ایمان به کتابهای آسمانی
س- اعتقاد بزرگان شیعه در مورد رکن سوم ایمان یعنی ایمان به کتابهای آسمانی چیست؟
ج – در این مورد دو مسئله وجود دارد: مسئله اول این که علمای شیعه بر این باور هستند که خداوند کتاب هایی بر ائمه ایشان نازل کرده است، از آن جمله:
1- مصحف علی علیه السلام
خویی شیخ و مرجع عالیقدر شیعه میگوید: آنچه نباید در آن شک کرد این است که قرآن علی، که در آن ترتیب سورهها، و داشتن اضافههایی که در قرآن نیست؛ وجود دارد.[1]
2 - کتاب علی علیه السلام
روایات شیعه کتاب علی را چنین توصیف کرده اند: «مثل زانوی مرد پیچیده شده است».[2]
و گفتهاند: « آن کتاب را پیامبر صلی الله علیه و سلم دیکته کرده و علی با دست خود نوشته است».[3]
3- مصحف فاطمه سلام الله علیها
روایت کردهاند که علی بن سعید از ابی عبدالله روایت کرده که گفت: «فاطمه از خود چیزی به جا گذاشت که قرآن نیست، بلکه کلامی است که خدا بر او نازل کرده است، پیامبر صلی الله علیه و سلم آن را دیکته کرده و علی نوشته است»[4].
و در روایتی دیگر آمده است: «مصحف فاطمه سه برابر قرآن شما است، سوگند به خدا یک حرف از قرآن شما در آن نیست، میگوید: گفتم سوگند به خدا که علم همین است. فرمود : آن علم چندان نیست...»[5]
تناقض
در روایتی متضاد و متناقض با آن آمده است: در قرآن فاطمه رضی الله عنها چیزی از کتاب خدا وجود ندارد، بلکه آن چیزی است که به او القا شده».[6]
یک تناقض دیگر
شیخ و مرجع بزرگ شیعه کلینی از ابو بصیر، و حدیثی طولانی از پیامبر صلی الله علیه و سلم روایت می کند که: «سپس به پیامبر صلی الله علیه و سلم وحی آمد و فرمود:
{ سَأَلَ سَائِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ (١)لِلْكَافِرينَ (بولایة علی) لَيْسَ لَهُ دَافِعٌ (٢)مِنَ اللَّهِ ذِي الْمَعَارِجِ (٣)} (معارج:3). میگوید: گفتم: فدایت شوم ما این آیه را به این صورت نمیخوانیم، گفت: سوگند به خدا به همین صورت جبرئیل بر محمّد صلی الله علیه و سلم نازل کرده است، و سوگند به خدا که در مصحف فاطمه هم همین گونه است».[7]
مصحف فاطمه چگونه نازل شد؟
اینک روایتی را که شیعه از ائمه خود نقل کردهاند به خواننده ای که خواستار حق است ارائه میدهیم:
از ابی بصیر روایت است که گفت: اباجعفر محمّد بن علی را در مورد مصحف فاطمه پرسیدم، در پاسخ گفت: این مصحف بعد از وفات پدرش (پیامبر صلی الله علیه و سلم ) بر او نازل شد، گفتم: آیا چیزی از قرآن در آن هست؟ گفت: خیر، گفتم: آن را برایم توصیف کن، گفت: جلد آن دو یاقوت کبود است که به اندازه طول ورقهای آن است و عرض آن قرمز است. گفتم: فدایت شوم برگهای آن چگونه است؟ گفت: ورق آن از مروارید سفید است. به او گفته شد: پدید بیا، پس پدید آمده است. گفتم: فدایت شوم در آن چه هست؟ گفت: در آن همه اخبار گذشته و آنچه تا روز قیامت خواهد شد، و اخبار آسمانها، و تعداد فرشتگانی که در آسمانها هستند، و دیگر چیزهایی که در آن قرار دارند و تعداد همه پیامبران وبندگان خدا و اسامی پیامبران و کسانی که پیامبران بسوی آنها فرستاده شده اند، و نام کسانی که تکذیب کرده اند و کسانی که پذیرفته اند در آن نوشته شده است، و اسامی همه مؤمنان و کافرانی که خداوند آفریده، و نیز نام های همه شهرها در آن هست، و تعداد همه کافران آن و صفت و حالت کسانی که تکذیب کردهاند، و حالت قرن ها و ملّتهای گذشته و حکایاتشان، و طاغوتهایی که به حکومت رسیده اند و زمان فرمانروایی و تعدادشان ثبت است، و اسامی ائمه و صفات و چیزهایی که هر کدام از آنها در اختیار دارند، و صفت بزرگانشان و همه کسانی که در ادوار زمان آمدهاند نوشته شده است گفتم: فدایت شوم ادوار زمان چقدر؟ گفت: پنجاه هزار سال است که هفت دوره هستند. و در مصحف فاطمه همه چیزهایی که خدا آفریده، و اجل و زمان پایان آنها و صفت اهل بهشت و تعداد کسانی که وارد آن میشوند و تعداد کسانی که به جهنم میروند و اسامی هر دو گروه وجود دارد، و در آن علم قرآن به همان صورتی که نازل شده، و علم تورات به آنگونه که نازل شده، و علم انجیل و زبور به گونهای که نازل شدهاند، و تعداد همه درختان در همه شهر در آن ثبت است و ...»[8].
