|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
الهیات و ادیان>فرقه ها و مذاهب>شیعه > چگونگی شكل گیری ستون پنجم و نقش آن در اختلاف امت اسلامی
شماره مقاله : 1919 تعداد مشاهده : 339 تاریخ افزودن مقاله : 3/4/1389
|
چگونگی شكل گیری ستون پنجم و نقش آن در اختلاف امت اسلامی
عبدالله حیدری
در جامعة ایرانی ما اسلام تاریخ درخشانی دارد. در زمان خلافت عمر فاروق رضی الله عنه اسلام وارد ایران شد، اما آشنایی و رابطه ایرانیان با اسلام پیش از این تاریخ بود. به تعبیر دقیقتر دو نوع اسلام وارد ایران گردید، یکی اسلام قرآن و پیامبر و صحابه و اهل بیت یعنی اسلام راستین و اصیل و خالص که بدست صحابه جانباز رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم وارد کشور عزیزمان ایران شد و قرنها بر دل و جان و روح و روان ملت ایران حکومت کرد و برای جهان افتخار ها آفرید تا سر انجام در آغاز قرن دهم هجری بدست صفوی های خون آشام از مراکز کشور به حاشیه رانده شد و تا امروز در مناطق مرزی ایران در میان بخش عظیمی از ملت همچنان جایگاه و ارزش خود را دارد.
و اما اسلام دیگری که وارد ایران شد اسلام دروغ و کینه و تفرقه و دشمنی و اختلاف و انتقام بود، اسلامی که تولد نامبارکش را با غدر و خیانت و کشتار و ترور و خون ناحق و تلبیس و منافقت و مغلطه و سفسطه جشن گرفت! اسلامی که به بهانه محبت و دفاع از اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم جز حد اکثر هفت نفر تمام صحابه پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم را از دائره دین بیرون راند، و با صراحت به آنان بخصوص به سابقین اولین از مهاجرین و انصار حکم نفاق و ارتداد و کفر داد!!.
آری تشیع صفوی ابوبکر و عمر و عثمان را به عنوان سران و پیشگامان توطئه علیه اسلام و اهل بیت غاصب و منافق و مرتد و کافر می داند!! و بنابر این تمام آحاد امت اسلامی را نیز از لحظه وفات پیامبر گرامی صلی الله علیه وآله وسلم تا امروز و تا روز قیامت بخاطر دوستی و محبت با صحابه رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم را منافق و کافر می داند!.
بر اساس همین عقیده و باور باطل تشیع آغاز تولد مذهبش را با ترور کینه توزانه خلیفه راشد و بزرگترین عدالت گستر بی همتای تاریخ بشر عمر فاروق رضی الله عنه در محراب مسجد پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم بدست ابولؤلؤ فیروز مجوسی جشن می گیرد.
مکتب تشیع صفوی که بدست توطئه گران کینه توز آن عصر بنیان گذاشته شد متأسفانه تا عرصه درازی فقط از تاریکی هدایت و کنترول می شد کسانی که در شکل گیری این مذهب نقش داشتند تا امروز نیز در تاریکی بسر می برند، آنها توانستند با عضو گیری از میان پنج قدرت شکست خورده از اسلام یعنی مشرکین مکه، یهود و منافقین مدینه، و نصرانی های روم و مجوسی های ایران نیروی ستون پنجمی را بوجود آوردند که جز انتقام از اسلام هیچ هدف و آرمان و برنامه ای نداشته باشند.
اعضا و پیروان این ستون پنجم پس از ترور ناجوانمردانه خلیفه راشد عمر فاروق رضی الله عنه دامنه کار و فعالیت خود را گسترش دادند تا اینکه زمینة شهادت عثمان ذی النورین سومین خلیفه راشد رضی الله عنه را فراهم نمودند، در این مرحله ستون پنجم از خود تشکیلات شبه منظمی داشت و رهبری آن بدست عبدالله بن سبأ یهودی بود.
