|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
تاریخ اسلام>سیره نبوی>پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم > بیست و چهار ساعت از زندگی پیامبر صلی الله علیه و سلم
شماره مقاله : 1582 تعداد مشاهده : 394 تاریخ افزودن مقاله : 18/2/1389
|
بیست و چهار ساعت از زندگی پیامبر صلی الله علیه و سلم
محمد غزالی مصری مترجم:جهانگیر ولدبیگی
در این صحنه تأمل خواهیم کرد؛صحنه ی یک روز از حیات مبارک پیامبر اسلام صلی الله علیه و سلم ...
در حالی که تاریکی شب بر همه چیزی خیمه زده بود،این بزرگوار قبل از فجر با یقین از خواب بیدار می شد و همگام با طلوع فجر شروع به حیاتی نو می کرد و می فرمود :
«ألحَمدُ للّهِ الَّذِی رَدَّ ا ءِ لَیَّ روُحِی وَ عَافَانیِ فیِ جَسَدِی وَ أَذِنَ لیِ بِذِکرِی»
بنگرید که چگونه از حیات استقبال می کند و آن را به فال نیک می گیرد و می فرماید: «حمد و سپاس خدایی که روحم را دوباره به من باز گردانید ».
عمری که خدا به ما ارزانی داشته است نعمتی است که باید او را به خاطرش سپاس گفته و شایسته است که بهترین وجه از آن بهره برداری و استفاده کرد ؛ زیرا زندگی فرصتی است در جهت کسب سعادت برای هر آن که خواهان سعادت است ، به همین خاطر است که خداوند آغاز و پایانش را بر بندگانش منّت می نهد و می فرماید :« اللَّهُ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ لِتَسْكُنُوا فِيهِ وَالنَّهَارَ مُبْصِراً إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَشْكُرُونَ »
(خداوند كسي است كه شب را براي شما آفريد تا در آن بياسائيد و بياراميد ، و روز را روشن گردانيد ( تا در آن به فعّاليّت و كار و كوشش بپردازيد ) . خداوند نسبت به مردم فضل و كرم دارد ، وليكن بيشتر مردم شكرگزاري نميكنند .)(سوره غافر/61)
خوشی زندگی نیز در عافیت و سلامتی است . چه قدر زیباست که انسان بدنی سالم داشته باشد و اعضایش او را در انجام وظایفش بدون کمترین مشکلی یاری دهند . در چنین صورتی است ـکه فرد مؤمن گام بر می دارد تا با اقتدار و شور و شوق و اجباتش را انجام دهد و این رمز و سرّ شُکر و سپاس خدا بر عافیت و سلامتی ای است که ارزانی داشته است .
اجازه دهید مدتی بر این گفتار پیامبر صلی الله علیه و سلم توقف کنیم که می فرماید : «به من اجازه داد که یادش کنم ».
آیا اوج ادب بندگی را در رفتار و گفتار چنین عبدی می بینید ؟! روزی جدید به او بخشیده شده تا به او اجازه داده شود که دوباره و از نو عبادت را آغاز کند!
«اللَّهُمَّ إِنِّی أَسأَلُکَ العَافِیَةَ فیِ الدُّنیَا وَ الاخِرَةَ. اللهُمَّ أَسآَلُکَ العَفو وَ العَافِیَةَ فیِ دِینیِ وَ دُنیَایِ وَ أَهلیِ وَ مَالِی. اللهُمَّ أستُر عَورَاتِی وَآمِن رَوعَاتِی.اللهُمَّ احفَظنِی مِن بَینِ یَدَیَّ وَ مِن خَلفِی وَ عَن یَمِیِنی وَ عَن شِماَلِی وَ مِن فَوقِی وَ أَعُوذُ بِعَظَمَتِکَ أَن أَغتَالَ مِن تَحتِی»
معنی:«خدایا!عافیت و سلامتی دنیا و آخرت را از تو خواهانم. خدایا!عافیت دین و دنیا و خانواده و مالم را از تو خواهانم .خدایا!مرا از تمام جوانب حفظ کن ،به بزرگی و عظمتت پناه می برم از این که از طرف پایین دچار هلاکت شوم (از این که مرا به دست شهوتم بدهی به تو پناه می برم).»
