|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
تاریخ اسلام>سیره نبوی>پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم > خلاصه زندگینامه حضرت محمد صلی الله علیه و سلم پیش از نبوت
شماره مقاله : 2414 تعداد مشاهده : 360 تاریخ افزودن مقاله : 15/5/1389
|
خلاصه زندگينامهء حضرت محمد -صلى الله عليه وسلم- پيش از نبوت نبي اکرم -صلى الله عليه وسلم- در دوران جواني و نوجواني، بهترين ويژگيهاي موجود در طبقات مختلف مردمان را دارا بودند. از نظر انديشمندي و خردمندي و دقتنظر و عمق بصيرت در سطح بالايي قرار داشتند؛ و از ژرفنگري و زيرکي و استقلال فکري و شناخت درست هدف و وسيله برخوردار بودند. با استمداد از سکوتهاي طولاني خويش، به تأملات طولاني و تفکر عميق و پرداختن به ژرفاي حقايق، نائل ميشدند، در پرتو خرد سرشار و فطرت بيآلايش خويش؛ به مطالعة منشور طولاني و پردامنة زندگني بشر، و امور اجتماعي و اوضاع و احوال مردم ميپرداختند؛ خرافات را بخوبي باز ميشناختند و از آنها فاصله ميگرفتند؛ و با بصيرت کامل در کار خويش و در کار ديگران به همزيستي با همنوعان ادامه ميدادند. اگر راه و رسم نيکويي را مشاهده ميکردند، در آن شرکت ميجستند[1]؛ در غير اينصورت، به همان زاوية عزلتي که براي خويش اختيار کرده بودند، باز ميگشتند.
شراب نمينوشيدند؛ از گوشت حيواناتي که در آستانة بتان قرباني ميشدند تناول نميکردند، در جشنها و محفلهايي که براي بتان تدارک ميشد، حضور پيدا نميکردند. از همان اوان نوباوگي، از اين معبودهاي باطل نفرت داشتند، و هيچ چيز درنظر ايشان ناخوشايندتر از بتان نبود؛ حتي تحمل شنيدن سوگند خوردن جاهليان را به لات و عزي نداشتند[2].
بيشک، دست قضا و قدر الهي نيز نگهدار ايشان بوده است؛ چنانکه هرگاه انگيزههاي دروني و نفساني ايشان را واميداشتند به اينکه برخي از برخورداري دنيوي را تجربه کنند، يا هرگاه که نسبت به پيروي بعضي آداب و رسوم ناپسنديده رضايت خاطري احساس ميکردند، عنايت رباني دخالت ميکرد و ايشان را از آن دسترسيها و دستاندازيها بازميداشت.
حضرت رسول اکرم -صلى الله عليه وسلم- ميفرمايند: «به هيچيک از چيزهايي که در ميان اهل جاهليت معمول و مرسوم بود، گرايش پيدا نکردم مگر دوبار، و هر بار خداوند ميان و من آن چيز مانعي ايجاد کرد، و من از آن گرايشي که پيدا کرده بودم صرفنظر کردم، تا آنکه مشمول اکرام خداوند شدم و به رسالت مبعوث شدم. شبي از شبها به نوجواني که با من در بلنديهاي مکه گوسفند ميچرانيد، گفتم: کاش از گوسفندان من مواظبت ميکردي تا من به مکه بروم و با جوانان مکه به قصهگويي و افسانهپردازي و خوشگذراني شب را به صبح برسانم! گفت: چنين کنم! بسوي مکه به راه افتادم. به نخستين خانه در شهر مکه رسيدم. آواي موسيقي از آن خانه به گوش ميرسيد. گفتم: چه خبر است؟ گفتند: جشن عروسي فلان کس با فلان کس است! نشستم که به موسيقي گوش فرادهم. خداوند درپوشي بر گوشهايم قرار داد. مرا خواب در ربود، و آنقدر در خواب ماندم تا آنکه حرارت آفتاب فرداي آن شب مرا از خواب بيدار کرد. نزد رفيقم بازگشتم. پرسيد: چه شد؟ آنچه را که اتفاق افتاده بود براي او بازگفتم. ديگر شبي نيز دوباره همان تقاضا را از رفيقم کردم، و به شهر مکه وارد شدم، و همان پيشامد شب نخستين دوباره براي من روي نمود... و به اين ترتيب، هيچگاه من به کار ناپسندي گرايش پيدا نکردم»[3].
بخاري از جابربن عبدالله روايت کرده است که گفت: در اثناي تجديد بناي کعبه، پيامبراکرم -صلى الله عليه وسلم- همراه عباس براي آوردن سنگ رفتند. عباس به ايشان گفت: دامان جامهات را برگردنت بيافکن تا سنگهايي که بر شانه ميگذاري تو را آزار ندهند! در گيرو دار کار، بر زمين افتادند و چشمانشان به آسمان خيره شد و از هوش رفتند. وقتي به هوش آمدند، ميگفتند: دامان جامهام! دامان جامهام! و جامة خويش را بر تن پيچيدند. به روايت ديگر، از آن پس ديگر هيچگاه عورت ايشان توسط هيجکس رؤيت نشد [4].
نبي اکرم -صلى الله عليه وسلم- در خاندان خويش، از جهت خصلتهاي پسنديده، اخلاق کريمه، و سر و وضع برازنده ممتاز بودند. از همة افراد خاندانشان جوانمردتر، خوشاخلاقتر، نوعدوستتر، بردبارتر، راستگويتر، نرمخويتر، پاکدامانتر، نيکوکردارتر، وفادارتر و امانتدارتر بودند، چنانکه خويشاوندان همگي ايشان را «امين» لقب داده بودند؛ زيرا، همة ويژگيهاي برازنده، و خصلتهاي پسنديده، در وجود مبارک ايشان فراهم آمده بود، و آن چنان بودند که حضرت امالمؤمنين خديجه -رضي الله عنها- ميفرمود: رنج کسب و کار را بر خويشتن تحميل ميکردند؛ و به درماندگان و بينوايان رسيدگي ميکردند؛ و از ميهمانان پذيرايي ميکردند؛ و در راه حق و فضيلت همياري و همکاري داشتند [5].
--------------------------------------------------------------------------------
[1]- مثلاً، قریشیان در دوران جاهلیت روز عاشورا روزه میگرفتند، رسول خدا -صلى الله عليه وسلم- نیز در دوران جاهلیت روز عاشورا را روزه میگرفتند؛ نکـ: صحیح البخاری، ح 2002؛ نیز: فتح الباری،ج 4، ص 287.
[2]- برای تفصیل این مطلب، نک: سیرةابن هشام، ج 1، ص 128؛ تاریخ الطبری، ج 2، ص 161؛ تهذیب تاریخ دمشق، ج 1، ص 373 ، 376.
[3]- این حدیث را طبری (ج 2، ص 279) ودیگران آوردهاند. حاکم نیشابوری آن را صحیح دانسته؛ ذهبی نیز از او تبعیت کرده؛ ولی ابن کثیر آن را ضعیف تلقی کرده است (البدایة و النهایة، ج 2، ص 287).
[4]- صحیح البخاری، ح 1582، 3829؛ فتح الباری، ج 3، ص 513؛ ج 7، ص 180؛ نیز، نکـ: فتح الباری، ج 3، ص 517؛ مسند احمد، ج 3، ص 295، 310، 333، 380.
[5]- صحیح البخاری، ج 3
(به نقل از: خورشيد نبوّت، ترجمه فارسي «الرحيق المختوم» مؤلف: شيخ صفي الرحمن مبارکفوري، برگردان : دکتر محمدعلي لساني فشارکي)
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|