شگفتا این مصحف خرافی ممکن است چقدر بزرگ باشد و چند جلد و چند صفحه باشد؟!
راوی میگوید: «همانا امام شیعیان گفت: هنوز (آنچه برایت گفتم در مورد صفحه اول آن بود) و هنوز یک حرف از صفحه دوم را برایت بیان نکردهام، و حتی یک کلمه از آن را نگفتهام».[9]
4 –قبل از وفات پیامبر صلی الله علیه و سلم کتابی بر او نازل شد
علمای شیعه از ابی صادق علیه السلام روایت کردهاند که گفت: «خداوند قبل از وفات پیامبر صلی الله علیه و سلم بر او کتابی نازل کرد، و گفت: ای محمّد این کتاب وصیت تو به شخص نجیب شریف از اهل بیت تو است. پیامبر گفت: نجیب و شریف اهل بیت من کیست ای جبرییل؟ گفت: علی بن ابی طالب است، روی کتاب مهرهایی طلایی بود، پیامبر صلی الله علیه و سلم آن را به علی داد و به او فرمان داد تا یکی از مهرها را باز کند، و به آنچه در آن امر شده عمل کند، آنگاه علی یکی را باز کرد و به آن عمل کرد، سپس آن را به فرزندش حسن داد و او نیز یکی از مهرهای بسته شده را باز کرد، سپس همین طور ادامه داد تا وقتی که مهدی ظهور میکند»[10].
توضیح:
{ يُخْرِبُونَ بُيُوتَهُمْ بِأَيْدِيهِمْ وَأَيْدِي الْمُؤْمِنِينَ } (حشر:2) : با دستهای خود و با دستهای مؤمنان خانههای خویش را ویران میكردند! در اینجا (آنگونه که ذکر شد) شیعه ادعا میکنند پیامبر صلی الله علیه و سلم میپرسد: نجیب و شریف کیست؟ بنابراین او تا نزدیک وفات آن وصی را نشناخته است! پس این نکته همانگونه که در روایتشان آمده به معنای آن است که پیامبر صلی الله علیه و سلم به مردم اعلام نکرد که نجیب و وصی از اهل بیت او کیست، بلکه تا زمان وفاتش این را نمیدانست. { فَاعْتَبِرُوا يَا أُولِي الأبْصَارِ}: ای خردمندان ! درس عبرت بگیرید.
