|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
فقه>مفاهیم و اصطلاحات فقهی>مسجد
شماره مقاله : 166 تعداد مشاهده : 339 تاریخ افزودن مقاله : 15/5/1388
|
[اصطلاح فقهي] مساجد 1-از جمله چيزهايي كه خداوند امت مسلمان را بدان اختصاص داده است، آنست كه تمام زمين را برايش پاك و محل سجده قرار داده است. بنابر اين هرگاه وقت نماز فرا رسد، مسلمان هرجا باشد آنجا نمازش را ميخواند (ديگر لازم نيست حتما به مسجد برود). ابوذر گويد: از پيامبر صلي الله عليه و سلم سوال كردم كه كدام مسجد پيش از همه در روي زمين بنا نهاده شده است؟ فرمود: “المسجدالحرام“، گفتم سپس كداميك؟ فرمود: “ثم المسجد الاقصي“، گفتم: فاصله زماني بين بناي آنها چقدر بوده است؟ فرمود: “چهل سال“. سپس فرمود:" أينما أدركتك الصلاة فصل فهو مسجد [هرجا وقت نمازت فرا رسيد آنجا نماز را بخوان و آنجا براي تو مسجد است]". و در روايتي:“ همه جاي زمين مسجد است،“ آمده است. به روايت همه محدثين.
2-فضيلت بناي ساختمان مسجد: 1) حضرت عثمان از پيامبر صلي الله عليه و سلم روايت كرده است:" من بنى لله مسجدا يبتغي به وجه الله بنى الله له بيتا في الجنة [هر كس كه براي خدا و بمنظور ارضاي او، مسجدي بنا كند، خداوند خانهاي را برايش در بهشت بنا ميكند]". اين حديث متفق عليه است. 2) احمد و ابن حبان و بزاز با سند صحيح از ابن عباس روايت كردهاند كه پيامبر صلي الله عليه و سلم فرمود:" من بنى لله مسجدا ولو كمفحص قطاة لبيضها (1) بنى الله له بيتا في الجنة [هر كس مسجدي را براي رضاي خدا بسازد اگر چه باندازه لانه و آشيانه “ قطاه (مرغ سنگ خواره)“ باشد خداوند خانهاي را براي او در بهشت ميسازد]".
3-خواندن دعا بهنگام رفتن به سوي مسجد: بهنگام توجه به سوي مسجد سنت است كه دعاي زير را خواند: 1) ام سلمه گفت، پيامبر صلي الله عليه و سلم هرگاه از خانه بيرون ميرفت، ميگفت: " بسم الله توكلت على الله، اللهم إني أعوذ بك أن أضل أو أضل، أو أزل أو أزل، أو أظلم أو أظلم أو أجهل أو يجهل علي [بنام الله، توكل بر الله، خداوندا من به تو پناه مي آورم از اينكه گمراه كنم يا گمراه شوم، ديگران را بلغزانم يا خود بلغزم، ستم كنم يا مورد ستم واقع شوم، بناداني گرفتار شوم يا به ناداني دچار و روبرو گردم]". به روايت اصحاب سنن و تصحيح ترمذي. 2) اصحاب سنن سهگانه از انس روايت كردهاند و ترمذي آن را “حسن“ دانسته است كه، پيامبر صلي الله عليه و سلم فرمود:" من قال إذا خرج من بيته: بسم الله، توكلت على الله، ولا حول ولا قوة إلا بالله. يقال له: حسبك!..هديت، وكفيت، ووفيت، تنحى عنه الشيطان [هركس بوقت خروج از خانهاش بگويد: بنام الله ... به وي گفته ميشود، برايت كافي است، تو هدايت يافتي، و از تو كفايت شده و تو محفوظ هستي و شيطان از تو دور ميگردد]". 3) بخاري و مسلم از ابن عباس روايت كردهاند كه، پيامبر صلي الله عليه و سلم براي نماز از خانه بيرون آمد و گفت:" اللهم اجعل في قلبي نورا، وفي بصري نورا، وفي سمعي نورا، وعن يميني نورا، وخلفي نورا وفي عصبي نورا، وفي لحمي نورا، وفي دمي نورا، وفي شعري نورا، وفي بشري نورا [خداوندا دلم را، و چشمم را، و گوشم را، طرف راست و پشت سرم را، و اعصاب و پي و گوشتم را و اشك و موي و پوستم را، همه را بنور خود منور و روشن گردان]". و در روايت مسلم: " اللهم اجعل في قلبي نورا، وفي لساني نورا، واجعل في سمعي نورا، وفي بصري نورا، واجعل من خلفي نورا، ومن أمامي نورا، واجعل من فوقي نورا، ومن تحتي نورا: اللهم أعطني نورا . 