|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
فقه>مفاهیم و اصطلاحات فقهی>نماز جماعت
شماره مقاله : 165 تعداد مشاهده : 415 تاریخ افزودن مقاله : 15/5/1388
|
[اصطلاح فقهي]
نماز جماعت سنت موكده ميباشد[1]. درباره فضيلت آن احاديث فراوان نقل شده كه ما بعضي از آنها را نقل ميكنيم: 1-از ابن عمر روايت است كه پيامبر صلي الله عليه و سلم فرمود:" صلاة الجماعة أفضل من صلاة الفذ بسبع وعشرين درجة [يك نماز بصورت جماعت خواندن بيست و هفت برابر پاداش نماز انفرادي را دارد و بيست و هفت درجه از آن بهتر است]". اين حديث متفق عليه مي باشد. 2-از ابوهريره روايت است كه گفته است: پيامبر صلي الله عليه و سلم فرمود:" صلاة الرجل في جماعة تضعف على صلاته في بيته وسوقه خمسا وعشرين ضعفا، وذلك أنه إذا توضأ فأحسن الوضوء ثم خرج إلى المسجد لا يخرجه إلا الصلاة لم يخط خطوة إلا رفعت لها درجة وحط عنه بها خطيئة، فإذا صلى لم تزل الملائكة تصلي عليه ما دام في مصلاة ما لم يحدث: اللهم صل عليه اللهم ارحمه. ولا يزال في صلاة ما انتظر الصلاة [اگر كسي نمازي را بجماعت بخواند ٢٥ درجه بزرگتر است از نمازي كه در منزلش يا بازارش ميخواند، بدينگونه هرگاه نيكو وضو گرفت، سپس تنها بقصد نماز خواندن به سوي مسجد بيرون رفت، هر گامي را كه بر ميدارد، يكدرجه بر حسنات او افزوده شده و يكدرجه از اشتباهات و گناهانش كم ميشود، چون به نماز ايستاد، فرشتگان براي او دعاي خير ميكنند و بروي درود ميفرستند. مادام كه در نماز گاهش بماند و وضويش باطل نشود، فرشتگان بدين عمل ادامه ميدهند و ميگويند: خداوندا بر وي درود بفرست و او را بيامرز، و تا زماني كه بانتظار نمازش نشسته است، برايش نماز محسوب ميگردد و ثواب نماز دارد]". متفق عليه است. متن حديث از بخاري است. 3-باز هم از او روايت است كه: “مردي كور به حضور پيامبر صلي الله عليه و سلم آمد و گفت: يا رسول الله، من عصا كش و راهنما ندارم، تا مرا به مسجد بياورد، از پيامبر صلي الله عليه و سلم خواست تا به وي رخصت و اجازه بدهد كه در خانهاش نماز بخواند، پيامبر صلي الله عليه و سلم اين رخصت را به وي داد. چون او برگشت، پيامبر صلي الله عليه و سلم او را باز خواند و به وي گفت:" هل تسمع النداء في الصلاة؟ [آيا صداي اذان را ميشنوي؟]، گفت: آري. فرمود: " فأجب، پس بايد بدان جواب دهي و به نماز جماعت بيائي. به روايت مسلم. 4- باز هم از او روايت شده است كه پيامبر صلي الله عليه و سلم فرمود:" والذي نفسي بيده لقد هممت أن آمر بحطب فيحتطب، ثم آمر رجلا فيؤم الناس ثم أخالفه إلى رجال فأحرق عليهم بيوتهم [سوگند بدانكس كه جانم در دست اوست دلم ميخواست دستور دهم كه هيزم جمع كنند و آتش بيفروزند، سپس كسي را به امامت جماعت بگمارم، و خود از او تخلف كنم و بروم، به سوي كساني كه در خانهشان ماندهاند و به جماعت نيامدهاند و خانه را با آنان آتش بزنم]". متفق عليه است. 5-از ابن مسعود روايت است كه پيامبر صلي الله عليه و سلم فرمود:" من سره أن يلقى الله تعالى غدا مسلما فليحافظ على هؤلاء الصلوات حيث ينادى بهن فإن الله شرع لنبيكم صلى الله عليه وسلم سنن الهدى، وإنهن من سنن الهدى، ولو أنكم صليتم في بيوتكم كما يصلي هذا المتخلف في بيته لتركتم سنة نبيكم، ولو تركتم سنة نبيكم لضللتم، ولقد رأيتنا وما يتخلف عنها إلا منافق معلوم النفاق، ولقد كان الرجل يؤتى به يهادى بين الرجلين حتى يقام في الصف ". به روايت مسلم و در روايت ديگر آمده است كه:" إن رسول الله صلى الله عليه وسلم علمنا سنن الهدى: الصلاة في المسجد الذي يؤذن فيه. [كسي كه خوشحال ميشود، از اينكه فرداي قيامت، بعنوان يك فرد مسلمان خداوند را، ملاقات كند، هر وقت صداي اذان را از هر جا شنيد بدانجا برود، و نمازهايش را، بصورت جماعت بخواند و بر اين كار پيوسته محافظت نمايد. چه خداوند سنتهاي راهنما و هدايت بخش را به پيامبران، بخشيده است كه اين نمازهاي پنجگانه، از جمله اينگونه سنتها ميباشند. اگر شما بجاي مسجد در خانهتان نماز بخوانيد همچنانكه اين مرد متخلف، نمازش را در خانهاش ميخواند، آنوقت شما سنت پيامبرتان را ترك كردهايد، بديهي است، اگر سنت پيامبرتان را ترك كنيد،گمراه ميشويد. (عبدالله ميگويد:) از آن وقت به بعد كسي را از خودمان نديدم، كه از جماعت تخلف نمايد، مگر كسي كه آشكارا منافق باشد، و گاهي پيش ميآمد كه دو نفر يكي را، كمك ميكردند، تا او بتواند بكمك آنها، خود را به مسجد برساند و در صف نماز بايستد... پيامبر صلي الله عليه و سلم سنتهاي هدايت بخش را به ما ياد داد يعني خواندن نماز در مسجدي كه از آنجا صداي اذان شنيده ميشود ]". 6-از ابوالدرداء روايت است كه گفت: از پيامبر صلي الله عليه و سلم شنيدم كه ميفرمود: " ما من ثلاثة في قرية ولا بدو لا تقام فيهم الصلاة إلا قد استحوذ عليهم الشيطان فعليكم بالجماعة فإنما يأكل الذئب من الغنم القاصية [هرگاه در روستا يا صحرا و بيابان، گروهي به سه نفر رسيدند و نماز جماعت را، برقرار نكردند بيگمان شيطان بر آنها، چيره ميشود. پس نماز جماعت را بپاي داريد و بر اداي آن مواظبت كنيد و به جماعت بپيونديد و تك روي نكنيد، چه بيگمان گرگ آن گوسفندي را ميخورد كه از گله جدا و دور مانده باشد]". ابوداود با اسناد “حسن“ آن را روايت كرده است.