5- لوح فاطمه سلام الله علیها
به اعتقاد شیعه لوح فاطمه کتابی است که قبل ازوفات رسول خدا صلی الله علیه و سلم از سوی خداوند بر او نازل ش؛ او نیز آن را به دخترش فاطمه هدیه کرده، بنابراین از ابی بصیر روایت کرده اند که ابا عبدالله از جابر بن عبدالله در مورد لوح فاطمه پرسید؟ جابر گفت: «سوگند به خدا که در حیات پیامبر صلی الله علیه و سلم وارد خانه مادرت فاطمه شدم و او را به تولد حسین تبریک گفتم، در دست او لوح سبزی دیدم، فکر کردم از زمرد است، و در آن نوشته ای سفید دیدم که شبیه رنگ خورشید بود...، و در آن نوشته شده بود :«بسم الله الرّحمن الرّحیم، این کتابی است از جانب خداوند عزیز و حکیم نازل شده بر محمّد نبی و نور و سفیر و و دروازهبان و راهنمای او، جبرئیل امین آن را از جانب پروردگار جهانیان فرود آورد... من هیچ پیامبری را نفرستاده ام که روزگار او را تمام نمودهام و مدت او به پایان رسیده مگر اینکه برایش یک وصی مقرر کردهام، و تو را بر پیامبران برتری دادهام، و وصی تو را بر اوصیاء دیگر فضیلت و برتری دادهام، و تو را با نوادگان و بچه هایت حسن و حسین گرامی داشتهام، حسن را بعد از به پایان رسیدن زمان پدرش منبع و سرچشمه علم و حسن را خزانهدار وحی خود قرار دادهام».
و در آخر آن چنین آمده است: «ابو بصیر میگوید: اگر در تمام عمرت فقط همین یک حدیث را میشنیدی برایت کافی بود، بنابراین آن را پنهان و محفوظ بدار مگر از اهل آن»[11].
رسوایی کمر شکن
در موضوع کتاب موهوم روایتی نقل کرده اند که بنیان و پایههایشان را از بیخ در آورده و سقف ساختمان تشیع را روی خودشان ویران میکند، زیرا بر طبق این روایت علی علیه السلام وصی نیست، چون در روایتشان آمده است: از ابی جعفر علیه السلام و او هم ازجابر بن عبدالله انصاری روایت کرده اند که گفت: «نزد فاطمه علیها سلام وارد شدم در حالی که جلو او لوحه ای بود حاوی اسامی اوصیاء از فرزندان او، دوازده نفر از آنها را برشمردم که آخرینشان امام قائم بود، سه نفر از آنها محمّد بودند و سه نفر علی نام بودند»[12].
6- صحیفه فاطمه سلام الله علیها
یکی از صفات مصحف فاطمه به اعتقاد علمای شیعه چنان که از ابی عبدالله بن جابر روایت کرده اند این است، او میگوید: «وارد خانه بانویم فاطمه بنت رسول الله صلی الله علیه و سلم شدم تا تولد حسن را به او تبریک بگویم، ناگهان دیدم صحیفهای سفید از مروارید در دست دارد، گفتم: ای سیده و بانوی زنان این صحیفه چیست؟ گفت: در این صحیفه نام آن فرزندانم نوشته شده که به امامت میرسند، ذکر شده است، گفتم: آن را به من بده تا نگاه کنم، گفت: «ای جابر اگر از این کار نهی نشده بودم نشانت می دادم، ولی از دست زدن به این صحیفه نهی شده و کسی حق ندارد به آن دست بزند مگر پیامبر یا وصی پیامبری باشد، یا از اهل بیت پیامبری باشد»[13].
7- دوازده صحیفه
علمای شیعه از استادشان ابن بابویه قمی روایت کردهاند که (به افترای شیعه)پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود: «خداوند دوازده خاتم و مُهر و دوازده صحیفه بر من نازل کرده است، اسم هر امامی روی انگشتر و مهرش نوشته شده، و صفت و ویژگیهای او در صحیفه اش بیان شده است»[14].
8 – صحیفه های علی علیه السلام
یکی از آنها صحیفهای است که در آن نوزده صحیفه است که پیامبر صلی الله علیه و سلم آنها را به ائمه هدیه داده یا نزد آنها پنهان کرده است.[15]
9-صحیفه دسته شمشیر
از ابا عبدالله روایت کرده اندگفت: «در داخل دسته شمشیر علی علیه السلام صحیفهای کوچک قرار داشت، ایشان پسر خود حسن را فراخواند و صحیفهاش را همراه با چاقویی تحویل او داد و گفت: آن را باز کن، ولی نتوانست باز کند تا این که خودش برایش باز کرد، سپس گفت: آن را بخوان، حسن شروع کرد به خواندن الف و باء و سین و لام؛ یکی پس از دیگری، سپس آن را جمع کرد و به پسرش حسین داد، او هم توانست باز کند تا اینکه خود برایش باز کرد، بعد گفت: بخوان پسر عزیزم، او هم مانند حسن شروع به خواندن کرد، سپس آن را در هم پیچید و به محمّد بن حنفیه داد، ولی او نیز نتوانست آن را بگشاید، تا اینکه برایش گشود و گفت: بخوان، ولی نتوانست چیزی از آن را بخواند، بعد صحیفه را جمع کرد و به دسته شمشیرش آویخت.راوی گفت: به ابوعبدالله گفتم: در آن صحیفه چه چیزی بود؟ گفت: حروفی بودند که از هر کدام هزار حرف دیگر گشوده میشد، ابوبصیر گفت:تا قیام رستاخیز جز دو حرف از آن باز نمیشود»[16]!