این نیرو تا اینجا فقط شکل یک اپوزیسیون سیاسی را به خود گرفته بود و هیچ گونه رویکرد دینی نداشت، اما عبدالله بن سبأ یهودی به این اپوزیسیون سیاسی رنگ دینی داد و پس از شهادت عثمان ذی النورین رضی الله عنه برای اولین بار در تاریخ اسلام و پس از 25 سال که از وفات پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم می گذشت مسأله جانشینی پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم توسط عبدالله بن سبأ یهودی مطرح گردید.
او که افکار و عقاید خودش را از یهودیت تحریف شده می گرفت گفت هر پیامبری باید از خود جانشینی داشته باشد، موسی علیه السلام وصیت کرد که یوشع بن نون وصی و جانشین او باشد، پس حضرت محمدصلی الله علیه و آله وسلم نیز حتما به جانشینی کسی وصیت کرده است، و آن فرد جز علی بن أبی طالب رضی الله عنه کسی نمی تواند باشد!.
حامیان و پیروان او این فکر را تبلیع کردند، طبیعی بود که هرگاه موضوع جانشینی مطرح شد این پرسش مطرح می گردید که پس جانشین چرا بلافاصله بعد از وفات پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم کارش را آغاز نکرده است؟! پاسخ را خودشان درست کردند: به دلیل اینکه خلیفه اول و دوم و سوم با زور و توطئه خلافت را غصب نمودند!. پس غاصبان خلافت به شمول سایر صحابه رضی الله عنهم منافق و کافر و مرتد هستند!.
سپس مرحله دلیل تراشی برای اولویت علی رضی الله عنه به خلاف وامامت آغاز گردید! در این مرحله تئوریسین نیروهای ستون پنجم ابتکارات خود را توسعه و خلافت را به امامت و ولایت ارتقاء بخشید. و همچنان به پروژه دلیل تراشی ادامه داد.
وقتی امامت مطرح شد پای عصمت به میان آمد که امام باید معصوم باشد و سپس شاخ و برگ امامت مطرح گردید، وقتی موضوع اینقدر جان گرفت گفته شد که چنین موضوع مهمی چرا نباید در قرآن ذکر می شد؟! تئوریسین گفت: کی گفته امامت در قرآن ذکر نشده؟! تقصیر غاصبان است که قرآن را تحریف کردند و آیات و صفات امام را از قرآن خارج نمودند!! پس لازمه امامت و عصمت این است که قرآن تحریف شده است!.
بخش اندکی از میان علمای شیعه که به تحریف قرآن عقیده ندارند، مانند آیت الله خمینی می گویند خداوند از ترس اینکه مبادا صحابه قرآن را تحریف کنند امامت را با صراحت در قرآن ذکر نکرده است!.(كشف الاسرار) اما در باره امامت آنقدر غلو و افراط کردند، که براساس آیه 67 سوره مائده همه علمای شیعه بدون استثناء عقیده دارند که هرکس امامت را قبول نداشته باشد کافر است!.(تفاسير شيعه لايل آيه مذكور)
پس نیروهای ستون پنجم که قصد انتقام از اسلام را داشتند تا اینجا سه گام مهم برداشتند اول ترور عمر فاروق رضی الله عنه دوم زمینه سازی برای شهادت عثمان ذی النورین رضی الله عنه و سوم اینکه به این اپوزیسیون سیاسی رنگ دینی و مذهبی بخشیدند، و برای آن عقاید و باور هایی را تعریف کردند، که بعدها اساس عقاید مذهب شیعه قرار گرفت.
اما تا این مرحله عقاید تعریف شده از سوی تئوریسن و نظریه پرداز بزرگ عبدالله بن سبأ یهودی شکل عمومی نداشت فقط در میان افراد مخصوص مطرح می شد. پس از شهادت عثمان ذی النورین وقتی علی رضی الله عنه به خلافت رسید اوضاع کاملا متشنج بود.
