Untitled Document
 
 
 
  2024 Oct 05

----

01/04/1446

----

14 مهر 1403

 

تبلیغات

حدیث

 

رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم ميفرمايد: "لا يحل لمسلم أن يهجر أخاه فوق ثلاث، يلتقيان يصد هذا ويصد هذا، وخيرهما الذي يبدأ بالسلام ". (ابوداوود 4911)
يعنى: "براى يك مسلمان حلال نيست كه با برادر دينى اش بيشتر از 3 روز قهر كند، و هنگاميكه با هم ديدار ميكنند هم اين و هم او از هم دورى ميكند، و بهترين آنها كسى است كه شروع به سلام كند (و آشتى را براه اندازد)."

 معرفی سایت

نوار اسلام
اسلام- پرسش و پاسخ
«مهتدين» (هدايت يافتگان)
اخبار جهان اسلام
تاریخ اسلام
کتابخانه آنلاین عقیده
سایت اسلام تکس - پاسخ به شبهات دینی
خانواده خوشبخت
شبکه جهانی نور
سایت خبری تحلیلی اهل سنت
بیداری اسلامی
صدای اسلام

 

 

 

  سخن سایت

قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) ‏عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين».
امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل».

لیست الفبایی     
               
چ ج ث ت پ ب ا آ
س ژ ز ر ذ د خ ح
ف غ ع ظ ط ض ص ش
ه و ن م ل گ ک ق
ی
   نمایش مقالات

فقه>مسائل فقهی>بازی ورق

شماره مقاله : 2417              تعداد مشاهده : 712             تاریخ افزودن مقاله : 15/5/1389

بازى با ورق اگر با شرطبندى و پول باشد كه بين علماء اختلافى نيست كه قمارهست و از گناهان كبيره محسوب ميشود، ولى اگر بدون شرطبندى و پول باشد، برخى از علماء آنرا مكروه ميدانند بشرطى كه بازيكنان را از نماز و ساير عبادات باز ندارد، و بينشان اختلاف و بغض و كينه و دعوا رخ ندهد، كه بعيد است چنين چيزى رخ ندهد، زيرا معمولا اغلب بازيها با دعوا و حقد و حسد و مشاجره و تلف كردن وقت همراه هست، و اين خود كافيست كه اين بازى را حرام كند، لذا بعضى ديگر از علماء مانند شيخ بن باز، ابن عثيمين، ابن جبرين و غيره آنرا حرام ميدانند، و دلايل حرمت آن عبارتند از:



1- وقت تلف كردن در چيزى است كه نه منفعتى در دين دارد و نه در دنيا



2- بازى ورق از آنجاييكه اساسش بر شانس واقع شده، شبيه نردشير است كه در حديث پيامبر صلى الله عليه و سلم از آن منع شده و فرموده است: " مَنْ لَعِبَ بِالنَّرْدَشِيرِ فَكَأَنَّمَا صَبَغَ يَدَهُ فِي لَحْمِ خِنْزِيرٍ وَدَمِهِ " (روايت مسلم 2260)، يعنى: "كسى كه با نردشير بازى كند مثل اينست كه دستش را به گوشت و خون خوك آلوده كرده باشد"، زيرا بازى نردشير بر اساس شانس واقع شده، و بازى ورق نيز همانطور، لذا اين بازيها شبيه هم هستند و ممكن است يك شخص را كم كم به قمار بكشاند.



3- ورق معمولا شامل تصويرهاى جاندار ميباشد مانند پادشاه، ملكه، سرباز و غيره، كه همانطور كه كشيدن اين تصاوير حرام است، بازى با آنها نيز جائز نيست.



4- در بازى ورق معمولا بين بازيكنان اختلافات و مشاجره هايى رخ ميدهد كه منجر به حقد و كيبنه بين يكديگر ميشود، و اين چيزى است كه ديده شده و خود بازيكنان آنرا ملاحظه كرده اند و اقرار ميكنند.