روایت کرده اند که ابو جعفر گفت: نزد من صحیفهای است که در آن نوزده صحیفه است و پیامبر صلی الله علیه و سلم آن را به من هدیه کرده است[17].
9 – صحیفه دسته شمشیر پیامبر صلی الله علیه و سلم
از ابو بصیر روایت است که گفت: «ابو عبدالله گفت : در دسته شمشیر پیامبر صلی الله علیه و سلم صحیفه کوچکی بود در آن حرفهایی هست که از هر حرفی هزار باب باز میگردد». ابو بصیر میگوید: ابو عبدالله گفت: تا کنون فقط دو حرف از آن بیرون آمده است[18].
10 – جفر سفید و جفر قرمز
حجّت شیعه از حسین بن ابی العلاء روایت کرده که گفت: از ابا عبدالله شنیدم که گفت: جفر سفید پیش من است. میگوید: گفتم: در آن چه هست؟ گفت زبور داود و تورات موسی و انجیل عیسی و صحیفههای ابراهیم، و حلال و حرام در آن بیان شده اند. و نیز مصحف فاطمه در آن است...»
تا آنجا که گفت: «جفر سرخ نزد من است، میگوید: گفتم: در آن چه هست؟ گفت: سلاح (جنگی)، و فقط صاحبش آن را برای خون و کشتن باز میکند، آنگاه عبدالله بن ابی یعفور به او گفت: خداوند تو را اصلاح کند آیا فرزندان حسن این را میدانند؟ گفت: بله سوگند به خدا آنان این را میدانند همانطور که شب را میشناسند، و روز را میدانند که روز است، اما حسادت و دنیا طلبی آنان را به انکار وامیدارد و اگر آنها حق را بوسیله حق میجستند برایشان بهتر بود»[19].
11- صحیفه ناموس
از امام رضای خود (حاشا از امام رضای واقعی)روایت کردهاند که گفته: اسم شیعیان ما و اسامی پدرانشان نوشته شده است، خدا از ما و از آنها عهد و پیمان محکم گرفته، هر جا ما وارد شویم آنها هم وارد میشوند، و جز ما و آنها کسی بر دین اسلام قرار ندارد»[20].
12- صحیفه عبیطه
از امیر المؤمنین علی بن ابی طالب روایت کردهاند(حاشا از علی علیه السلام ) که گفت: «سوگند به خدا وسعت و اجازه داشتم برایتان بگویم تا سال دو باره برگردد یک حرف را تمام نکنم، و سوگند به خدا صحیفههای زیادی پیش من هست، و در میان آنها صحیفهای است که به آن عبیطه گفته میشود، و هیچ چیزی سختتر از آن بر عرب وارد نشده، و در آن آمده که شصت قبیله از عرب ها فقط به ظاهر فریب میدهند و در دین خدا بهره ندارند»[21].
13- الجامعه
حجّت و مرجع شیعه کلینی از ابوبصیر و او از اباعبدالله رحمه الله روایت کردهاند که گفت: «الجامعه نزد ماست، و آنها چه میدانند که الجامعه چیست! میگوید گفتم: فدایت شوم الجامعه چیست؟ گفت: صحیفهای است که طول آن هفتاد ذراع با ذراعها پیامبر علیه السلام است، و آن را با زبان و دهان خود دیکته کرده و علی علیه السلام با دست خود آن را نوشته است، در آن همه حلال و حرامها و همه آنچه که در مورد دیه زخم ها و غیره مردم به آن نیاز دارند بیان شده است»[22].
