|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
تاریخ اسلام>سیره نبوی>سریه > اهداف سریه ها و دسته های نظامی
شماره مقاله : 2128 تعداد مشاهده : 571 تاریخ افزودن مقاله : 21/4/1389
|
اهداف سریهها و دستههای نظامی با بررسی سریهها و غزوههایی که پیامبر اکرم صلي الله عليه و سلم آنها را فرماندهی نمود، بسیاری از اهداف و برخی از درسها و آموختنیها را درک خواهیم نمود؛ پس با تفکر و اندیشیدن در حرکت سریههایی که قبل از بدر انجام گردیده است، به این نتیجه خواهیم رسید که تمامی افراد آنها از مهاجران هستند و انصار در آن مشارکتی ندارند؛ چنانکه ابن سعد میگوید: «آنچه همه بر آن اتفاق دارند این است که افراد سریهها همه از مهاجران بودهاند و پیامبر هیچ یک از انصار را به جایی نفرستاد تا اینکه آنها را در جنگ بدر با خود همراه نمود[1] و این امری حساب شده محسوب میگردید که اهدافی را دنبال مینمود که برخی عبارتند از: احیا و تثبیت قضیة مهاجران در داخل و خارج دولت اسلامی؛ تضعیف اقتصاد قریش و محاصره آنان و باز پس گرفتن برخی از حقوق از دست رفته؛ تضعیف قریش از نظر نظامی؛ تمرین اصحاب بر خوب فراگرفتن فنون جنگ؛ تحت نظر قرار دادن تحرکات قریش؛ ترساندن دشمن داخلی در مدینه و اطراف آن و سنجیدن توان نظامی دشمن. همچنین مهمترین اهداف این سریهها را میتوان چنین برشمرد: الف – ایجاد رعب و وحشت در دل دشمنان داخلی و خارجی این سریهها و غزوات موجب گردید که دشمنان دعوت و دولت اسلامی به توان نظامی مسلمانان پی ببرند و در نتیجه هیچ موقع به فکر حمله به دولت اسلامی که دارای لشکری آماده باش و فعال است، نیفتند. یهودیان و قبیلههای بتپرستان اطراف مدینه از این موضوع به شدت در هراس بودند و اعزام دستههای کوچک و بزرگ یکی پس از دیگری و بدون وقفه، رعب و وحشت مضاعفی ایجاد نموده بود که این امر باعث شده بود تا قریش بر تعداد پاسداران و نگهبانان قافلهها بیفزاید و قیمت کالاها گرانتر شود و علاوه بر آن مردان قافلههای قریش و صاحبان اموال در مکه نیز دچار ترس و هراس گردیده بودند.[2] ب – جلب اعتماد برخی قبیلهها و کاستن از نقش اعراب پیامبر اکرم صلي الله عليه و سلم با قبیلة جهینه و همپیمانان آنان و نیز با برخی از قبیلههایی که در این منطقه سکونت داشتند، پیمان بست تا آنها در نبردی که میان مکه و مدینه وجود دارد، بیطرف باشند؛ «چون این قبیلهها به قریش گرایش داشتند و با آنها همکاری میکردند و میان آنها پیمان و قراردادهای تاریخی وجود داشت که قرآن کریم آن را ایلاف نامیده است[3] و قریش براساس این معاهدات درصدد برقرار نمودن امنیت برای کاروانهای تجارت خود با شام و یمن بود.»[4] بعد از آنکه برخی قبیلهها با پیامبر اکرم صلي الله عليه و سلم پیمان بستند، تأسیس دولت اسلامی، خطری جدی برای تجارت قریش محسوب میگردید.[5] همچنین پیامبر خدا صلي الله عليه و سلم ، نقش اعراب بادیهنشین را تضعیف و نابود کرد. آنان تا آن زمان قدرتی محسوب میشدند که قافلههای تجاری را تهدید میکرد و قافلههایی که در مناطق تحت نفوذ آنها عبور میکرد جز با پرداخت مالیات نمیتوانست از آنجا عبور نماید. با تشکیل دولت اسلامی آنها در این درصدد بودند تا این سیاست گذشته را نیز در میان مسلمانان به اجرا بگذارند و عهدهدار این امر کرز بن فهری گردید، اما پیامبر خدا، فرصت را از او گرفت و کرز را تا سفوان (جایی نزدیک بدر که از مدینه 150 کیلومتر فاصله دارد) تعقیب کرد. سیرهنگاران این تعقیب و گریز را غزوة بدر اولی نامیدهاند. این غزوه درس مهمی برای همه اعراب بادیهنشین بود و از آن پس هیچ بادیهنشینی قصد یورش به مدینه را در سر نمیپروراند و هرگز مسلمانان به راهزنان مالیات پرداخت نکردند؛ بلکه آنها را مجبور به عقبنشینی و انعقاد صلح کردند و مسلمانها از شر آنان در امان ماندند.