5- در حين بازى ممكن است مكر و حيله بكار برده شود كه حرام است.



6- بازى ورق مانع ذكر خداوند ميشود، و حتى بفرض اينكه نماز جماعت را سر وقت ادا ميكنند، بازهم اين بازى جزو لهو و لعب بيهوده ميباشد كه نفعى ندارد، نه از لحاظ دينى و نه جسمى و نه عقلى ، و پيامبر صلى الله عليه و سلم فرموده اند: " كل شيء ليس من ذكر الله لهو ولعب إلا أن يكون أربعة : ملاعبة الرجل امرأته وتأديب الرجل فرسه ومشي الرجل بين الغرضين ( أي التدريب على الرماية ) وتعليم الرجل السباحة " (روايت طبراني – صحيح الجامع البانى رقم 4534)، يعنى: " هر چيزى كه ذكر خداوند در آن نباشد جزو لهو و بازي است، مگر چهار چيز: سرگرمى مرد با زنش، و تربيت كردن اسب، و تمرين تيراندازى، و شنا ياد گرفتن"، و همچنين فرموده است: "مَا مِنْ قَوْمٍ يَقُومُونَ مِنْ مَجْلِسٍ لا يَذْكُرُونَ اللَّهَ فِيهِ إِلاَّ قَامُوا عَنْ مِثْلِ جِيفَةِ حِمَارٍ وَكَانَ لَهُمْ حَسْرَةً " و در روايت إمام أحمد : " وَكَانَ ذَلِكَ الْمَجْلِسُ حَسْرَةً عَلَيْهِمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ " (صحيح الجامع 5508)، يعنى: " هيچ گروهي نيست که از مجلسي بر مي خيزند که در آن خدا را ياد نمي کنند، جز مانند آنکه گوئي از بالاي نعش الاغي برخاسته اند و براي شان حسرت و افسوس است."، و در روايت امام احمد: " و آن مجلس حسرت و ندامت براى آنها خواهد بود در روز قيامت."، و بازى ورق نيز شامل اين حسرت و ندامت خواهد بود زيرا اوقاتشان را بيفائده و بيهوده در بازى ورق تلف كرده اند.



بنابراين چه بازى ورق حرام باشد و چه مكروه، شأن و شايسته ى يك مسلمان نيست كه وقت خودش را بيهوده در اين بازى تلف كند، زيرا اولين چيزى كه روز قيامت از هر كس سؤال خواهد شد چهار چيز است، كه يكى از آنها وقتش هست كه در چه راهى صرف كرده است، پيامبر صلى الله عليه و سلم فرموده است: " لا تَزُولُ قَدمَا عبْدٍ حَتَّى يُسْأَلَ عَنْ عُمْرِهِ فِيمَ أَفْنَاه، وَعَنْ عِلْمِهِ فِيم فَعَلَ فِيه، وعَنْ مالِهِ منْ أَيْنَ اكْتَسبه، وَفِيمَ أَنْفَقَه، وَعَن جِسْمِهِ فِيمَ أَبْلاهُ " (صحيح - روايت ترمذي)،

يعنى: "در روز قيامت تا لحظه اي گامهاي بنده ميخکوب است که از عمرش پرسيده شود آن را در کدام راه فنا نموده و از علمش که در آن چه کرده و از مالش که از کدام راه آن را بدست آورده و به کدام راه صرفش نموده و از جسمش که آن را در کدام راه پير کرده است."



و همچنين از پيامبر صلى الله عليه و سلم وارد شده است كه: "قرأَ رسولُ اللَّه صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم : { يوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبارَهَا } ثم قال: « أَتَدْرُونَ مَا أَخَبَارُهَا؟ » قالوا: اللَّهُ ورَسُولُهُ أَعْلَم. قال: «فَإِنَّ أَخْبَارَها أَنْ تَشْهَدَ عَلَى كُلِّ عَبْدٍ أَوْ أَمةٍ بِمَا عَمِلَ عَلَى ظَهْرِهَا، تَقُول: عَمِلْتَ كَذَا وكذَا في يَوْمِ كَذَا وَكَذَا، فهَذِهِ أَخْبَارُهَا " (روايت تِّرْمِذِي)،