4) احمد و ابن خزيمه و ابن ماجه از ابوسعيد روايت كرده و حافظ آن را ،“حسن“ دانسته است كه، پيامبر صلي الله عليه و سلم فرمود: هرگاه كسي بقصد نماز از خانهاش خارج شد و گفت:" أللهم إني أسألك بحق السائلين عليك وبحق ممشاي هذا، فإني لم أخرج أشرا ولا بطرا ولا رياء ولا سمعة، خرجت اتقاء سخطك، وابتغاء مرضاتك أسألك أن تنقذني من النار، وأن تغفر لي ذنوبي إنه لا يغفر الذنوب إلا أنت، وكل الله به سبعين ألف ملك يستغفرون له، وأقبل الله عليه بوجهه حتى يقضي صلاته [خداوند ترا بحق كساني كه از تو مسئلت دارند و بحق اين گامي كه به سوي تو برداشتم، و بيگمان از روي ناشكري و ناسپاسي و رياء و شهرت طلبي، بيرون نيامدهام، بجهت پرهيز از خشم و ناخرسندي تو و براي طلب رضاي تو، بيرون آمدهام، از تو ميخواهم كه مرا از آتش دوزخ برهاني، و گناهانم را بيامرزي، چه تنها تو آمرزنده گناهان هستي. خداوند هفتاد هزار فرشته را ميگمارد كه برايش طلب استغفار و آمرزش كنند و تا اينكه نمازش را بپايان ميبرد رحمت خدا و توجه وي متوجه اوست]".
4-دعا خواندن بهنگام ورود به مساجد و بوقت خروج از آنها: سنت است كه براي ورود به مسجد پاي راست را پيش اندازد و بگويد:" أعوذ بالله العظيم وبوجهه الكريم، وسلطانه القديم، من الشيطان الرجيم. بسم الله: أللهم صل على محمد: اللهم اغفر لي ذنوبي وافتح لي أبواب رحمتك. [پناه مي برم به خداوند بزرگوار و ذات بخشنده و قدرت ديرينه او، از شر شيطان رانده شده. بنام الله، خداوندا درود بفرست بر محمد صلي الله عليه و سلم، خداوندا گناهانم را بيامرز و درهاي رحمتت را برويم بگشاي]". و چون خواست از مسجد بيرون آيد، پاي چپ را پيش اندازد و بگويد:" بسم الله: اللهم صل على محمد: اللهم اغفر لي ذنوبي وافتح لي أبواب فضلك: اللهم اعصمني من الشيطان الرجيم. [بنام الله خداوندا، درود بفرست بر محمد، خداوندا گناهانم را بيامرز و درهاي بخششت را برويم بگشاي، خداوندا مرا از شر شيطان رانده شده محفوظ و مصون فرما]".
5-فضيلت رفتن به سوي مساجد و نشستن در آنها: 1) احمد و شيخين از ابوهريره روايت كردهاند كه پيامبر صلي الله عليه و سلم فرمود:" من غدا إلى المسجد وراح أعد الله له الجنة نزلا كلما غدا وراح [هركس به مسجد برود و برگردد خداوند در برابر آن بعنوان ضيافت و مهماني بهشت را برايش مهيا مينمايد]". 2) احمد و ابن ماجه و ابن خزيمه و ابن حبان از ابوسعيد روايت كردهاند و ترمذي آن را “حسن“ و حاكم آن را “صحيح“ دانسته است كه، پيامبر صلي الله عليه و سلم فرمود:" إذا رأيتم الرجل يعتاد المسجد فاشهدوا له بالايمان) قال الله عزوجل: (إنما يعمر مساجد الله من آمن بالله واليوم الاخر [هرگاه ديديد، كه مردي به رفت و آمد به مسجد عادت دارد، بر ايمان داشتن وي گواهي دهيد، خداوند ميفرمايد: - بيگمان كسي مساجد خداوند را آباد و تعمير ميكند كه به الله و روز رستاخيز ايمان و باوري داشته باشد ]". 3) مسلم از ابوهريره روايت كرده است كه، پيامبر صلي الله عليه و سلم فرمود:" من تطهر في بيته ثم مشى إلى بيت من بيوت الله ليقضي فريضة من فرائض الله كانت خطواته إحداها تحط خطيئته والاخرى ترفع درجته [هر كس در خانه خود طهارت و وضو گيرد سپس بقصد اداي فريضهاي از فرايض خداوند، به سوي يكي از مساجد گام بردارد خداوند در برابر هر گامي كه بر ميدارد گناهي را از او محو ساخته و در برابر هر گام ديگرش درجهاي بر حسنات و نيكيهاي وي ميافزايد]". 