|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
قرآن و حدیث>مسائل قرآنی و حدیث>قرآن > آرزو از منظر قرآن و سنت
شماره مقاله : 2595 تعداد مشاهده : 339 تاریخ افزودن مقاله : 22/5/1389
|
تحقیقی پیرامون آرزو از منظر قرآن و سنت
نویسنده: سردار شمامی
آرزو همان خواستهی درونی است که انسان در اعماق قلب خود آن را احساس و بدان تعلق خاطر پیدا میکند و در صورتی که توانایی داشته باشد برای دست یابی بدان تلاش مینماید.
انسان وقتی با خطا و اشتباهی مواجه میشود، پیوسته آرزو میکند که ای کاش فلان مقدمه را سر هم نمیکردم تا به این نتیجهی نامطلوب نمیرسیدم، ای کاش فلان حرف را نمیزدم، فلان عمل را انجام نمیدادم، با فلانی رفاقت نمیبستم و دوستی با فلانی را برنمیگزیدم و ... تا به این نتایج نامطلوب دست نمییافتم و خود را به این درد و آزار گرفتار نمیکردم.
در جامعه بشری پیوسته از اینگونه آرزوها مشاهده میشود و هر روز تعداد زیادی از انسانها از چنین آرزوهایی پرده برمیکشند و خواستههای قلبی خود را برای خود و یا بعضی از دوستان و بستگانشان اظهار میدارند.
آری با توجه به اینکه انسان موجودی قدرت طلب است و در راه کسب مقامات و پستهای مهم و کلیدی جستجو به عمل میآورد، برای نقصهای خود تأسف میخورد و در برابر اشتباهات و اعمال مادون انسانی خود احساس شرمندگی مینماید، لذا پیوسته و مدام آرزو سر میدهد که ای کاش فلان عمل را انجام میدادم که به فلان نتیجه مطلوب میرسید و خود را از فلان مقدمه میرهانیدم تا با این روز ننگ مواجه نمیشدم.
باید دانست که سر دادن چنین آرزوهایی موجب میشود که انسان آشفته و بیقرار گردد و موجودی همیشه غمگین و بینشاط از او به وجود آید که به هیچ کار و کرداری علاقهمند نباشد. از همین رو است که پیامبر اسلام (صلى الله عليه وسلم) که از پشتیبانی وحی برخوردار بود و بنا به پیامهای دریافتی از طرف خداوند متعال، توصیه و سفارشات خود را ارائه میداد، به مبارزه با این بیماری پرداخته و جهت رویارویی با آن، دو راهکار را پیشنهاد نمودهاند:
نخست: اینکه انسان پیوسته از اعمال نیک و سودمند جستجو به عمل آورد و نتایج را به خداوند متعال حواله نماید؛ چنانکه میفرمایند:
«احرص علي ما ينفعک و استعن بالله و لا تعجزن و ان اصابک شيء فلا تقل لو اني فعلت لکان کذا و کذا، و لکن قل: قدر الله و ما شاء فعل، فان لو تفتح عمل الشيطان»[1].
«برای کسب اموري كه به تو میرسانند، حریص باش و از خداوند نیز طلب یاری کن، و هرگز عجز و ناتوانی را از خود نشان مده. و اگر اتفاقي براي تو افتاد، مگو اگر من به فلان طريق عمل ميکردم، چنين و چنان ميشد، بلکه بگو: همهی امور به تقدير الهي بستگی دارند و او هر آنچه که بخواهد، انجام ميدهد. زيرا كه واژهی «اگر» راه را به سوي اعمال شيطاني ميگشايد».
دوم: هرگز اعمال تجربه شده را دوباره تجربه نکنیم و به همان آزمایش نخست اکتفا نماییم. چنانکه میفرماید:
«لا يلدغ المؤمن من جحر واحد، مرتين!»[2].
«مؤمن از يك سوراخ، دو بار، گزيده نميشود».