1-حاضر شدن زنان براي نماز جماعت در مسجد و فضيلت و برتري نمازشان در خانههاشان چنانچه زنان از آرايشهاي شهوتانگيز و فتنه خيز، پرهيز كنند، جايز است از خانههايشان خارج شوند و براي نماز جماعت در مسجد حضور بهم رسانند. از ابن عمر روايت است كه پيامبر صلي الله عليه و سلم فرمود:" لا تمنعوا النساء أن يخرجن إلى المساجد، وبيوتهن خير لهن [زنان را از بيرون رفتن براي اقامه نماز جماعت در مساجد منع نكنيد ولي در خانههايشان بمانند و نمازشان را آنجا بخوانند برايشان بهتر است]". از ابوهويره روايت است كه پيامبر صلي الله عليه و سلم فرمود:" لا تمنعوا إماء الله مساجد الله، وليخرجن تفلات[كنيزان خدا را (زنان) از مساجد خدا، منع نكنيد و ايشان بدون اينكه خود را خوشبو كنند و آرايش دهند بيرون آيند]". احمد و ابوداود آن دو حديث را روايت كردهاند. باز هم از او روايت است كه پيامبر صلي الله عليه و سلم فرمود:" أيما امرأة أصابت بخورا فلا تشهد معنا العشاء الاخرة [هر زني كه خود را خوشبو كرده است (آرايش داده) با ما نماز عشاء را (در مسجد) نخواند]". به روايت مسلم و ابوداود و نسائي كه اسناد آن را “حسن“ دانسته است. براي زنان، بهتر است كه در خانههايشان نماز بخوانند، چه احمد و طبراني از ام حميد ساعديه روايت كردهاند كه او به حضور پيامبر صلي الله عليه و سلم آمد و گفت: اي رسول الله من دوست دارم كه با تو نماز بخوانم، پيامبر صلي الله عليه و سلم فرمود:" قد علمت، وصلاتك في حجرتك خير لك من صلاتك في مسجد قومك، وصلاتك في مسجد قومك خير لك من صلاتك في مسجد الجماعة [بيگمان ميدانم كه تو چنين هستي ولي نماز خواندنت در منزلت براي تو بهتر است تا اينكه آن را در مسجد قومت (محلهات) بخواني و نماز خواندنت در مسجد قومت براي تو بهتر است تا آنكه آن را در مسجد عمومي بخواني]" -يعني هر چه زن در جاي خلوتتر نمازش را بخواند بهتراست -
2-مستحب است كه نمازگزار نمازش را در مسجدي كه از خانهاش دورتر و جمعيتش بيشتر است بخواند. چه مسلم از ابوموسي روايت كرده كه: پيامبر صلي الله عليه و سلم فرمود:" إن أعظم الناس في الصلاة أجرا أبعدهم إليها ممشى [هر اندازه براي نماز خواندن دورتر بر وي پاداش و ثواب آن بيشتر است]". باز هم مسلم از جابر روايت كرده كه: فضاي پيرامون مسجد (النبي) خالي شده بود، بنو سلمه خواستند منازل خود را به نزديك مسجد انتقال دهند، پيامبر صلي الله عليه و سلم از اين مطلب مطلع شد و فرمود:" إنه بلغني أنكم تريدون أن تنتقلوا قرب المسجد [به من اطلاع رسيده كه مي خواهيد منازلتان را به نزديك مسجد انتقال دهيد؟]’. گفتند: آري، اي رسول خدا، ميخواهيم چنان كنيم. پيامبر صلي الله عليه و سلم فرموده:" يا بني سلمة دياركم تكتب آثاركم [اي بني سلمه در سرزمين خود بمانيد، پاداش راهي كه مي پيمائيد برايتان نوشته ميشود]". و همچنين در حديثي كه قبلا شيخين از ابوهريره روايت كرده بودند نيز بدينمطلب اشاره شده است. و از ابي بن كعب روايت است كه پيامبر صلي الله عليه و سلم فرمود:" صلاة الرجل مع الرجل أزكى من صلاته وحده وصلاته مع الرجلين أزكى من صلاته مع الرجل، وما كان أكثر فهو أحب إلى الله تعالى [اگر كسي نمازش با يكنفر ديگر بخواند پاداش و تزكيه نفس، در آن بيشتر است از نمازي كه تنها ميخواند و پاداش نماز خواندنش با دو نفر بهتر است از نماز خواندنش با يكنفر و هر اندازه تعداد نمازگزاران در جماعت بيشتر باشد پيش خداوند پسنديدهتر است]" به روايت احمد و ابوداود و نسائي و ابن ماجه و ابن حبان كه ابن السكن و عقيلي و حاكم آن را “صحيح“ دانستهاند.
3-مستحب است كه نمازگزار با قدمهاي آهسته و آرام و با متانت به سوي مسجد برود. باشتاب رفتن به سوي مسجد مكروه است، چون از آنوقت كه بقصد نماز، از منزل بيرون ميآيد و به سوي مسجد ميرود در حكم نماز است. از ابوقتاده روايت است كه: در حين اينكه ما همراه پيامبر صلي الله عليه و سلم مشغول خواندن نماز بوديم، بناگاه سر و صدا و غوغاي چند نفر را شنيد، چون نماز را بپايان برد، فرمود: " ما شأنكم؟ [چهتان شده = چرا چنين ميكنيد؟]"گفتند: شتاب كرديم كه به نماز برسيم، فرمود:" فلا تفعلوا..إذا أتيتم الصلاة فعليكم السكينة، فما أدركتم فصلوا وما فاتكم فأتموا [چنين كاري را نكنيد... هرگاه خواستيد براي نماز برويد با آرامش و متانت بدون سر و صدا گام برداريد، هر آنچه كه دريافتيد بخوانيد و آنچه كه بدان نرسيديد، خودتان آن را تكميل كنيد]". به روايت شيخين. از ابوهريره روايت است كه پيامبر صلي الله عليه و سلم فرمود:" إذا سمعتم الاقامة فامشوا إلى الصلاة وعليكم السكينة والوقار، ولا تسرعوا، فما أدركتم فصلوا وما فاتكم فأتموا [هرگاه صداي اقامه نماز را شنيديد با آرامش و متانت به سوي نماز برويد و شتاب نكنيد، آنچه را كه توانستيد با امام بخوانيد، و آنچه كه بدان نرسيديد بعد از سلام امام خودتان آن را تكميل كنيد]". به روايت جماعت محدثين جز ترمذي.
4-مستحب است كه امام بر مامومين آسان گيرد = تخفيف دهد مستحب و مندوب است كه امام نماز را بر مامومين تخفيف دهد = زياد طول ندهد. چه ابوهريره گفته است كه پيامبر صلي الله عليه و سلم فرمود:" إذا صلى أحدكم بالناس فليخفف، فإن فيهم الضعيف والسقيم والكبير فإذا صلى لنفسه فليطول ما شاء [هرگاه يكي از شما امام جماعت شد، نماز را طول ندهد، چه در ميان نماز گزاران ماموم، انسانهاي ضعيف و بيمار و پير وجود دارند. وقتي خودش تنها نماز ميخواند، هر اندازه دلش بخواهد آن را طولاني كند]". به روايت جماعت محدثين. انس از پيامبر صلي الله عليه و سلم روايت كرده كه فرمود:" ’ إني لادخل في الصلاة وأنا أريد إطالتها فأسمع بكاء الصبي فأتجوز في صلاتي مما أعلم من شدة وجد أمه من بكائه [من وقتي كه داخل نماز ميشوم، دلم ميخواهد كه آن را طول دهم، تا اينكه صداي گريه بچه را ميشنوم، آنگاه نمازم را كوتاه ميكنم، چه ميدانم كه مادر از گريه بچهاش سخت به هيجان ميآيد و نگران ميگردد]". از او روايت كردهاند كه گفته است: پشت سر هيچ امامي نماز نخواندهام كه باندازه پيامبر صلي الله عليه و سلم نمازش را كوتاه و كامل خوانده باشد (پيامبر صلي الله عليه و سلم از هر امامي نمازش را كوتاهتر و تمامتر ميخواند). ابو عمر بن عبدالبر گفته است: نماز كوتاه كردن و با تخفيف خواندن، براي هر امام جماعتي، باجماع علماء مندوب و مستحب است، جز آنكه بايد حداقل كامل را كه سه تسبيح است مراعات كند. و بهيچوجه نبايد چيزي را از نماز حذف يا كم كند. و پيامبر صلي الله عليه و سلم از نوك زدن، چون غراب نهي فرموده است، چه او مردي را در نماز ديد، كه ركوع را بدرستي انجام نميداد، فرمود:" ارجع فصل فإنك لم تصل [برگرد و نمازت را بخوان چون تو نماز نخواندي]" و فرمود:" لا ينظر الله إلى من لا يقيم صلبه في ركوعه وسجوده [خداوند به كسي كه در ركوع و سجودش پشت خود را راست و مستقيم نميدارد، نگاه نميكند]". كسي كه در ركوع و سجود طمانينه و آرامش و حالت كمال آنها را مراعات نكند، خداوند نمازش را نميپذيرد. سپس ابن عبدالبر ميگويد: اهل علم اختلاف ندارند در اينكه هر امامي بايستي نماز را، با تخفيف و كوتاه بخواند .ولي بشرط اينكه اركان و شرايط را، درست و كامل انجام دهد. و روايت است از عمر كه گفته است:" لا تبغضوا الله إلى عباده. يطول أحدكم في صلاته حتى يشق على من خلفه [بندگان خداوند را نسبت به وي خشمگين نكنيد و خداوند را مبغوض بندگانش نسازيد، يكي از شما نمازش را، آنقدر طول ميدهد، كه مامومين را، به مشقت مياندازد و خشمگين ميشوند و عبادت بر ايشان خسته كننده ميگردد]". 5-اگر امام احساس كند كه كسي دارد داخل مسجد ميشود بهتر است ركعت اول را طول دهد تا او به جماعت برسد: از نظر شرع جايز است كه امام ركعت اول را طول دهد و انتظار بكشد تا واردين، فضيلت جماعت را دريابند. همچنانكه اگر در ركوع يا در تشهد آخر باشد، نيز مستحب است كه انتظار بكشد تا واردين فضيلت جماعت را دريابند. از ابوقتاده روايت است كه پيامبر صلي الله عليه و سلم ركعت اول را طول ميداد و ما گمان ميكرديم كه مقصود اينست كه مردم ركعت اول را دريابند و بدان برسند. از ابوسعيد روايت است كه پيامبر صلي الله عليه و سلم ركعت اول را آنقدر طول ميداد، كه انسان ميتوانست به بقيع برود و قضاي حاجت كند، سپس وضو بگيرد و برگردد، كه هنوز پيامبر صلي الله عليه و سلم ركعت اول را تمام نكرده بود. به روايت احمد و مسلم و ابن ماجه و نسائي.
