|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
اسلام معاصر>اشخاص>سلیمی، عبدالعزیز > مصاحبه
شماره مقاله : 1506 تعداد مشاهده : 557 تاریخ افزودن مقاله : 30/1/1389
|
مصاحبه خبرگزاري علوم قرآني دانشجويان با عبدالعزيزسليمي مترجم كتاب: "قرآن منشور زندگي"
س1: لطفا با ذكر سوابق تحصيلي علمي و تحقيقي خود را معرفي كنيد.
بنام خداوند رحيم و رحمان و تنها معبود و مستعان و تنها آفريدگار آفريده هاي پيدا و پنهان و معلم آفريده ها و انسان و راهنماي حقيقت جويان.
پيش از هر كلامي اين كلام نوراني خداوند كه خود نور روشنايي بخش آسمانها و زمين است را به خود و تمامي مدعيان علم و معرفت ياد آوري مي نمايم كه:
"سبحانك لا علم لنا الّا ما علمتنا اتك انت العليم الحكيم." بقره:32
"خداوند! تو پاك و منزهي، ما چيزي به جر آنچه تو به ما آموخته اي نمي دانيم و تو آگاه و با جكمت و تدبيري."
يكي از برترين افتخارات زندگي اينجانب اين است كه بعد از اتمام دوران تحصيل ابتدايي در سال 1349 ش در شهر جوانرود استان كرمانشاه، بخاطر تشويق والدين براي تحصيل علوم اسلامي وارد مدارس سنتي شدم، و در شهر جوانرود و روستاهاي دزاور پاوه و دولت آباد روانسر و حسين آباد سنندج به تحصيل علم صرف و نحو و علوم البلاغه و فقه و ديگر علوم رايج نزد اساتيد محترم پرداختم.
چند سالي را در مدرسه علوم اسلامي نورالاسلام جوانرود به تدريس علوم ديني اشتغال داشتم و در ضمن گاهي كتاب هايي را ترجمه مي كردم، و به دلايلي چهارسال ارتباطم با تدريس و ترجمه قطع شدو تا 1372 ش تنها شش كتاب توسط اينجانب ترجمه و چاپ شده بودند.
امّا از سال 1374 ش كار تاليف و ترجمه را به صورت رسمي آغاز كردم و الحمدلله و المنه تاكنون بيش از شصت كتاب را ترجمه و يا تاليف نموده ام كه بسياري از آنها توسط نشر احسان چاپ و منتشر شده اند.
س2: آيا قبل از اين كار (ترجمه كتاب قرآن منشور زندكي ) در زمينه قرآن يا زمينه هاي ديگر كتابي را ترجمه يا تاليف كرده ايد؟
تقريبا بيشتر كتابهايي را كه ترجمه كرده ام كم و بيش با تعاليم تعالي بخش قرآن ارتباط دارند. براي مثال كتاب:"دورنماي جامعه اسلامي" به نگاه قرآن و اسلام به مسايل اجتماعي، كتاب" فقه سياسي" با اصول و مباني نظام سياسي و مسايلي مانند: دمكراسي و كثرت گرايي سياسي و آزادي و نوع حكومت مورد نظر قرآن در ارتباط است.همچنين كتاب" دانش و دينداري" در واقع نگرش قرآن به دو موضوع "عقل و علم" است.
اما صرفا در ارتباط با علوم قرآني كتاب مختصري به نام "پانصد پرسش و پاسخ علوم قرآني" ترجمه نموده ام كه چند سال پيش چاپ و منتشر شده است.
س 3: چگونه با مولف كتاب "كيف نتعامل مع القرآن العظيم؟" آشنايي پيدا كرده ايد؟ لطفا در مورد مولف كتاب توضيح بدهيد و بگوييد! هدفتان از ترجمه اين كتاب چي بوده است؟
آشنايي اينجانب با امام مجدد استاد دكتر يوسف قرضاوي از طريق كتاب هاي ايشان از جمله" فقه الزكاه" و " الحلال والحرام في الاسلام" و "الحل الاسلامي فريضه و ضروره" به سال هاي آغازين انقلاب بر مي گردد.
استاد دكتر قرضاوي اهل مصر و ساكن كشور قطر است، كه در عمر ده سالگي قرآن را حفظ نموده، و از فعالان حركت بيداري اسلامي معاصر در ميادين فكري، فقهي، سياسي و دعوي و فرهنگي به شمار مي آيد . ايشان به اتهام عضويت در حركت جهاني" اخوان المسلمين" چندين سال را در زندانهاي حكومت مصر به سر برده است.
استاد قرضاوي ضمن سال ها تدريس در دانشكده "الشريعه" دانشگاه قطر و سرپرستي " مركز تحقيقاتي سيره و سنت" در دهها مركز و سازمان تبليغي، فرهنگي و فقهي از جمله عضويت در " مجمع فقهي سازمان كنفرانس اسلامي" ، "رياست مركز افتاء و اجتهاد" اروپا و... عضويت دارد.