در قرآن کریم نیز وقتی واژهی «لیت = تمنی، ای کاش» را مورد دقت و بررسی قرار میدهیم، به این نتیجه خواهیم رسید که سر دادن این واژه به طور عموم به کسانی تعلق دارد که از قوانین الهی سرباز زدهاند و هوی و آرزوهای شخصی و غریزی خود را دنبال کردهاند، به جز دو مورد که یکی مربوط به مریم مادر عیسی است، آنجا که گفت:
يا لَيْتَنِي مِتُّ قَبْلَ هذا وَ كُنْتُ نَسْياً مَنْسِيًّا [ مریم/ 23].
«اى كاش پيش از اين مرده بودم و به كلى فراموش مىشدم!».
دیگری هم مربوط به آن شخص دعوتگر سورهی یاسین است که پس از مرگ، آرزو سر میدهد و میگوید:
يا لَيْتَ قَوْمِي يَعْلَمُونَ * بِما غَفَرَ لِي رَبِّي وَ جَعَلَنِي مِنَ الْمُكْرَمِين. [یاسین/ 26- 27].
«گفت: اى كاش قوم من مىدانستند كه پروردگارم مرا آمرزيده و از گرامى داشتگان قرار داده است».
این دو مورد نیز اگر به دقت مورد کنکاش قرار گیرند، پی خواهیم برد که خارج از چارچوب آرزوهایی هستند که برای غیر مؤمنین بیان شدهاند، زیرا مورد نخست که مربوط به مریم (علیها السلام) است، در موقعی سر داده شده که عملی دور از انتظار (خارق العاده) از او بروز یافته و میداند با مردمانی مواجه میشود که هر نوع تهمتی را به او نسبت میدهند و انواع آزار روحی و روانی را برای وی فراهم میآورند. از همین رو است که آرزو مینماید و میگوید، ای کاش قبل از تولد این کودک جان میدادم و هیچ احدی از من یاد نمیکرد.
در رابطه با مورد دوم نیز میگویم: اگر به سیاق آیات نظر افکنیم، خواهیم دانست که سر دادن آرزو در چنین مواقعی هیچ که تأسف انگیز نیست و انسان را غمگین نمینماید، بلکه بسیار شادی آفرین است و کامیابی را به لحظات زندگی میبخشد. زیرا ایشان وقتی این جمله را سر داده که به اطمینان واقعی دست یازیده و به بهشت موعود قدم نهاده است، لذا در کمال آسودگی و آرامش خاطر آرزو نموده که ای کاش قومش از حال و وضع او اطلاع مییافتند که در چه شادی و سروری بسر میبرد و چه صفحههایی از لذایذ را ورق میزند.
اما وقتی سر دادن این واژه (لیت، تمنی) از جانب غیر مؤمنین را مورد دقت قرار میدهیم، پی خواهیم برد که آنان در کمال تأسف و با ندامت و پشیمانی فوق العادهای آن را بر زبان میآورند و در قبال از دست دادن یک سری موارد، انگشت ندامت خود را به دهان گرفتهاند و آرزو مینمایند که ای کاش فلان عمل را انجام نمیدادم و فلان عمل را دنبال میکردم.
اینک شما و آرزوهای غیر مؤمنان در قبال یک سری موارد:
1. انجام عمل صالح: حَتَّى إِذَا جَاء أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ * لَعَلِّي أَعْمَلُ صَالِحاً فِيمَا تَرَكْتُ كَلَّا إِنَّهَا كَلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا وَمِن وَرَائِهِم بَرْزَخٌ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ. [مؤمنون/ 99 – 100].
«(آنها هم چنان به راه غلط خود ادامه مىدهند) تا زمانى كه مرگ يكى از آنان فرا رسد مىگويد: پروردگار من! مرا باز گردانيد!. شايد در آنچه ترك كردم (و كوتاهى نمودم) عمل صالحى انجام دهم. (به او مىگويند:) چنين نيست، اين سخنى است كه او به زبان مىگويد (و اگر باز گردد برنامهاش همچون سابق است) و پشت سر آنها برزخى است تا روزى كه برانگيخته مىشوند».