[6] ج – رابطة سریهها با فتوحات اسلامی اعزام سریهها و دستههای نظامی به منزلة تمرینهای مقدماتی نظامی و مانورهای ارتش اسلام محسوب میگردید و فعالیتهای پرخروش و پیدرپی نخستین سربازان اسلام، بیانگر شور و نشاط و پویایی دولت نوپای اسلام در مدینه و به فرماندهی پیامبر اکرم صلي الله عليه و سلم بود. با بررسی نامهای فرماندهان و سربازان این سریهها و لشکرها به این نتیجه میرسیم که بعد از آن سریهها، در تاریخ فتوحات اسلامی بسیار درخشیدند؛ مانند فرمانده فتوحات شام؛ ابی عبیدة بن جراح و فاتح قادسیه و مدائن، سعد بن ابی وقاص و خالد بن ولید، شمشیر برهنة خدا وکسی که روم را در معرکة یرموک به زانو درآورد و عمرو بن عاص، فاتح مصر و لیبی و سایر فرماندهان دیگر. سریهها و غزوههایی که پیامبر اکرم صلي الله عليه و سلم در حیات خود بر آن اشراف داشت، به منزلة تمرین عملی و متحرکی برای فرماندهانی بود که بعداً شرق و غرب جهان را فتح کردند. زندگی اصحاب پیامبر، در طی بیست و چهار ساعت شبانهروز عبارت بود از تمرین مستمر و برنامة منظم روزانه آنان از این قرار بود : صبح را با ادای نماز فجر با فرمانده کل آغاز میکردند و پیامبر اکرم صلي الله عليه و سلم به آنها تعلیم داد که خواندن نماز صبح، کلید زیبای روزی سرشار از سرحالی و نشاط است و فرمود: «وقتی شما میخوابید، شیطان سه گِره بر شما میزند و میگوید: بخواب که تو شب طولانیای در پیش داری و چون بیدار شوید و نام خدا را بر زبان آورید، یک گره باز میشود؛ اگر وضوء بگیرید یکی دیگر از گرهها باز میشود و اگر نماز بخوانید، سومی نیز باز میشود و آن روز را سرحال و با نشاط شب خواهید کرد و اگر نه با تنبلی و خبث نفس به شب خواهید رساند.[7] آنان بعد از انجام فریضة الهی به دنبال انجام امور روزمرة خویش میرفتند و نمازهای بعدی را نیز بدون تأخیر به جای میآوردند و بعد از نماز عشاء استراحت میکردند تا اینکه بخش عمدة شب سپری میشد. آن گاه در یک سوم آخر شب بیشترشان برای ادای نماز شب بیدار میشدند. این عمل، دلهایشان را از روحانیت مالامال میکرد و نشاط بیشتری به آنها میداد. انجام این امور، علاوه بر امری دیگر همانند آمادگی همیشگی و بیداری کامل و فعالیتها و تمرینها از قبیل اسب سواری و مسابقه دادن و تیراندازی بود که پیامبر اکرم صلي الله عليه و سلم فرموده بود: تیراندازی بهترین نیرو و آمادگی برای رویارویی با کافران است. همچنین رسول خدا آنها را به ساخت و تهیة ابزار جنگی تشویق مینمود؛ چنانکه عقبه میگوید، رسول خدا فرمود: «خداوند به سبب یک تیر، سه نفر را وارد بهشت میکند: سازندهای که آن را به امید خیر، ساخته است؛ کسی که آن را در تیرکش قرار میدهد و کسی که تیر را در راه خدا شلیک میکند و فرمود: از سرگرمیها به جز سه چیز درست نیست: آماده کردن اسب با تمرین و آموزش؛ بازی مرد با همسرش و تیراندازی و هر کس تیراندازی را آموخت سپس آن را ترک کرد، مرتکب ناسپاسی نعمت بزرگی گردیده است.»[8] عصر و دوران اصحاب و یاران رسول خدا صلي الله عليه و سلم بهترین دورانی بود که در آن عصر به تعالیم قرآنی و الهی تمسک میجستند و آن را سرلوحة زندگی خود قرار داده بودند و تمامی دستورات قرآن را در زندگی اجرا میکردند و با وجود اینکه تعدادشان اندک و فاقد امکانات بودند، امّا در رویارویی با ملتهای بزرگ روی زمین در شرق و غرب، چیره شدند، اما با دوری مسلمانان از تعالیم آن و تبعیت ننمودن از قرآن، ذلت و خواری آنان را فرا گرفت و ملتها از هر سو بر آنها یورش بردند و مسلمانان مانند کف برآمده روی سیل گشتند. اهداف و امور مهمی که دستههای نظامی برای تحقق آن تلاش میکردند، براساس شرایط و اوضاع مختلف فرق میکرد. نخستین سریهها، هدفشان فقط شناسایی و اکتشاف و توانسنجی دشمن بود؛ سپس این سریهها به تدریج هجومی شدند که رعب و آشفتگی در قافلههای قریش ایجاد میکرد و این قبل از غزوه سرنوشتساز