|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
قرآن و حدیث>مفاهيم قرآني و حديثي>سوره نساء
شماره مقاله : 1419 تعداد مشاهده : 400 تاریخ افزودن مقاله : 29/11/1388
|
سوره نساء
محمد جميل زينو مترجم: محمّدگل گمشادزهى
خداوند در قرآن كريم سورهاى بنام سوره «نساء» يعنى سوره زنان نازل فرموده است در صورتى كه سورهاى را بنام مردان (رجال) نامگذارى نكرده است و اين دليل روشن اين امر است كه زن در اسلام از اهميت ويژهاى برخوردار مىباشد خداوند در سوره نساء به بيان امور مهمى پرداخته است كه به زن و خانواده و حكومت و جامعه مربوط است و بيشترين بخش سوره نساء درباره حقوق زنان سخن ميگويد، بدينجهت اين سوره بنام سوره نساء ناميده شده است، اگر در مفهوم اين سوره فكر كنيم، مىبينيم كه خداوند زن را بسيار اكرام نموده است. 1- خداوند نخستين زن را از پهلوى نخستين مرد آفريد و از آميزش زن و مرد، زنان و مردان بسيارى آفريد و در دنيا منتشر كرد:
(ياايها الناس اتقوا ربكم الذى خلقكم من نفس واحدة و خلق منها زوجها و بث منهما رجالا كثيرا و نساءً) { نساء آيه } اى مردمان از (نافرمانى) پروردگارتان بپرهيزيد پروردگارى كه شما را از ايك انسان بيافريد و همسرش را از نوع او آفريد و از آن دو نفر مردان و زنان فراوانى منتشر ساخت.
اين آيه قسمتى از خطبه حاجت است كه رسول اكرم صلي الله عليه و سلم سخنرانيهاى خود را با آن آغاز مينمود و خطبه حاجت بسيار مهم است به ويژه براى دعوت گران دينى و سخنرانان (كه در آن چگونگى خلق انسان از فرد واحد را بيان ميكند).
2- حقوق دختران يتيم در اسلام:
(ان خفتم الا تقسطوا فى اليتامى فانكحوا ما طاب لكم من النساء مثنى و ثلاث و رباع، فان خفتم الا تعدلوا فواحدة أو ما ملكت ايمانكم ذلك ادنى الا تعولوا){ نساء: 3}
و اگر ترسيديد كه درباره يتيمان نتوانيد دادگرى كنيد، با زنان ديگرى كه براى شما حلالند و دوست داريد با دو يا سه يا چهار تا ازدواج كنيد. اگر هم ميترسيد كه نتوانيد ميان زنان دادگرى را مراعات داريد به يك زن اكتفاء كنيد يا با كنيزان خود ازدواج نماييد اين سبب ميشود كه كمتر دچار كجروى و ستم شويد.
عروة بن زبير روايت كرده كه از حضرت عايشه رضي الله عنها در مورد (و ان خفتم الا تقسطوا فى اليتامى) سوال نمودم. عايشه گفت: خواهر زادهام اين آيه در مورد دختر يتيمى است كه تحت پرورش و تكفل ولى (نامحرم) خود است، و مال و زيبايى دختر يتيم مورد پسند ولىاش واقع ميگردد، بنابراين او ميخواهد كه با او ازدواج كند بدون اينكه در دادن مهريه انصاف را پيشه نمايد بلكه ميخواهد او را با مهريهاى ارزان به نكاح خود در بياورد، بنابراين خداوند در اين آيه اولياى يتيمان را نهى نموده از اينكه آنها را اجبارا نكاح كنند و بر آنها ظلم نمايند و دستور داده كه در تعيين و پرداختن مهريه دختران يتيم، انصاف را پيشه كنند و نيز در اين آيه دستور داده شده كه آنها غير از دختران يتيم هر زنانى را كه ميپسندند بروند و با آنها نكاح كنند.