2- پرداخت صدقه: فَيَقُولَ رَبِّ لَوْلَا أَخَّرْتَنِي إِلَى أَجَلٍ قَرِيبٍ فَأَصَّدَّقَ وَأَكُن مِّنَ الصَّالِحِينَ. [منافقون/10].
«پروردگارا! چرا مرا مدت كمى به تاخير نينداختى، تا صدقه دهم و از صالحان باشم!».
3- عدم مواجهه با نامهی اعمال: وَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِشِمَالِهِ فَيَقُولُ يَا لَيْتَنِي لَمْ أُوتَ كِتَابِيهْ. [الحاقة/ 25]
«اما كسى كه نامه اعمال او به دست چپش داده شده مىگويد: اى كاش هرگز نامه اعمالم به من داده نمىشد».
4- آرزوی خاک بودن: وَيَقُولُ الْكَافِرُ يَا لَيْتَنِي كُنتُ تُرَاباً. [نبأ/40]
«و كافر مى گويد:" اى كاش خاك بودم"!»
5- انتخاب منهج پیامبر و عدم اختلاط با دوستان بد: يا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلاً * يَا وَيْلَتَى لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلَاناً خَلِيلاً * لَقَدْ أَضَلَّنِي عَنِ الذِّكْرِ بَعْدَ إِذْ جَاءنِي وَكَانَ الشَّيْطَانُ لِلْإِنسَانِ خَذُولاً. [فرقان/27 _ 29].
«اى كاش با رسول خدا راهى برگزيده بودم. اى واى بر من! كاش فلان (شخص گمراه) را دوست خود انتخاب نكرده بودم! او مرا از ياد حق گمراه ساخت، بعد از آنكه آگاهى به سراغ من آمده بود، و شيطان هميشه مخذول كننده انسان بوده است»
6- فاصله داشتن با شیاطین: وَ مَنْ يَعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطاناً فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ * وَ إِنَّهُمْ لَيَصُدُّونَهُمْ عَنِ السَّبِيلِ وَ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ * حَتَّى إِذا جاءَنا قالَ يا لَيْتَ بَيْنِي وَ بَيْنَكَ بُعْدَ الْمَشْرِقَيْنِ فَبِئْسَ الْقَرِينُ. [زخرف/ 36 – 38].
«هر كس از ياد خدا رويگردان شود شيطانى را به سراغ او مىفرستيم و همواره قرين او باشد. و آنها (شياطين) اين گروه را از راه خدا بازمىدارند، در حالى كه گمان مىكنند هدايت يافتگان حقيقى آنها هستند. تا زمانى كه نزد ما حاضر شود، مىگويد: اى كاش ميان من و تو فاصله مشرق و مغرب بود، چه بد همنشينى هستى تو!».
7- بازگشت به زندگی دنیا، عدم تکذیب پیام الهی و التزام به ایمان: وَلَوْ تَرَىَ إِذْ وُقِفُواْ عَلَى النَّارِ فَقَالُواْ يَا لَيْتَنَا نُرَدُّ وَلاَ نُكَذِّبَ بِآيَاتِ رَبِّنَا وَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ. [انعام/27].
«اگر (حال آنها را) ببينى هنگامى كه در برابر آتش ايستادهاند كه مىگويند اى كاش (بار ديگر به دنيا) باز مىگشتيم و آيات پروردگارمان را تكذيب نمىكرديم و از مؤمنان مىشديم».
8- اطاعت از خدا و پيامبر: يَوْمَ تُقَلَّبُ وُجُوهُهُمْ فِي النَّارِ يَقُولُونَ يَا لَيْتَنَا أَطَعْنَا اللَّهَ وَأَطَعْنَا الرَّسُولَا. [احزاب/ 66].