طبیعی بود که با شهادت عثمان ذی النورین رضی الله عنه جامعة نسبتا آرام صحابه رضی الله عنهم دچار آشفتگی و نگرانی شود بخش عظیمی از آنان به این باور رسيدند که برای کنترول اوضاع قبل از هرچیز خلیفه وقت (حضرت علی رضی الله عنه) باید ابتداء قاتلان حضرت عثمان رضی الله عنه را قصاص کند.
اینک مقر خلافت به کوفه منتقل شده بود، کسانی که خواهان مذاکره و گفتگو با حضرت علی رضی الله عنه بودند باید از مدینه به عراق می رفتند، حضرت ام المؤمنین عائشه صدیقه رضی الله عنها با حضرت طلحه و زبیر رضی الله عنهما، در رأس کاروانی جهت مذاکره با حضرت علی رضی الله عنه عازم کوفه شدند.
با اینکه هردو دیدگاه حامیان و طرفداران زیادی داشت از یک سو حضرت ام المؤمنین عائشه صدیقه رضی الله عنها و حضرت طلحه و زبیر رضی الله عنهما که معتقد بودند برای آرام کردن جامعه باید اول از قاتلان عثمان رضی الله عنه قصاص گرفت و از سوی دیگر حضرت علی رضی الله عنه که معتقد بود اول باید اوضاع را آرام کرد و بعد به قصاص قاتلان پرداخت.
پس از مذاکره و گفتگو با هم به توافق رسیدند، و تقریبا مشکل حل شد فقط مانده بود که فردا صبح صلح نامه بین هر دو جناح امضاء شود. اینجا بود که نیروهای ستون پنجم نقش شان را بازی کردند، و تصمیم گرفتند، که نگذارند صلحی برقرار شود چون در آن صورت اولین اقدام خلیفه مسلمین حضرت علی رضی الله عنه قصاص قاتلان بود که قطعا این عمل فتنه انگیزان را رسوا می کرد و مچ آنان را باز می نمود و سران اصلی فتنه شناسایی می شدند که جزو بدنه اصلی نیروی ستون پنجم بودند.
پس آشوبگران نیروهایی خود را تقسیم کردند، نیمی را به این جناح و نیمی دیگر را در جناح مقابل مستقر نمودند، نیمه های شب این افراد ابتکار عمل را بدست گرفتند، و تیر اندازی را آغاز نمودند، همه متعجب بودند، نیروهای حضرت علی و نیروهای حضرت ام المؤمنین عائشه رضی الله عنها که اول شب برای صلح توافق کرده بودند هردو جناح شگفت زده شدند که چطور شد ما که برای صلح به توافق رسیدیم پس این تیرها از کجاست؟!.
هر جناحی جناح دیگر را متهم می کرد وقتی تیر اندازی شدت گرفت طبیعی بود که سایر نیروهای از هر دو جناح وارد عمل شوند و بدین ترتیب جنگی آغاز شد که هزاران نفر از بهترین مسلمانان از جمله حضرت طلحه و زبیر رضی الله عنهما را بلعید. و این دستاورد دیگر نیروهای ستون پنچم بود.
جنگ صفین نیز با آتش افروزی همین افراد پیش آمد و سرانجام هدایت کنندگان این جریان کور که خود در تاریکی ایستاده بودند توانستند سخت ترین و مهلک ترین ضربات را به اسلام و مسلمانان وارد آورند، و نه تنها حضرت علی رضی الله عنه را پنج سال در میدان تنها گذاشتند که سرانجام ایشان را نیز در محراب مسجد به شهادت رساندند!.