ابوبکر صدیق(رض) روایت می کند که پیامبر صلی الله علیه و سلم به من فرمود هر گاه صبح و شام کردی بگو :
«اللَّهُمَّ عَالِمَ الغَیبِ وَ الشَّهَادَِة وَ آلأَرضِ .رَبَّ کُلُّ شَیءٍ وَ مَلِیکَهُ .أَشهَدُ أَلَّا إِلَهَ أَلَّا أَنتَ، أَعُذُبِکَ مِن شَرَّ نَفسِی وَ شَرَّ الشَّیطَانِ وَ شِرکِهِ»و فی روایَة«وَ أَن أََقتَرِفَ نَفسِی سُو أً أَو أَجُرَّه اِلی مُسلِمٍ»
ترجمه:«ای دانای غیب و شهاده !ای خالق آسمان ها و زمین!ای پروردگار همه چیز و صاحب هر چیز !شهادت می دهم که خدایی جز تو نیست.از شر نفسم و از شر شیطان به تو پناه می برم».و در روایتی دیگر:«از این که دچاربدی شوم و یا به مسلمانی ستم کنم به تو پناه می برم».
با طلوع روز جدید پیامبر صلی الله علیه و سلم و یارانش فرمود :
«أَصبَحنَا عَلَی فِطرَةِ الإسلاَمِ وَ کَلِمَةِ الإِخلاصِ وَ عَلَی دِینِ نَبِیَّنَا مُحَمَّدٍ وَعَلَی مِلَّةِ أَبِینَا اِبرَاهِیمَ حَنِیفاً وَمَا کَانَ مِنَ المُشرِکِینَ»
ترجمه:«ما به دین اسلام که دین فطرت است داخل شدیم و به کلمه اخلاص(توحید)و دین محمد(ص)و بر ملت و آیین جدمان ابراهیم که حنیف بود و از مشرکین نبود ،داخل شدیم».
اعتراف و اقرار یاران و پیروان به بودن بر دین پیامبرشان محمد صلی الله علیه و سلم چیزی مشخص و معین است ؛ امّا اینکه پیامبر خود بدان اعتراف کند چه معنایی می دهد ؟
ایشان در دعا های بسیاری بر رسول و پیامبر بودنش و این که محمد صلی الله علیه و سلم حقّ است شهادت می دهد و آن را تکرار می کند . چنین امری در بر دارنده ی اهدافی والا است ؛ از جمله : این که او اولین ملتزم به اجرای اوامری است که آورده است ؛ زیرا بسیاری از رهبران دینی چنین تصور می کنند که دین امری است برای دیگران و تکلیفی است برای غیر و آن ها ما فوق دیگرانند.
یکی دیگر از اهداف،وادار کردن کفار و منکرین کینه توز و بد اخلاق بود که بدان معترف شوند و آن را حقیقتی قرار دهند که شبهه و اوهام ناپذیر باشد.هدف دیگر احساس به نعمت خدا بر صاحب رسالت و اظهار رضایت و خوش حالی بدان و این که چنین اعترافی تشکری باشد برای خدایی که او را برگزیده است.
قلب این بزرگوار از صبحدم با احساس بزرگی فضل می جوشید و چنین احساسی را با کلماتی دلنشین تعبیر می کرد:
«اللَّهُمَّ مَا أَصبَحَ بِی مِن نِعمَةٍ إَو بِأَحَدٍ مِن خَلقِکَ فَمِنکَ وحدَکَ لاَ شَرِیکَ لَکَ.فَلَکَ الحَمدُ وَ لَکَ الشَّکرُ».
ترجمه:«پروردگارا !هر نعمتی که به من روی کرد و هر نعمت دیگری که به هر یک از مخلوقات روی می کند از توست،تو شریکی در سلطنت نداری، پس حمد و سپاس مخصوص توست».
« اللَّهُمَّ إَنِّی أَصبَحتُ مِنکَ فِی نِعمَةٍ وَ عَافِیَةٍ وَسِترٍ نِعمَتِکَ عَلَیَّ وَ عَافِیَتَکَ وَ سِترَکَ فِی الدُّنیَا وَ الاخِرَةَ».
ترجمه:«پروردگارا!جز این نیست که من در حالی وارد صبح شدم که در نعمت و عافیت و سلامتی و حمایتی هستم که به من ارزانی داشته ای .پس نعمت و عافیت و سلامتی را بر من در دنیا و آخرت تمام بفرما».
