|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
تاریخ اسلام>اشخاص>عمار بن یاسر و پدر و مادرش
شماره مقاله : 1559 تعداد مشاهده : 395 تاریخ افزودن مقاله : 11/2/1389
|
عمار بن یاسر و پدر و مادرش پدر عمار بن یاسر متعلق به یکی از قبیلههای یمن به نام بنی عنس بود. همراه دو برادرش به نامهای حارث و مالک برای جستجوی یکی از برادرانشان به مکه آمدند. حارث و مالک به یمن بازگشتند و یاسر در مکه اقامت گزید و با ابوحذیفه بن مغیره مخزومی پیمان بست[1]. ابوحذیفه یکی از کنیزانش به نام سمیه بنت خیاط به ازدواج یاسر در آورد. یاسر از سمیه صاحب فرزندی به نام عمار شد. ابوحذیفه او را آزاد کرد، اما دیری نگذشت که ابوحذیفه از جهان چشم فرو بست و با طلوع فجر اسلام، یاسر و سمیه و عمار و برادرش عبدالله بن یاسر مسلمان شدند. بنو مخزوم که اربابان آنها شمرده میشدند، خشمگین شدند و آنها را تحت فشار قرار دادند. ظهر که هوا به شدت گرم میشد، آنها را به سنگلاخ تافته و داغ مکه میبردند[2] و به پشت و رو میغلطاندند[3] پیامبر اکرم صلي الله عليه و سلم در حالی که آنها تحت شکنجه بودند، از کنارشان میگذشت و به آنان میگفت: ای خانواده یاسر صبر داشته باشید؛ بهشت در انتظار شماست.[4] ابوجهل نزد سمیه آمد و گفت تو عاشق زیبایی محمد شدهای که به او ایمان آوردهای؟ سمیه در جواب ابوجهل سخنان تندی به او گفت. ابوجهل شمشیری در شرمگاه سمیه زد و او را به شهادت رساند و بدین صورت افتخار نخستین شهید اسلام به نام سمیه ثبت شد[5]. این موضع دلیرانه سمیه ستودنی است که بالاترین و گرانبهاترین چیزی را که در اختیار داشت یعنی وجود خود را در راه خدا تقدیم نمود و باید زنان مسلمان تا جهان باقی است، شاهکار او را فراموش نکنند و قلبشان در اقتدا به سمیه بتپد و همانند او از تقدیم نمودن هیچ چیزی در راه خدا دریغ نورزند.[6] عثمان رضي الله عنه میگوید: «در حالی که پیامبر خدا دستم را گرفته بود و در سنگلاخ مکه قدم میزدیم از کنار خانواده یاسر گذشتیم. پدر عمار گفت: ای پیامبر خدا! روزگار چنین است. پیامبر گفت: صبر داشته باش. سپس فرمود: بار خدایا خانواده یاسر را بیامرز.[7] دیری نپایید که یاسر هم زیر شکنجه، جان به جان آفرین سپرد. پیامبر اکرم صلي الله عليه و سلم نمیتوانست برای خانواده یاسر که نماد و رمز جانفدایی و جانفشانی بودند کاری بکند؛ زیرا آنها برده بودند و رسول خدا از چنان قدرتی برخوردار نبود که با استفاده از قدرت خویش آنان را از شکنجه و عذاب برهاند؛ بلکه تمام آنچه پیامبر اکرم صلي الله عليه و سلم میتوانست برای آنها انجام دهد، این بود که آنان را به آمرزش الهی و بهشت مژده بدهد و به بردباری و صبر تشویق نماید. تا این خانواده مبارک سرمشق و الگویی برای نسلهای آینده باشد؛ چنانکه در طول تاریخ مردم با خواندن جملات زیبای رسول الله که فرمود: «ای خانواده یاسر، بهشت در انتظار شماست.»[8] از آنان تجلیل مینماید. عمار بعد از خانوادهاش دچار انواع شکنجهها و آزار و اذیتها گردید؛ چرا که او از زمرۀ مستضعفانی بود که در مکه قبیلهای نداشت تا آنها را حمایت نمایند و خودشان نیز نیرو و قدرتی نداشتند. قریش آنها را در زمین تافته و داغ مکه به هنگام گرمای ظهر، شکنجه میکردند تا آنان از دین خود بازگردند. عمار چنان شکنجه میشد که نمیدانست چه میگوید[9] و مشرکان او را نگذاشتند تا اینکه او را وادار نمودند پیامبر خدا را ناسزا بگوید و از معبودان و مشرکان به خوبی یاد نماید. وقتی نزد پیامبر اکرم صلي الله عليه و سلم آمد، رسول خدا پرسید: چه خبر داری؟ عمار گفت: خبر بدی آوردهام. به خدا سوگند، مشرکان مرا رها نکردند تا اینکه مجبور کردند به تو ناسزا بگویم و معبودانشان را ستایش نمایم. پیامبر فرمود: قلبت را چگونه مییابی؟ گفت: قلبم سرشار از ایمان است. پیامبر فرمود: اگر آنها شکنجههای خود را تکرار کردند، تو نیز گفتههایت را تکرار کن.[10] خداوند نیز با نزول آیههایی به ایمان راستین و صداقت عمار شهادت داد؛ چنانکه فرمود: { مَنْ كَفَرَ بِاللَّهِ مِنْ بَعْدِ إِيمَانِهِ إِلا مَنْ أُكْرِهَ وَقَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالإيمَانِ وَلَكِنْ مَنْ شَرَحَ بِالْكُفْرِ صَدْرًا فَعَلَيْهِمْ غَضَبٌ مِنَ اللَّهِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ (١٠٦)} (نحل، 106) «کسانی که پس از ایمان آوردنشان کافر میشوند به جز آنانکه وادار به اظهار کفر میگردند و در همان حال دلهایشان ثابت بر ایمان است. آری چنین کسانی که سینه خود را برای پذیرش مجدد کفر گشاده میدارند، خشم تند و تیز خدا گریبانگیرشان میشود.» عمار در تمامی صحنهها و جنگها در رکاب پیامبر اکرم صلي الله عليه و سلم بود.[11] واقعه بلال و عمار حاوی درسهایی بزرگ و شامل بحث عزیمت و رخصت هستند. شایسته است که دعوتگران آن را به صورت کامل فرا بگیرند و در جای خود و بر حسب معیارهای دقیقش از آن استفاده نمایند. الگوی هدایت (تحلیل وقایع زندگی پیامبر اکرم)، جلد اول، مؤلف : علی محمّد صلّابی، مترجم : هیئت علمی انتشارات حرمین.
[1]- انساب الاشراف، بلاذری، ج 1، ص 100 - 157. [2]- السیرة النبویه، ج 2، ص 68. [3]- بهجة المحافل، عامری، ج 1، ص 92. [4]- صحیح السیرة النبویه، ابراهیم العلی، ص 97-98. [5]- المسلمین فی العهد المکی، ص 99. [6]- التربیة القیادیه، ج 1، ص 217. [7]- صحیح السیرة النبویه، ص 98. [8]- التربیة القیادیه، ج 1، ص 217-218. [9]- محنة المسلمین فی العهد مکی، ص 100. [10]- فقه السیره، غزالی، ص 103. [11]- همان.
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|