س– آیا کسی از علمای شیعه گفته است سخن فردی از امامان آنها قرآن را منسوخ یا مطلق آن را مقید یا عام آن راخاص میکند؟
ج – بله، و آنها زیادند! از این رو آخوند بزرگ شیعه محمّد آل کاشف الغطاء می گوید:«حکمت نازل شدن تدریجی قرآن اقتضا میکرد که بخشی از احکام بیان شوند و بخشی دیگر کتمان و مخفی گردند، اما ایشان رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم آن احکام مخفی شده را نزد أوصیاء خود به ودیعه گذاشت، هرکدام آن را به دیگری سفارش میکردند تا در وقت مناسب و با در نظرگرفتن حکمت و کاردرستی آن را منتشر کند، از جمله حکم عام تخصیص شده، و مطلق تقیید شده، و مجمل بیان شده و غیره، مثلاً رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم حکم عامی را یادآور میشد سپس مخصّص آن را بعد از مدت زمانی از حیات او ذکر میگردد، و گاهی اصلاً چیزی از آن را ذکر نمیکند، بلکه تا وقت مناسب نزد اوصیاء به ودیعه میگذاشت.
و آنها بنابر عقیده خود که معتقدند امام قیّم و حاکم بر قرآن است و خود قرآن ناطق است چنین میگویند. روایت کرده اند که علی گفت: «این کتاب ساکت خداست و من کتاب ناطق و گویای خدا هستم».
و می گویند: ائمه گنجینههای علم خدا و محفظه وحی هستند».
و در روایتی دیگر آمده که «حافظان راز خدا هستند».
و در روایتی دیگر:«آنچه نزد خداست جز بوسیلهی ما درک و دریافته نمیشود).
توضیح: پس بنابراین، مسئلهی تخصیص کردن عام قرآن، یا تقیید مطلق آن، یا نسخ آن از دیدگاه علمای شیعه با وفات پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به پایان نرسیده است، چون معتقدند نصوص نبوی و تشریع الهی ادامه دارد!.
پس علمای شیعه معتقدند،همانگونه که مرجع شیعه محمّد مازندرانی (ت1081) گفته: حدیث و گفتار هر کدام از ائمه اطهار گفتهی خداوند است، و در گفتار آنان اختلافی وجود ندارد همانطور که در کلام خداوند اختلافی نیست».
همچنین مازندرانی گفت: اگر تو بگویی: کسی که حدیثی از ابو عبدالله جعفر صادق شنید جایز است که آن را از پدر یا جدش یا از یکی از اجدادش علیهم السلام روایت کند، بلکه جایز است بگوید: خدا چنین فرمود؟ من در پاسخ میگویم: «این حکم دیگری اسـت که از این حدیث استنباط و برداشت نمیشود، بلکه حکم جواز این امر، حتی با اولوّیت از روایات سابق ابوبصیر و روایت زیبای ابوعبدالله که ذکر شدند استنباط میشود».
شیخ شیعه کلینی اینگونه عنوان باب این موضوع را انتخاب کرده: «باب در مورد اینکه امر دین به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و ائمه علیهم السلام سپرده شده است».
توضیح:
هر کس در این سخن بیندیشد، و ابعاد آن را تحلیل نماید میفهمد که منظور از آن تغییر دین اسلام و شریعت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم است؛ و علمای شیعه یا بعضی از آنها یا افرادی از جاهلانشان یا ...یا ... می خواهند دین را تغییر دهند. ولی چرا آنها به آنچه از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و از ائمه روایت کرده اند تمسک نمیجویند که گفتهاند: «هر گاه از ما حدیثی به شما رسید آن را بر کتاب خدا عرضه کنید؛ اگر با کتاب خدا موافق بود آن را بگیرید و قبول کنید، و آنچه با آن مخالف بود آن را دور بیاندازید، یا به ما برگردانید».
و چرا کلام خدا را به یاد نمیآورند که میفرماید:
{ يَوْمَ تُقَلَّبُ وُجُوهُهُمْ فِي النَّارِ يَقُولُونَ يَا لَيْتَنَا أَطَعْنَا اللَّهَ وَأَطَعْنَا الرَّسُولا (٦٦)وَقَالُوا رَبَّنَا إِنَّا أَطَعْنَا سَادَتَنَا وَكُبَرَاءَنَا فَأَضَلُّونَا السَّبِيلا (٦٧)رَبَّنَا آتِهِمْ ضِعْفَيْنِ مِنَ الْعَذَابِ وَالْعَنْهُمْ لَعْنًا كَبِيرًا (٦٨)} (66 - ٦٨).
یعنی: روزي (را خاطر نشان ساز كه در آن) چهرههاي ايشان در آتش زير و رو و دگرگون ميگردد (و فريادهاي حسرت بارشان بلند ميشود و) ميگويند: اي كاش! ما از خدا و پيغمبر فرمان ميبرديم (تا چنين سرنوشت دردناكي نميداشتيم ). و ميگويند : پروردگارا ! ما از سران و بزرگان خود پيروي كردهايم و آنان ما را از راه به در بردهاند و گمراه كردهاند. پروردگارا ! آنان را دو چندان عذاب كن ، و ايشان را كاملاً از رحمت خود به دور دار.
سؤال و جوابهايي در مورد شیعیان اثنا عشری، تألیف: عبدالرحمن بن سعد الشثری، مترجم: اسحاق دبیری