بدر بود. با تثبیت قدرت مسلمانان بعد از جنگ بدر، هدف برخی از سریهها، پاکسازی افرادی از دشمنان دولت اسلامی بود که میکوشیدند به آن ضربه وارد کنند مانند: کعب بن اشرف و عصما بنت مروان وابی عفک. کشتن کعب، باعث تأدیب یهودیان گردید و کشتن عصماء و ابی عفک، مشرکان و منافقان مدینه را سرکوب ساخت و جنگ احد که به شکست مسلمانان انجامید، موجب گردید تا عربهای بادیهنشین به داراییهای مدینه چشم طمع دوختند تا جایی که به برخی از گروههای آموزشی خیانت کردند و حادثة رجیع و بئرمعونه را به وجود آوردند. پیامبر خدا، استراتژی نظامی را تغییر داد و سریهها را که قبلاً به دنبال قریش میفرستاد، به سوی بادیهنشینان اعزام نمود تا آنها را به صورت قاطع و سریع و غافلگیرانه تأدیب نمایند. مهمترین تاکتیک و روش این سریهها، حملة غافلگیرانه اعراب بادیهنشین است. بدین صورت دستههای نظامی کوچک و بزرگ رسول خدا، نقش خود را ایفا میکرد و وظیفة مخصوص خود را برای خدمت به اهداف دعوت انجام میداد، اما بعد از فتح مکه، مسلمانان به عنوان قدرتی نظامی و سیاسی در منطقه تثبیت شدند. پیامبر اکرم صلي الله عليه و سلم نیز تصمیم گرفت هر چیزی که به نوعی از نشانههای شرک و بتپرستی محسوب میشود، از بین ببرد بنابراین، سریهها و لشکرهایی از مکه فرستاد تا بقیه نشانهها و رمزهای شرک آلود بتپرستی را از بین ببرند؛ چنانکه سریههایی برای از بین بردن بتهای بزرگ عرب مانند عزی، مناه، لات، سواع و ذالخلصه و دیگر بتها و طاغوتها ترتیب داده شد.[9] از آن پس، دعوت اسلام به نواحی مختلف جزیره عربی رسید و مردم گروه گروه وارد دین خدا شدند و بعد از وفات پیامبر اکرم صلي الله عليه و سلم لشکر خلفای راشدین برای نشر دین خدا و از بین بردن موانعی که بر سر راه دعوت قرار داشتند، رهسپار اقصی نقاط جهان گردیدند؛ چنانکه نتیجههای مثبت و فوری فتوحات اسلامی، تمامی تحلیلگران ادیان مختلف را حیرت زده کرده است، اما هرگاه تحلیلگران منصف، درصدد بررسی تعالیم و توصیههای پیامبر اکرم صلي الله عليه و سلم به فرماندهان و سربازان سریهها و لشکرها، که هستة اصلی حرکت فتح اسلامی هستند، برآیند، حیرت آنها دور میشود؛ توصیههایی که همواره توسط خلفا و فرماندهان فتوحات، تکرار میشد و در اعمالشان آشکار میگردید.[10] چنانکه از انس روایت است که پیامبر خدا با ارسال هر لشکری به آنها میگفت: «به نام خدا حرکت کنید و مواظب باشید که پیرمرد کهنسالی را نکشید و کودک و زنی را به قتل نرسانید و خیانت نکنید و غنیمتهایتان را جمع کنید و به خوبی و نیکویی رفتار نمائید؛ بیگمان خداوند نیکوکاران را دوست میدارد.»[11] از عبدالرحمان بن عائذ روایت است که وقتی پیامبر اکرم صلي الله عليه و سلم لشکری میفرستاد، به آنان میگفت : «با مردم انس بگیرید و رفتارتان را تغییر ندهید و آنها را به اسلام فرا بخوانید؛ چراکه اگر آنان اسلام را بپذیرند، پسندیدهتر است از اینکه مردان آنها را بکشید و زنانشان را اسیر کنید.»[12] برگرفته از: الگوی هدایت (تحلیل وقایع زندگی پیامبر اکرم)، جلد اول، مؤلف : علی محمّد صلّابی، مترجم: هیئت علمی انتشارات حرمین.
[1]- الطبقات الکبری، ابن سعد، ج 2، ص 6. [2]- دولة الرسول من التکوین الی التمکین، ص 532. [3]- قریش، 1 – 4. [4]- المجتمع المدنی، د. اکرم ضیاء العمری، ص 27. [5]- دراسات فی السیره، مؤنس، ص 19. [6]- دراسات فی عهد النبوه، د. عبدالرحمن الشجاع، ص 131. [7]- رواه مسلم، مختصر صحیح مسلم، آلبانی، ص 106. [8]- اخرجه احمد و الحاکم و قال صحیح. و وافقه الذهبی الفتح الربانی، ج 13، ص 129 و المستدرک، ج 2، ص 104. [9]- السرایا و البعوث النبویه، ص 61 – 65. [10]- همان، ص 65 – 66. [11]- عون المعبود، شرح سنن ابی داود، ج 7، ص 274. [12]- سبل الرشاد، صالحی، ج 6، ص 17.
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|