6-پيروي از امام واجب و پيشي گرفتن و سبقت از وي حرام است: متابعت و پيروي از امام واجب و پيشي گرفتن از وي حرام است[2]. چه ابوهريره گفته است كه، پيامبر صلي الله عليه و سلم فرمود:" إنما جعل الامام ليؤتم به، فلا تختلفوا عليه، فإذا كبر فكبروا، وإذا ركع فاركعوا، وإذا قال سمع الله لمن حمده فقولوا: اللهم ربنا لك الحمد، وإذا سجد فاسجدوا، وإذا صلى قاعدا فصلوا قعودا أجمعون [امام را بدين علت امام قرار دادهاند، تا از وي پيروي شود و به وي اقتدا گردد، پس از وي تخلف نكنيد، هر وقت تكبير گفت، تكبير گوئيد، هر وقت به ركوع رفت، به ركوع برويد، و چون گفت: سمع الله شما بگوئيد: اللهم ... و هر وقت به سجده رفت شما نيز به سجده برويد و چون نشسته نماز خواند، شما نيز همگي نشسته نماز بخوانيد]".. به روايت شيخين. و در روايت احمد و ابوداود متن حديث چنين است: إنما الامام ليؤتم به فإذا كبر فكبروا، ولا تكبروا حتى يكبر، وإذا ركع فاركعوا، ولا تركعوا حتى يركع، وإذا سجد فاسجدوا، ولا تسجدوا حتى يسجد و از ابوهريره روايت است كه پيامبر صلي الله عليه و سلم فرمود: أما يخشى أحدكم إذا رفع رأسه قبل الامام أن يحول الله رأسه رأس حمار أو يحول الله صورته صورة حمار [مگر يكي از شما نميترسد، كه اگر پيش از امام سرش را بلند كرد، خداوند سر او را به سر خر يا چهرهاش را به چهره خر، تبديلكند؟]"، به روايت جماعت محدثين. و از انس روايت است كه پيامبر صلي الله عليه و سلم فرمود:" أيها الناس، إني إمامكم فلا تسبقوني بالركوع ولا بالسجود ولا بالقيام ولا بالقعود ولا بالانصراف [اي مردم بيگمان من امام جماعت و پيشواي شما هستم، بنابر اين در ركوع و سجود و ايستادن و برخاستن و نشستن و سلام دادن از من پيشي مگيريد]". به روايت احمد و مسلم. از براء بن عازب روايت است كه: “ما با پيامبر صلي الله عليه و سلم نماز ميخوانديم، چون ميگفت:" سمع الله لمن حمده " هيچ كس از ما خم نميشد (كه به سجده برود) تا اينكه پيامبر صلي الله عليه و سلم پيشانيش را بر زمين مي نهاد (آنوقت ما به سجده ميرفتيم). به روايت جماعت محدثين.
7- نماز جماعت با يكنفر ماموم، همراه امام منعقد ميشود: اگر يكنفر همراه امام باشد جماعت تشكيل مي شود، اگر چه آن يكنفر بچه يا زن باشد. از ابن عباس روايت است كه: “شبي در منزل خالهام “ميمونه“ ماندم، شب پيامبر صلي الله عليه و سلم برخاست كه نماز شب را بخواند، من نيز برخاستم كه با وي نماز بخوانم و در طرف چپ ايشان ايستادم، كه سر مرا گرفت و مرا در طرف راست خود قرار داد“[3] به روايت جماعت محدثين. ابوسعيد و ابوهريره گفتهاند كه، پيامبر صلي الله عليه و سلم فرمود:" من استيقظ من الليل فأيقظ أهله فصليا ركعتين جميعا كتبا من الذاكرين الله كثيرا والذاكرات “ [هر كس در شب بيدار شد و زنش را نيز بيدار كرد و به جماعت دو ركعت نماز خواندند، از جمله مردان و زناني كه بياد خدا هستند و در آن آيه از آنها سخن رفته است، به حساب ميآيند]". به روايت ابوداود. از ابوسعيد روايت است كه: “مردي به مسجد آمد، چون پيامبر صلي الله عليه و سلم با ياران خود نماز خوانده بود، فرمود:" من يتصدق على ذا فيصلي معه؟ [كيست كه بر اين مرد صدقه كند و با وي نماز جماعت بخواند؟]"، يكي برخاست و با وي نماز خواند“. به روايت احمد و ابوداود و ترمذيكه آن را “حسن“ دانسته است. و ابن ابي شيبه گفته است كه: “ابوبكر صديق بود كه با وي نماز خواند. ترمذي بدين حديث استدلال كرده بر اينكه اگر در مسجدي، قبلا نماز جماعت خوانده شده بود، گروهي ديگري نيز جماعت اول را نرسيدهاند، ميتوانند در آن مسجد نماز جماعت بپاي دارند. او گفته است كه راي احمد و اسحاق نيز چنين است. و گروهي ديگر از اهل علم از جمله سفيان و مالك و ابن المبارك و شافعي ميگويند: بعد از اقامه نماز جماعت در مسجدي، گروهي ديگر نميتوانند نماز جماعت را بپاي دارند، بلكه بطور انفرادي نماز خود را بخوانند. - (اما تعدد جماعت، در زمان واحد و مكان واحد بدون اختلاف حرام است و با فلسفه نماز جماعت منافات دارد) -
8-امام ميتواند به ماموم تبديل گردد: اگر امام كسي را بجاي خود، به امامت جماعت بگمارد، چون در حين نماز جماعت برگردد، شخص نائب، كه به امامت ايستاده است، جايز است به رديف مامومين عقب بكشد و امام اصلي به امامت بايستد. زيرا شيخين از سهل بن سعد اقتداء كردند. فردا مردم از آن سخن گفتند و گروهي ديگري نيز فهميدند، شب بعدي نيز كه پيامبر(ص) مشغول نماز خواندن شدند، گروهي به وي اقتدا، كردند. روايت كردهاند كه: پيامبر صلي الله عليه و سلم به ميان “بني عمرو بن عوف“ رفته بود تا ميان آنان صلح و سازش برقرار سازد، وقتي كه نماز فرا رسيد، موذن به نزد ابوبكر آمد و گفت: اقامه نماز گفته شد، آيا حاضر ميشوي امام جماعت بشوي و با مردم نماز بخواني؟ ابوبكر گفت: آري. نماز جماعت به امامت ابوبكر بر پاي گرديد، در آنوقت پيامبر صلي الله عليه و سلم برگشت و با آرامي در صف مامومين ايستاد، چون مردم پيامبر صلي الله عليه و سلم را ديدند،كف زدند و ابوبكر كه در نماز بود، متوجه شد. چون مردم كف زدن را ادامه دادند، ابوبكر برگشت و پيامبر صلي الله عليه و سلم را ديد، آنوقت پيامبر صلي الله عليه و سلم به وي اشاره كرد،كه در جاي خويش بماند. چون ابوبكر اين اشاره پيامبر صلي الله عليه و سلم را فهميد، دستهاي خويش را بالا برد و بشكرانه اين امر وي، خداوند را حمد و ثنا گفت. سپس عقب عقب آمد تا اينكه در صف مامومين قرار گرفت و پيامبر صلي الله عليه و سلم به جلو رفت و در جاي خويش قرار گرفت و نماز خواند. چون سلام داد فرمود: “اي ابوبكر چرا در جاي خويش نماندي و حال آنكه من به تو امر ميكردم كه بماني“؟. ابوبكر گفت: اين شان و مقام ابن ابيقحافه نيست كه در جلو پيامبر صلي الله عليه و سلم نماز بگزارد و پيامبر صلي الله عليه و سلم پشت سر وي باشد. سپس پيامبر صلي الله عليه و سلم خطاب به مردم فرمودند:" مالي رأيتكم أكثرتم التصفيق؟ من نابه شئ في صلاته فليسبح فإنه إذا سبح التفت إليه وإنما التصفيق للنساء[4] [چرا شما فراوان كف زديد؟ اگر در نماز براي كسي چيزي پيش آيد، بمنظور تنبيه “سبحان الله“ بگوئيد او متوجه ميشود، كف زدن براي زنان است نه مردان]".
9- دريافتن امام: كسي كه توانست پيش از سلام دادن، امام را دريابد، نخست بحالت ايستاده، تكبيرهالاحرام را بگويد و بعدا از امام پيروي كند در هر حالتي كه باشد. البته وقتي يك ركعت محسوب ميشود كه پيش از برخاستن امام از ركوع به وي برسد. خواه بتمامي به ركوع برسد يا پيش از برخاستن امام او بحالت انحنا در آيد و دستان خود را بر روي زانوانش بگذارد. ابوهريره گفته است، پيامبر صلي الله عليه و سلم فرمود:" إذا جئتم إلى الصلاة ونحن سجود فاسجدوا ولا تعدوها شيئا ومن أدرك الركعة فقد أدرك الصلاة [هرگاه به نماز آمديد و ما را در سجده يافتيد، سجده كنيد و آن را يك ركعت بحساب نياوريد و كسي كه امام را در ركوع دريابد و به ركوع برود، برايش يك ركعت بحساب ميآيد]". به روايت ابوداود و ابن خزيمه در “صحيح،“ خود و حاكم در “المستدرك“ كه آن را صحيح دانسته است. كسي كه بعداً به امام پيوسته در تمام حركات از امام پيروي ميكند و با وي در تشهد آخر مينشيند و مشغول خواندن دعا ميشود تا اينكه امام سلام ميدهد، آنوقت تكبير ميگويد و براي اتمام بقيه نمازش بر ميخيزد .