از ابوهریره (t ) روایت شده است که پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمودند:«مشآ مِن رَجُلٍ یَنتَبِهُ مِن نَومِهِ فَیَقُولُ:الحَمدُِ للهِ الَّذِی خَلَقَ النَّومَ وَ الیَقظَةَ. الحَمدُ للهِ الَّذِی بَعَثَنیِ سَالِماً سَوِیّاً.أشهَدُ أَنَّ اللهَ یُحیِ المَوتی وَ عَلَی کُلِّ شَی ءٍ قَدِیرٌ.إِلَّا قَالَ اللهُ تَعَالَی:صَدَقَ عَبدِی»
ترجمه : «هیچ فردی نیست که از خوابش بیدار شود و بگوید :حمد و سپاس خدایی که خواب و بیداری را آفرید ، حمد و سپاس خدایی که مرا سالم بیدار کرد ، شهادت می دهم که خداوند مردگان را زنده می کند و او بر هر چیز تواناست . مگر این که خداوند می فرماید : بنده ام راست گفت ».
چقدر زیباست که انسان صاحب و خالقش را ثنا گوید و او نیز ثنایش را بشنود و آن را تصدیق کند و درباره اش بگوید : «بنده ام راست گفت ».
از ابی مالک اشعری (رض)روایت است که پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود:«هر گاه یکی از شما صبح و شام کرد،بگوید:«أَصبَحنَا وَ أَصبَحش المُلکُ للهِ رَبِّ العَالَمِینَ،اللهُمَّ إِنِّی أَسأَلُکَ خَیرَ هذَا الیَومِ،فَتحَهُ وَ نَصرَهُ وَ نُورَهُ وَ بَرَکَتَهُ وَ هَداهُ وَ أَعُوذُبِکَ مِنَ شَرِّ مَا بَعدَهُ»
ترجمه:«صبح کردیم در جهانی که ملک و سلطنت از آن خدا،پروردگار جهانیان است.خدایا!خبر چنین روزی و همه چیز آن را از تو خواهانم ؛گشودنش،یاریش،روشنایش،و برکت و هدایتش را و از شرّ ما بعد آن به تو پناه می برم.»
مردمان در پناهگاهی پر از اوهام و خیالات زندگی میکنند.او صلی الله علیه و سلم نگران این است که عقل های دانا،ماورای دیوارهای این پناهگاه را نبینند و دل های نگران و نا امید چیزی جز تاریکی و فشار را احساس نکنند.
پیامبری که پروردگارش را خوب می شناسد چنین انقطاع و یأس و پستی را هرگز نمی پذیرد و می فرماید:«مَا مِن صَبَاحٍ یُصبِحُ العِبَادُ إَلَّا مُنَادٍ یُنَادِی:سُبحَانَ المِلِک القُدُّس- و فی روایة- إِ لَّا صَرَخَ صَارِخٌ:أَیُّهَا الخَلَائِقُ سبِّحوا المِلکَ القُدُّس»
ترجمه:«هیچ صبحی نیست که بندگان وارد آن شوند جز این که ندا دهنده ای ندا می زند:پاک و بی عیب و نقص است خدایی که مالک جهان و جهانیان است.و در روایت دیگری آمده است که – جز این نیست که فریاد زنی فریاد می زند:ای مخلوقات!تسبیح خدایی که مالک چهانیان و بی عیب و نقص است».
نزدیک است که بگویم قلب محمد صلی الله علیه و سلم یک قلب کاملاً استثنایی است و او کسی است که گویی مدام متوجه صدایی بسیار خوفناک بوده و بشریت را می ترساند و ندا می زند که پرده های غفلت را پاره کنید و به سوی مالک بی عیب و نقص برگردید.
تذکرها ی ایشان صلی الله علیه و سلم ناشی از غرق شدنش در یاد خداوند و رؤیت صاحب جلال و شکوه و عظمت است.
