|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
قرآن و حدیث>اشخاص>احاديث مشترك در مناقب حسن و حسين رضی الله عنهما
شماره مقاله : 1747 تعداد مشاهده : 383 تاریخ افزودن مقاله : 15/3/1389
|
احاديث مشترك در مناقب حسن و حسين رضی الله عنهما
الف- امام بخاري روايت ميكند كه مردي از عراق در مراسم حج از ابن عمر پرسيد: حكم کسی که در حال احرام حج، مگسي را بكشد چيست؟ ابن عمر با تعجب گفت: عراقيها از كشتن مگس سؤال ميكنند، در حاليكه پسر دختر پيامبر صلی الله علیه و سلم را كشتند!! و رسول الله فرمود: «هما ريحانتاي من الدنيا(1)»: (آن دو (حسن و حسين) دو گل ريحانهی من در دنيا هستند). ابن حجر در شرح اين حديث ميگويد: منظور رسول الله صلی الله علیه و سلم اين بود كه اين دو (حسن وحسين) دو گل هستند كه خداوند بوسيلهي آنها مرا اكرام كرده است و تشبيه آنها به گُل به دليل بوسيدن آنها توسط پيامبر بوده است(2). ب- ابوهريره رضی الله عنه روايت ميكند كه پيامبر صلی الله علیه و سلم فرمود: «من احبّهما فقد احبّني و من ابغضهما فقد ابغضني(3)»: (هر كس حسن و حسين را دوست بدارد مرا دوست داشته است و هر كس از آن دو کینه و خشم داشته باشد، با من کینه توزی کرده و خشمگین بوده است.) ج- براء بن عازب روايت ميكند كه پيامبر صلی الله علیه و سلم حسن و حسين را ديد و گفت: «اللهمّ انّي احبّهما، فاحبّهما (4)»: (پروردگارا، من اين دو را دوست دارم تو نيز آنها را دوست بدار). د- ابو سعيد روايت ميكند كه پيامبر صلی الله علیه و سلم فرمود: «الحسن و الحسين سيّدا شباب اهل الجنّة(5)»: (حسن و حسين سردار جوانان بهشتند). ه – عبدالله بن بريده روايت ميكند: شنيدم كه ابو بريده ميگويد: «رسول الله صلی الله علیه و سلم براي ما سخنراني ميكرد كه حسن و حسين در حاليكه پيراهن قرمز پوشيده بودند میرفتند و اُفتادند، رسول الله صلی الله علیه و سلم از منبر فرود آمد و آن دو را به آغوش گرفت و روي منبر جلويش گذاشت، سپس فرمود: خداوند درست فرمود: {إِنَّمَا أَمْوَالُكُمْ وَأَوْلادُكُمْ فِتْنَةٌ } (تغابن/15): (اموال و فرزندانتان فتنهاند). فرمود: ديدم اين دو بچه راه میروند و ميافتند، نتوانستم خودم را كنترل كنم، سخنم را قطع كردم و آنها را به آغوش گرفتم.(6) و – سعيد بن جبير از ابن عباس روايت ميكند كه: رسول الله صلی الله علیه و سلم را ديدم که براي حسن و حسين دعا ميكرد و آنها را به خداوند پناه میداد و ميگفت: «اعيذكما بكلمات اللهالتامّة، من كلّ شيطآنهامّة و من كل عين لامّة، هكذا كان ابراهيميعوّذ ابنيهاسماعيل و اسحاق(7)»: (شما را به كلمات کامل خداوند پناه ميدهم – ميسپارم – تا از شر هر نوع شيطان، حشره و گزنده و از چشم كسي كه چشم زخم دارد، در امان باشيد. ابراهيم به همين صورت بر دو پسرش اسماعيل و اسحاق تعويذ میخواند.) اين حديث با آنچه سعد بن ابي وقاص روايت كردهاست، تعارض ندارد که میگويد: پيامبر صلی الله علیه و سلم میفرمايد: «لاهامّه»(8): (بد فالي نيست) و نیز ابوهريره روايت كردهاست كه رسول الله صلی الله علیه و سلم فرموده: «لاهام، لاهام(9)»: (بدفالي نيست، بدفالي نيست). آن حديثي كه رسول الله فرمود « لا عَدْوَى، وَلَا طِيَرَة، وَلَا صَفَر »: (مسري بودن بيماريها و منحوس دانستن ماه صفر و بوم و... اعتبار ندارد). ابو جعفر طحاوي ميگويد: در اين احاديث هامه و وجود آن نفي شده است، پس چگونه جايز است از چيزي كه معدوم است پناه خواست، هامّهاي كه رسول الله صلی الله علیه و سلم از خداوند خواسته حسن و حسين را پناه دهد حشرات زمين است كه بيم گزند آنها ميرود و هامهاي كه پيامبر صلی الله علیه و سلم نفي كرده است، غير از اين است، بلکه نوعی بدفالي است كه عربها در موضوع مرگ ميگرفتند، از همين قبيل است كه لبید در ثناي برادرش كه ارب نام داشت سروده(10) و میگوید: در ميان مردم بعد از تو هيچ كس را سلامتي نيست. و آنها نيستند جز اینکه با بيماری و «هام» از پاي در آمدهاند. و سرودهی ابوداود أيادي نيز از همين نوع است که میگوید: مرگ و مردن بر آنها چيره شده و بر ايشان در آباد كردن قبرها (مردن) «هام» است. حديث ابوهريره در مورد اینکه رسول الله صلی الله علیه و سلم هامّهی مذكور در اشعار فوق را نفي كرده است، هامهاي كه رسول الله از آن براي حسن و حسين پناه خواستند در ميان حشرات ترسناك زمين وجود دارد و با ميم مشدّد است و هامهاي كه رسول الله صلی الله علیه و سلم نفي كرده با ميم مخففّه است كه آن معنی را ندارد.(11) 1 بخاري، ش/3753. 2 فتح الباري 10/427. 3 صحیح سنن ابی داود(2/29)‘فضائل الصّحابة، ش 1359. 4 صحیح سنن ترمذی(3/226). 5 مجمع الزوائد 9/184 و آلباني در سلسلهالصحيحيه 2/448 صحيح دانسته. 6 فضايل الصحابه، ش 1358 – إسناد آن صحيح است. 7 بخاري، ش/3371. 8 صحيح ابن حبان – ش/6127 اسناد آن قوي است، طبراني – 11764. 9 شرح مشكل الاثار 7/328 – اسناد آن صحيح است. 10 شرح الاثار 7/329. 11 مسلم، ش/2167 كتاب الزكاه. به نقل از: سيره أميرالمؤمنين علي بن أبي طالب رضي الله عنه و شخصيت و عصر او، تألیف: دكترعلي محمد محمد صلابی
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|