4) طبراني و بزاز با سندي “صحيح“ از ابوالدرداء روايت كردهاند كه پيامبر صلي الله عليه و سلم فرمود:" المسجد بيت كل تقي وتكفل الله لمن كان المسجد بيته بالروح والرحمة والجواز على الصراط إلى رضوان الله: إلى الجنة [مسجد خانه هر پرهيزكاري است، براي كسي كه مسجد را از خانه خويش سازد، خداوند رحمت و مهر خويش را و گذشتن او را از پل (معروف قيامت كه بر روي جهنم كشيده شده است)، به سوي رضاي خويش كه بهشت است ضمانت ميكند]". 5) قبلا نيز گفتيم كه پيامبر صلي الله عليه و سلم فرموده است:" ألا أدلكم على ما يمحو الله به الخطايا، ويرفع به الدرجات ... [آيا ميخواهيد شما را به چيزي راهنمائي كنم كه موجب پاك شدن از گناهان مي شود و خداوند بوسيله آن درجات شما را بالا ميبرد...]".
6-تحية المسجد = بزرگداشت و احترام مسجد: محدثين از ابوقتاده روايت كردهاند كه پيامبر صلي الله عليه و سلم فرمود:" إذا جاء أحدكم المسجد فليصل سجدتين من قبل أن يجلس [هرگاه يكي از شما به مسجد آمد، پيش از آنكه بنشيند دو ركعت نماز “تحيه المسجد“ بخواند]".
7-بزرگترين مسجد (جهان): 1-بيهقي از جابر روايت كرده است كه پيامبر صلي الله عليه و سلم فرمود:" صلاة في المسجد الحرام مائة ألف صلاة، وصلاة في مسجدي ألف صلاة، وفي بيت المقدس خمسمائة صلاة [يك بار نماز خواندن در مسجدالحرام از نظر ثواب و پاداش برابر است با يكصد هزار نماز در ديگر مساجد، و نمازي در مسجد من (مسجدالنبي صلي الله عليه و سلم ) برابر است با يكهزار نماز در ديگر مساجد و نمازي در بيتالمقدس برابر است با پانصد نماز در ديگر مساجد]". 2- از احمد روايت است كه پيامبر صلي الله عليه و سلم فرمود:" صلاة في مسجدي هذا أفضل من ألف صلاة في ما سواه من المساجد إلا المسجد الحرام، وصلاة في المسجد الحرام أفضل من صلاة في مسجدي هذا بمائة صلاة [نمازي در اين مسجد من از يكهزار نماز در ديگر مساجد ثوابش بيشتر است، مگر مسجدالحرام كه يك نماز در آن از يكصد نماز در مسجد من ثوابش بيشتر است]". 3-گروه محدثين روايت كردهاند كه پيامبر صلي الله عليه و سلم فرمود:" لا تشد الرحال إلا إلى ثلاثة مساجد: المسجد الحرام، ومسجدي هذا، والمسجد الاقصى [فقط ميتوان به جوار سه مسجد كوچ نمود و رحل اقامت افكند: مسجدالحرام و...]".
8-تزيين و آرايش مساجد: 1) احمد و ابوداود و نسائي و ابن ماجه از انس روايت كردهاند و ابن حبان “تصحيح“ كرده است كه، پيامبر صلي الله عليه و سلم فرمود:" لا تقوم الساعة حتى يتباهى الناس بالمساجد [قيامت و رستاخيز بر پا نميشود مگر اينكه زماني فرا رسد كه مردم به مساجد مباهات ميكنند (آنها را تزيين و آرايش مينمايند)]". متن حديث بروايت ابن خزيمه:" يأتي على الناس زمان يتباهون بالمساجد ثم لا يعمرونها إلا قليلا [زماني فرا رسد كه مردم به مساجد مباهات و مفاخره ميكنند، سپس آنها را تعمير و آباد نميكنند مگر اندكي (كمتر در آنها نماز ميخوانند)]". 2)ابوداود و ابن حبان از ابن عباس روايت كردهاند و ابن حبان آن را "صحيح“ دانسته است كه، پيامبر صلي الله عليه و سلم فرمود:" ما أمرت بتشييد المساجد [من دستور ندادهام كه مسجدها را بيش از اندازه مورد نياز بلند كنند]" ابوداود بدان افزوده است كه ابن عباس گفت:" لتزخرفنها كما زخرفت اليهود والنصارى [شما آنها را همچون يهود و نصاري آرايش و تزيين ميكنيد]". 3) ابن خزيمه روايت كرده و تصحيح نموده است كه: عمر بن خطاب دستور داد مساجد را بنا كنند و گفت: مردم را از باران بپوشانيد و آنها را با رنگهاي سرخ يا زرد نياراييد تا مردم بدان سرگرم نشوند و فريفته و مشغول نگردند.