جمهور علما امّت التزام به تکرار اذکار و ادعیه هایی را که نقل کردیم مستحب دانسته اند و چنین امری نیز درست است؛اما من در طول تفکرم در این اذکار و تضرعات ، به این نتیجه رسیده ام که هر گاه دل دچار قساوت شد و ارتباطش با خداوند ضعیف گشت،باید چنین اذکاری تکرار شوند،زیرا تأثیر آن ها در شناخت پروردگارش و آگاهی بر معنای اسمای حسنای او در دل و درون انسان بسیار زیاد است.این یک حقیقت انکار ناپذیر است که ایمان دارای قدرت چندانی نیست و ایمان سست نیز ناتوان از آن است که هوا و هوس را کنترل کند و یا بر رفتارهای ناشایست انسانی غالب آید.
واقعیت امر این است که یاران پیامبر صلی الله علیه و سلم با ایمان خود به درجات والای عبودیت دست یافتند و تاریخ بشریت را تغییر ندادند و حکمی را به جای حکمی دیگر جایگزین نکردند و اخلاقی را به جای اخلاقی دیگر تغییر ندادند مگر در اثر ارتباط نزدیکشان با پیامبر صلی الله علیه و سلم و اقتباس از نور مبارکش ، همواره اخلاص و محبت نسبت به خدا از دل این بزرگوار به دل های آن ها جاری و ساری بود.
این طبیعت بشر است که متأثر از دیگران و محیط و ...شود و چه بسا به قول شاعر عشق های قدیمی و یا پنهانی به وسیله ی ارتباط مجدد و صمیمانه به هیجان آید:
«و ذو الشوق القدیم و أن تسلی مشوق حین یلقی العشقینا»
معنی:«عاشقان قدیمی گر چه عشق را فراموش کرده اند اما با این وجود وقتی که به هم می رسند بسا عشق دوباره زنده شود».
به نظر من گوش دادن به پیامبر صلی الله علیه و سلم وقتی که دست به دعا ست و درک حقیقت احساساتش آن گاه که مناجات می کند ، دیده ها را روشن و آن ها را در روی آوردن به خدا هدایت می دهد! چنین روشی در دعا سنت می باشد.
در این خصوص اشاره با این نکته هم لازم است که ارتباط با خدا و ادای نمازهای واجب رابطه ای مستقیم با مسجد دارد.
پیامبر بزرگوار صلی الله علیه و سلم در مدت بیست و چهار ساعت شبانه روز می بایست _ حد اقل _ پنج بار در برابر خداوند بایستد.چنین امری به شکل جماعت گاهی واجب و گاهی سنّت مؤکد بود و مسجد در این خصوص در جامعه ی اسلامی جایگاه والایی دارد.
گام نهادن به سوی مسجد با سپیدی فجر آغاز می شود .به همین خاطر پیامبر بزرگوار صلی الله علیه و سلم میفرماید:
«بشِّرِ المَشَّائِینَ إِلَی المَسجِد فِی ظُلَم الَّیلِ بِالنُّورِ التَّامِّ یَومَ القِیَامَةَ».« يَوْمَ تَرَى الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ يَسْعَى نُورُهُم بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَبِأَيْمَانِهِم»«يَقُولُونَ رَبَّنَا أَتْمِمْ لَنَا نُورَنَا وَاغْفِرْ لَنَا »
ترجمه:ـکسانی را که در تاریکی های شب به سوی مسجد گام بر می دارند به روشنایی کامل روز قیامت مژده بده»،«روزی که مردان و زنان مؤمن را می بینی که نور(ایمان و اعمال صالح)ایشان در پیشاپیش آنان و در سمت راستشان در حال درخشش است»(حدید:12)،«می گویند:خدایا!روشناییمان را بر ما کامل گردان و ما را ببخش».(تحریم:8»
در زمینه ی گام برداشتن به سوی مسجد برای حضور در جماعات، پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمودند:«انسان گامی را برنمی دارد و آن را بر زمین نمی گذارد مگر این که برایش حسنه ای نوشته و از او گناهی برداشته و درجه ای ترفیع داده می شود».
از ابن عباس روایت شده است که پیامبر صلی الله علیه و سلم در حالی که بعد از اذان برای ادای نماز از منزل خارج می شد می فرمود:«اللَّهُمَّ اجعَل فِی قَلبِی نُوراً وَ فِی لِسَانِی نُوراً وَ اجعَل فِی سَمعِی نُراً وَ اجعَل فِی خَلفِی نُراً وَ مِن إِمَامِی نُراً.أَعطِنِی نُوراً».
