|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
تاریخ اسلام>اشخاص>عثمان بن عفان رضی الله عنه > اسم، نسب، کنیه، القاب، صفات، خاندان
شماره مقاله : 2043 تعداد مشاهده : 385 تاریخ افزودن مقاله : 12/4/1389
|
اسم، نسب، کنیه، القاب، صفات، خاندان نخست: اسم، کنیه و القاب 1- ایشان عثمان بن عفّان، ابوالعاص بن امیّه بن عبدالشمس بن عبد مناف بن قصّی[1] بن کلاب است که نسب ایشان در عبد مناف به نسب پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم میرسد. مادرشان أروی دختر کُرَیْز بن ربیعه بن حبیب بن عبدشمس بن عبد مناف بن قصّی[2] و مادر بزرگ مادری ایشان، ام حکیم البیضاء دختر عبدالمطلب، خواهر تنی عبدالله، پدر نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم میباشد، زبیر بن بکار نقل میکند که ام حکیم و عبدالله دوقلو بودهاند. بنابراین حضرت عثمان پسر دختر عمه رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم بود و حضرت رسول، پسر دایی مادر حضرت عثمان. مادر حضرت عثمان، در دوران خلافت پسرش، مسلمان از دنیا رفت و ایشان، خود، در تشییع جنازه مادر شرکت نمودند[3] اما پدر آن حضرت در زمان جاهلیت فوت نمود. 2- کنیه ایشان: در زمان جاهلیت کنیه ایشان، أبو عمرو بود اما پس از اينكه رقیه دخت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم از ایشان، صاحب عبدالله شد، مسلمانان، ایشان را با کنیه ابوعبدالله صدا میزدند.[4] 3- لقب ایشان: لقب آن حضرت ذیالنورین بود. بدرالدین العینی[5] در شرح خود بر صحیح بخاری گفته است: از مهلّب بن أبی صفره[6] سؤال شد: چرا به عثمان، ذیالنورین میگفتند؟ او گفت: زیرا ایشان تنها فردی بود که با دو دختر نبی اکرم ازدواج نمود[7]. عبدالله بن عمر بن أبان جعفی در این مورد گفته است: دائیم، حسین جَعفی به من گفت: پسرم، آیا میدانی چرا به عثمان، ذیالنورین میگفتند؟ من گفتم: نه نمیدانم، او گفت: زیرا که از ميان خلقت آدم تا روز قیامت تنها عثمان است كه با دو دختر یک پیامبر ازدواج کرده است[8]. هر چند در این رابطه، قولی بر این است که چون در هنگام شب، زیاد قرآن تلاوت مینمود، به این لقب شهرت یافت، زیرا قرآن و قیام در شب هر دو بسان نور میباشند.[9] 4- تولّد ایشان: آن حضرت در مکه و شش سال بعد از عامالفیل به دنیا آمد[10]. هرچند که قولی دیگر، شهر طائف را محل تولد ایشان میداند. به این ترتیب میبینیم که ایشان، پنج سال از حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم کوچکتر بودهاند.[11] 5- ظاهر ایشان: آن حضرت، مردی بودند میان بالا، با پوستی نازک، ریشی پرپشت، مفاصلی بزرگ و پشتی پهن، موی سرشان انبوه بود و عادت داشتند ریششان را زرد میکردند. امام زُهری در وصف ظاهر ایشان میفرماید: عثمان مردی چهارشانه، با موها و صورتی زیبا که موهای دو طرف پیشانیش ریخته بود[12]، بینیشان باریک و دراز بود و ساقهای پایشان کلفت مینمود، دستانی بلند، موهایی مجعّد، دهانی زیبا و سیمایی زیبا داشتند. گویند ایشان، پوستی سفید داشت، اگرچه قولی دیگر بر آن است که او رنگی گندمی داشتهاند.