استاد قرضاوي در ضمن كار نويسندگي ـ كه تعداد كتابهاي ايشان به بيش از 110 كتاب رسيده ـ از طريق سياست اينترنتي شخصي و سايت:Islam-Online.net
و خطابه هاي نماز جمعه قطر و مصاحبه با تلويزيون ها و روزنامه هاي بين المللي امروزه به عنوان شخصيتي جهاني مطرح است و به خاطر دفاع تبليغي و عملي از انتفاضه مردم فلسطين و فتواي مشروعيت عمليات شهادت طلبانه در داخل اسرائيل مورد خشم حاكمان كاخ سفيد و اسرائيل و بردگان فرهنگ غرب و سكولارها و سازشكارها است.
هدف اينجانب از ترجمه اين كتاب ـ همچون ديگر كتابها ـ اداي رسالت و مسوليت ايماني و استفاده هرچه بهتر و بيشتر از فرصت عمر ناپايدار و تهيه توشه آخرت و تلاش براي كسب باقيات صالحات و خدمت به ترويج تعاليم تعاليبخش قرآن و اصلاح انديشه، اخلاق رفتار خود و ديگران از نظر فردي و اجتماعي است كه تنها در سايه ارزشهاي قرآن ممكن خواهد بود.
س 4: آيا در ترجمه اين اثر از كمك و راهنمايي شخص يا اشخاصي استفاده نموده ايد؟
با توجه به شناختي كه از موءلف محترم كتاب داشتم و پس از مطالعه آن به اهميت آن اطلاع پيدا نمودم و ضمن نظر خواهي از برادر بزرگوارم آقاي عبدالرحمن يعقوبي مديرمحترم نشر احسان اقدام به ترجمه آن نمودم، در ضمن نه تنها در اين اثر بلكه در بسياري از كتاب هاي ديگر از تشويق ها و دعاي خير دوستان و برادران محترمي مانند: ماموستا علي رحماني و استاد ملا عبدالله ايراني و استاد ابراهيم مردوخي و جناب ملا صالح مرادويسي بي نصيب نبوده ام.
در مورد ترجمه اين كتاب با مشكل خاصي مواجه نبوده ام، و فكر مي كنم بعد از توفيق الهي ، عشق و احساس مسوءليت و پشتكار و اراده هر مانعي را بر سر راه انسان هموار مي نمايد.
البته همانگونه كه همگان مي دانند، متاسفانه امتي كه كتاب هدايتش كه راهنماي تمام بشريت در تمام تاريخ است، با دستور ابدي و رسا و پر محتواي "اقرء" "بخوان!" فرود آمدنش آغاز شده آنگونه كه شايسته است اهل" قرائت و خواندن" نيستند و همين موضوع مشكلات فكري، اخلاقي ، اجتماعي و سياسي بسياري را به وجود آورده و يكي از پيامدهايش هم مشكلات مولفان، ناشران و كتابفروشان است كه بر كسي پنهان نيست.
س5:آيا در صورت ترجمه آثار قبلي اين ترجمه با ترجمه هاي ديگرتان تطابق دارد؟
همانگونه كه پيشتر گفتم، در زمينه قرآن شناسي تنها كتاب ديگري را ـ هر چند كتاب مختصري است ـ ترجمه كرده ام.. اما با توجه به اين حقيقت كه هيچ كتاب و كلامي با كتاب و كلام خداوند قابل مقايسه نيست، هيچ يك از كتابهايي كه اينجانب ترجمه كرده ام، با اين كتاب كه مطالعه كننده را با ويژگي ها و مقاصد و تعاليم قرآن آشنا مي نمايد، قابل مقايسه نمي باشند.
س6: نظر شخصي خودتان را درباره كتابي كه ترجمه كرده ايد چيست؟ و آيا در آينده اثري را در دست تهيه داريد؟
به نظر اينجانب يكي از چالش هاي بزرگ فرا روي تحقق تعاليم قرآن در زندگي فردي و اجتماعي بسنده نمودن به قرائت، تحقيق در تفاسير و تعابير مصطلحات قرآني ، تعداد جملات و كلمات و حفظ و تلاوت آن و بدست فراموشي سپردن عمل به راهنمايي هاي عقيدتي، اخلاقي و اجتماعي و … قرآن است.
قرآن براي اصلاح عقايد، اخلاق و و اعمال انسان يعني اصلاح فرد و در نتيجه اصلاح جامعه در همه ابعاد آن در اختيار بشريت قرار گرفته است. به نظر اينجانب هر چند حفظ و تلاوت قرآن و آگاهي از تمامي ابعاد آن مطلوب و پسنديده است، اما اگر انساني تمامي قرآن را همراه با تمامي تعاليم و علوم و معارف آن از بر داشته باشد، و همچون بزرگان صدر اسلام و پرورش يافتگان مدرسه رسول خدا (ص) آن را بفهمد و از "شئان نزول و مطلق و مقيد و عام و خاص و محكم و متشابه و … " آن اطلاع داشته باشد ،اگر عقايدش را بر پايه توحيد در"عبوديت و استعانت و حاكميت" اصلاح ننمايد، و سلوك و رفتارش را بر اساس "تقوا و پرهيزكاري سر و سامان ندهد، وتحقق نظامي قرار گرفته بر روي"عدالت و حريّت" را در جهت "خلافت و عبادت و عمران" هدف وكعبه آمال خويش قرار ندهد. قرآن شناسي و حفظ و تحقيق در قرآن به تنهايي نه او را و نه جامعه اي تشكيل از امثالش را اصلاح نخواهد نمود.