10-عذرهاي تخلف از نماز جماعت: با وجود يكي از حالات زير، ميتوان از نماز جماعت تخلف نمود: 1-2-سرما يا باران، از ابن عمر روايت است كه پيامبر صلي الله عليه و سلم دستور ميداد كه موذن بجاي اذان بگويد: “اي مردم در شب سرد باراني در سفر، نماز خود را در منزلتان بخوانيد“. به روايت شيخين. از جابر روايت است كه: در سفري همراه پيامبر صلي الله عليه و سلم بيرون رفتيم كه دچار باران شديم، پيامبر صلي الله عليه و سلم فرمود:" ليصل من شاء منكم في رحله [هركس دلش ميخواهد در منزل خويش نماز بخواند]". به روايت احمد و مسلم و ابوداود و ترمذي. از ابن عباس روايت است كه او در يك روز باراني به موذن گفت: بعد از " أشهد أن محمدا رسول الله "بجاي " حي على الصلاة" بگو:" صلوا في بيوتكم" در منازلتان نماز خود را بخوانيد. مردم اين عمل وي را انكار كردند. او در پاسخ به مردم گفت: مگر از اين عمل تعجب ميكنيد؟ بيگمان كسي به اين عمل دستور داده است كه از من بهتر است. مقصودش پيامبر صلي الله عليه و سلم بود. نماز جماعت سنت موكد است و من دوست نداشتم كه شما را بيرون بياورم و در ميان گل و لاي قدم برداربد. شيخين آن را روايت كردهاند. در روايت مسلم بدان افزوده است كه: ابن عباس در يك روز جمعه باراني به موذن خود دستور داد كه بگويد اي مردم در منازلتان نماز خود را بخوانيد. گرماي شديد و تاريكي و ترس از ظالم نيز، حكم سرما را دارد. ابن بطال گفته است: علما اجماع دارند بر اينكه بهنگام شدت باران و تاريكي و باد شديد و امثال آن تخلف از جماعت مباح است. 3-وقتي كه طعام و غذا آماده باشد، ميتوان از نماز جماعت تخلف نمود. چه ابن عمر گفته است: پيامبر صلي الله عليه و سلم فرمرد: " إذا كان أحدكم على الطعام فلا يعجل حتى يقضي حاجته منه وإن أقيمت الصلاة [هرگاه يكي از شما مشغول صرف غذا باشد، شتاب نكند تا اينكه نياز خود را از آن بر ميگيرد و سير ميشود، اگر چه نماز را بپاي داشته باشند]". به روايت بخاري. 4-وقتي كه كسي نياز مبرم به قضاي حاجت دارد و سخت تحت فشار ادرار بزرگ يا كوچك است، ميتواند از نماز جماعت تخلف نمايد. چه عايشه گفته است: از پيامبر صلي الله عليه و سلم شنيدهام كه ميفرمود:" لا صلاة بحضرة طعام، ولا وهو يدافع الاخبثين [بهنگام حضور طعام و آماده بودن غذا و نياز شديد به قضاي حاجت و تحت فشار ادرار بزرگ و كوچك نماز خواندن كامل نيست]". به روايت احمد و مسلم و ابوداود. 5- از ابوالدرداء روايت است كه: " من فقه الرجل إقباله على حاجته، حتى يقبل على صلاته وقلبه فارغ [از فقاهت و دانايي است كه انسان اول قضاي حاجت كند و بعد با خاطر آسوده به نماز روي آورد]". به روايت بخاري.
11-چه كسي براي امامت نماز جماعت شايستهتر است؟ اگر چند كس حاضر باشند كه بخواهند امام شوند آنكس كه بهتر قرائت قرآن را ميداند و بيشتر قرآن را حفظ است، براي امامت جماعت شايستهتر است. و اگر همه يكسان قرائت ميدانستند، آنكس كه از سنت حضرت رسول صلي الله عليه و سلم آگاهتر است، براي امامت شايستهتر ميباشد. اگر از اين جهت هم يكسان بودند، آنكس كه در هجرت سابقهاش بيشتر است، و اگر از اين جهت نيز يكسان بودند، آنكس كه سنش بيشتر است: 1-از ابوسعيد روايت است كه، پيامبر صلي الله عليه و سلم فرمود:" إذا كانوا ثلاثة فليؤمهم أحدهم، وأحقهم بالامامة اقرؤهم [هرگاه سه نفر خواستند نماز بخوانند، يكي از آنان امام شود، آنكس كه بيش از همه قرآن را حفظ است به امامت جماعت شايستهتر است]". بروايت احمد و مسلم و نسائي. مقصود از “اقرء“، آنكس است كه بيشتر قرآن را حفظ باشد. چه در حديث عمرو بن سلمه چنين آمده است:" ليؤمكم أكثركم قرآنا ". 2-از ابن مسعود روايت است كه پيامبر صلي الله عليه و سلم فرمود:" يؤم القوم أقرؤهم لكتاب الله، فإن كانوا في القراءة سواء، فأعلمهم، بالسنة، فإن كانوا في السنة سواء، فأقدمهم هجرة، فإن كانوا في الهجرة سواء، فأقدمهم سنا ولا يؤمن الرجل الرجل في سلطانه، ولا يقعد في بيته على تكرمته إلا بإذنه [كسي بايد امام جماعت شود كه ... و مردي در دايره تسلط مردي ديگر، امام وي نشود و در خانه او روي فرش ويژه او ننشيند، مگر با اجازه او]". و در روايت ديگري دنبالهاش چنين است:" لا يؤمن الرجل الرجل في أهله ولا سلطانه" . به روايت احمد و مسلم و سعيد بن منصور لكن سعيد گفته است:" لا يؤم الرجل الرجل في سلطانه إلا بإذنه، ولا يقعد على تكرمته في بيته إلا بإذنه، از اين حديث بر ميآيد كه سلطان و صاحب خانه و صاحب مجلس و امام مخصوص گروهي، براي امامت جماعت آنان شايستهتر است از ديگري، مگر اينكه خودشان به ديگري اجازه بدهند كه امام شود. از ابوهريره روايت است كه، پيامبر صلي الله عليه و سلم فرمود: " لا يحل لرجل يؤمن بالله واليوم الاخر أن يؤم قوما إلا بإذنهم، ولا يخص نفسه بدعوة دونهم فإن فعل فقد خانهم [براي كسي كه به خداوند و روز رستاخيز ايمان داشته باشد روا نيست كه امام قومي شود مگر با اجازه آنان. و همچنين روا نيست كه خود را بدعائي اختصاص دهد و براي آن دعا نكند، مگر با اجازه آنان. اگر بدون اجازه آنان چنين كاري بكند، بدانان خيانت كرده است ]". بروايت ابوداود.
12-چه كساني ميتوانند امامت جماعت كنند و امامتشان درست است؟: امامت بچهاي كه بحد تمييز و رشد عقلاني رسيده باشد، و امامت نابينايان براي بينايان و امامت ايستاده براي نشسته و امامت نشسته براي ايستاده و امامت كسي كه نماز سنت ميخواند براي كساني كه نماز فرض ميخوانند و عكس آن نيز، و امامت كسي كه وضو دارد براي كساني كه تيمم دارند و عكس آن نيز و امامت مسافر براي مقيم و عكس آن نيز و امامت مفضول براي فاضل، همه اينها صحيح و درست و رو است. چه عمرو بن سلمه در سن هفت سالگي براي قومش امامت كرده است و پيامبر صلي الله عليه و سلم دو بار ابن ام مكتوم را كه كور بود بجاي خويش گمارد،كه براي مردم مدينه در غيبت وي، امامت كند، و پيامبر صلي الله عليه و سلم در آخر عمرش كه بيمار بود نشسته پشت سر ابوبكر نماز خواند. و خود پيامبر صلي الله عليه و سلم در حال بيماري در خانهاش نشسته نماز خواند و گروهي نيز پشت سر ايشان ايستاده نماز خواندند. پيامبر صلي الله عليه و سلم بدانان اشاره فرمود كه بنشينند. چون نماز بپايان رسيد، فرمود:" إنما جعل الامام ليؤتم به: فإذا ركع فاركعوا، وإذا رفع فارفعوا وإذا صلى جالسا فصلوا جلوسا وراءه [بيگمان امام براي آنست كه به وي اقتداء شود، بنابر اين هر گاه به ركوع رفت شما نيز به ركوع رويد، و چون برخاست شما نيز برخيزيد، و چون نشسته نماز خواند، شما نيز نشسته پشت سر وي نماز بخوانيد][5]. و معاذ بن جبل نماز عشاء را با پيامبر صلي الله عليه و سلم، سپس به ميان قوم خود بر ميگشت و نماز سنت ميخواند و قومش فريضه نماز عشاء را پشت سر وي ميخواندند. از محجن بن الادرع روايت است كه گفته است: من در مسجد بحضور پيامبر صلي الله عليه و سلم رسيدم، كه وقت نماز رسيد، پيامبر صلي الله عليه و سلم نماز را خواند و من نماز نخواندم، به من فرمود:" الاصليت؟ [مگر نماز نخواندي؟]". گفتم: اي پيامبر خدا من در منزل نماز خوانده بودم و سپس بحضور شما آمدم. او فرمود:" إذا جئت فصل معهم واجعلها نافلة [هرگاه آمدي با آنان نماز بخوان و آن را نماز سنت قرار ده]". پيامبر صلي الله عليه و سلم مردي را ديد كه تنها نماز ميخواند، فرمود:" ألا رجل يتصدق على هذا فيصلي معه " عمرو بن عاص براي گروهي نماز خواند در حاليكه تيمم كرده برد و پيامبر صلي الله عليه و سلم چيزي نگفت و سكوت وي دليل بر صحت است. و پيامبر صلي الله عليه و سلم بهنگام فتح مكه (كه مسافر بود) براي مردم نمازها را دو ركعتي خواند، مگر نماز مغرب را و ميفرمود: اي مردم مكه شما برخيزيد، دو ركعت ديگر را بگزاريد، چون ما مسافر هستيم. اگر مسافر پشت سر امام مقيم نماز بخواند بايد نمازش را تمام بخواند نه شكسته. حتي اگر كمتر از يك ركعت را با امام نخواند. از ابن عباس سوال كردند: چه ميگوئي درباره مسافري كه اگر تنها نماز بخواند دو ركعت ميخواند (شكسته ميخواند) و اگر پشت سر امام مقيم نماز بخواند چهار ركعت ميخواند، نظرت چيست؟ گفت: اين سنت، پيامبر صلي الله عليه و سلم ميباشد. در روايت ديگر آمده است كه موسي بن سلمه به وي گفت: ما هرگاه با شما هستيم چهار ركعت ميخوانيم و هرگاه برگشتم دو ركعت ميخوانيم (يعني اگر تنها بخوانيم دو ركعت ميخوانيم). او گفت: اين سنت ابوالقاسم صلي الله عليه و سلم ميباشد. به روايت احمد.