عروة ميگويد كه عايشه فرمود: مردم بعد از نزول اين آيه، در مورد دختران يتيم از پيامبر صلي الله عليه و سلم بيشتر سؤال كردند، آنگاه خداوند اين آيه را نازل كرد: (و يستفتونك فى النساء). عايشه آيه: (و ترغبون ان تنكحوهن) را نيز چنين تفسير نموده است:
«كه شما وقتى كه با دختر يتيمى كه ثروت و زيبائى ندارد حاضر به ازدواج نيستيد، همچنان نبايد با دختر يتيمى به خاطر مال و زيبايىاش ازدواج كنيد مگر اينكه بطور كامل انصاف را رعايت نموده و ظلمى بر يتيم روا نداريد.» { بخارى } مطلب ديگرى را كه خداوند متعال در سوره نساء براى حفظ حقوق زنان ذكر نموده اين است كه اگر فكر ميكنيد نميتوانيد ميان دو همسر برابرى و مساوات و عدالت برقرار نماييد با بيشتر از يك زن ازدواج نكنيد. چنانكه خداوند فرموده است:
(فان خفتم الا تعدلوا فواحدة او ما ملكت ايمانكم){ نساء: 3}
يعنى اگر شما ترس از آن داشتيد كه نميتوانيد ميان چند همسر مساوات برقرار كنيد پس با زندگى با يك همسر اكتفا كنيد.
3- زنان در اسلام از ارث سهميه ميبرند:
خداوند فرموده است:
(للرجال نصيب مما ترك الوالدان و الاقربون و للنساء نصيبا مما ترك الوالدان و الاقربون مما قل منه او كثر نصيبا مفروضا)
{ نساء: 8}
براى مردان و براى زنان از آنچه پدر و مادر و خويشاوندان از خود بجاى ميگذارند سهمى است. خواه آن تركه كم باشد خواه زياد. سهم هر يك را خداوند مشخص و واجب گردانيده است.
در ايام جاهليت قبل از اسلام فقط مردان ارث ميبردند و زنان از ارث محروم بودند. اسلام به اين قانون جاهلى خاتمه داده و براى زن نيز سهمى در ارث مقرر نمود.
{ متأسفانه امروز نيز در بعضى مناطق همان قانون جاهلى قريش در مورد ارث زنان اعمال ميشود، يعنى فقط مردان و فرزندان پسر از ميراث پدر بهرهمند و زنان و دختران محروم ميشوند. (مترجم)}
4- تفاوت ميان سهم ميراث مرد و سهم ميراث زن:
(يوصيكم اللّه فى اولادكم للذكر مثل حظ الانثيين) { نساء: 1}
خداوند در باره فرزندانتان به شما فرمان ميدهد و بر شما واجب ميگرداند كه بهره يك مرد به اندازه بهره دو زن ميباشد.
از آنجايى كه مرد عهده دار تامين نفقه فرزندانش ميباشد و نيز در هنگام ازدواج بايد مهريه زن را بپردازد، خداوند سهم مرد از ميراث را دوبرابر سهميه زن قرار داده است.
از ابن عباس روايت شده است كه: «(در دوران جاهليت يا قبل از نزول سوره نساء) مال از آن فرزند بود و وصيت نامه به والدين تعلق ميگرفت خداوند از اين احكام چيزى را نسخ نموده و سهميه مرد را دو برابر زن قرار داده و براى هر يك از پدر و مادر يك ششم و يك سوم مقرر نموده و سهميه زن را از مال همسرش يك هشتم و يك چهارم قرار داد و براى شوهر نصف يك چهارم را معين كرد.» (بخارى)
5- تعهد پرداخت مهريه زن توسط مرد:
مهريه را بايد شوهر به زن بپردازد. خداوند متعال فرموده:
(و آتوا النساء صدقاتهن نحلة فان طبن لكم عن شىء منه نفسا فكلوه هنيئا مريئا) { نساء: 4}
و مهريه زنان را به عنوان هديهاى خالصانه و فريضهاى خدايانه بپردازيد، پس اگر با رضايت خاطر چيزى از مهريه خود بشما بخشيدند آن را حلال و گوارا مصرف كنيد.
ابن عباس ميگويد: نحله يعنى مهريه
خداوند به شوهران دستور داده تا با زنهاى خود به خوبى زندگى كنند و فرموده است (وعاشروهن بالمعروف) { نساء 91}
يعنى گفتار و كردارتان را بر حسب توان خود با زنان تان نيكو كنيد همچنانكه شما انتظار داريد كه همسرانتان با شما به نيكى رفتار كنند آنگونه كه خداوند فرموده است:
(و لهن مثل الذى عليهن بالمعروف) { بقره 228}
و براى همسران (حقوق و واجباتى) است (كه بايد شوهران ادا بكنند) بگونهاى شايسته همانگونه كه حق شوهران بر آنان واجب است.
و پيامبر صلي الله عليه و سلم فرمودند: «بهترين شما بهترينتان با همسرش است و من از همه شما با همسرانم بهتر رفتار ميكنم» شيخ آلبانى اين حديث را صحيح{ ترمذى } دانسته است.