ترجمه:«خدای! در قلب و زبان و سمع و دیدگانم و در پشت سر و روبرویم نور و روشنایی قرار بده .خدایا!نور و روشنایی به من عطا کن.»
خداهر آن چه که اینبزرگوار طلب کرده بود به او ارزانی داشت؛زیرا او « وَدَاعِياً إِلَى اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَسِرَاجاً مُّنِيراً »
معنی:« و به عنوان دعوت كننده به سوي خدا طبق فرمان الله ، و به عنوان چراغ تابان.»
بود.(احزاب :46)
ای کاش انسانیت و جهان از محمد صلی الله علیه و سلم و اخلاقیات پاک و بصیرت نورانی اش و از رسالتی که عقیده ی وحدانیت را از تمامی افکار و خرافات شسته بود و پاک گردانیده بود،هرگز خالی تمی بود.
پیامبر صلی الله علیه و سلم با مسجد در ارتباط بود و دل بستن به مسجد شیرین ترین چیز می دانست ، و با روش مبارکش دعای جدّش ابراهیم(ع)را زنده می کرد آن گاه که می فرمود:« رَبِّ اجْعَلْنِي مُقِيمَ الصَّلاَةِ وَمِن ذُرِّيَّتِي رَبَّنَا وَتَقَبَّلْ دُعَاء »
ترجمه:« پروردگارا ! مرا و كساني از فرزندان مرا نمازگزار كن . پروردگارا ! دعا و نيايش مرا بپذير».
در سیره ی این بزرگوار صلی الله علیه و سلم ،نماز از یک واجب رنج آور و مشکل به عبادتی سعادت آفرین که جان با آن آرامش می گیرد،تغییر یاثته بود و بر این اساس بود که می فرمود:
«وَ قُرَّةَ عَینِی فِی الصَّلَاةِ» معنی«چشم روشنی من در نماز است».
در روایتی آمده است که هر گاه وارد مسجد می شد،می فرمود:«أَعُوذُ بِا للِه العَظِیمِ وَ بِوَجهِهِ الکَرِیم وَسُلطَانِهِ القَدِیمِ مِنَ الشَیطَانِ الرَجِیم»
ترجمه :«به خداوند عظیم و بخشنده و قدرتمند از شیطان رانده شده از رحمت او پناه می برم »
و سپس می فرمود :«فَاءِذَا قَالَ ـ المٌسلِمُ ـ ذَلِکَ قَالَ الشَیطَانُ : {حُفِظَ مِنَّی سَائِرَالیَومِ} » .
ترجمه : «هر گاه مسلمان آن را بگوید ، شیطان خواهد گفت : تمامی روز از دست من در امان است ».
و در روایتی دیگر آمده است که هر گاه وارد مسجد می شد خدا را حمد و سپاس می گفت و بعد از گفتن بسم الله می فرمود : « اللهُمَ اغفِرلِی وَ افتَح أَبوَابَ رَحمَتِکَ» .
ترجمه : «خدایا درهای رحمتت را بر من بگشا ».
و هر گاه خارج می شد می فرمود :« اللهُمَ افتَح لِی أَبوَابَ فَضلِکَ ».
ترجمه :« خدایا درهای فضل و کرمت را بر من بگشای ».
چه قدر مشتاق نماز بود ! هر گاه صدای مؤذن را می شنید که می فرمود : « قَد قَامَتِ الصَّلاَة » . ، می فرمود :« أَقَامَهَا اللهُ وَ أَدَاَمَهَا » .
ترجمه : « خدا آن را اقامه کرده است و آن را بر دوام دارد ».
ما موظفیم که کلمات اذان را تکرار کرده و بر پیامبر صلی الله علیه و سلم درود بفرستیم و او را دعا کنیم . این نکته ی بسیار دقیقی است که شرح زیبایی دارد .
ما بعد از اذان می گوییم : « أللَّهُمَّ رَبَّ هَذِهِ الدَّعوَةِ التَّامََّةِوَ الصَّلاَةِ القَائِمَةِ ، آتِ مُحَمََّد اً الوَ سِیلَةَوَ الفَضِیلَةَ وَ ابعَثَهُ مَقَاماً مَحمُود اً الَّذِی وَعَدتَهُ» .