13-كساني كه امامتشان درست نيست: به راي جمهور علماء امامت كسي كه معذور باشد (مانند “سلس البول“ يا “هميشه اسهال“ يا “ كسي كه باد شكم نگه نميدارد“ براي كساني كه معذور نيستند يا براي كساني كه عذرشان با وي يكي نباشد، صحيح نيست. ولي به راي مالكيه درست است ليكن كراهت دارد.
14-مستحب است كه زن براي زنان امامت كند: حضرت عايشه رضي الله عنها براي زنان امامت ميكرد و با آنان در يك صف ميايستاد. و ام سلمه نيز چنين ميكرد. پيامبر صلي الله عليه و سلم ورقه را موذن براي زنان قرار داده بود كه برايشان اذان ميگفت و به وي دستور داده بود كه در نمازهاي فرض، برايشان امامت كند.
15- امامت مرد براي زنان: ابويعلي و طبراني در “الاوسط“ با سند “احسن“ روايت كردهاند كه ابي بن كعب به خدمت پيامبر صلي الله عليه و سلم آمد و گفت: اي پيامبر خدا امشب كاري كردهام!! فرمود: چه كاري؟ گفت: زناني در خانه ما بودند و گفتند تو قاريء قرآن هستي و ما نيستيم، پس برايمان امامت كن، من برايشان هشت ركعت و سنت وتر را خواندم. پيامبر صلي الله عليه و سلم سكوت كرد. ما سكوت او را حمل بر رضايت او كرديم.
16- امامت فاسق و بدعت گزار كراهت دارد: بخاري روايت كرده است كه ابن عمر پشت سر حجاج بن يوسف نماز خوانده است. و مسلم روايت كرده است كه ابوسعيد خدري پشت سر مروان نماز عيد را خوانده است. و ابن مسعود پشت سر وليد بن عقبه بن ابي معيط نماز خوانده است. در حاليكه او مرد شرابخوار بود و يك روز نماز صبح را چهار ركعت خواند و بدستور عثمان بن عفان او را تازيانه (حد شرب خمر) زدند. اصحاب و تابعين پشت سر ابوعبيد نماز ميخواندند و حال آنكه او متهم بود به الحاد و دعوت به گمراهي. علماء اصل را بر آن قرار دادهاند كه هر كس نمازش، براي خودش درست باشد، امامتش نيز درست است، ولي بهرحال نماز خواندن پشت سر فاسق و بدعت گذار را مكروه دانستهاند. چه ابوداود و ابن حبان و منذري از سائب بن خلاد روايت كردهاند كه: مردي براي گروهي امامت ميكرد و در جهت قبله آب دهان انداخت و تف كرد، پيامبر صلي الله عليه و سلم كه او را ديد، فرمود:" لا يصلي لكم ديگر براي شما نماز نخواند“. بعدا كه اين مرد خواست برايشان امامت كند، مانع او شدند و گفتند كه پيامبر صلي الله عليه و سلم فرموده است: ديگر براي شما نماز نخواند. آن مرد رفت پيش پيامبر صلي الله عليه و سلم و ماجرا را گفت. پيامبر صلي الله عليه و سلم فرمود: نعم، إنك آذيت الله ورسوله[آري... تو خداوند و رسولش را رنجاندي]".
17-ماموم ميتواند با وجود عذري امام را ترك كند و از نماز خارج شود: اگر امام نماز را طول دهد، ماموم ميتواند قصد و نيت جدائي از امام را بكند و نماز خويش را تنها تمام كند. چنانچه براي وي بيماري پيش آيد يا از ضايع شدن يا تلف شدن مالي نگران گردد يا رفقاي خويش را از دست بدهد و از آنان عقب بماند، يا اينكه خواب بزوي غلبه نمايد و امثال آن. در اين حالات نيز ماموم ميتواند نيت جدائي از امام كند و خود نماز خويش را تنها تمام كند و منتظر امام نباشد. چه گروه محدثين از جابر روايت كردهاند كه گفته است: معاذ با پيامبر صلي الله عليه و سلم نماز عشاء را ميخواند، سپس به ميان قوم خود برميگشت و برايشان امامت ميكرد، پيامبر صلي الله عليه و سلم نماز عشاء را بتاخير انداخت و معاذ با ايشان نماز خواند سپس سوي قومش برگشت و در نماز سوره بقره را خواند، مردي از جماعت جدا شد و نماز خود را تنها خواند. به وي گفته شد، تو اي فلاني منافق شدهاي، او گفت: من منافق نيستم ولي به حضور پيامبر صلي الله عليه و سلم ميروم و به ايشان خبر ميدهم. پس به خدمت پيامبر صلي الله عليه و سلم رفت و داستان را برايش بازگو كرد. پيامبر صلي الله عليه و سلم فرمود:" أفتان أنت يا معاذ، أفتان أنت يا معاذ، اقرأ سورة كذا وكذا [مگر تو فتنه انگيزي اي معاذ؟ برو فلان سوره را و فلان سوره را بخوان ]".
18-درباره اعاده نماز همراه جماعت: از يزيد بن الاسود روايت است كه گفته است: ما در“مني“ همراه پيامبر صلي الله عليه و سلم نماز صبح را ميخوانديم، كه دو مرد آمدند و بر مركب خويش ايستادند، پيامبر صلي الله عليه و سلم دستور دادند، آنان را آوردند كه از ترس بخود ميلرزيدند، بدانان گفت:" ما منعكما أن تصليا مع الناس...ألستما مسلمين؟ [چرا با مردم نماز نخوانديد مگر مسلمان نيستيد؟]" گفتند يا رسول الله ما مسلمانيم، ليكن در منزل خود نماز خوانده بوديم. پيامبر صلي الله عليه و سلم مرد:" إذا صليتما في حالكما ثم أتيتما الامام فصليا معه فإنها لكما نافلة [هرگاه در منزلتان نماز خوانديد، سپس امام را دريافتيد كه نماز ميخواند، با وي نماز بخوانيد، بيگمان آن نماز برايتان نماز سنت به حساب ميآيد]". به روايت احمد و ابوداود. و در روايت نسائي و ترمذي متن حديث چنين است:" إذا صليتما في رحالكما ثم أتيتما مسجد جماعة فصليا معهم، فإنها لكما نافلة ، ترمذي گفته است: اين حديث “حسن و صحيح“ است. و ابن السكن نيز آن را “صحيح“ دانسته است. از اين حديث برميآيد كه اگر كسي نماز فرض را به جماعت يا انفرادي خوانده بود و بعد از آن به مسجد رفت و ديد كه نماز جماعت بر پا است، از نظر شرع، ميتواند به نيت تطوع و سنت، نماز خود را اعاده كند و با امام مجددا نماز بخواند. روايت شده است كه: حذيفه نماز ظهر و عصر و مغرب را با آنكه قبلا به جماعت خوانده بود اعاده كرد، همانگونه كه از انس روايت شده است كه او نماز صبح را در محل خشك كردن ميوه در باغ همراه ابوموسي خواند، سپس با هم به مسجد جامعه رفتند و ديدند كه نماز جماعت با امامت مغيره بن شعبه بر پا است و آنان نيز با وي نماز خواندند. اما درباره حديث صحيح:" لا تصلوا صلاة في يوم مرتين [نمازي را در يك روز دو بار نخوانيد]". ابن عبدالبر گفته است: باتفاق احمد و اسحاق مقصود آنست كه يك نماز فرض را پس از آنكه بجاي آوردي نبايد دوباره آن را بصورت فرض اعاده كرد. اما اعاده آن براي بار دوم با جماعت بصورت سنت، پيروي از پيامبر صلي الله عليه و سلم ميباشد. زيرا بدان دستور داده است. آنوقت مشمول مفهوم اين حديث نميشود، چون اولي فرض و دومي سنت است، پس يك نماز را دو بار بصورت فرض نخواندهاي.
