|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
الهیات و ادیان>فرقه ها و مذاهب>شیعه > ائمه را تا مقام خدا بالا برده اند
شماره مقاله : 2559 تعداد مشاهده : 305 تاریخ افزودن مقاله : 21/5/1389
|
ائمه را تا مقام خدا بالا بردهاند س - آیا ممکن است برخی از فضائل ائمه را که علمای شیعه ادعا میکنند یادآوری کنید؟ ج- بله، علمای مذهب شیعه روایات مختلف زیادی نقل کردهاند که حاکی از فضیلت ائمه است و گاهی آنها را به مقام الوهیت می رسانند، بنابراین علمای شیعه در کتاب های معتبر مذهب شیعه ابواب متعددی برای این موضوع تعیین شده است که برخی از آن به شرح ذیل است: 1-« باب در مورد اینکه ائمه از پیامبران آگاه تر و عالم ترند » و در این باب (13) حدیث ذکر شده است از جمله این روایت: به افتراء از ابو عبدالله نقل کرده اند که گفت: «قسم به پروردگار این کعبه ـ تا سه بار ـ اگر من در میان موسی و خضر می بودم به آنها خبر می دادم که من از آنها داناتر و عالم تر هستم و آنها را به چیزهایی خبر میدادم که بدان دسترسی نداشتند»[1]. 2- باب در مورد اینکه: «ائمه علیهم السلام از پیامبران و از همه انسان ها و مخلوقات برترند، و از پیامبران و ملائکه و از سائر مخلوقات برای ائمه پیمان گرفته شده است، و پیامبران اولوالعزم به سبب محبت ائمه به مقام اولوالعزم رسیدهاند»[2]، در این مورد هم هشتاد و هشت رواید دارند که گویا حاشا از او ابی عبدالله گفت: سوگند به خدا که آدم سزاوار این نگردید که خداوند او را با دست خود بیافریند و از روح خویش در او بدمد مگر به ولایت علی علیه السلام و خداوند با موسی سخن نگفت مگر به سبب ولایت علی علیه السلام ، و خداوند عیسی ابن مریم را به عنوان نشانهای برای جهانیان قرار نداد مگر با فروتنی برای علی علیه السلام ، سپس گفت: «خلاصه اینکه هیچ کس سزاوار نگاه خداوند نشده مگر با عبودیت و بندگی ما»[3]. و در روایتی دیگر آمده است: «... ولایت را یونس انکار کرد، آنگاه خداوند او را در شکم ماهی زندانی کرد تا اینکه به آن اعتراف نمود»[4]. و خمینی میگوید: «از ضروریات مذهب ما این است که ائمه ما مقامی دارند هیچ فرشته مقرب و هیچ پیامبری به آن نمی رسد». و میگوید: «ائمه مقامی والا و پسندیده و خلافت تکوینی دارند که تمام ذرات جهان هستی در برابر سیطره آن سر تسلیم فرود میآوردند»[5]. 3- باب در مورد اینکه دعای پیامبران با توسل و میانجی قرار دادن ائمه پذیرفته شده است[6]. از جمله این روایات: از رضا علیه السلام روایت است که گفت: «وقتی نوح در حال غرق شدن قرار گرفت با توسل به حق ما پیش خدا دعا کرد که او را نجات دهد، خداوند او را از غرق شدن نجات داد، وقتی هم که ابراهیم را در آتش انداختند پیش خدا دعا کرد که به حق ما او را نجات دهد، خداوند آتش را برایش سرد و سلامت کرد، و وقتی موسی خواست وارد دریا شود؛ در پیشگاه خدا به حق ما در دعا توسّل کرد، آنگاه خداوند دریا را خشک کرد، و چون یهودیان خواستند عیسی را به قتل برسانند به حق ما دعا کرد و نجات یافت، و خداوند او را به آسمان بلند کرد»[7]. توضیح: این ادعای جاهلانه و احمقانه است، زیرا أئمّه در زمان حیات پیامبران وجود نداشتهاند، و این دعوت و تبلیغات برای شرک ورزیدن به خداوند جل شأنه است، چون آنها ذکر نام أئمه را کلید اجابت خداوند و اساس قبول دعا قرار دادهاند، و انبیاء علیهم السّلام تنها با توسّل به نامهای نیک خداوند و به وحدانیت و یگانکی او دع میکردند و خدا را میخواندند، همانگونه که در مورد یونس علیه السلام فرمود: { وَذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ فَنَادَى فِي الظُّلُمَاتِ أَنْ لا إِلَهَ إِلا أَنْتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ (٨٧) } (أنبیاء:87). یعنی: (یاد كن داستان یونس ملقب به) ذوالنون را در آن هنگام كه خشمناك بیرون رفت و گمان برد كه (با زندانی كردن و دیگر چیزها) بر او سخت و تنگ نمیگیریم فریاد برآورد كه (كریما و رحیما !) پروردگاری جز تو نیست و تو پاك و منزّهی (از هرگونه كم و كاستی ، و فراتر از هر آن چیزی هستی كه نسبت به تو بر دلمان میگذرد و تصور میكنیم . خداوندا بر اثر مبادرت به كوچ بدون اجازه حضرت باری) من از جمله ستمكاران شدهام (مرا دریاب ! ). 4- «ائمه آنچه را که در آسمانها و آنچه را که در زمین است و آنچه را بوقوع پیوسته و آنچه واقع خواهد شد، و آنچه در شب و روز و در هر لحظه اتفاق میافتد را میدانند، و علم پیامبران و بیشتر از آن نزد آنهاست».