9-پاكيزه و خوشبو كردن مساجد: 1) احمد، ابوداود، ترمذي، ابن ماجه و ابن حبان با سند جيد، از عايشه روايت كردهاند كه پيامبر صلي الله عليه و سلم دستور فرمود مساجد را در خانهها بسازند و دستور داد آنها را پاكيزه و خوشبو كنند. متن حديث در روايت ابوداود:" به ما دستور ميداد كه مساجد را در خانههايمان محكم و پاكيزه بسازيم“. و عبدالله هرگاه به منبر ميرفت در مسجد بخور ميكرد و مواد خوشبو را روي آتش مينهاد. 2) از انس روايت است كه پيامبر صلي الله عليه و سلم فرمود:" عرضت علي أجور أمتي حتى القذاة يخرجها الرجل إلى المسجد [پاداش همه اعمال امتم بر من عر ضه گرديد، حتي خاشاكي كه كسي از مسجد آن را بيرون ميبرد]". به روايت ابوداود و ترمذي و تصحيح ابن خزيمه.
10-حفظ مساجد: مساجد خانه عبادت خداوند ميباشند. بنابر اين بايستي از آلودگيها و بويهاي بد پاكيزه و بدور باشند. مسلم روايت كرده كه پيامبر صلي الله عليه و سلم فرمود:" إن هذه المساجد لا تصلح لشئ من هذا البول ولا القذر، إنما هي لذكر الله وقراءة القرآن [مساجد جاي ذكر خدا و قرائت قرآن است نبايد آنجا را آلوده ساخت]". احمد با سند صحيح روايت كرده كه پيامبر صلي الله عليه و سلم فرمود:" إذا تنخم أحدكم فليغيب نخامته أن تصيب جلد مؤمن أو ثوبه فتؤذيه [هرگاه يكي از شما در مسجد بلغم و اخلاط سينه خود را انداخت، آن را پنهان كند، مبادا بدن يا لباس مومني را آلوده سازد و او را بيازارد]". احمد و بخاري از ابوهريره روايت كردهاند كه پيامبر صلي الله عليه و سلم فرمود:" إذا قام أحدكم في الصلاة فلا يبزقن أمامه فإنه يناجيه الله تبارك وتعالى مادام في مصلاة، ولا عن يمينه فإن عن يمينه ملكا، وليبصق عن يساره أو تحت قدمه فيدفنها [چون يكي از شما به نماز ايستاد آب دهان خود را به طرف جلو نيندازد چه تا زماني كه در نمازگاه است، خداي تبارك و تعالي با وي مناجات ميكند و آب دهان خود را به طرف راست نيز نيندازد چه بيگمان در طرف راست وي فرشتهاي هست. چنانچه بناچار بايد آب دهان را بيندازد، آن را به طرف چپ يا زير پاهايش بيندازد و آن را پنهان كند]". در حديثي كه همه محدثين بر “صحيح“ بودن آن اتفاق دارند، از جابر آمده است كه پيامبر صلي الله عليه و سلم فرمود:" من أكل الثوم والبصل والكراث فلا يقربن مسجدنا فإن الملائكة تتأذى مما يتأذى منه بنو آدم [كسي كه سير و پياز و تره فرنگي را خورده است، به مسجد ما نزديك نشود، چه بيگمان، همانگونه كه انسانها از بوي بد رنج ميبرند، فرشتگان نيز از بوي بد رنج ميبرند (هر چه مردم را بيازارد فرشتگان را نيز ميآزارد]". عمربن خطاب روز جمعه در خطبه گفت: اي مردم شما سير و پياز را ميخوريد، كه من آنها را ناپاك ميدانم، حقا من ديدهام كه هر وقت پيامبر صلي الله عليه و سلم بوي آنها را از كسي احساس ميكرد، دستور ميداد او را از مسجد بيرون كنند و به سوي بقيع بفرستند، اگر كسي ميخواهد آنها را بخورد با پختن، بوي آنها را از بين ببرد“. به روايت احمد و مسلم و نسائي.