يعنى: رسول الله صلي الله عليه وسلم { يوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبارَهَا } را خوانده و فرمود: آيا مي دانيد که اخبار آن چيست؟ گفتند: خدا و رسول او دانا تراند. فرمود: همانا اخبار آن اين است که بر هر غلام وکنيز – مراد هر مرد و زن است – شهادت دهد به آنچه که بر روي آن انجام داده مي گويد در روز فلان و فلان چنين و چنان کردي و اين اخبار آنست."



و در حديثى ديگر فرمودند: " كَيْفَ أَنْعَمُ وَصَاحِبُ الْقَرْنِ قَدِ الْتَقَمَ الْقَرْن، وَاسْتَمَعَ الإِذْنَ مَتَى يُؤْمَرُ بِالنَّفْخِ فَيَنْفُخُ » فَكَأَنَّ ذلِكَ ثَقُلَ عَلى أَصْحَابِ رسول اللَّه صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم فقالَ لَهُم: « قُولُوا: حَسْبُنَا اللَّه وَنِعْمَ الْوكِيلُ "،

يعنى: "چگونه شادي کنم در حاليکه صاحب شاخ – صور – شاخ را گرفته و گوش به فرمان است که چه وقت به دميدن آن فرمان داده مي شود تا آن را بدمد. گوئي اين امر بر ياران رسول الله صلي الله عليه وسلم گران آمد و به آنها فرمود بگوئيد «حَسْبُنَا اللَّه وَنِعْمَ الْوكِيلُ » کافيست ما را خداوند و او نيکو نگهباني است."



بنابراين بجاى بازى ورق بايد به فكر آخرت باشند و وقتشان را مشغول ذكر خداوند و يا اشياء مفيد كنند تا نزد خداوند در روز قيامت از تلف كردن وقت بازخواست نشوند.



وصلی الله وسلم علی محمد و علی آله و اتباعه الی یوم الدین

سایت جامع فتاوای اهل سنت و جماعت

IslamPP.Com




 
بازگشت به ابتدای صفحه     بازگشت به نتایج قبل                       چاپ این مقاله      ارسال مقاله به دوستان

اقوال بزرگان     

قال يعقوب بن المسيب : دخل المطلب بن حنظب على سعيد بن المسيب في مرضه وهو مضطجع فسأله عن حديث، فقال: أقعدوني فأقعدوه، قال: «إني أكره أن أحدث حديث رسول الله صلى الله عليه وسلم وأنا مضطجع». الحلية الأولیاء؛ أبي نعيم اصفهانی. یعقوب پسر مسیب می گوید: مطلب بن حنظب به عیادت سعید بن مسیب رفت و دید که او بر پهلو خوابیده است، مطلب از وی درباره حدیثی پرسید، سعید گفت: مرا بنشانید، او را نشاندند، سپس فرمود: «من ناپسند می دانم که در حالت خوابیده حدیث رسول خدا صلی الله علیه وسلم را بازگو نمایم».

تبلیغات

 

منوی اصلی

  صفحه ی اصلی  
 جستجو  
  روز شمار وقايع
  عضویت در خبرنامه  
پیشنهادات وانتقادات  
همكارى با سايت  
ارتباط با ما  
 درباره ی ما  
 

تبیلغات

آمار

خلاصه آمار بازدیدها

امروز : 2626
دیروز : 7108
بازدید کل: 8433044

تعداد کل اعضا : 608

تعداد کل مقالات : 11123

ساعت

نظر سنجی

كداميك از كانال‌هاى اهل سنت فارسى را بيشتر مي‌پسنديد؟

كانال فارسى نور

كانال فارسى كلمه

كانال فارسى وصال

نمایش نتــایج
نتــایج قبل
 
.محفوظ است islamwebpedia.com تمامی حقوق برای سایت
All Rights Reserved © 2009-2010