19-مستحب است كه امام بعد از آنكه سلام داد به طرف راست يا طرف چپ منحرف گردد و بچرخد سپس از نماز گاه خود نقل مكان كند[6]: چون قبيصه بن هلب از پدرش روايت كرده كه گفته است: “پيامبر صلي الله عليه و سلم كه برايمان امامت ميكرد به طرف راست و به طرف چپ هر دو منصرف ميگرديد“. به روايت ابوداود و ابن ماجه و ترمذي كه او آن را “حسن“، دانسته است. و اهل علم ميگويند بهر طرف كه بخواهد ميتواند منصرف گردد و بچرخد. چه هر دوي آنها از پيامبر صلي الله عليه و سلم روايت شده است. از عايشه روايت است كه: “پيامبر صلي الله عليه و سلم وقتي كه سلام ميداد فقط بهمان اندازه مينشست كه بگويد:" اللهم أنت السلام ومنك السلام تباركت يا ذا الجلال والاكرام "به روايت احمد و مسلم و ترمذي و ابن ماجه. احمد و بخاري از ام سلمه روايت كردهاند كه: “چون پيامبر صلي الله عليه و سلم سلام ميداد، زنان برميخاستند و او پيش از انكه برخيزد اندكي توقف ميكرد. و ما گمان ميكرديم كه اين توقف و مكث پيامبر صلي الله عليه و سلم بدينجهت است كه در اين فرصت زنان برگردند پيش از انكه مردان آنها را دريابند.
20-جاي امام يا ماموم بلند باشد: مكروه است كه امام در جائي بايستد كه بلندتر از جاي ماموم باشد. از ابن مسعود انصاري روايت است كه:“پيامبر صلي الله عليه و سلم نهي فرمود از اينكه امام در جائي بايستد و مامومين در جاي پايينتر از او بايستند“. دارقطني آن را روايت كرده و حافظ در “التلخيص“ از آن سكوت كرده است. از همام بن حارث روايت است كه: حذيفه در مدائن بر جاي مرتفعي ايستاده بود و مردم پشت سر او پاينتر از وي ايستاده بودند، ابومسعود دامن وي را گرفته و سخت تكان داد. چون نمازش را تمام كرد، به وي گفت: مگر نميداني كه از اين عمل نهي ميكنند؟ او گفت: بلي، ميدانم، وقتي كه مرا تكان دادي بيادم آمد“. به روايت ابوداود و شافعي و بيهقي. و حاكم و ابن خزيمه و ابن حبان كه آن را “صحيح" دانستهاند. اگر بنا بمصلحتي جاي امام از مامومين بلندتر باشد، آنوقت مكروه نيست. از سهل بن سعد ساعدي روايت است: نخستين بار كه براي پيامبر صلي الله عليه و سلم منبر گذاشته شد، او را ديدم كه روي آن نشست و تكبير گفت، سپس به ركوع رفت، سپس عقب عقب از منبر پايين آمد و در پاي منبر به سجده رفت، سپس برگشت. وقتي كه نماز را بپايان برد، به مردم روي كرد و فرمود:" أيها الناس إنما صنعت هذا لتأتموا بي ولتتعلموا صلاتي "[اي مردم، من بدينمنظور اين عمل را انجام دادم تا شما نيز از من پيروي كنيد و نماز مرا ياد بگيريد]". به روايت احمد و بخاري و مسلم. اما اينكه جاي ماموم بلندتر از جاي امام باشد، اشكالي ندارد. زيرا سعيد بن منصور و شافعي و بيهقي و بخاري بصورت معلق از ابوهريره روايت كردهاند كه او بر پشت بام مسجد به امام اقتدا كرده و با نماز او نماز خود را خوانده است“. از انس روايت است كه او در خانه ابو رافع واقع در طرف راست مسجد در بصره در اطاقي كه باندازه يك قامت انسان بلندتر از مسجد بود و دري مشرف بر مسجد داشت ميآمد و از آنجا به امام اقتداء مينمود. و اصحابي كه اين عمل او را ميديدند سكوت ميكردند. سعيد بن منصور آن را در سنن خود روايت كرده است. شوكاني گفته است: ارتفاع ماموم بر امام اگر فراوان باشد بگونهاي كه بيشتر از سيصد ذراع باشد و از افعال امام اطلاع و آگاهي نداشته باشد باجماع ممنوع است، خواه در مسجد باشد يا در غير مسجد. و اگر كمتر از اين اندازه باشد اصل برآنست كه جايز باشد مگر اينكه دليلي بر منع آن اقامه شود، عمل ابوهريره كه در فوق بدان اشاره شد مويد اين اصل است زيرا كسي عمل او را انكار ننمود.
21-اقتداي ماموم به امام با وجود حائلي و مانعي در بين آنها: اقتداي ماموم به امام با وجود حائل و فاصله بين آنها اگر حركات و انتقالات امام را ببيند يا بشنود جايز است. بخاري از قول حسن ميگويد: اشكال ندارد اگر بين امام و ماموم رودي و نهري فاصله باشد. ابومجلز گفته است: اگر ماموم صداي تكبيرهالاحرام امام را بشنود، اشكال ندارد كه راه يا ديوار بين آنها فاصله باشد. پيش از آن نيز گفتيم كه: “پيامبر صلي الله عليه و سلم در حجره خويش نماز ميخواند و مردم در خارج حجره به وي اقتداء كردند“[7].
22- آيا مي توان به كسي اقتدا كرد كه فرضي از فرايض نماز را ترك كرده است؟: امامت كسي كه شرطي يا ركني از شرايط و اركان نماز را ترك كرده است صحيح است، مشروط بر آنكه ماموم نماز خود را بدون نقص بخواند و از آنچه كه امام ترك كرده است آگاه نباشد. چه ابوهريره از پيامبر صلي الله عليه و سلم روايت كرده كه فرمود: " يصلون بكم، فإن أصابوا فلكم ولهم، وان أخطأوا فلكم وعليهم’’ [كساني كه بامامت براي شما نماز مي خوانند، اگر درست خواندند بسود شما و آنان است و اگر اشتباه كردند بسود شما و زيان آنان است]". به روايت احمد و بخاري و از سهل روايت است كه گفته است، من از پيامبر صلي الله عليه و سلم شنيدم كه فرمود:" الامام ضامن فإن أحسن فله ولهم، وإن أساء فعليه [امام ضامن نماز مامومان است، اگر آن را نيكو خواند، بسود او و مامومين است و اگر آن را بد خواند، بزيان او است نه مامومين]". به روايت ابن ماجه. و از طريق صحيح از عمر بن خطاب روايت است كه او يك بار براي مردم امامت ميكرد و بعدا يادش آمد كه او جنب است، بنابر اين او نماز خود را اعاده كرد و مردم نماز را اعاده نكردند.
23-آيا امام در خلال نماز ميتواند كسي را بجاي خود گمارد؟: چنانچه در خلال نماز، براي امام عذري پيش آيد، مانند اينكه بيادش آيد كه او وضو ندارد، يا اينكه وضويش باطل گردد، ميتواند يكي را، بجاي خويش بگمارد، تا نماز را براي مامومين تكميل كند. از عمرو بن ميمون روايت است كه گفته است: “روزي كه حضرت عمر بن خطاب ضربت خورد، در صف نماز بين من و او فقط عبدالله بن عباس فاصله بود، همينكه تكبير گفت، شنيدم كه ميگفت: سگ مرا خورد يا سگ مرا كشت. اين حرف را وقتي گفت كه ضربت خورد. حضرت عمر، عبدالرحمن بن عوف را بجلو كشيد و بجاي خويش قرار داد، كه او هم نماز را با مردم خواند و آن را كوتاه كرد“. به روايت بخاري. از ابو رزين روايت است كه گفته است:“روزي حضرت علي براي مردم نماز ميخواند كه در هنگام آن خون دماغ شد، لذا دست مردي را گرفت و او را جلو انداخت سپس خود برگشت و از نماز خارج شد“. به روايت سعيد بن منصور احمد گفته است: حضرت عمر و حضرت علي كسي را بجاي خود گماردند، بنابر اين امام ميتواند كسي را بجاي خود بگمارد. و معاويه وقتي كه ضربت خورد، مردم خود بصورت انفرادي نماز خود را بپايان رساندند، پس مردم ميتوانند بدون اينكه امام كسي را بجاي خود بگمارد نماز خود را انفرادي بپايان برسانند.