آتش افروزی همچنان ادامه داشت ادعای محبت اهل بیت و دفاع از خانواده پیامبرگرامی صلی الله علیه وآله وسلم شعار این مسلمان نماهای دشمن دین بود تاریخ یکی از معروف ترین القابی که برای این گروه تعریف می کند «موتورین» است یعنی «عقده ای ها» اما موترین بخشی ازاین نیروها را تشکیل می دادند، همانطوری که در آغاز این مبحث اشاره شد از میان تمام دشمنان شکست خورده اسلام در این جریان خطرناک افراد و اعضایی وجود داشت.
با شهادت حضرت علی رضی الله عنه سالها از تولد این جریان می گذشت یعنی حدود 17 سال از آغاز تولد و نشأت این جریان گذشته بود، اکنون دیگر نام رسمی جریان ستون پنجم شیعیان علی بود!، در حالی که علی و خانواده علی از این منافقان بیزار بودند و عقاید دینی و مذهبی شان در کنار عقاید سیاسی آنان پر رنگ و شاخص و شعار معروفشان مظلومیت اهل بیت و دفاع از آنان بود!.
طی شش ماه خلافت حضرت حسن رضی الله عنه و سپس صلح با حضرت معاویه رضی الله عنه نیروهای ستون پنجم حال و روز خوبی نداشتند اما چون جان گرفته بودند، دیگر به طور طبیعی فعالیت می کردند، گرچه برخورد های مکرر و قاطع حضرت علی رضی الله عنه با آنان پر و بالشان را شکسته بود اما آنان خیلی ریشه ای کار کرده بودند، و عقاید و باورهایی که کاشته و نهادینه کرده بودند، ریشه گرفته بود به گونه ایکه ضربات مهلک امیرالمؤمنین حضرت علی رضی الله عنه نیز نتوانست کاملا آنها را از پای در آورد.
غدر و خیانت و بی وفایی و دشمنی آنان نسبت به اهل بیت بخصوص حضرت علی و حضرت حسن و حسین رضی الله عنهم خیلی روشن و آشکار بود لذا گله ها و شکوه های مکرر و انتقادهای تند حضرت علی از آنان در نهج البلاغه بسیار شاخص و صریح و روشن است.
اما آنان که بر اساس یک استراتیژِی دراز مدت با هم، هم پیمان شده بودند و اینک نزدیک به دو دهه از عمر تشکیلاتی شان می گذشت دیگر سرپا شده بودند، و عقاید و باور هایشان برای افراد و اعضای خود این تشکیلات جزو خصوصیات آنان قرار گرفته بود از این پس تا جریان شهادت حضرت حسین در کربلا در سال 61 هجری که دستاورد دیگر نیروهای ستون پنجم یا شیعیان علی بود تشکیلات سبائیه توسعه روز افزون داشت و هر روز که می گذشت با توجه به استراتیژی که وضح کرده بود بر قوت کمی و کیفی آنان افزوده می شد!.
پس از شهادت مظلومانه حضرت حسین و خانواده و یارانش در کربلا که همین نیروها برایش زمینه سازی کردند و بازهم از تاریکی این جنایت و خیانت بزرگ را رهبری نمودند اینک بهانه دیگری دستشان آمده بود که با زدن به سر و صورت و گریه و فغان و ناله، این جنایت و سایر جنایت هایشان را در پشت این مظلوم نمایی پنهان کنند و بیش از گذشته مدعی محبت و دفاع از اهل بیت پیامبر گردند.
از 61 تا 76 هجری بزرگترین دستاورد این دروغگویان و جعل کاران و دشمنان اسلام واهل بیت تدوین افکار و عقایدی بود که اینکه بیش از 50 سال آنرا کاشته و ترویج و نهادینه کرده بودند.
تئوریسین دوم نیروهای ستون پنجم که افکار و عقاید ضد دین آنها را برایشان مرتب کرد و به شکل کتاب در اختیار شان قرار داد سلیم بن قیس هلالی متوفای سال 76 هجری بود ترجمه فارسی این کتاب به نام اسرار آل محمد (و تاریخ سیاسی اسلام) در ایران چاپ شده است اخیرا نسخه تحقیق شده عربی این کتاب در سه جلد از حوزه علمیه قم منتشر شده است.