ما اين حقيقت را در زندگي أصحاب و اتباع ـ غالبا ـ امي وبي سواد رسول خدا(ص) كه با ايمان، اخلاص و احساس مسوليت و عمل به مسوليت در برابر قرآن خود و جامعه وجهان را دچار تحول نمودند، ملاحظه مي نماييم.
در هيچ عصري شايد به اندازه امروزه توسط بعضي از كشورها و مراكز اسلامي به علوم ومعارف قرآني اهتمام داده نشده است، اما بسياري از حاكمان و در كنارشان بعضي از عالمان عملا به بعضي از آيات قرآن آن هم به صورتي گزينش و تحريف شده مانند آيه:
"اطيعوا الله و اطيعوا الرّسول و اولي الامر منكم."
" خداوند و پيامبرش و اولياي اموري را كه از خود شما (مومنين) است، اطاعت و فرمانبرداري كنيد."
وبا آيه:
"فانكحوا ما طاب لكم من النساء مثني و ثلاث و رباع."
" با زناني ديگر كه براي شما حلالند و دوست مي داريد، با دو، سه، يا چهار تا ازدواج كنيد"
باور دارند و عمل مي كنند، اما آياتي را كه با اهداف نامشروع ايشان سازگاري ندارند، مورد اهمال قرار مي دهند و كتمان مي نمايند، آياتي مانند:
"و لقد بعثنا في كل امه رسولا ان اعبدولله واجتنبوا الطاغوت." نحل:36
"ما به ميان هر ملتي پيغمبري را فرستاده ايم (و محتواي دعوت پيغمبران اين بوده است) كه خداوند را عبادت و اطاعت كنيد و از طاغوت (شيطان، بتان و خود كامگان و…) دوري كنيد."
يا آيه:
"ولن ترضي عنك اليهود و لا النصار ي حتي تتبع ملتهم."البقره: 120
" يهوديان و مسيحيان هرگز از تو راضي نخواهند شد مگر اينكه از آيين (تحريف شده و خواسته هاي نا صواب) ايشان تبعيت نمايي."
همچنين آياتي مانند اين آيه كه مي فرمايد:
" والذين يدعون من دون الله لا يخلفون شيئا و هم يخلقون اموات غير احياء و ما يشعرون ايان يبعثون " النحل: 20ـ 21
"غير از خداوند آنهايي راكه به فرياد و ياري مي طلبند و پرستش مي كنند توانايي آفريدن چيزي را ندارند و خود آفريده مي شوند، مرده و بي جانند و نمي دانند كي دوباره زنده و برانگيخته مي شوند."
لازم به ياد آ وري است كه با توجه به نص صريح قرآن، رسول خدا (ص) در روز قيامت از جمعي از مردم مسلمان به خاطر كنار نهادن و مهجور گردانيدن قرآن شكايت خواهد فرمود كه آن كنار نهادن بنابر فرموده امام ابن القيم مي تواند:
ـ كنار نهادن قرائت قرآن
ـ كنار نهادن معرفت قرآن
ـ كنار گذاشتن عمل و اعتقاد به قرآن
ـ اهمال حاكميت تعاليم قرآن بر امور حكومت و جامعه و … باشد.
راي اينجانب در مورد اين كتاب و حتي خود قرآن اين بود كه بيان نمودم و آن را در اين يكي دو جمله خلاصه مي نمايم كه:
" قرآن براي اصلاح انديشه، اخلاق، كردار و اصلاح خانواده و جامعه در همه ابعاد آن نازل شده است، و قرآن شناسي و قرآن خواني و حفظ آن به تنهايي دردي را درمان و مشكلي را حل نمي نمايند."
روزي يكي از سخنراني هاي استاد قمشه اي را از تلويزيون در مورد قرآن گوش مي كردم كه در نهايت گفت: " قرآن همه اش نيايش است و ستايش."
اما با اندكي تامل در آيات قرآن مي توان دريافت كه قرآن " بينش، روش، منش، و خيزش" هم هست.
در پايان از شما دست اندركاران محترم خبرگزاري علوم قرآني به ويژه سركار خانم خير گويان به خاطر اين فرصتي كه در اختيار اينجانب قرار داده ايد تشكر و تقدير مي نمايم.
اميدوارم كه خداوند معبود و مستعان توفيق طيران در آسمان ايمان و عمل صالح را با " توسل" به دو بال " توحيد و تقوا" در راستاي تحقق عدالت و آزادي و سعادت و سربلندي دنيوي و اخروي به همه ما عطا فرمايد.
با تشكر مجدد از شما: عبدالعزيز سليمي
www.salahadin.net
E_Mail: Abdolaziz_salimi@yahoo.com
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|