24-امامت كسيكه مامومين او را دوست ندارند و از او بدشان ميآيد: احاديث نبوي از امامت كسي كه جماعت از او بدشان ميآيد، نهي كردهاند. البته دوست نداشتن هم وقتي معتبر است كه جنبه ديني و سبب شرعي داشته باشد. ابن عباس از پيامبر صلي الله عليه و سلم روايت كرده است كه فرمود:" ثلاثة لا ترفع صلاتهم فوق رؤوسهم شبرا: رجل أم قوما وهم له كارهون، وامرأة باتت وزوجها عليها ساخط. وأخوان متصارمان [نماز سه كس يك وجب از سرشان بالاتر نميرود (قبول نميشود): اول كسي كه براي قومي امامت كند، در حاليكه آنان بدلايل شرعي، او را دوست ندارند. دوم زني كه شوهرش (بحق) از وي ناراضي و ناخشنود باشد، سوم دو برادري كه با هم بنزاع و كشمكش برخيزند]". به روايت ابن ماجه و عراقي كه اسناد آن را “حسن“ دانسته است. از عبدالله بن عمرو روايت است كه: پيامبرصلي الله عليه و سلم ميفرمود:" ثلاثة لا يقبل الله منهم صلاة: من تقدم قوما وهم له كارهون، ورجل أتى الصلاة دبارا (1) ورجل اعتبد محرره [خداوند از سه كس نماز نميپذيرد: كسي كه از قومي جلو افتد و امام قومي گردد كه از او خوششان نيايد، كسي كه تا وقت نمازش نگذرد بدان مبادرت نورزد، و كسي كه بنده آزاد شده خويش را مجدداً بنده سازد]". به روايت ابوداود و ابن ماجه، ترمذي گفته است: گروهي مكروه ميدانند كه مردي امام جماعت قومي گردد كه از او خوششان نميآيد. اگر امام ظالم نباشد و بدون جهت مردم از او خوششان نيايد گناه بر مردم است نه بر امام.
چگونگي ايستادن امام و مامومين در نماز 1-مستحب است كه ماموم اگر يكنفر باشد در طرف راست امام و اگر ٢ نفر يا بيشتر باشند پشت سر او بايستند. چون از جابر روايت است كه:“پيامبر صلي الله عليه و سلم برخاست كه نماز بخواند و من در طرف چپ ايشان ايستادم و او دست مرا گرفت و مرا چرخاند تا اينكه در طرف راست خود قرار داد، سپس جابر بن صخر آمد و او در طرف چپ ايشان ايستاد، آنگاه پيامبر صلي الله عليه و سلم دست هر دوي ما را گرفت و ما را به عقب كشاند تا اينكه پشت سر خود جاي داد“. به روايت مسلم و ابوداود. اگر زني به نماز جماعت آمد، بايد او تنها پشت سر مردان بايستد و در صف مردان قرار نگيرد، اگر آن زن آمد در صف مردان جاي گرفت به راي جمهور علماء نمازش صحيح است. از انس روايت است كه: من و يتيمي كه در خانه ما بود در نماز پشت سر پيامبر صلي الله عليه و سلم ايستاديم و مادرم ام سليم پشت سرما ايستاد. و در روايت ديگر گفته است: من و آن يتيم در يك صف جاي داده شديم و آن پيرزن پشت سر ما جاي داده شد. به روايت مسلم و بخاري. 2-مستحب است كه امام در جائي بايستد كه در مقابل وسط صف مامومين قرار گيرد، و خردمندان و مردان كامل در صف نزديك به وي قرار گيرند. زيرا ابوهريره گفته است، پيامبر صلي الله عليه و سلم فرمود:" وسطوا الامام وسدوا الخلل [امام را در وسط جاي دهيد و فاصلهها را پر كنيد و بهم بچسبيد و متصل شويد]". ابوداود و منذري آن را روايت كرده و از آن سكوت كردهاند. ابن مسعود گفته است كه پيامبر صلي الله عليه و سلم فرمود:" ليليني منكم أولوا الاحلام والنهي،ثم الذين يلونهم، ثم الذين يلونهم، وإياكم وهيشات الاسواق [خردمندان و كامل مردان در صف نزديك به من قرار گيرند و پشت سر آنان كساني بايستند كه در مرتبه بعدي آنان ميباشند و بدينترتيب تا صف آخر، و شما را برحذر ميدارم، از اينكه سر و صداي همچون سر و صداي بازاريان بوجود آيد]". به روايت احمد و مسلم و ابوداود و ترمذي. از انس روايت است كه: “ پيامبر صلي الله عليه و سلم دوست داشت كه مهاجرين و انصار (در صف نماز) به وي نزديك باشند تا از وي فراگيرند“. به روايت احمد و ابوداود. حكمت و فلسفه قرار گرفتن كامل مردان در صف اول آنست كه از امام ياد گيرند و اگر امام اشتباه كرد او را آگاه كنند و اگر عذري برايش پيش آمد، بتواند يكي از آنان را بجاي خويش بگمارد. 3-بچهها و زنان در صف نماز جماعت كجاي مردان بايستند؟ “پيامبر صلي الله عليه و سلم مردان را در صف پيش از بچهها و نوجوانان قرار ميداد و زنان را پشت سر نوجوانان جاي ميداد“ (اگر يك بچه يا نوجوان باشد در صف مردان جاي ميگيرد). به روايت احمد و ابوداود. گروه محدثين بجز بخاري از ابوهريره روايت كردهاند كه گفته است پيامبر صلي الله عليه و سلم فرمود:" خير صفوف الرجال أولها، وشرها آخرها، وخير صفوف النساء آخرها وشرها اولها [بهترين صف براي مردان در نماز صف اول و بدترين صف آخرين صف است. و بهترين صف زنان صف آخر و بدترين صف آنها صف اول است]". (مقصود آنست كه هر چه مردان در صفهاي جلوتري قرار ميگيرند پاداش بيشتري دارد و هر چه در صفهاي آخرتري قرار گيرند پاداش كمتري دارد. و در باره زنان بعكس آنست كه پاداش صفهاي آخري بيشتر از صفهاي اولي است) -زيرا زنها هر چه صفشان از صف مردها دورتر باشد، كمتر با آنان اختلاط و آميزش ميكنند و هر چه صفشان به صف مردها نزديكتر باشد، احتمال اختلاط و آميزش بيشتر است. 4-اگر كسي تنها در پشت صف ايستاد و تكبيرهالاحرام را گفت سپس به داخل صف رفت و امام را در ركوع دريافت و با وي به ركوع رفت نمازش صحيح و درست است. از ابوبكره روايت است كه او به مسجد رفت و ديد كه پيامبر صلي الله عليه و سلم در ركوع است، لذا او پيش از آنكه به صف جماعت برسد، به ركوع رفت (تا پيامبر صلي الله عليه و سلم را در ركوع دريابد). سپس آن را براي پيامبر صلي الله عليه و سلم باز گفت. پيامبر صلي الله عليه و سلم فرمود:" زادك الله حرصا ولا تعدد [8] [خداوند حرص ترا به نماز خواندن فراوان گرداند، ديگر اين عمل را تكرار مكن]". به روايت احمد و بخاري و ابوداود و نسائي. اما اگر كسي تنها و بيرون از صف نماز خواند، جمهور علما نماز وي را صحيح ولي اين عمل را مكروه ميدانند. احمد و اسحاق و حماد و ابن ابي ليلي و وكيع و حسن بن صالح و نخعي و ابن المنذر گفتهاند: اگر كسي يك ركعت كامل را تنها و خارج از صف بخواند،. نمازش باطل ميشود. از وابصه روايت است كه:“پيامبر صلي الله عليه و سلم مردي را ديد كه تنها و بيرون از صف، نماز مي خواند، به وي دستور داد كه نمازش را اعاده كند“. پنج نفر از محدثين بجز نسائي آن را روايت كردهاند. متن حديث نزد احمد چنين است: “درباره كسي كه تنها پشت سر صف، نماز بخواند، از پيامبر صلي الله عليه و سلم سوال شد، فرمود: او بايد نمازش را اعاده كند و دوباره بخواند“. ترمذي اين حديث را “حسن“ دانسته و اسناد احمد “جيد“ است. از علي ابن شيبان روايت است كه: پيامبر صلي الله عليه و سلم مردي را ديد كه تنها پشت سر صف و بيرون از آن نماز ميخواند. او ايستاد تا اينكه آن مرد نمازش را تمام كرد، به وي فرمود:" استقبل صلاتك فلا صلاة لمفرد خلف الصف [دو باره با نمازت روبرو شو، دوباره آن را بخوان، كسي كه تنها بيرون از صف نماز بخواند نمازش صحيح نيست]". به روايت احمد و ابن ماجه و بيهقي. احمد گفته است: اين حديث “حسن“ است و ابن سيد الناس گفته است: راويان آن موثوق به و معروف هستند. جمهور علما به حديث ابوبكره استناد كردهاند، كه او بعضي از نماز را تنها و بيرون از صف انجام داد و پيامبر صلي الله عليه و سلم به وي نگفت كه نمازت را دوباره بخوان. بنابر اين دستور به دوباره خواندن آن (در احاديث ديگر) حمل بر سنت و مبالغه بر محافظت اداي كامل آن ميشود. كمال ابن الهمام گفته است: “پيشوايان ما حديث وابصه را حمل بر ندب و سنت و حديث علي بن شيبان را حمل بر نفي كمال كردهاند. تا بدينوسيله با حديث ابوبكره سازگار و هماهنگ گردند. چون از ظاهر حديث ابوبكره بر ميآيد كه اعاده و دوباره خواندن نماز لازم