Untitled Document
 
 
 
  2024 Nov 21

----

19/05/1446

----

1 آذر 1403

 

تبلیغات

حدیث

 

رسول خدا صلی الله علیه و سلم فرمودند:
(اقتدوا باللذين من بعدي ،أبي بكر وعمر). 
 «به دو نفری که پس از من هستند، (یعنی) ابوبکر و عمر، اقتدا کنید» 
صحيح سنن الترمذي: ألباني (3/200 )

 معرفی سایت

نوار اسلام
اسلام- پرسش و پاسخ
«مهتدين» (هدايت يافتگان)
اخبار جهان اسلام
تاریخ اسلام
کتابخانه آنلاین عقیده
سایت اسلام تکس - پاسخ به شبهات دینی
خانواده خوشبخت
شبکه جهانی نور
سایت خبری تحلیلی اهل سنت
بیداری اسلامی
صدای اسلام

 

 

 

  سخن سایت

قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) ‏عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين».
امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل».

لیست الفبایی     
               
چ ج ث ت پ ب ا آ
س ژ ز ر ذ د خ ح
ف غ ع ظ ط ض ص ش
ه و ن م ل گ ک ق
ی
   نمایش مقالات

اسلام معاصر>اشخاص>فاروق فرساد

شماره مقاله : 198              تعداد مشاهده : 905             تاریخ افزودن مقاله : 18/5/1388

شهيد فاروق فرسادشهيد فاروق فرساد در سال 1340 شمسي در شهر سقز متولد شد. دروس ابتدايي و متوسطه را در همان شهر به پايان رسانيد. به خاطر تغيير محل كار پدر، از سقز به سنندج آمد و خواندن را در سنندج ادامه داد.


زماني كه علامه احمد مفتي زاده به دلايلي واضح، ام الامراض بشر را در تمام جهان و به تبع آن در كردستان، دور افتادن مسلمانان از قرآن و سنت نبوي تشخيص داد، همت خود را در اين زمينه بكار بست و نتيجه اين تلاش، داير كردن مدرسه قران در سال 1356 هجري شمسي در سنندج بود. اين سال همزمان بود با زمزمه و نضج گرفتن انقلاب در ايران. ايشان مضاف بر اين امر در مسجد امين شهر سنندج، مجالسي هفتگي داير نمود كه جمع كثيري از مردم – خصوصا جوانان – به اين مجالس با بركت روي آوردند.


فاروق جوان در سال 57 به پيام و دعوت كاك (1) احمد روي آورد و بخاطر تيزهوشي و علاقه زياد، خيلي زود از راز دعوت ايشان آگاه شد و خود را وقف اين دعوت حيت بخش نمود. سال 57 كه انقلاب ايران شكل تازه اي به خود گرفت كاك احمد بنابه وظيف ديني و ملي كه بر دوش خود احساس مي كرد با آگاهي و توانايي خاصي كه داشت رهبري مسلمانان كردستان را در دست گرفت و آنها را با انقلاب و ملت ايران همراه و همصدا و هم رنگ نمود.


اما از طرفي ديگر درگيري داخلي در كردستان به پا گرديد و جايي براي حضور و دعوت ديني نماند كاك احمد همراه تعدادي از شاگردانش از جمله كاك فاروق شهر سنندج را به مقصد كرماشان (2) ترك نمود.


در تمام اين دوران ناميمون، فاروق در كنار رهبر و داعي خويش ماند، و خود بسان شاگردي مجرب، از اين اوضاع بهره گرفت. و اين مهم در كرماشان، با بهره گرفتن از شخصيت علمي و همه جانبه كاك احمد، در زماني بسيار كوتاه، خود را به سطح ديگر استادان مكتب قرآن رساند، و مسئوليت بعضي از كلاسها توسط كاك احمد به او سپرده شد.


بعد از مدتي در تاريخ 27/12/61 شهيد كاك فاروق همراه صدها نفر از همفكرانش دستگير و راهي زندان شدند، و در چند گروه مختلف، هر گروهي به زندانهاي دوردست روانه شدند.


اين دوره از زندان،‌سه سال و سه ماه طول كشيد. شهيد فاروق در زندان بيكار ننشست و از خلوت آن براي عروج علمي و عرفاني خود بهره گرفت و در همين راستا از همراهان خود در زمينه يادگيري علوم اسلامي بهره جست. پس از مرخص شدن از زندان، در ادامه تحقيق علوم اسلامي،‌نزد استاد شهيد ناصر سبحاني و مرحوم استاد برهان الدين حمدي به تحصيل و تكميل آن علوم پرداخت.