توضیح:
و عجیبتر و زشتتر از همه این است که میگویند همه این کتابها را خدا نازل کرده است و امیرمؤنان علی و ائمه بعد از او اختصاص دارد، اما همواره از امّت پنهان میمانند و از شما شیعهها هم پنهانند و شما فقط به قرآن اهل سنّت دسترسی دارید، قرآنی که علمای شما معتقدند تحریف شده و ناقص است، پس چرا ائمه شما این گنجهای آسمانی را از شما پنهان کردهاند؟ و این کتاب ها بیش از هزار و دویست سال است نزد مهدی شما[23] انبار شدهاند چرا؟ چرا؟
ایا حقیقت این نیست که دستهای پلید یهودی سبئی این روایات را در کتابهایتان جای داده و بر ائمه شیعه دروغ بسته است، ما همه میدانیم که مسلمین فقط یک کتاب دارند و آن قرآن است، اما تعدد کتابهای آسمانی از ویژگیهای یهود و نصاراست! آیا علمای شما از اختیار مشابهت با یهودیان و نصارا باز نمیایند، این صحیفهها و کتاب های مقدس هم اکنون کجا هستند، آیا علمای معاصر شیعه آن را از بین برده اند؟
مسألهی دوم: همه بزرگان شیعه معتقدند که همه کتابهای آسمانی نزد ائمه وجود دارد و در بین مردم بدان حکم میکنند»!
کلینی روایت کرده که امامشان ابوالحسن نزد یک یهودی به نام بریه انجیل را قرائت کرد. بریه گفت: «من حدود پنجاه سال است که دنبال کسی چون تو هستم بنابراین بریه ایمان آورد و ایمانش خوب بود».
از امام سؤال کرد: «تورات و انجیل و کتابهای آسمانی را از کجا میآورید؟گفت: این کتابها را ما به ارث گرفتهایم، و ما هم مانند ایشان آنها را میخوانیم و آنچه آنها میگفتند میگوییم، خداوند حجّتی را در زمین قرار نمیدهد که مردم از او سؤال کنند ولی در جواب بگوید نمیدانم».
از روایات فوق چنین برداشت میشود که بزرگان شیعه بدین منظور خواندن تورات و انجیل و دیگر کتابها را برای ائمه قرار دادهاند تا جواب همه سؤالات مردم را بدانند و بیابند، ولی این امر خروج از اسلام و دعوت و فراخوانی به (وحدت ادیان) است، امّا خداوند متعال میفرماید:
{ وَمَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الإسْلامِ دِينًا فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِي الآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ (٨٥)} (آل عمران/ 85)
یعنی: و كسی كه غیر از( آئین و شریعت) اسلام، آئینی برگزیند، از او پذیرفته نمیشود ، و او در آخرت از زمره زیانكاران خواهد بود.
و نیز میفرماید:
{ وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتَابِ وَمُهَيْمِنًا عَلَيْهِ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَلا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ عَمَّا جَاءَكَ مِنَ الْحَقِّ لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنْكُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَكِنْ لِيَبْلُوَكُمْ فِي مَا آتَاكُمْ فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرَاتِ إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُكُمْ جَمِيعًا فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ (٤٨)وَأَنِ احْكُمْ بَيْنَهُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَلا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ وَاحْذَرْهُمْ أَنْ يَفْتِنُوكَ عَنْ بَعْضِ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ إِلَيْكَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَاعْلَمْ أَنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ أَنْ يُصِيبَهُمْ بِبَعْضِ ذُنُوبِهِمْ وَإِنَّ كَثِيرًا مِنَ النَّاسِ لَفَاسِقُونَ }(مائده:48-49).
