|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
الهیات و ادیان>مسائل و عقايد اسلامي>الله جل جلاله
شماره مقاله : 2591 تعداد مشاهده : 330 تاریخ افزودن مقاله : 22/5/1389
|
الله جل جلاله
«الله» اسمي است که بر موجودي حق اطلاق ميشود که جامع صفات الوهيت و موصوف به صفت ربوبيت و در وجود حقيقي، يگانه است؛ چون هر موجودي جداي از خداوند در ذات خود مستحق وجود حقيقي نيست و وجودش را به مدد خداوند داراست و لفظ جلاله [منظورم الله است] اسمي است که جامع معاني تمامي اسماء و حقايق آنها است و مدلول آن ذات معبود به حق است. ذاتي که بينياز از غير خود است و همه به او محتاجاند. و اين اسم شريف، اسمي خاص است براي ذاتي بلندمرتبه که از حدود، منزه است و آن اسم اعظم خداوند است؛ زيرا جامع تمامي معاني اسماء حسني ميباشد و چه به صورت حقيقي و چه به صورت مجازي، جايز نيست که نام «الله» و «الرحمن» بر کسي نهاده شود، مگر با افزودن کلمه ي "عبد" يعني بصورت "عبدالله" يا "عبدالرحمن" و همينطور مابقي صفات الله تعالي را مي توان با افزودن کلمه ي "عبد" براي نامگذاري استفاده کرد.
و از خصوصيات اسم «الله» اين است که بقيهي اسماء به آن اضافه ميگردند، مثلا ما ميگوييم الله، الرحمن الرحيم است و يا الله، السميع البصير است و چيزهايي از اين قبيل، در حالي که اين اسم به اسماء ديگر اضافه نميگردد مثلاً گفته نميشود قادر، الله است و گفته نميشود رشيد، الله است.
اين اسم اشتقاقش از معني، به هر صورتي اصلاً جايز نيست؛ زيرا خداوند متعال ميفرمايد:
«هَلْ تَعْلَمُ لَهُ سَمِيًّا» (مريم /65).
«مگرشبيه و همانندي براي خدا پيدا خواهي کرد؟».
يعني آيا شخصي را مييابي که الله ناميده شود غير از خداوند؟ و آيا شخصي را مييابي که مستحق کمال اسماء و صفاتي باشد که در حقيقت خداوند به آن متصف است؟ و آيا اسمي را مييابي که عظيمتر از اين اسم مفرد باشد؟ «الله» اسمي است که بر ذات الله که صفات به او قيام يافتهاند، دلالت ميکند و اين اسمي است که «الله» [سبحانه و تعالي] با آن يگانه گرديده است و فقط نفسش را بدان مختص گردانيده و ذاتش را بدان توصيف نموده، آن را بر تمامي اسماء مقدم داشته، بقيهي اسماء را بدان اضافه نموده و هر آنچه بعد از آن آيد، صفت آن است و صفتي است که بدان متصف گشته و به آن متعلق شده است و بقيهي اسماء «لله» موصوفاند به اين که اسماء اللهاند و اغلب به واسطهي اضافه شدن به آن شناخته ميگردند، گفته ميشود: اينها از اسماء «الله» هستند نه اين که از اسماء صبور يا غفور يا جبار. و اسلام جز با ذکر اين اسم تمام و کامل نميشود، و هيچ اسمي عوض آن قبول نيست و هيچ ذکري جانشين آن نميگردد، مثلاً اين که نبايد گفته شود: لا إله إلا الغفار، الرحيم، الجبار، بلکه در عوض گفته ميشود: لا إله إلا الله. قرآن و حديث به اين مطلب اشاره کردهاند؛ زيرا آنها به کنه معاني الوهيت آگاهتر و بدان اختصاص يافتهاند. خداوند ميفرمايد:
«فَاعْلَمْ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ» (محمد/ 19).
«بدان که قطعاً هيچ معبودي جز الله وجود ندارد».
و پيامبر صلي الله عليه وسلم ميفرمايد: «قيامت برپا نميگردد درحالي که بر روي زمين کسي باشد که بگويد: الله، الله». از خواص اسم الله اين است که ذاتاً اسمي کامل است در تعداد حروفش، معنايش تمام و کامل است و مختص به اسرار خودش است و در صفاتش منفرد ميباشد. کلمه «الله» 2699 بار در قرآن ذکر گرديده است. خداوند متعال 33 آيه از کتاب مجيدش را با اسم اعظم «الله» شروع کرده است و اسم اعظم «الله» جامعترين اسم براي تمامي معاني اسماء حسني ميباشد. هنگامي که تو گفتي: يا الله، همهي اسماء تو را جواب ميدهند. مانند اين است که گفته باشي يا رحيم يا کريم يا معطي ... پس در اين صورت قلبت معاني اسماء را حاضر ميگرداند و هنگامي که زبانت ميگويد: «الله»، حق در مقام جلالت و عظمتي براي ذاکر عارف تجلي مييابد که گردنها در حال رکوع و سجود برايش خضوع مينمايند و با برق زيبايي که بر صفحهي وجود ذاکر ميتابد، اذهان را مجذوب کرده، ارواح به مشاهده ميپردازند و برايت از امدادها، زيباييها، قدرتها، و آيات روشن الهي و آنچه تحت سلطهي الوهيت خداوند است، آشکار ميگردد.
پس عارف بالله به خاطر ظاهر گشتن عظمت خداوند و تجلي بارگاه بلند مرتبهاش، نفس خود را از ذرههاي پراکنده در هوا نيز خوارتر ميبيند، وجودش را با سعادتترين و بينيازترين وجود از ساير مخلوقات ميپندارد، زيرا با خداوند، عزيز است و فقط به خدا و ياري او نيازمند است و با بودن با خداوند، غني و بينياز است. به اسماء حسني از جنبهي لغوي آن نمينگرد بلکه به معاني نوراني و آثار ظريف آن متوجه ميگردد.
خداوند سبحان ميفرمايد:
« لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ وَهُوَ السَّمِيعُ البَصِيرُ» (شوري/ 11).
«هيچ چيزي همانند خدا نيست و او شنوا و بيناست».
هيچ چيزي همانند خدا نيست و هيچ چيزي از مخلوقات با او مشابهتي ندارد؛ نه در ذات او و نه در اسما و صفات، و نه در کارهايش چيزي شبيه او نيست، چون نام هاي او همه نيکو هستند و صفات او صفت هاي کمال و عظمت مي باشند، و خداوند مخلوقات بزرگي را بدون اين که شريک و همراهي داشته باشد پديد آورده است. پس هر چيزي همانند او نيست زيرا فقط او از هر جهت يگانه و يکتاست و کامل است. « وَهُوَ السَّمِيعُ» و او همه صداها را علي رغم اختلاف زبان ها و گوناگون بودن نيازها مي شنود. « البَصيرُ» بيناست، و حتي خزيدن مورچه سياه را در شب تاريک بر روي صخره صاف مي بيند. و او فرايند جذب و تبديل غذا را در اعضاي حيوانات بسيار کوچک مشاهده مي کند، و حرکت و جريان آب را در شاخه هاي باريک درختان و گياه مي بيند. اين آيه و امثال آن دليلي است بر صحّت مذهب اهل سنّت و جماعت که صفات را براي خدا اثبات نموده و همگوني و مشابهت را از او نفي مي کنند. فرموده ي خدا « لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ» ردّي است بر اعتقاد گروه «مُشَبَّهَه» و ردّي است براي «معطله» آنهايي که صفات را تعطيل نموده و آنها را انکار مي کنند.
سایت نوار اسلام IslamTape.Com
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|