[13] دوم: خانواده ایشان حضرت، هشت همسر داشتند که همه، بعد از اسلام با ایشان ازدواج نمودند. آنان به ترتیب عبارتند از: رقیّه دختر نبیاکرم، حضرت از ایشان صاحب عبدالله شدند. سپس آن حضرت بعد از وفات رقیّه، با امکلثوم دختر دیگر بزرگوار حضرت رسول ازدواج نمود. همسر دیگر آن حضرت فاخته دختر غزوان و خواهر امیر عتبه بن غزوان است که از ایشان صاحب عبدالله اصغر شدند. سپس با أم عمرو دختر جندب ازدی ازدواج کرد و از او صاحب عمرو، خالد، أبان، عمر و مریم شدند. پس از آن با فاطمه دختر ولید بن عبدشمس بن مغیرة مخزومی وصلت نمود و از او صاحب ولید، سعید، ام سعد شدند. حاصل ازدواج ایشان با ام النبیین دختر عینیه بن حصن قراری، عبدالملک بود. ایشان از رمله دختر شیبه بن ربیعه اموی صاحب عثمان، عائشهل، أم أبّان و أمّ عمرو شدند. لازم به ذکر است که رمله در زمان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم اسلام آورده و با ایشان بیعت نمودند. آخرین همسر ایشان، نائله دختر فرافصه کلبی بود که قبل از زفاف، از مسیحیت برگشته و به دین اسلام گروید.[14] ایشان را نه پسر بود که عبارت بودند از: عبدالله از همسرش رقیه، که دو سال قبل از هجرت به دنیا آمد و مادرش او را با خود و حضرت عثمان به مدینه برد. در طفولیت، خروس نزدیک چشم او را مجروح کرد. این زخم به تدریج بزرگ شد[15] تا اينكه در سال چهارم بعد از هجرت بر اثر شدت این زخم، عبدالله در سن شش سالگی فوت کرد. دومین پسر او عبدالله اصغر پسر فاخته بنت غزوان بود. سومین پسر ایشان، عمرو پسر أم عمرو دختر جندب بود که عمرو بعدها از پدر خود، حضرت عثمان و اسامه بن زید حدیث را روایت نمود و علی بن حسین، سعید بن مسیب و ابوالزّناد از او حدیث را روایت کردهاند. او با رمله دختر معاویه بن أبی سفیان ازدواج نمود و در سال هشتاد بعد از هجرت وفات یافت. دیگر پسران آن حضرت از ام عمرو، خالد، أبان و عمر بودند. أبان در فقه، امام بود که بعدها در دوران خلافت عبدالملک بن مروان و به مدت هفت سال امارت مدینه را برعهده داشت. أبان احادیثی را از پدر خود و زید بن ثابت رضی الله عنه روایت نمود که يكي از آنها این حدیث میباشد: هر کس در آغاز روز و ابتدای شب بگوید: «بِسْم اللهِ الّذی لایَضُرُّ مَعَ اسْمِه شَیءٌ فی الأَرضِ و لا فی السَّماءِ وَ هو السَّمیعُ العَلیمُ». (با نام آن فرمانروا و پروردگاری که با پناه بردن به نام او هیچ کس و هیچ چیز را یارای زیان رسانیدن به انسان نیست و او پروردگاری است شنوا و دانا). هیچ کس و هیچ چیز نمیتواند در طول آن روز و آن شب به او زیانی رساند. آن روز که فلج شد گفت: سوگند به خدا این جزای فراموش کردن آن دعاست که خداوند آنرا در مورد من اجرا نمود»[16]. او، خود، از فقهای مدینه بود و در سال صد و پنج هجري وفات یافت[17]. و عمر نیز از ام عمرو دختر جندب زاده شد، ولید و سعید دیگر پسران حضرت رضی الله عنه بودند که ایشان از فاطمه دختر ولید مخزومی صاحب آنان شد. سعید در سال (56 ه.) و در زمان خلافت معاویه بن أبی سفیان امارت خراسان داشت. حضرت رضی الله عنه از ام النبین صاحب پسری به نام عبدالملک شد که در طفولیت فوت کرد. نقل است که آن حضرت رضی الله عنه از نائله دختر فرافصه نیز صاحب پسری شد که نام او را عنبسه گذاشتند.