یعنی: و بر تو (ای پیغمبر) كتاب (كامل و شامل قرآن) را نازل كردیم كه (در همه احكام و اخبار خود) ملازم حق ، و موافق و مصدّق كتابهای پیشین (آسمانی) ، و شاهد (بر صحّت و سقم) و حافظ (اصول مسائل) آنها است . پس (اگر اهل كتاب از تو داوری خواستند) میان آنان بر طبق چیزی داوری كن كه خدا بر تو نازل كرده است ، و به خاطر پیروی از امیال و آرزوهای ایشان ، از حق و حقیقتی كه برای تو آمده است روی مگردان . (ای مردم !) برای هر ملّتی از شما راهی (برای رسیدن به حقائق) و برنامهای (جهت بیان احكام) قرار دادهایم . اگر خدا میخواست همه شما (مردمان) را ملّت واحدی میكرد (و بر یك روال و یك سرشت میسرشت ، و لذا راه و برنامه ارشادی آنان در همه امكنه و ازمنه یكی میشد) و امّا (خدا چنین نكرد) تا شما را در آنچه (از شرائع) به شما داده است بیازماید (و فرمانبردار یزدان و سركش از فرمان منّان جدا و معلوم شود) . پس (فرصت را دریابید و) به سوی نیكیها بشتابید (و به جای مشاجره در اختلافات به مسابقه در خیرات بپردازید و بدانید كه) جملگی بازگشتتان به سوی خدا خواهد بود ، و از آنچه در آن اختلاف میكردهاید آگاهتان خواهد كرد.
و (به تو ای پیغمبر فرمان میدهیم به این كه) در میان آنان طبق چیزی حكم كن كه خدا بر تو نازل كرده است ، و از امیال و آرزوهای ایشان پیروی مكن ، و از آنان برحذر باش كه (با كذب و حقپوشی و خیانت و غرضورزی) تو را از برخی چیزهائی كه خدا بر تو نازل كرده است به دور و منحرف نكنند (و احكامی را پایمال هوی و هوس باطل خود نسازند) . پس اگر (از حكم خدا رویگردان شدند و به قانون خدا) پشت كردند ، بدان كه خدا میخواهد به سبب پارهای از گناهانشان ایشان را دچار بلا و مصیبت سازد (و به عذاب دنیوی ، پیش از عذاب اخروی گرفتار كند) . بیگمان بسیاری از مردم (از احكام شریعت) سرپیچی و تمرّد میكنند.
[1] ـ البیان فی تفسیر القرآن خویی ، ص 223 .
[2] ـ بحارالانوار ، ج 26 / 51 .
[3] ـ بصائر الدرجات الکبری صفار ، ص 45 .
[4] ـ بحارالانوار 26 / 42 ، بصائر الدرجات ، ص 42 .
[5] ـ اصول کافی 1/ 239 .
[6] ـ بحارالانوار ، ج 26 / 48 و بصائر الدرجات ، ص 43.
[7] ـ الکافی 8 / 57 .
[8] ـ دلائل الامامة ابی جعفر محمد بن رستم طبرسی شیعه ، ص 27 – 28 .
[9] ـ دلائل الامامة 27 / 28 .
[10] ـ اصول کافی کلینی 1 / 280 .
[11] ـ الکافی کلینی 1 / 527 – 528 .
[12] ـ الکافی 1 / 532 .
[13] ـ بحارالانوار 36 / 193 ، الاحتجاج طبرسی 2 / 373 ، و عیون اخبار الرضا 24 / 25 ، و اکمال الدین ، ص 178 .
[14] ـ اکمال الدین ابن بابویه ، ص 263 ، و الصراط المستقیم بیاضی 2 / 154 .
[15] ـ بحارالانوار 26 / 24 ، بصائر الدرجات الکبری صفار ، ص 36 .
[16] - بصائر الدرجات الكبرى ص327 ح1 (باب فيه الحروف التي علَّم رسول الله علياً صلوات الله عليه )،بحار الأنوار ج26/56 ح115 (باب جهات علومهم ع وما عندهم من الكتب وأنه ينقر في آذانهم وينكت في قلوبهم ).
[17] ـ بحارالانوار 26 / 24 ، بصائر الدرجات الکبری صفار ، ص 144.
[18] - بحار الانوار 26 / 56 ، بصائر الدرجات ، ص 89 .
[19] - اصول کافی 1 / 24 / 240 .
[20] - بحار الانوار 26 / 123 ، بصائر الدرجات ، ص 47 .
[21] - بحارالانوار 26 / 37 .
[22] - اصول کافی 1 / 239 .
[23] - صراط الحق 3 / 347 محمد آصف محسنی ، اعیان الشیعه 1 / 154 – 184 محسن الامین .
به نقل از: سؤال و جوابهایی در مورد شیعیان اثنا عشری، تألیف: عبدالرحمن بن سعد الشثری، مترجم: اسحاق دبیری