فاروق شهيد در زماني تقريبا غير متعارف، به واسطه تلاش زياد و فراگيري سريع و تيزهوشي،توانست منزلت علمي قابل توجهي را صاحب شود و به همين جهت در 28 سالگي از طرف مرحوم استاد محمد شيخ الاسلام، - كه استاد فقه شافعي دانشگاه تهران بود و ميزان توانايي علمي علماي ديني اهل سنت ايران، توسط ايشان تشخيص و تاييد مي گرديد – به كاك فاروق، به سان يك مجتهد "في المذهب" اجازه اجتهاد بين المذاهب نائل گرديد.


در سال 69 هجري شمسي، كاك احمد نيز ايشان را به عنوان يكي از چهار عضو جمع هيئت قضا و افتاء، جهت جواب دادن به مسائل مذهبي، طبق راجح مذهب امام شافعي برگزيد.


شهيد فاروق فرساد، همزمان با تعليم و تعلم علوم ديني، در ارشاد و تبليغ آن در بين جوانان، تلاش قابل توجهي از خود نشان داد. تا آنجا كه مي توان گفت يكي از عاملين علاقمند شدن تعداد زيادي از جوانان اين ديار، به اسلام و مكتب قرآن بود.


در سال 68 براي بار دوم كاك فاروق زنداني شد؛ و بعد از چند ماهي از زندان مرخص شد و بعد از اين فتره زندان، با انرژي بيشتر در ميدان تليغ و دعوت حضور پيدا كرد. از جمله در مناسبتهاي ديني و كلاسهاي تدريس علوم اسلامي مانند صرف، نحو، بلاغه، اصول، فقه، تفسير و سيرت نبوي، از جان و دل مايه گذاشت.


در ماه رمضان سال 70 هجري شمسي، در مسجد حضرت ابوبكر صديق شهر سنندج، بعد از نماز تراويح به بحث و سخنراني مي پرداخت. به خاطر نفوذ و شيدايي كلام، مسلمانان زيادي جذب اين مجلس شدند. تا جايي كه داخل و حيات مسجد از علاقمندان – خصوصا جوانان – پر مي شد.


در سال 72 براي بار سوم دادگاهي شد، و اينبار با حكم تبعيد، او را از شهر و ديارش دور كردند، و به مدت پنج سال، راهي شهر غربت و تنهايي "اردبيل" گرديد.


محبوبيت فاروق نزد مسلمانان، خصوصا جوانان كردستان، باعث مي شد كه بارها از نقاط مختلف، روانه اردبيل مي شدند، بعضا جهت بهره گرفتن، و تعدادي هم صرف جهت ديدار با او.


از خصوصيات بارز او ، توجه به تربيت صحيح ديني در مورد فرزندان بود چناننكه در تنهايي غربت، در نامه اي براي همسر خود مي نويسد: "... با وجود همه اينها باز هم اصل خودمانيم. اگر ما توانستيم بهره اي از خير و سعادت را به خودمان برسانيم ممكن است كه بتوانيم به ديگران هم برسانيم. ولي اگر - خداي ناكرده از دست خود كماكان عاجز و ناتوان بمانيم، آنوقت ديگر بايد به تربيتي صوري و ظاهري در حد مثلا: آداب معاشرت، روش نشستن يا غذا خوردن يا مهماني رفتن و ...! بنام تربيت دلخوش باشيم!


در حالي كه خدا مي داند آنچه را در مورد فرزندانمان آرزو دارم، نه اين تربيتهاي ظاهري، بلكه ريشه دواندن ايمان و تقوي و خصالي چون: خيرخواهي و محبت و دلسوزي و امانت و صداقت و شجاعت و سخاوت و ضد ظلم و ناحق بودن و در يك كلمه "مسلمان" بودن است؛ كه از رحمت لايزالش متضرعانه مي طلبم هم توفيق دهد خود را چنان بسازيم، هم جگرگوشه هاي دلبندمان را، و هم باقي كساني را كه با هم سر و كار داريم".


"... حالا مقداري اين را فهميده ام كه تربيت، موعظه كردن و و حرف زدن نيست. قبل از هر چيز ايجاد جو و فضاي سالم و فطري است. در خانه اي كه خوردني خلاف فطرت نيست، (:حلالا طيبا) نوشيدني خلاف فطرت نيست، گفتني خلاف فطرت نيست؛ محبت هست، آرامش هست، احترام متقابل هست، گذشت هست، حوصله هست، دلسوزي هست، فضا، فضاي تربيت است؛ در غير اين صورت گفتني ها و موعظه ها هم، كم اثر و بي اثر است و حتي مي شود كه ناسالم كننده هم باشد (: مساله ساوازه شدن كه كاك احمد توضيح مي داد) و البته ايجاد چنين فضايي قبل از هر چيز، "فهم خوب" و "ايمان به خدا و روزي كه همه بسوي او بازمي گرديم" با "صبر و حوصله"، "دلسوزي و خيرخواهي" و اعتقاد كامل به كه به غير اين روش، راه به جايي نخواهيم برد" با "محبت". و پدر و مادري كه به غير از اين طريق، بخواهند با اعمال زور و كتك، بچه هايشان را تربيت كنند، "ظالم" اند و نتيجه اينچنين روشي، جز خرابتر كردن بچه ها، و ايجاد ده ها خصلت منفي در آنها، هيچ اثر مثبتي ندارد".


