 10 رجب 1409 ه برابر با 15 فوريه 1989 م آخرين تانك شوروي از افغانستان خارج شد. تانكي كه به دنبال خود پيامدهاي شكستي را يدك مي كشيد كه تاريخ عصر جديد مثل آنرا نديده بود اين تانك پايان هشت سال اشغال و تجاوز ظالمانه و ويرانگر را مي نوشت و البته اين تانك شاهد زيباترين فصل كتاب جهاد اسلامي در قرن بيستم هم بود و هم اولين خط دفتر سقوط عن قريب اتحاد جماهير شوروي را هم رقم زد چرا كه فقط دو سال بعد آن رژيم سفاك فرو پاشيد.
مترجم: ابويحيي
مصدر: سايت نوار اسلام
IslamTape.Com
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|