|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
فقه>مفاهیم و اصطلاحات فقهی>آب مستعمل
شماره مقاله : 2 تعداد مشاهده : 1077 تاریخ افزودن مقاله : 25/4/1388
|
[در اصطلاح فقه] آبی كه از بدن وضو گیرنده و غسل كننده، جدا میشود، آنهم حكم آب مطلق دارد. زیرا در اصل پاك و پاككننده بوده است و دلیلی نیست كه آن حكم را از آن سلبكنیم و رُبَیع دختر مَعوذ در بیان كیفیت وضوی پیامبر صلي الله عليه و سلم گوید: (ومسح رأسه بما بقي من وضوء في يديه) [پیامبر سر خود را با آبی كه دستها را با آن شسته بود مسح كرد]. بروایت امام احمد و ابوداود. لیكن ابوداود چنین نقل كرده است: (أن رسول الله صلى الله عليه وسلم مسح رأسه من فضل ماء كان بيده) [پیامبر صلي الله عليه و سلم سر خود را با آبی كه بر روی دستهایش مانده بود مسح كرد]. و از ابوهریره رضي الله عنه روایت شده است: «كه در یكی از راههای شهر مدینه با پیامبر صلي الله عليه و سلم روبرو شد، چون جنب بود خود را كنار كشید و رفت و غسل كرد و آنگاه باز آمد، پیامبر صلي الله عليه و سلم پرسید: كجا بودی ای ابوهریره؟ او در پاسخ گفت: جنب بودم و دوست نداشتم، در حالیكه پاك نیستم، با تو بنشینم. آن وقت پیامر صلي الله عليه و سلم فرمود: سبحان الله إن المؤمن لا ينجس [منزه است خدای بزرگ بیگمان مومن نجس نمیشود]. بروایت همه محدثین. این حدیث میرساند كه اگر مومن نجس نباشد پس دلیلی نیست بر اینكه اگر آب با بدن او تماس پیدا كرد، پاكی و پاككنندگی خود را، از دست بدهد زیرا، چیز پاكی با چیز پاك دیگری، تماس پیدا كرده و آنهم تاثیری ندارد. ابن المنذر گفته است كه: از علی و ابن عمر و ابوامامه و عطاء و حسن و مكحول و نخعی روایت شده است كه گفتهاند: اگر كسی در وقت وضو، مسح سر را فراموش كرد و بعداً یادش آمد و دید كه هنوز بر ریشش اثر آب هست، كافی است با آن، سر خود را مسح كند. ابن المنذر گوید: این مطلب میرساند كه آنان آب مستعمل را پاككننده میدانستند، و من نیز بدان فتوی ميدهم. و این رای، در یكی از روایات، از امام مالك و امام شافعی هم، نقل شده است و ابن حزم آن را به سفیان ثوری و ابوثور و همه پیروان «ظاهریه» نسبت داده است.
به نقل از: ترجمه فقه السنه
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|