مدت پنج سالي كه در اردبيل در تبعيد به سر مي برد، در مسافرخانه اي اقامت داشت و براي پرورش و پرداخت هزينه هاي خود، مدتي به كارگري مشغول بود. نحوه سوء قصد به جان او در ديار غربت، چگونگي اياب و ذهاب او در سرما و گرما براي ديدار خانواده اش، نحوه برخورد حكيمانه او با كساني كه مثل او در تبعيد بودند و فكري مخالف فكر او داشتند، و ديگر مشكلاتي كه او قبول كرده بود، و شكوفايي ذهن و قلب او در اواخر دوره زندگي اش در تبعيد، و ... از زبان دوستانش در آن ديار غربت، بسيار شنيدني و جاي درس و تجربه است. به خاطر اينكه مسائل زياد طولاني نشود، شرح اين مسائل بماند براي آينده.


كوردلان كه هيچگاه وجود مجاهدان و يكتاپرستان را در تاريخ بشريت تحمل نكرده اند، در رمضان بهمن سال 1374 هجري شمسي، كه مصادف بود با 27 رمضان نيت شوم از بين بردن اين نهال به ثمر نشسته باغ مكتب قرآن، و اين مجاهد هميشه زنده را، در شبي تاريك، مخفيانه در ديار غربت عملي كردند.


بعد از افطار ايشان براي خريد مسواك از مسافرخانه اي كه در آن اقامت داشت، بيرون مي رود؛ سپس چند نفر با لباس شخصي ايشان را سوار اتومبيلي كرده و از آنجا دور مي شوند و در اواخر شب، جنازه او را در يكي از كوچه هاي خلوت اطراف همان مسافرخانه رها مي كنند و اينچنين او به ديدار محبوبش روانه مي شود.


واضح است كه صداقت و درستي جاودانه است. هرچند كه تلاش زيادي كردند كه شهيد شدن فاروق را مرگ طبيعي (سكته قلبي) جلوه دهند؛ اما به خواست خداي بزرگ چند سال بعد، كه جريان قتلهاي زنجيره اي، برملا شد؛ مضاف بر شواهد روشن زمان شهادت، معلوم گرديد كه فاروق شهيد هم يكي از مقاصد آن توطئه شوم در كردستان بود؛ كه توسط برخي از روزنامه ها و نشريات اين امر آشكار گرديد. 


جسد پاك شهيد كاك فاروق فرساد، در روز بيست و نهم رمضان، در ميان غم و ماتمي وصف ناپذير، در ميان غم و ماتمي وصف ناپذير، در ميان دهها هزار از دوستدارانش، در قبرستان "ئاساوله" شهر سنندج، به خاك سپرده شد.


عشق و علاقه كاك فاروق نسبت به معلم و استادش (كاك احمد) قابل وصف نيست. همانقدر كافي است كه به مناسبت فوت استادش گفته بود:


"... براي بسياري شايد جاي سؤال باشد كه: حكمت آن چيست، كه كساني كه زندگي خود را وقف برنامه خداوند مي كنند، ولي مرتب براي آنها سختي و رنج پيش مي آيد؟


اگر به اين نكته توجه كنيم، متوجه حكمت اين مساله مي شويم. اين مسائل، مساله تريبتي نيست، و فقط درمورد كاك احمد نبوده. قبل از او در مورد تمام محبوبان خدا چنين سنتي جاري بوده. و بعد از او هم، محبوبان ديگر خدا، با اين روش زندگي كرده اند، و با اين مشكلات آزمايش شده اند. اين نكته جاي توجه است كه: از مسير آنها تبعيت و پيروي كنند. ادامه دادن مسير آن بزرگان در گذشته و عصر حاضر، فقط با حرف و شعار نمي شود، و اين ادعائي بزرگ است و حساب و كتاب دارد.


{أحسب الناس أن يتركوا أن يقولوا امنا و هم لا يفتنون}. عنكبوت/2


ميزان و شدت "ابتلاء" به ميزان و شدت "آمنا" بستگي دارد. هر چه ميزان "آمنا" محكمتر باشد؛ شدت آزمايش بيشتر؛ و و هر چه "آمنا" سبكتر باشد، آزمايش و سختي كوچكتر خواهد بود. و چونكه محبوبان خدا، ادعاي آنها از همه مردم جامعه، محكمتر و قوي تر است، ابتلا و مشكلات آنها هم از همه مردم بيشتر است.