11-در مسجد سراغ گم شده را گرفتن و به خريد و فروش شعر خواني پرداختن كراهت دارد: ابوهريره از پيامبر صلي الله عليه و سلم روايت كرده است:" من سمع رجلا ينشد ضالة في المسجد فليقل: لا ردها الله عليك فإن المساجد لم تبن لهذا [هركس شنيد كه يكي در مسجد سراغ گم شدهاي را ميگيرد، بگويد: خداوند آن را به تو برنگرداند، چه مساجد را براي اينكار نساختهاند]". به روايت مسلم. باز هم از ابوهريره روايت است كه پيامبر صلي الله عليه و سلم فرمود:" إذا رأيتم من يبيع أو يبتاع في المسجد فقولوا له: لا أربح الله تجارتك [هرگاه ديديد كه كسي در مسجد چيزي را ميفروشد يا چيزي به وي فروخته ميشود، به وي بگوئيد: خداوند تجارت تو را سودآور نسازد]". به روايت نسائي و ترمذي كه او آن را “حسن“ دانسته است. از عبدالله بن عمر روايت است كه:“ پيامبر صلي الله عليه و سلم از خريد و فروش و خواندن اشعار و سراغ گمشده را گرفتن در مسجد و تراشيدن موي سر در روز جمعه پيش از نماز جمعه نهي فرمود“. به روايت پنج نفر از محدثين بزرگ و تصحيح ترمذي. شعري كه از خواندن آن در مسجد نهي شده است شعري است كه درباره هجو و بدگوئي از مسلماني يا مدح و ستايش ستمكاري يا در ناسزا گوئي و امثال آن باشد. اما خواندن شعري كه مشتمل باشد بر حكمت و اندرز و ستايش و مدح اسلام و تشويق به نيكوكاري، اشكالي ندارد. از ابوهريره روايت است كه عمر بن خطاب ديد كه حسان بن ثابت در مسجد شعر ميخواند، با نگاه خشم آلودي به وي خيره شد، حسان گفت:“ من در مسجد شعر خود را براي كسي خواندهام كه از تو بهتر و بزرگتر بود“، سپس خطاب به ابوهريره گفت: ترا به خدا، از پيامبر صلي الله عليه و سلم نشنيدهاي كه ميفرمود:“ برو از طرف من به مشركين پاسخ ده، خداوندا او را با روح القدس مويد گردان“؟ ابوهريره گفت: “ آري، شنيدهام“. اين حديث متفق عليه است.
12-گدائي در مساجد: شيخالاسلام ابن تيميه گفته است: اصولا گدائي در مسجد و غير آن حرام است مگر اينكه از روي ضرورت و ناچاري باشد، در اينصورت اگر از روي احتياج و نياز باشد و در مسجد با گدائي كردن خود كسي را نيازارد و مزاحم مردم نشود و در آنچه كه ميگويد دروغ نگويد و آنچنان صداي خود را بلند و آشكار نكند كه مردم را بيازارد و مانع شنيدن خطبه خطيب و شنيدن علم طالبان دانش نشود، اشكال ندارد.
13-با صداي بلند در مسجد حرف زدن: هرگونه صداي بلندي كه موجب تشويش و حواس پرتي نمازگزاران گردد حرام است حتي اگر خواندن قرآن نيز باشد، باستثناي تدريس علوم (ديني) كه آن حرام نيست. از ابن عمر روايت است كه پيامبر صلي الله عليه و سلم به ميان مردم بيرون آمد در حاليكه نماز ميگزاردند و صداي قرائت آنها بلند بود، فرمود:" إن المصلي يناجي ربه عزوجل فلينظر بم يناجيه؟ ولا يجهر بعضكم على بعض القرآن [بيگمان نمازگزار در نماز، با پروردگار خويش راز و نياز و مناجات مي كند، متوجه باشد كه با وي چه ميگويد و چه مناجاتي را عرضه ميدارد، و بعضي از شما صداي خود را با قرائت قرآن بر صداي ديگران بالا نبرد و بلند نكند]". احمد با سند صحيح آن را روايت نموده است. از ابوسعيد خدري روايت است كه پيامبر صلي الله عليه و سلم در مسجد اعتكاف كرده بود، شنيد كه مردم با صداي بلند قرآن را ميخوانند، او پرده را كنار زد و فرمود:" ألا أن كلكم مناج ربه فلا يوذين بعضكم بعضا ولا يرفع بعضكم على بعض في القراءة [آگاه باشيد كه بيگمان همه شما در حال مناجات با پروردگار خود هستيد، بنابر اين همديگر را نيازاريد و صداي خود را در قرائت قرآن آنچنان بلند نكنيد كه مزاحم قرائت ديگران باشيد]". به روايت ابوداود و نسائي و بيهقي و حاكم كه آن را بشرط شيخين “صحيح“ دانسته است.