نيست چه بدان امر نشده است“. اگر كسي براي جماعت آمد و در صف جاي خالي نيافت و مامومين متصل بهم بودند و فاصلهاي نداشتند، بعضي گفتهاند: او تنها ميايستد و مكروه است كه يكي را از صف به سوي خود بيرون كشد. بعضي گفتهاند: اگر آگاه باشد بعد از گفتن تكبيرهالاحرام يكي را از داخل صف به سوي خود ميكشد و مستحب است كه آنكس نيز موافقت كند و به سوي او عقب بكشد. 5-هماهنگي و مساوات صفوف جماعت و پر كردن فاصلهها: مستحب است كه امام پيش از داخل شدن در نماز به مساوات و درست ايستادن صفهاي نماز و پر كردن فاصلهها دستور دهد. از انس روايت است كه: پيامبر صلي الله عليه و سلم پيش از تكبيرهالاحرام به ما روي ميكرد و ميفرمود:" تراصوا واعتدلوا [بهم متصل شويد و معتدل بايستيد]". به روايت بخاري و مسلم كه باز روايت كردهاند ميفرمود:" سووا صفوفكم فإن تسوية الصف من تمام الصلاة [صفوف خود را مساوي و هماهنگ كنيد، بيگمان تسويه و هماهنگي صف از جمله متممات و كمالات نماز است]". از نعمان بن بشير روايت است كه پيامبر صلي الله عليه و سلم صفهاي ما را مرتب ميكرد، همانگونه كه ظروف را ميچينند، تا اينكه گمان ميرفت كه ما اين عمل را از او ياد گرفتهايم و از جنبه فقهي آن باخبر شدهايم، تا كه روزي به سوي ما برگشت و ديد، مردي سينه خود را جلو انداخته، فرمود:" لستون صفوفكم أو ليخالفن الله بين وجوهكم [اگر صفهاي خود را درست و هماهنگ و مساوي نكنيد در بين خود با خدا مخالفت ورزيدهايد و بين شما دشمني و بيزاري و كينه بوجود ميآيد]". پنج نفر از محدثين آن را روايت كردهاند و ترمذي آن را “صحيح“ دانسته است. احمد و طبراني با سندي كه در آن اشكالي نيست از ابوامامه روايت كردهاند كه پيامبر صلي الله عليه و سلم فرمود: " سووا صفوفكم، وحاذوا بين مناكبكم لينوا في أيدي إخوانكم وسدوا الخلل فإن الشيطان يدخل فيما بينكم بمنزلة الحذف [صفهاي خود را مرتب و برابر كنيد و شانههايتان را برابر هم قرار دهيد و در پيشگاه برادرانتان ملايم باشيد و فاصلهها را پر كنيد، چه اگر بين شما، فاصله باشد شيطان همچون برهاي بدان ميخزد]". ابوداود و نسائي و بيهقي از انس روايت كردهاند كه پيامبر صلي الله عليه و سلم فرمود: " أتموا الصف المقدم ثم الذي يليه فما كان من نقص فليكن في الصف المؤخر [نخست صف اول را تكميل كنيد سپس صف بعدي را، اگر نقص و كاهشي است بگذار در صف آخري باشد]". بزار با سند “حسن“ از ابن عمر روايت كرده است كه:“ اجر و پاداش گامي كه انسان براي پر كردن فاصلهاي در صف نماز برميدارد بيش از هر گامي ديگر است“. نسائي و حاكم و ابن خزيمه از او روايت كردهاند كه: پيامبر صلي الله عليه و سلم فرمود:" من وصل صفا وصله الله، ومن قطع صفا قطعه الله [هر كسي كه صفي بهم پيوند دهد خداوند بين او و رحمش پيوند دهد و هر كسي كه صفي را از هم بگسلاند خداوند پيوند او را از رحم خويش بگسلاند]". گروه محدثين جز بخاري و ترمذي از جابر بن سمره روايت كردهاند كه: پيامبر صلي الله عليه و سلم پيش ما آمد و فرمود:" ألا تصفون كما تصفت الملائكة عند ربها؟ [مگر نميخواهيد، همچون فرشتگان در پيشگاه پروردگارتان صف ببنديد؟]" گفتيم: اي پيامبر خدا، فرشتگان چگونه در پيشگاه پروردگارشان، صف ميبندند؟ فرمود:" يتمون الصف الاول ويتراصون في الصف [نخست صف اول را تكميل ميكنند و در صف بهم ديگر ميچسبند و متصل ميشوند]". 6-ترغيب و تشويق به صف اول و صفوف طرف راست: قبلا گفتيم كه پيامبر صلي الله عليه و سلم فرموده است:“ اگر مردم ثواب و پاداش اذان گفتن و ايستادن در صف اول نماز جماعت را بدانند، آنقدر در اينكار از هم پيشي ميگيرند، كه ناچار براي آن، قرعهكشي ميكنند“. از ابوسعيد خدري روايت است كه پيامبر صلي الله عليه و سلم ديد كه ياران او از صف اول كنار ميكشند، فرمود:" تقدموا فائتموا بي وليأتم بكم من وراءكم، ولا يزال قوم يتأخرون حتى يؤخرهم الله عزوجل [پيش آييد و به من اقتداء كنيد، و كساني كه پشت سر شما هستند به شما اقتداء كنند،گروهي همواره خود را عقب ميكشند و به آخر ميروند، تا خداوند آنان را عقب مياندازد]". به روايت مسلم و نسائي و ابوداود و ابن ماجه. ابوداود و ابن ماجه از عايشه روايت كردهاند كه: پيامبر صلي الله عليه و سلم فرمود:" إن الله وملائكته يصلون على الذين يصلون على ميامن الصفوف [بيگمان خداوند و فرشتگانش درود ميفرستند بر كساني كه در صفوف طرف راست امام نماز ميخوانند]". احمد و طبراني با سند "صحيح" از ابوامامه روايت كردهاند كه، پيامبر صلي الله عليه و سلم فرمود: بيگمان پيامبر صلي الله عليه و سلم و فرشتگان بر صف اول جماعت درود ميفرستند، گفتند: اي پيامبر خدا بر صف دوم چطور؟ فرمود: بر صف دوم نيز. 7-كسي پشت سر امام صداي او را به ديگران برساند: اگر صداي امام به مامومين نرسد، مستحب است كه كسي صداي او را به مامومين دورتر برساند و تبليغ لازم است، ولي اگر صداي امام به همه جماعت برسد تبليغ باتفاق ائمه مكروه است.
پانوشتها: [1] -نماز جماعت در نمازهای فرض سنت موکد است، ولی در نمازهای سنت مباح است [2] - باتفاق علماء چنانچه در تکبیره الاحرام و سلام دادن، ماموم از امام پیشی گیرد نمازش باطل است. و در غیر انها اختلاف است امام احمد گفته است: کسی که از امام پیشی گیرد، نمازش باطل است. مساوات با امام مکروه است [3] -از این حدیث برمی آید حتی اگر کسی نیت امامت را هم نیاورده باشد میتوان به وی اقتداء کرد و او میشود امام خواه در نماز فرض باشد یا در نماز سنت. از بخاری از عایشه روایت شده که پیامبر(ص) در حجـره خویش نماز میخواند، چون دیوار آن کوتاه بود، مردم او را دیدند. گروهی به وی اقتداء کردند. فردا مردم از آن سخن گفتند و گروهی دیگری نیز فهمیدند، شب بعدی نیز که پیامبر(ص) مشغول نماز خواندن شدند، گروهی به وی اقتدا،کردند. [4] --از این حدیث برمیآید که یکصف به عقب برگشتن نماز را باطل نمیکند و همچنین بهنگام پیش آمدن چیزی گفتن “حمد خدا“ و بمنظور آگاه ساختن کسی "سبحان الله" "فتن جایز است و امام میتواند کسی را بجای خویش بگمارد اگر چه منجر شود به اینکه یک نماز با دو امام بپایان برسد. و همچنین جایز است یکنفر در بعضی از نماز امام و در بقیه ماموم باشد و جایز است در نماز بوقت دعا و ثنا دستها را بالا برد. و میتوان بهنگام نیاز برگشت، و جایز است با اشاره به نمازگزار خطاب نمود، و امامت مفضول با وجود فاضل صحیح است، و همچنین حرکت و عمل اندک در نماز اشکال ندارد. با استفاده از شوکانی. “مترجم". [5] - بمذهب اسحاق و اوزاعی و ابن المنذر و ظاهریه اکر کسی بتواند ایستاده نماز بخواند درست نیست، پشت سر امامی که بجـهت معذوریت نشسته نماز میخواند، نماز بخواند بلکه او نیز باید به پیروی از امام بنشیند. و دلیلشان این حدیث است. بعضی گفتهاند این حدیث منسوخ است. [6] -بعد از مغرب و صبح اول ده بار میگوید:" لا إله إلا الله وحده لا شريك له له الملك وله الحمد يحيي ويميت وهو على كل شئ قدير "، آنگاه جای خود را تغییر میدهد. چون فضیلت آن در اینست که پیش از برداشتن پای از جای خود آن را بگوید. [7] - علماء فتوی دادهاند که پشت رادیو نمیتوان اقتداء کرد. [8] -بعضی گفتهاند مراد آنست:“ دیگر در آمدن برای نماز تاخیر مکن“ و بعضی گفتهاند: “ دیگر پیش از رسیدن به صف برکوع نرو که در همان حالت داخل صف شوی“. بعضی گفتهاند: .دیگر بهنگام آمدن برای نماز، زیاد شتاب نکن“. مولف.
به نقل از: فقه السنه ، تأليف سيد سابق، مترجم محمود ابراهيمي، تهران، ناشر مردمسالاري، دوم 1387.
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|