شوهر موظف است با زنش به نيكى رفتار كند گرچه او مورد پسندش واقع نشود. خداوند متعال فرموده است:
(فان كرهتموهن فعسى ان تكرهوا شيئا و يجعل اللّه فيه خيرا كثيرا) { نساء 9}
و اگر هم از آنها كراهت داشتيد چه بسا كه از چيزى بدتان بيايد و خداوند در آن خير و خوبى فراوانى قرار بدهد.
يعنى اميد است كه اگر شما با وجود نپسنديدن همسرانتان با آنها نيكى كنيد خداوند آن زن را مايه خير و بركت زيادى براى شما در دنيا و آخرت قرار دهد. و پيامبر صلي الله عليه و سلم فرموده است: (لا يفرك مؤمن مومنة ان كره منها خلقا رضى منها آخر)
گرفتن مهريه از زن بعد از جدايى جايز نيست:
خداوند متعال فرموده:
(و ان اردتم استبدال زوج مكان زوج و اتيتم احداهن قنطارا فلا تاخدوا منه شيئا اتاخذونه بهتانا و اثما مبينا) { نساء: 20}
و اگر خواستيد همسرى را بجاى همسرى برگزينيد. هرچند مال فراوانى هم مهر يكى از آنان كرده باشيد براى شما درست نيست كه چيزى از آن مال را دريافت داريد آيا با بهتان و گناه آشكار، آن را پس ميگيريد؟
يعنى اگر كسى از شما قصد جدايى از همسرش را داشت و ميخواست همسرش را طلاق بدهدو با زنى ديگر ازدواج نمايد نبايد مهريهاى را كه به زنش داده از او پس بگيرد گرچه مال هنگفتى هم باشد.
(و كيف تاخدونه و قد افضى بعضكم الى بعض و اخذن منكم ميثاقا غليظا) {نساء: 21}
چگونه آنرا بازپس ميگيريد و حال آنكه با يكديگر آميزش داشتهايد و هر يك بر عورت ديگرى اطلاع پيدا كرده است و زنان از شما پيمان محكمى گرفته اند.
ابن عباس ميگويد منظور از اين، عقد ميان زن و شوهر است.
اگر زنى را ميپسنديد و ميخواهيد با او ادامه زندگى بدهيد به تعبير قرآن با (امساك بمعروف) او را نگهداريد و اگر او را نميپسنديد پس «تصريح به احسان كنيد، يعنى با پرداخت حق و حقوقى به خوبى او را از خود جدا كنيد.
پيامبر صلي الله عليه و سلم در خطبه حجة الوداع فرموده: (استوصوا بالنساء خيرا، فانكم اخذتموهن بأمانة اللّه و استحللتم فروجهن لكلمة اللّه) {(رواه مسلم)}
و نيز از مظاهر بزرگداشت و تجليل مقام زن در اسلام، حرام بودن نكاح محارم نسبى و رضاعى است:
(حرمت عليكم امهاتكم و بناتكم و اخواتكم و عماتكم و بنات الاخ و بنات الاخت و امهاتكم اللتى ارضعنكم و اخواتكم من الرضاعة و امهات نسائكم، و ربائبكم اللتى فى حجوركم من نساءكم اللّتى دخلتم بهن فان لم تكونوا دخلتم بهن فلا جناح عليكم و حلائل ابناكم الذين من اصلابكم و ان تجمعوا بين الاختين الا ما قد سلف ان اللّه كان غفورا رحيما) {نساء 33}
«خداوند بر شما حرام نموده است ازدواج با مادرانتان، دخترانتان، خواهرانتان، عمه هايتان، خاله هايتان، برادرزادگانتان، خواهرزادگانتان، مادرانى كه به شما شير دادهاند، خواهران رضاعيتان، مادران همسرانتان، دختران همسرانتان (از مردان ديگر كه تحت كفالت و رعايت شما پرورش يافته و با مادرانشان همبستر شدهايد، ولى اگر با مادرانشان همبستر نشدهايد گناهى بر شما نيست)، همسران پسران صلبى شما، و اينكه دو خواهر را جمع آوريد، مگر آنچه گذشته است، بيگمان خداوند بسى بخشنده و آمرزنده است.»
حرام قرار دادن نكاح اين افراد حكمتهاى بزرگ و اهداف بلندى كه فطرت سالم آن را اقتضاء ميكند در بر دارد، مثلا فلسفه حرمت نكاح دو خواهر اين است كه اگر آندو همسر يك مرد باشند در ميان خود دشمنى و رقابت ميورزند و با يكديگر كينه ميورزند و نهايتا به صله رحم لطمه وارد ميشود.
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|