|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
قرآن و حدیث>مسائل قرآنی و حدیث>قرآن > موضعگیری کفار در برابر قرآن کریم
شماره مقاله : 1543 تعداد مشاهده : 328 تاریخ افزودن مقاله : 11/2/1389
|
موضعگیری کفار در برابر قرآن کریم
کفار بر این باور بودند که قرآن کریم از جانب خدا نازل نگردیده است و آن را نوعی شعر قلمداد مینمودند؛ در حالی که با مقایسه بین قرآن و اشعار عرب به تفاوت قرآن و اشعار پی خواهیم برد. خداوند در این مورد میفرماید: { وَمَا عَلَّمْنَاهُ الشِّعْرَ وَمَا يَنْبَغِي لَهُ إِنْ هُوَ إِلا ذِكْرٌ وَقُرْآنٌ مُبِينٌ (٦٩)لِيُنْذِرَ مَنْ كَانَ حَيًّا وَ يَحِقَّ الْقَوْلُ عَلَى الْكَافِرِينَ (٧٠)} (یس، 69-70) «ما به پیغمبر شعر نیاموختهایم و برای او چنین چیزی سزاوار نیست. این جز یادآوری و قرآن روشنگری چیز دیگری نیست. تا افراد زنده را با آن بیم دهد و بر کافران فرمان عذاب مسلّم گردد.» چگونه قرآن میتواند شعر باشد و حال آنکه در قرآن، شاعران که مردم را گمراه میکنند و برخلاف واقعیت سخن میگویند، مذمت و نکوهش شدهاند. { وَالشُّعَرَاءُ يَتَّبِعُهُمُ الْغَاوُونَ (٢٢٤)أَلَمْ تَرَ أَنَّهُمْ فِي كُلِّ وَادٍ يَهِيمُونَ (٢٢٥)وَأَنَّهُمْ يَقُولُونَ مَا لا يَفْعَلُونَ (٢٢٦)} (شعرا، 224 - 226) «سرگشتگان و گمراهان از شعرا پیروی میکنند. مگر نمیبینی که آنان به هر راهی بیهدف پا میگذارند و اینکه ایشان چیزهایی میگویند که خودشان انجام نمیدهند.» پس قرآن، سخن خدا است که بر پیامبرش نازل نموده و مانند سخن شاعران و سخن کاهنان نیست؛ چنانکه میفرماید: { إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِيمٍ (٤٠)وَمَا هُوَ بِقَوْلِ شَاعِرٍ قَلِيلا مَا تُؤْمِنُونَ (٤١)وَلا بِقَوْلِ كَاهِنٍ قَلِيلا مَا تَذَكَّرُونَ (٤٢)تَنْزِيلٌ مِنْ رَبِّ الْعَالَمِينَ (٤٣)} (حاقه، 40-43) «این گفتاری است (که) از (زبان) پیغمبر بزرگواری (به نام محمد پخش و تبلیغ میشود) و سخن هیچ شاعری نیست؛ شما کمتر ایمان میآورید و گفتۀ هیچ غیبگو و کاهنی نیست. اصلاً شما کمتر پند میگیرید؛ (بلکه کلامی است که) از جانب پروردگار جهانیان نازل شده است.» شاعران نیز قبل از همه درک کرده بودند که قرآن کریم، شعر نیست . مشرکان علاوه بر تکذیب قرآن دربارة پیامبر اکرم صلي الله عليه و سلم نیز چنین گفتند: «محمد قرآن را از فردی عجمی میآموزد که غلام یکی از قبیلههای قریش بوده است و فروشندهای بوده که در کنار کوه صفا جنس میفروخته و او به محمد چیزهایی آموزش داده است؛ در حالی که آن مرد، زبانش عجمی بود و فقط در حد رفع مایحتاج خویش، عربی میدانست.» چنانکه خداوند میفرماید: { وَلَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّهُمْ يَقُولُونَ إِنَّمَا يُعَلِّمُهُ بَشَرٌ لِسَانُ الَّذِي يُلْحِدُونَ إِلَيْهِ أَعْجَمِيٌّ وَهَذَا لِسَانٌ عَرَبِيٌّ مُبِينٌ (١٠٣)} (نحل، 103) «ما میدانیم که ایشان میگویند آن را انسانی بدو میآموزد. زبانی کسی که به او نسبت میدهند غیرعربی است و این به زبان عربی گویا و روشن است.» قرآن، در برابر این گفتۀ مشرکان به این موضوع اشاره نمود که چگونه کسی که قرآن را با این شیوایی و رسایی و مفاهیم کامل و فراگیر بیان میکند، آن را از فردی عجمی و غیرعرب آموخته است؟ و انسانهای عاقل و منطقی از گفتن چنین سخنانی بینیاز هستند . همچنین آنها به روش نزول قرآن اعتراض کردند و گفتند باید قرآن یکباره نازل میشد. خداوند حکمت نزول قرآن به صورت تدریجی را چنین بیان فرمود که بیشتر مایة تثبیت دلهای مؤمنان میگردد و فهمیدن و حفظ کردن و فرمان بردن از آن، آسانتر خواهد بود: { وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْلا نُزِّلَ عَلَيْهِ الْقُرْآنُ جُمْلَةً وَاحِدَةً كَذَلِكَ لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤَادَكَ وَرَتَّلْنَاهُ تَرْتِيلا (٣٢)} (فرقان، 32) «کافران میگویند چرا قرآن یکجا نازل نمیشود؟ این گونه است تا دل تو را پا برجا و استوار بداریم و آن را قسمت قسمت و بخش بخش فرو میخوانیم.» سپس خداوند آنها را به مبارزه طلبید که مانند قرآن را بیاورند و برای مشرکان اعلام کرد که از تمامی انسانها و جنها در این مورد میتوانند کمک و یاری بطلبند: { قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الإنْسُ وَالْجِنُّ عَلَى أَنْ يَأْتُوا بِمِثْلِ هَذَا الْقُرْآنِ لا يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَلَوْ كَانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيرًا (٨٨)} (اسراء، 88) «بگو اگر همۀ مردمان و جملگی پریان گرد آیند و متفق شوند بر اینکه همچون قرآن را بیاورند، نمیتواند مانند آن را بیاورند و ارائه دهند هر چند برخی از ایشان پشتیبان و مددکار برخی دیگر شوند.» آنها نه تنها از آوردن کتابی همانند قرآن عاجز و ناتوان خواهند بود؛ بلکه از آوردن ده سوره مانند قرآن نیز ناتوان هستند: { أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ مِثْلِهِ مُفْتَرَيَاتٍ وَادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ (١٣)فَإِنْ لَمْ يَسْتَجِيبُوا لَكُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّمَا أُنْزِلَ بِعِلْمِ اللَّهِ وَأَنْ لا إِلَهَ إِلا هُوَ فَهَلْ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ (١٤)} (هود، 14-13) «بلکه میگویند: آن را به دروغ به خدا نسبت میدهد. بگو: شما ده سوره همانند آن را بیاورید و غیر از خدا هر کس را که میتوانید، دعوت کنید؛ اگر راستگویید. پس اگر پاسخ شما را ندادند، بدانید این قرآن با آگاهی الله و وحی خدا نازل شده است و معبودی جز خدا، وجود ندارد؛ پس آیا اسلام را میپذیرید و فرمانبردار خدا میگردید؟.» قرآن کریم برای اثبات ناتوانی کفار و مشرکان، آنان را به آوردن یک سوره مانند قرآن دعوت نمود: { وَمَا كَانَ هَذَا الْقُرْآنُ أَنْ يُفْتَرَى مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلَكِنْ تَصْدِيقَ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَتَفْصِيلَ الْكِتَابِ لا رَيْبَ فِيهِ مِنْ رَبِّ الْعَالَمِينَ (٣٧)أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِثْلِهِ وَادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ (٣٨)} (یونس، 37 - 38) «این قرآن از سوی غیر خدا ساخته و پرداخته نشده است؛ بلکه تصدیقکننده کتابهای آسمانی پیشین است و بیانگر کتابهای گذشته میباشد و شک و تردیدی در آن نیست و از سوی پروردگار جهانیان فرستاده شده است؛ بلکه آنان میگویند که او آن را به دروغ به خدا نسبت داده است. بگو شما یک سوره همانند آن را بسازید و ارائه دهید و در این کار هر کسی را که میخواهید به جز خدا فرا خوانید و به کمک بطلبید؛ اگر راست میگویید.» عاجز و ناتوان ماندن آنها از آوردن کتابی مانند قرآن با وجود اینکه آنان در اوج فصاحت و شیوایی بودند و اشعار و قصیدههایشان نیز با شیوایی سروده میشد، دلیل بر این است که قرآن، کلام خداوندی است؛ خداوندی که ذات، صفت، کردار و گفتارش با هیچ چیز و هیچ کس مشابهت ندارد.
الگوی هدایت (تحلیل وقایع زندگی پیامبر اکرم)، جلد اول، مؤلف : علی محمّد صلّابی، مترجم : هیئت علمی انتشارات حرمین.
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|