ترجمه :« ای پروردگار این دعوت و درود ثابت و استوار ! به محمد مقام وسیله و فضیلت ارزانی بدار و او را به مقام نیکویی برسان که وعده داده ای ».
چه بسا سؤال کننده ای سؤال کند که چرا کلمات متجانس نمی باشد (یعنی کلام قرآن در کنار کلام بشری ذکر می شود ) و گفته می شود : َ« ابعَثَهُ مَقَاماً مَحمُود اً الَّذِی وَعَدتَهُ» . در جواب باید گفت : پیامبر صلی الله علیه و سلم با کلماتی که قرآن ذکر کرده است و بنده ی عابد و متهجّد را به هدیه ای که در انتظار اوست مژده داده و می فرماید : « وَمِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَّكَ عَسَى أَن يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَاماً مَّحْمُوداً ».
ترجمه :« در پاسي از شب از خواب برخيز و در آن نماز تهجّد بخوان ، اين يك فريضه اضافي ( و افزون بر نمازهاي پنجگانه ) براي تو است . باشد كه ( در پرتو اين عمل ) خداوند تو را به مقام ستودهاي ( و مكان برجستهاي در دنيا و آخرت كه موجب ستايش همگان باشد ) برساند ( و مقام شفاعت كبري را به تو ارمغان دارد ) .
شاد و خوشحال میشود .
او در این دعا به کلمه ای که که مقام او را در آخرت خبر می دهد ، چنگ می زند و از امتش می خواهد که در برابر قیام و رکوع و سجود و تلاوت های طولانی شبانه اش که گامهایش در اثر آن متورم گردیده اند ، انجام وعده اش را از خداوند نسبت به او بخواهند .
محبت خداوند در دل چنین انسانی که از همه چیز به خاطر او بریده بود ، جایگاه بی بدیلی داشت .
مردانی را ـ در محراب مساجد ـ تربیت کرد که بشریت را بعد از خود از لحاظ فرهنگی و سیاسی چنان رهبری کردند که دنیا تمدنی شریف تر و بزرگوار تر از آن و دست آوردی مبارک تر از دست آورد های چنین مردان ربانی را به خود ندیده است و نخواهد دید .
آن ها را با منهجی مرتبط به پروردگارش تربیت کرد و بیابان بی آب و علف را برایشان به دانشگاه تبدیل کرد:دانشگاهی که عارف ترین مردان نسبت به هنجارها و قوانین و بهترین مردان که شایستگی رهبری روحی سیاسی داشته باشند در آن فارغ التحصیل شده اند.
دل های چنین مردانی آن گاه که قرآن میخواندند نزدیک بود که از ترس و خشوع به پرواز در آید.یاران او را دنبال می کردند و نیز آن ها را تربیت می کرد و هرگز از دیدار و هیبت و عزتش سیر نمی شدند.
پیامبر خاتم صلی الله علیه و سلم هنگام بیماری ای که منجر به فوت ایشان شد، وقتی به صفوف نماز گزاران در مسجد نبوی می نگریست، احساس می کرد که رسالتش را به طور کامل ادا کرده است و وقتی که دید روبه خدایند و مخلص اویند، چهره ی مبارکش هم چون صفحه ای طلایی نورانی شد.آن چه که دید همه آن چیزی بود که او می خواست.او نمی خواست که پروردگارش را جز با چنین نتایج مثبتی از جهاد مستمرش ملاقات کند.
آیا روزی خواهد آمد که مساجد کارگاه ساختن هم چون مردانی باشد؟_ درست است که _ اماکن قدیم و جدید شبیه هم اند؛ اما ساکنانش غیر از آن چیزی است که ما
آرزو داریم.گویی که مجنون احساسات ما را وصف می کند آنگاه که می گوید:
«أما الخیام فأنها کخیامهم و أری نساء الحی غیر نسائهم»
معنی:«چادر هابی قبیله ی لیلی را می بینم که هم چون چارد های قبایل دیگر است.اما چنین قبایلی با زنان قبیله ی لیلی بسیار متفاوتند.
-----------------------------------------------
منبع :چگونگی ذکر، دعا و ارتباط با پیامبر خدا صلی الله علیه و سلم
مولف :محمد غزالی مصری
مترجم:جهانگیر ولدبیگی
انتشارات :امام غزالی چاپ اول1387
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|