14-سخن گفتن و حرف زدن در مسجد: نووي گفته: سخنان مباح را درباره دنيا يا غير آن در مسجد ميتوان گفت و جايز است. حتي اگر موجب خنده يا كارهاي مباح ديگر گردد. چه جابر بن سمره گفته است: “پيامبر صلي الله عليه و سلم بعد از نماز صبح از نمازگاه خود برنميخاست تا اينكه آفتاب طلوع ميكرد، آنگاه برميخاست و مردم با هم سخن ميگفتند و از كارهاي دوره جاهلي گفتگو ميكردند و ميخنديدند و پيامبر صلي الله عليه و سلم تبسم ميفرمود“. مسلم اين حديث را “اخراج“ نموده است.
15-خوردن و نوشيدن و خوابيدن در مساجد مباح است: از ابن عمر روايت است كه:“ما در زمان پيامبر صلي الله عليه و سلم كه جوان بوديم، در مسجد مي خوابيديم، قيلوله (خواب نيمروزي) ميكرديم“. نووي گفته است:“به اثبات رسيده است كه “اصحاب صفه“ و “عرني“ ها و علي و صفوان بن اميه و گروهي از اصحاب در مسجد ميخوابيدند و همچنين “ثمامه“ پيش از آنكه مسلمان شود در مسجد ميخوابيد. همه اينها در زمان پيامبر صلي الله عليه و سلم روي داده است“. امام شافعي در “الام“ گفته است: “ هرگاه مشرك شب را در مسجد به روز آورد همچين مسلم نيز ميتواند و صاحب مختصر نيز گفته است:"اشكال ندارد كه مشرك در هر مسجدي شب را بروز آورد مگر در مسجدالحرام كه جايز نيست“. عبدالله بن حارث گفته است: “ما در دوره پيامبر صلي الله عليه و سلم در مسجد نان و گوشت ميخورديم“. ابن ماجه با سند حسن آن را روايت كرده است.
16-تشبيك اصابيع =در هم فرو بردن انگشتان دست: بهنگام بيرون رفتن براي نماز و بهنگامي كه انسان در مسجد بانتظار نماز نشسته است مكروه است كه انگشتان دست را در هم فرو برد و با هم گره بزند. در غير اين دو مكروه نيست حتي اگر در مسجد هم باشد. از كعب روايت است كه پيامبر صلي الله عليه و سلم فرمود:" إذا توضأ أحدكم فأحسن وضوءه ثم خرج عامدا إلى المسجد فلا يشبكن بين أصابعه فإنه في صلاة [هرگاه يكي از شما بنحو احسن و نيكو وضو گرفت، سپس به قصد مسجد بيرون آمد، انگشتان خود را در هم فرو نبرد و آنها را با هم گره نزند، چه او در نماز است]". به روايت احمد و ابوداود و ترمذي. از ابوسعيد خدري روايت است كه: من با پيامبر صلي الله عليه و سلم به مسجد رفتيم، ديديم كه مردي در وسط مسجد بصورت احتباء (چمباتمه زدن) نشسته و بعضي از انگشتان دست را در لابلاي بعضي انگشتان دست ديگر فرو برده (تشبيك اصابيع)، پيامبر صلي الله عليه و سلم به وي اشاره كرد كه متوجه نشد، پيامبر صلي الله عليه و سلم برگشت و فرمود:" إذا كان أحدكم في المسجد فلا يشبكن فإن التشبيك من الشيطان، وإن أحدكم لا يزال في صلاة ما كان في المسجد حتى يخرج منه [هرگاه يكي از شما در مسجد نشست انگشتان دست را در هم فرو نبرد، چه اين كار كار شيطان است، بيگمان هر يك از شما تا زماني كه در مسجد هستيد و بيرون نرفتهايد در نماز ميباشيد]". به روايت احمد.