{ إن أشد الناس بلاء الانبياء ثم الذين يلونهم ثم الأمثل فالأمثل} حديث نبوي


محبوبترين بندگان خداوند متعال پيامبران بوده اند؛ و بيشترين بلاها را تحمل كرده اند. هر كس سزاوار و لايقتر باشد، به دنبال آنها مي آيد. عدم بلا و سختي، نشان محبوبيت شخصي نزد خداوند نيست. خير؛‌ بلكه طبق معادلات الهي، قضيه برعكس است.


كاك احمد و امثال او، چنانكه عاشق و تابع سنت رسول الله – صلي الله عليه و سلم – هستند، بايد اين همه سختي و بلا را تحمل كنند،‌ تا جامعه به طرف سعادت برود. آنهم سختيهايي كه براي كمتر كسي قابل تحمل و قابل تصور است".


{رحم الله امرأ عرف قدر نفسه و لم يتعد طوره} حديث نبوي


آثار به جا مانده از او شامل:


بيش از پنجاه نوار شرح و تفسير آثار كاك احمد مفتي زاده (رحمه الله)


شرح "مصطلحات اربعه" امام مودودي (رحمه الله) شامل 32 نوار.


بيش از 80 نوار سخنرانيهاي مختلف درباره موضوعات و مسائل اسلامي.


مجموعه اشعار و مقالات و مكتوبات و نوارها و نامه هاي پراكنده شامل: تفسير، صرف و نحو، فقه، كلام، اصول فقه، تاريخ، مسائل تربيتي و خانوادگي و ...


اي عزيز!‌ اين منزل تازه و اين لباس مخصوص راست قامتان بر تو مبار باد.


گرچه از هر ماتمي خيزد غمي


فرق دارد ماتمي با ماتمي


لاجرم در مرگ مردان بزرگ


گفت بايد اي دريغا عالَمي


(1) كلمه "كاك" در كردي به معناي "برادر" است.


(2) چونكه كاك احمد با توجه به بينش توحيدي كه تبليغ مي كرد و خود را هم به آن پايبند مي دانست و يكي از آرزوهاي ايشان سرنگوني رژيم طاغوتي بود، از لفظ شاه بسيار متنفر بود و از كلماتي كه شاه در آن كاربرد داشت زياد استفاده نمي كرد. حتي نام تعدادي از شاگردانش، كه كلمه شاه داشت با رغبت و پيشنهاد شاگردانش تغيير مي داد. يكي از اين كلمات نام شهر كرمانشاه است كه ايشان به جاي آن كلمه كردي كرمانشان را به كار مي برد.


----------------------------------------------------


منبع: مجموعه مقالات شهيد فاروق فرساد (دفتر اول) انتشارات عابد چاپ اول 1382


به نقل از: بيداري اسلامي

با تشكر از سايت نوگرا 



 
بازگشت به ابتدای صفحه     بازگشت به نتایج قبل                       چاپ این مقاله      ارسال مقاله به دوستان

اقوال بزرگان     

امیر مؤمنان، علی رضی الله عنه  از پسرش حسن رضی الله عنه  پرسید: «میان ایمان و یقین، چقدر فاصله وجود دارد؟» پاسخ داد: «چهار انگشت». علی رضی الله عنه  فرمود: «چگونه؟» گفت: «ایمان، عبارتست از آنچه گوش‌هایت شنیده و قلبت، تصدیق نموده؛ و یقین، عبارتست از آنچه چشمانت، دیده و قلبت، آن را بدون هیچ شک و تردیدی، پذیرفته است و فاصله‌ی چشم و گوش با هم، فقط چهار انگشت می‌باشد». التبيين في أنساب القرشيين، ص127.

تبلیغات

 

منوی اصلی

  صفحه ی اصلی  
 جستجو  
  روز شمار وقايع
  عضویت در خبرنامه  
پیشنهادات وانتقادات  
همكارى با سايت  
ارتباط با ما  
 درباره ی ما  
 

تبیلغات

آمار

خلاصه آمار بازدیدها

امروز : 1144
دیروز : 5614
بازدید کل: 8791303

تعداد کل اعضا : 608

تعداد کل مقالات : 11123

ساعت

نظر سنجی

كداميك از كانال‌هاى اهل سنت فارسى را بيشتر مي‌پسنديد؟

كانال فارسى نور

كانال فارسى كلمه

كانال فارسى وصال

نمایش نتــایج
نتــایج قبل
 
.محفوظ است islamwebpedia.com تمامی حقوق برای سایت
All Rights Reserved © 2009-2010