|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
تاریخ اسلام>سیره نبوی>بحیرای راهب
شماره مقاله : 2409 تعداد مشاهده : 647 تاریخ افزودن مقاله : 15/5/1389
|
بحيراي راهب چون رسول خدا -صلى الله عليه وسلم- به سن دوازده سالگي رسيدند؛ برخي نيز در اين هنگام عمر شريف آن حضرت را به دقت، 12 سال و 2 ماه و 10 روز ثبت کردهاند؛ ابوطالب به قصد تجارت آهنگ شام کرد. در بين راه به قرية بصري رسيد که از توابع شام بود، و قصبهاي از قصبات حوران محسوب ميگرديد، و در آن زمان با اينکه يک منطقة عربنشين بود، زير سلطة روميان بود. در آن شهر راهبي بود معروف به بحيري که گويند نام او جرجيس بوده است. همينکه کاروانيان بار انداختند، به نزد آنان شتافت. وي پيش از آن هيچگاه به نزد کاروانيان نميآمد. يک به يک کاروانيان را از نظر ميگذرانيد تا به رسولخدا -صلى الله عليه وسلم- رسيد و دست آن حضرت را در دست گرفت و گفت: اين، سرور جهانيان است! اين فرستادة خداي بني نوع انسان است! اين همان شخصي است که خداي يکتا او را به مثابة رحمتي براي همه عالميان برخواهد انگيخت! ابوطالب و ديگر بزرگان قريش گفتند: تو از کجا ميداني؟ گفت: از همان لحظاتي که شما بر گردنة ورودي شهر فراز آمديد، همة سنگها و درختها سراسر به قدوم او سجده بردند، و اين چنين سجود را احجار و اشجار جز در پيشگاه پيامبران به جاي نميآرند؛ گذشته از اين، من از روي مهر نبوت نيز که به گردي يک دانه سيب پايينتر از غضروف شانة راست او قرار دارد، ميشناسم؛ همچنين، ما ياد و وصف وي را در کتابهاي آسمانيمان داريم! آنگاه، با گراميداشت بسيار آنان را ميهماني کرد، و از ابوطالب خواست که او را بازگرداند، و به شام نبرد؛ زيرا خوف آن دارد که روميان و يهوديان به او آسيبي برسانند. ابوطالب نيز محمد را به همراه يکي از پسران خويش به مکه باز فرستاد [1].
--------------------------------------------------------------------------------
[1]- نکـ: جامع الترمذی، ج 5، ص 550-551، ح 3620؛ تاریخ الطبری، ج 2، ص 278-279؛ المصنف، ابن ابی شبیة، ج 11، ص 489، ح 11782؛ دلائل النبوة، بیهقی، ج 2، ص 24-25, ایضا دلائل النبوة، ابونعیم، ج 1، ص 170. سند این روایت ثابت و قوی است. در ذیل این روایت آمده است که ابوبکر بلال را به همراه آن حضرت فرستاد، که البته نادرست است؛ زیرا، بلال در آن زمان هنوز نبوده است، و اگر هم بوده است همراه عموی رسول خدا -صلى الله عليه وسلم- بوده است، نه همراه ابوبکر. این نکته را ابن قیم در زادالمعاد (ج 1، ص 17) آورده است. تفاصیل بیشتری نیز برای این داستان روایت شده است که ابن سعد در طبقات (ج 1، ص 120) با سندهای سست و بیاعتبار، و ابن اسحاق بدون سند، آوردهاند؛ ابن هشام (ج 1، ص 180-183) و طبری (ج 2، ص 277) و بیهقی و ابونعیم نیز به همین ترتیب، از ابن اسحاق نقل کردهاند.
(به نقل از: خورشيد نبوّت، ترجمه فارسي «الرحيق المختوم» مؤلف: شيخ صفي الرحمن مبارکفوري، برگردان : دکتر محمدعلي لساني فشارکي)
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|