17-نماز خواندن در بين چهارچوبههاي در: امام و كسي كه تنها نماز ميخواند جايز است كه در بين چهارچوبههاي در، نماز بخوانند. چه مسلم و بخاري از ابن عمر روايت كردهاند كه:“پيامبر صلي الله عليه و سلم وقتي كه داخل كعبه شد بين “ساريتين" = چهارچوبه در، نماز خواند“. سعيد بن جبير و ابراهيم تيمي و سويد بن غفله در بين ستونها به امامت خود ميايستادند. اما براي مامومان اگر جا وسيع باشد مكروه است كه در بين چهارچوبه در نماز بخوانند، چه صفها قطع ميشود ولي اگر جا تنگ باشد اشكال ندارد. از انس روايت است كه:“ ما را از نماز خواندن در بين چهارچوبههاي در، منع ميكردند و ما را از آن نهي ميكردند“. حاكم آن را روايت و تصحيح كرده است. معاويه بن قره از پدرش روايت كرده است كه: در دوره پيامبر صلي الله عليه و سلم ما را نهي ميكردند از اين در بين چهارچوبههاي در صف ببنديم و ما را در اينگونه مواقع منع ميكردند“. به روايت ابن ماجه كه در اسناد آن مردي گمنام وجود دارد. سعيد بن منصور در“سنن" خود، نهي از اين عمل را از ابن مسعود و ابن عباس و حذيفه روايت كرده است. ابن سيد الناس گفته است: در ميان اصحاب كسي با آنان مخالفت نكرده است.
محلهائي كه از خواندن نماز در آنها نهي شده است از نماز خواندن در محلهاي زير نهي شده است:
1-نماز خواندن در مقبره: شيخين و احمد و نسائي از عايشه روايت كردهاند كه پيامبرصلي الله عليه و سلم فرمود: ’’ لعن الله اليهود والنصارى: اتخذوا قبور أنبيائهم مساجد [خداوند يهود و نصاري را لعنت كرده است، زيرا گور پيامبران خود را مسجد قرار دادهاند]’’. احمد و مسلم از ابو مرثد غنوي روايت كردهاند كه پيامبر صلي الله عليه و سلم فرمود:" لا تصلوا إلى القبور ولا تجلسوا عليها [به سوي گورها نماز نخوانيد و بر آنها ننشينيد]". باز هم آن دو از جندب بن عبدالله بجلي روايت كردهاند كه گفته است: پنج روز پيش از آنكه پيامبر صلي الله عليه و سلم بميرد از وي شنيدم كه ميفرمود:" إن من اكن قبلكم كانوا يتخذون قبور أنبيائهم وصالحيهم مساجد، ألا فلا تتخذوا القبور مساجد، إني أنهاكم عن ذلك [كساني كه پيش از شما بودند بر قبر پيامبران و مردان صالح و شايسته خود نماز ميخواندند، آگاه باشيد، بر گورها نماز نخوانيد، من شما را از اين عمل نهي ميكنم]". از عايشه روايت است كه ام سلمه براي پيامبر صلي الله عليه و سلم نقل كرد كه او در حبشه كنيسهاي را ديده است، بنام كنيسه ماريه كه در آن تصويرهائي وجود داشت، پيامبر صلي الله عليه و سلم فرمود:" أولئك قوم إذا مات فيهم العبد الصالح أو الرجل الصالح بنوا على قبره مسجدا وصوروا فيه تلك الصور، أولئك شرار الخلق عند الله [اينها قومي بودند كه هرگاه بنده صالحي مي مرد و مرد صالحي در ميانشان ميمرد، برگور وي مسجدي (نمازگاهي) ميساختند، اين تصويرها را در آن ميكشيدند، اينها نزد خدا بدترين مخلوق هستند]". به روايت بخاري و مسلم و نسائي. و از پيامبر صلي الله عليه و سلم روايت شده است كه:" لعن الله زائرات القبور والمتخذين عليها المساجد والسرج [خداوند زناني را كه به زيارت قبور ميروند و كساني را كه برگورها نماز ميخوانند و شمع روشن ميكنند، لعنت كرده است]". بيشتر علماء اين نهي را در اين حديث بر كراهت حمل كردهاند نه بر تحريم. بنابر اين نماز خواندن در كنار گور مكروه است، خواه گور پيش روي نمازگزار باشد يا پشت سر وي. و به راي “ظاهريه“ اين نهي براي تحريم است و نماز خواندن بر گور حرام و باطل است خواه يك قبر باشد يا چند قبر. و اين احاديث بصراحت از تحريم سخن ميگويند نه از كراهت. ولي به راي حنابله وقتي نماز خواندن در مقبره حرام است كه در آن سه گور يا بيشتر باشد. اما اگر يك قبر يا دو قبر باشد چنانچه نمازگزار رو بدان قبر يا بدان دو قبر نماز بخواند مكروه است و نمازش صحيح است اگر رو به قبر نماز نخواند مكروه نيست.