[18] دختران ایشان نیز عبارت بودند از: مریم، دختر أم عمرو، أمّ سعد، دختر فاطمه بنت ولید مَخزومی، عائشه، اُم أَبّان و اُمّ عمرو دختران رَمْله بنت شیبه، مریم دختر نائله بنت فَرافصه و أم ولد دختر أمّ النبین[19]. آمنه دختر عفّان و خواهر تنی حضرت عثمان در زمان جاهلیت آرایشگر بود و با حکم بن کیسان خدمتکار هشام بن مغیره مخزومی ازدواج کرد، حکم در سرّیه عبدالله بن جحس اسیر شد و به مدینه برده شد. در آنجا مسلمان شد و همانجا ماند تا اينكه در سال چهارم بعد از هجرت و در حادثه «بئر معونه» شهید شد. آمنه برخلاف شوهر در مکه و بر کفر خویش ماند. تا اينكه در روز فتح مکه، با مادر و دیگر خواهرانش اسلام آورد و همراه هند، دختر عتبه و همسر ابوسفیان، با پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم بیعت نمود که هرگز شرک نورزد، دست به سرقت نزند و مرتکب زنا و فحشا نشود.[20] برادران مادری آن حضرت رضی الله عنه عبارت بودند از: ولید بن عُقْبه بن أبی مُِعیط، عماره بن عقبه و خالد بن عقبه. عقبه، پدر آنان، در روز بدر، از کشته شدگان سپاه کفر بود. بعد از صلح حدیبیّه، ولید همراه برادر خود، عماره، برای پس گرفتن خواهرشان، أُمّ کلثوم که اسلام آورده و به مدینه هجرت کرده بود، به مدینه رفتند، اما رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم از تحویل او به برادرانش امتناع کرد. ولید در روز فتح مکه، اسلام آورد اما اسلام آوردن عماره، دیر صورت گرفت. خواهران مادری آن حضرت نیز عبارت بودند از: أم کلثوم دختر عقبه بن أبی معیط که در مکه اسلام آورد و هجرت نمود. او اولین زنی است که بعد از مراجعت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم از حدیبیّه به مدینه، به این شهر هجرت کرد. دیگر خواهران مادری آن حضرت رضی الله عنه ام حکیم و هند دختران عقبه بودند.[21]
زیرنویسها:
[1]- طبقات ابن سعد (3/53). الاصابة (4/377). [2]- التمهید والبیان، محمد یحیی الأندلس، ص19. [3]- الخلاقة الراشدة والدولة الأمویّة، یحیی الایحیی، ص388. [4]- التمهید و البیان، ص19. [5]- محمود بن احمد بن موسی العینی، ازعلمای تاریخ، حدیث و فقه بود و صاحب تألیفات بسیار (د. 855 ه. ) نگا: شذرات الذهب (7/286) و الضوء اللامع (10/131). [6]- مهلب بن أبی صفره أزدی (د 83 ه. ) از امرا و سرداران بنامی بود که در عهد معاویه و در هند نبردهای بسیاری) انجام داد. او از جانب ابن زبیر، امارت منطقه جزیره را عهد دار بود و در دوران عبدالملک بن مروان، جنگهای بسیاری میان او و خوارج روی داد. سپس در سال (79 ه. ) از جانب عبدالملک، امارت خراسان یافت، شهرت او بیشتر به خاطر جنگهای او با خوارج بود. نگا: وفیات الأعیان (5/350). سیرأعلام النبلاء (4/383). [7]- عمدة القاری شرح صحیح البخاری (16/201). [8]- سنن البیهقی (7/73) که بنا به قول دکتر عاطف لماضه این خبری حسن است. [9]- ذوالنورین عثّمان بن عفّان، ص 79. [10]- الإصابة (4/377). [11]- عثمان بن عفّان، صادق عرجون، ص45. [12]- تاریخ الطبری (5/440). [13]- صفة الصفوة (1/295). صحیح التوثیق فی سیرة و حیاة ذی النورین، ص15. [14] - تاریخ طبری (5/441). التمهید و البیان فی مقتل الشهید عثمان، ص19. الأمین ذوالنورین محمود شاکر، ص364. [15] - الأمین ذوالنورین، ص365، التمهید و البیان، ص19. [16]- سنن ترمذی، کتاب الدعوات:3385. [17]- سیرأ علام النبلاء (4/253). [18]- الأمین ذوالنورین، ص369. [19]- التمهید و البیان، ص20. [20]- الأمین ذوالنورین، ص346. [21]- الأمین ذوالنورین، ص354.
به نقل از: ترجمه شناخت سیره عثمان بن عفّان رضی الله عنه، تألیف: دکتر علی محمد محمد صلابی
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|