خلاصه تمام افکار و عقایدی که امروز بر اساس آن شیعه خود را از امت اسلامی جدا می داند و صحابه پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله وسلم و طبعا سایر امت را کافر و مرتد و منافق می خواند، حتی عقیده تحریف قرآن در این کتاب ریشه دارد، همین کتاب بود که بعدها در قرن چهار تا دوازدهم اساس روایات دروغ و جعل کاری ها و دروغ پردازی های دین فروشان فرقه ای گردید.
افسانه هایی از قبیل توطئه صحابه برای شهادت رسول گرامی صلی الله علیه و آله وسلم، افسانه شهادت حضرت فاطمه زهراء رضی الله عنها و عقیده تحریف قرآن و غیره همه در همین کتاب ریشه دارد! پس دو تئوریسین مهم و خطرناک با کمک عقده ای های و سایر دشمنان اسلام نیروی ستون پنجم را ساختند و منظم کردند و بدینوسیله ضربه ای بر پیکر امت اسلامی وارد کردند که زخم چرکین پدید آمده از آن قرنهاست که نه تنها خوب نمی شود که هر روز عمیق تر و چرکین تر و متعفن تر می گردد و بوی گند کینه و اختلاف و تفرقه ای که از آن نشأت گرفته فضای اخوت و برادری و محبت و صفا و صمیمیت بین آحاد امت اسلامی را هر روز بیشتر مکدر می کند و بذر کدورت و دشمنی را بیشتر می پاشد و پرورش می دهد.
همانگونه که یک قطره شراب نجس یا خون کثیف می تواند دهها لیتر شیر صاف و آب زلال را کثیف و نجس کند متأسفانه برنامه شوم این نیروی ستون پنجم چنان فضا را آلوده کرد و اسم شیعه و اهل بیت پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم را چنان در چنگ خود گرفت که هرکس در هر جایی جهان نامی از اهل بیت پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم و دوستی و محبت آنان می گرفت بلافاصله اینها او را از خود معرفی می کردند، و سعی می نمودند شیعه را برایش به گونه ای تعریف کنند که گویا همه این عقاید خرافی و ضد دین و ضد صحابه پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم جزو لا ینفک شیعه است، و امروز نیز با سوء استفاده از نام اهل بیت و شیعه هر مسلمانی در هرگوشه جهان به اهل بیت پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم اظهار محبت کند بلافاصله سر می رسند و خود را و ارث اهل بیت پیامبر و یگانه مکتب حامی اهل بیت معرفی می کنند، در حالیکه اینها در عمل فرسنگها با اهل بیت و دین و عقیده و اخلاق اهل بیت فاصله دارند.
از شگفتیهای عصر ما این است که نیروی ستون پنجمی که همزمان با شهادت عمر فاروق رضی الله عنه تولدش آغاز شد و با شهادت حضرت عثمان رضی الله عنه و سپس شهادت حضرت علی رضی الله عنه و حضرت حسین رضی الله عنه تقویت و منظم گردید و عقاید و باورهای آن بوسیله تئوریسین معروف عبدالله بن سبأ یهودی نظریه پردازی و سپس بوسیله سلیم بن قیس هلالی تدوین و مرتب گردید، که بعدها به نام رافضی یا روافض هم شناخته شد با اینکه اقلیت بسیار کوچکی بود و هست اما متأسفانه به گونه ای عمل کرده که همواره خود را سخنگوی شیعه معرفی نموده و ابتکار عمل را از دست شیعیان و محبان و دوستداران علی و اهل بیت پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم گرفته است.
و امروز نیز بیش از 90 در صد جامعه تشیع از حقیقت و هویت این اقلیت غافل و با اهداف و برنامه های آن ناآشناست، و به همین دلیل نخواسته و ندانسته گروگان این اقلیت سود جو و فرصت طلب قرار گرفته است.
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|