2-از نماز خواندن در كليسا و كنيسه =معبد نصاري و يهود نيز نهي شده است: ابوموسي اشعري و عمر بن عبدالعزيز در كنيسه نماز خواندهاند و شعبي و عطاء و ابن سيرين گفتهاند: نماز خواندن در كنيسه اشكال ندارد. بخاري گفته است: ابن عباس در معبد (يهود و نصاري) نماز ميخواند، مگر معبدي كه در آن تصوير و مجسمهاي باشد. از نجران (در يمن) به حضور عمر نوشتند: ما در اينجا هيچ مكاني را پاكتر و بهتر از معبد يهود نيافتهايم (آيا آنجا نماز بخوانيم؟) حضرت عمر برايشان نوشت: آن را با آب و سدر بشوئيد و در آن نماز بخوانيد. حنفيه و شافعيه نماز خواندن در معبد يهود و نصاري را بطور كلي مكروه ميدانند. 3-از نماز خواندن در "زبالهداني" و “كشتارگاه" و "راستهراه" و "خوابگاه شتران" و "حمام“ و بر بالاي خانه كعبه نيز نهي شده است: زيد بن جبيره از داود بن حصين و او از ابن عمر روايت كرده است كه:“پيامبر صلي الله عليه و سلم از نماز خواندن در هفت محل نهي فرمود: در زبالهداني، كشتارگاه، گورستان، راسته راه، حمام، خوابگاه شتران، و بر پشت بام بيت الله. به روايت ابن ماجه و عبد بن حميد و ترمذي كه او اسناد آن را قوي ندانسته است. فلسفه و علت نهي از نماز خواندن در زبالهداني و كشتارگاه آنست كه آنها محل نجاست و كثافت و آلودگي ميباشند. جمهور علماء ميگويند بدون حائل و مستقيماً در آنها نماز خواندن حرام است، ولي اگر حائلي باشد، مكروه است و به راي امام احمد و ظاهريه حرام است. گويند علت نهي از نماز خواندن در خوابگاه شتران بدين جهت است كه آنها از جن آفريده شدهاند (يعني آلوده هستند) و دلايل ديگري را نيز گفتهاند. و حكم آن نيز همچون حكم “زبالهداني“ و “كشتارگاه“ است. نماز خواندن در راسته راه نيز بدين علت مورد نهي واقع شده كه محل تردد مردم و سر و صداي مشغول كننده قلب نمازگزار است و خشوع قلب را از وي ميگيرد. اما نماز خواندن بر روي بام خانه كعبه بدينجهت مورد نهي واقع شده است كه در اين حالت نمازگزار بر روي خانه كعبه نماز ميخواند نه به سوي آن، در صورتيكه بايد نمازگزار به سوي آن نماز بخواند. لذا بيشتر علماء نماز خواندن بر بام آن را صحيح نميدانند. بخلاف حنفيه كه آن را جايز ولي مكروه ميدانند چه اين كار برخلاف تعظيم و بزرگداشت خانه كعبه است. اما كراهت نماز خواندن در حمام بدين سبب است كه محل نجاست و آلودگي است و جمهور علماء ميگويند وقتي كراهت دارد كه نجاست منتفي باشد. و بقول احمد و ظاهريه و ابو ثور نماز در حمام صحيح نيست.
نماز خواندن داخل خانه كعبه: نماز خواندن داخل خانه كعبه، خواه فرض يا سنت صحيح است. از ابن عمر روايت است كه: “پيامبر صلي الله عليه و سلم به داخل "بيتالله“ رفت، اسامه بن زيد و بلال و عثمان بن طلحه همراه ايشان بودند آنان در كعبه را به روي خود بستند. چون در را گشودند، من نخستين كسي بودم كه به داخل رفتم، به بلال برخوردم و از وي پرسيدم آيا پيامبر صلي الله عليه و سلم نماز خواند؟ گفت: آري، او بين دو عمود يماني نماز خواند. به روايت احمد و شيخين.
به نقل از: فقه السنه ، تأليف سيد سابق، مترجم محمود ابراهيمي، تهران، ناشر مردمسالاري، دوم 1387.
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|