[8] 5- باب در مورد اینکه: «ائمّه مؤمنان واقعی و منافقان را میدانند، و نزد آنها کتابی است که در آن اسامی اهل بهشت، و اسامی دوزخیان و دشمنانشان نوشته شده است، و خبر دادن هیچ کسی آنها را از آنچه میدانند به اشتباه نمیاندازد»[9]. 6- «باب در مورد اینکه ائمه هرگاه بخواهند بدانند میدانند، و در این مورد هم سه حدیث آورده اند»[10]. و دلهایشان محل قرار گرفتن اراده خداوند است، هرگاه خدا چیزی بخواهد آنها هم آن را میخواهند. و در این مورد سه حدیث آمده است [11] 7- «باب در مورد اینکه ائمه علیه السلام میدانند کی میمیرند، و آنها جز با اختیار خودشان نمیمیرند» و در این مورد هشت حدیث روایت کردهاند[12]. 8- «باب در مورد احوال شیعیان از آنها مخفی نیست، و تمام علومی را که بدان نیاز دارند میدانند، و خبر دارند به چه بلایی گرفتار میشوند و بر آن صبر و بردباری میکنند، و اگر از خدا بخوانند آن بلاها را دفع کند قطعاً آنها را اجابت میکند، و نیز أئمّه آنچه را که در قلبها نهفته است را میدانند، و به مصیبت و بلاها آگاهند و علم فصل الخطاب و تولدها را دارند»[13]. 9- «باب در بیان اینکه اگر امیرالمؤمنین علیه السلام نمیبود جبرئیل پروردگارش را نمیشناخت و اسم خودش را نمیدانست»[14]. 10- «باب در مورد اینکه ائمه در رحم مادرشان سخن میگویند، و قرآن میخوانند و پروردگار را عبادت میکنند، و وقتی شیرخوار هستند فرشتگان از آنها فرمانبرداری میکنند، و صبح و شام بر آنان فرود میایند»[15]. 11- (باب) أئمّه فرزندان خدا و از کمر علی میباشند[16]!! آیت بزرگ شیعه عبدالحسین نجفی آیهای را به شرح ذیل ساخته است: «الیومَ أكملت لكم دینكم بإمامته فمَنْ لَم یأتمَّ به وبمن كان من ولدی من صلبه إلى یوم القیامة فأولئكَ حَبطت أعمالهم وفی النار هم خالدون »[17]. یعنی: امروز دین شما را به امامت او برای شما کامل کردم، پس هر کس از او و کسانی که فرزندان من هستند که از پشت و کمر او هستند پیروی نکند اهل دوزخ هستند و در آن برای همیشه ماندگارند. پناه بر خدا از شرک. 12-( باب) أئمّه ارکان و پایههای زمین هستند. و علی علیه السلام گفت: «ویژگیهایی به من داده شده که قبل از من به کسی داده نشدهاند، و بلاها و مصائب را میدانم ... پس چیزی که قبل از من بوده از من پوشیده نیست و آنچه دور از من و در غیاب من اتفاق میافتد از منپنهان نمی ماند»[18] . 13- (باب) در مورد اینکه خداوند جل شأنه به هیچ پیامبری علمی را نیاموخته مگر آنکه به او فرمان داده که آن را به علی بیاموزد و علی شریک او در علم است[19]. توضیح: این ادعاهای علمای شیعه در مورد أئمّه بینهایت شگفتانگیز و کفرآمیز است، آنها با این ادعاها امامانشان را از مقام امامت فراتر برده، گاهی آنها را در مقام نبّوت و گاهی از آن هم فراتر رفته و در مقام الوهیت و خداوندی قرار میدهند. پناه به خدا از شیطان. هیچ کس در این اختلاف ندارد که این کفر صریح است، بلکه از پیشینیان و پسینیان کسی ادعای چنین کفر و گمراهی را نکرده است.
[1] - الکافی 1 / 260 – 261 ، بحار الانوار مجلسی 26 / 194 . [2] - بحار الانوار مجلسی 26 / 26 . [3] - بحار الانوار 26 / 294 . [4] - بحارالانوار مجلسی 14 / 391 و 26 / 282 ، بصائر الدرجات الکبری ، صفار ، ص 75 . [5] - حکومت اسلامی ، ص 52 . [6] - بحارالانوار 26 / 319 . [7] - بحارالانوار 11 / 69 ، و وسائل الشیعه عاملی 7 / 103 ، القصص راوندی ، ص 105 . [8] - ینابیع المعاجز و اصول الدلائل هاشم بحرانی ، باب پنجم ، ص 35 – 42 . [9] - بحارالانوار 26 / 117 و چهل حدیث در این مورد آمده است . [10] - أصول الكافي ج1/186 (كتاب الحجة) . [11] - الکافی 1 / 285 . [12] - الکافی کلینی 1 / 258 – 260 . [13] - بحارالانوار 26 / 137 و 153 و در این مورد چهل و سه حدیث آورده است . [14] - شرح الزیارة الجامعة الکبیره خویی 2 / 371 . [15] - اکمال الدین و تمام النعمة صدوق 2 / 394 . [16] - الغدیر 1 / 214 – 216 عبدالحسین امینی نجفی . ([17] ) الغدير ج1/214-216 نجفي . [18] - اصول کافی 1 / 197 – 198 . [19] - اصول کافی 1 / 263 .
به نقل از: سؤال و جوابهایی در مورد شیعیان اثنا عشری، تألیف: عبدالرحمن بن سعد الشثری، مترجم: اسحاق دبیری
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|