«در آن روز كه صورتهاى آنها در آتش (دوزخ) دگرگون خواهد شد (از كار خود پشيمان مى شوند و) مىگويند: اى كاش خدا و پيامبر را اطاعت كرده بوديم».
9- نجات از دوزخ: ...فَاعْتَرَفْنَا بِذُنُوبِنَا فَهَلْ إِلَى خُرُوجٍ مِّن سَبِيلٍ. [غافر/ 11].
«به گناهان خود معترفيم، آيا راهى براى خارج شدن (از دوزخ) وجود دارد؟!».
با توجه به آیات فوق خواهیم دانست که سر دادن آرزو، نشان از غم و اندوهی عمیق دارد و پرده از آن برمیکشد که چنین شخصی از درون میسوزد و در بیرون هم با سختیها پنجه نرم میکند؛ همانگونه که طرفداران زندگی دنیا از اطرافیان قارون، راز درونی خود را فاش کرده و آرزو سر دادند و گفتند: قالَ الَّذِينَ يُرِيدُونَ الْحَياةَ الدُّنْيا يا لَيْتَ لَنا مِثْلَ ما أُوتِيَ قارُونُ إِنَّهُ لَذُو حَظٍّ عَظِيم. [قصص/ 79].
«اى كاش همانند آنچه به قارون داده شده است ما نيز داشتيم! به راستى كه او بهره عظيمى دارد!».
اما افرادی که مؤمنانه زندگی را ورق میزدند، در برابر ثروت قارون چنین برخورد نمودند که گفتند:
وَ قالَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَيْلَكُمْ ثَوابُ اللَّهِ خَيْرٌ لِمَنْ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً وَ لا يُلَقَّاها إِلاَّ الصَّابِرُونَ. [قصص/80].
«واى بر شما! ثواب الهى بهتر است براى كسانى كه ايمان آوردهاند و عمل صالح انجام مىدهند، اما جز صابران آن را دريافت نمىكنند».
زیرا مؤمنان در سایهی آیهی ذیل زندگی را سپری مینمایند که خداوند متعال فرمودهاند:
قُلْ لَنْ يُصِيبَنا إِلاَّ ما كَتَبَ اللَّهُ لَنا هُوَ مَوْلانا وَ عَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ. [توبه/51].
«بگو هيچ حادثهاى براى ما رخ نمىدهد مگر آنچه خداوند براى ما نوشته است، او مولى (و سرپرست) ما است و مؤمنان تنها بر خدا توكل مىكنند».
و چنین احساسی به درون آنان راه یافته که:
گر زحکمت ببندد دری زرحمت بگشاید در دیگری
هرگز غم و اندوه را به خود راه نمیدهند و مشکلات و مصایب را با دل و جان پذیرا میشوند:
أَلا إِنَّ أَوْلِيَاء اللّهِ لاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ. [یونس/62].
«آگاه باشيد اوليا (و دوستان) خدا نه ترسى دارند و نه غمگين مىشوند».
خداوند متعال نیز در این زمینه به آنان کمک کرده و آرامش و قوت قلب را به درونشان سرازیر مینماید، چنانکه میفرماید:
هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ السَّكِينَةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لِيَزْدادُوا إِيماناً مَعَ إِيمانِهِمْ. [ الفتح/4].
«او كسى است كه سكينه و آرامش را در دلهاى مؤمنان نازل كرد تا ايمانى بر ايمانشان افزوده شود».
به امید اینکه آرزوهای ما در چارچوب کسب رضایت الهی باشد و برای رسیدن به پست و مقامهای دنیایی نباشد.
-------------------------------------------------------------------------------- [1] مسلم آن را روایت کرده است.
[2] متفق عليه است؛ [بخاری (6133)، مسلم (2998)].
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|