|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
قرآن و حدیث>اشخاص>آدم علیه السلام > داستان شیطان و آدم علیه السلام
شماره مقاله : 2598 تعداد مشاهده : 600 تاریخ افزودن مقاله : 22/5/1389
|
داستان شیطان و آدم علیه السلام
مؤلف : علی محمّد صلّابی، مترجم : هیئت علمی انتشارات حرمین
پیامبر اکرم صلي الله عليه و سلم براساس آیههای قرآن، داستان شیطان و آدم را برای یارانش بیان میکرد و حقیقت نبرد و کشمکش انسانها با دشمن سرسختشان، ابلیس، که سعی نمود پدرشان را گمراه نماید، را برای آنها توضیح داد؛ چنانکه خداوند میفرماید: { يَا بَنِي آدَمَ لا يَفْتِنَنَّكُمُ الشَّيْطَانُ كَمَا أَخْرَجَ أَبَوَيْكُمْ مِنَ الْجَنَّةِ يَنْزِعُ عَنْهُمَا لِبَاسَهُمَا لِيُرِيَهُمَا سَوْآتِهِمَا إِنَّهُ يَرَاكُمْ هُوَ وَقَبِيلُهُ مِنْ حَيْثُ لا تَرَوْنَهُمْ إِنَّا جَعَلْنَا الشَّيَاطِينَ أَوْلِيَاءَ لِلَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ (٢٧)} (اعراف، 27) «ای آدمیزادگان! شیطان شما را نفریبد، همان گونه که پدر و مادرتان را (فریفت و) از بهشت بیرونشان کرد و لباسشان را از (تن) ایشان بیرون ساخت تا عوراتشان را به ایشان نمایان نماید. شیطان و همدستانش شما را میبینند در صورتی که شما آنها را نمیبینید. ما شیاطین را دوستان و یاران کسانی ساختهایم که ایمان نمیآورند.» همچنین خداوند میفرماید: { قَالَ أَنْظِرْنِي إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ (١٤)قَالَ إِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ (١٥)قَالَ فَبِمَا أَغْوَيْتَنِي لأقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَكَ الْمُسْتَقِيمَ (١٦)ثُمَّ لآتِيَنَّهُمْ مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ وَعَنْ أَيْمَانِهِمْ وَعَنْ شَمَائِلِهِمْ وَلا تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شَاكِرِينَ (١٧)} (الاعراف، 14 – 17) «(شیطان) گفت: مرا تا روزی مهلت ده و زنده بدار که (انسانها) برانگیخته میگردند. (خداوند) گفت: تو از زمره مهلت یافتگانی. (شیطان) گفت: بدان سبب که مرا گمراه داشتی، من به سر راه مستقیم تو در کمین آنان مینشینم. سپس از پیش رو و از پشت سر و از طرف راست و از طرف چپ به سراغ ایشان میروم و بیشتر آنان را سپاسگذار نخواهی یافت.» پندار و تصور مسلمانان صدر اسلام از شیطان چنان بود که گویا او را با چشمهای خود مشاهده میکنند که از جلو و پشت سر و از طرف راست و چپشان میآمد و وسوسه گناه در دلهایشان میانداخت و شهوتهای پنهان را تحریک مینمود؛ پس آنها همواره میکوشیدند تا از دشمن خود، آگاه باشند. بنابراین، برای انجام کارهای خیر بر یکدیگر سبقت میگرفتند تا راههای ورود شیطان را تنگتر کنند و ببندند؛ پس شیطان در هیچ مرحلهای حتی در مواردی که گناه از صدای حرکت مورچه آهستهتر و مخفی تر بود، راه نفوذی در آنها نمییافت. این اعتقاد، برگرفته از گفتار خداوند بود که میفرماید: { فَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ (٩٨)إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطَانٌ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ (٩٩)إِنَّمَا سُلْطَانُهُ عَلَى الَّذِينَ يَتَوَلَّوْنَهُ وَالَّذِينَ هُمْ بِهِ مُشْرِكُونَ (١٠٠)} (نحل، 98 – 100) «هنگامی که خواستی قرآنی بخوانی، از وسوسههای شیطان مطرود به خدا پناه ببر. بیگمان شیطان هیچ گونه تسلطی بر کسانی ندارد که ایمان دارند و بر پروردگارشان تکیه مینمایند؛ بلکه تنها تسلط شیطان بر کسانی است که او را به دوستی میگیرند و به واسطه او شرک میورزند.» داستان آدم با شیطان در چندین جا از قرآن کریم تکرار شده است. در بعضی سورهها از جمله سوره اعراف با تمام تفصیلات و به صورت مشروح بیان شده است و در بعضی سورهها همانند سورة حجر، اسراء، طه و ص بخشی از ابعاد آن بیان گردیده است و در سورههای دیگر، اشارهای گذرا به آن شده است. اما موضع شیطان در برابر انسانهایی که در دنیا به خواستهاش تن دادهاند و انکار او در قیامت از اطاعت آنها، فقط در سورة ابراهیم بیان شده است.[1] خداوند در سوره اعراف میفرماید: { وَيَا آدَمُ اسْكُنْ أَنْتَ وَزَوْجُكَ الْجَنَّةَ فَكُلا مِنْ حَيْثُ شِئْتُمَا وَلا تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الظَّالِمِينَ (١٩)فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّيْطَانُ لِيُبْدِيَ لَهُمَا مَا وُورِيَ عَنْهُمَا مِنْ سَوْآتِهِمَا وَقَالَ مَا نَهَاكُمَا رَبُّكُمَا عَنْ هَذِهِ الشَّجَرَةِ إِلا أَنْ تَكُونَا مَلَكَيْنِ أَوْ تَكُونَا مِنَ الْخَالِدِينَ (٢٠)وَقَاسَمَهُمَا إِنِّي لَكُمَا لَمِنَ النَّاصِحِينَ (٢١)فَدَلاهُمَا بِغُرُورٍ فَلَمَّا ذَاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا وَطَفِقَا يَخْصِفَانِ عَلَيْهِمَا مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ وَنَادَاهُمَا رَبُّهُمَا أَلَمْ أَنْهَكُمَا عَنْ تِلْكُمَا الشَّجَرَةِ وَأَقُلْ لَكُمَا إِنَّ الشَّيْطَانَ لَكُمَا عَدُوٌّ مُبِينٌ (٢٢)قَالا رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنْفُسَنَا وَإِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ (٢٣)قَالَ اهْبِطُوا بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَلَكُمْ فِي الأرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَمَتَاعٌ إِلَى حِينٍ (٢٤)قَالَ فِيهَا تَحْيَوْنَ وَفِيهَا تَمُوتُونَ وَمِنْهَا تُخْرَجُونَ (٢٥)يَا بَنِي آدَمَ قَدْ أَنْزَلْنَا عَلَيْكُمْ لِبَاسًا يُوَارِي سَوْآتِكُمْ وَرِيشًا وَلِبَاسُ التَّقْوَى ذَلِكَ خَيْرٌ ذَلِكَ مِنْ آيَاتِ اللَّهِ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ (٢٦)يَا بَنِي آدَمَ لا يَفْتِنَنَّكُمُ الشَّيْطَانُ كَمَا أَخْرَجَ أَبَوَيْكُمْ مِنَ الْجَنَّةِ يَنْزِعُ عَنْهُمَا لِبَاسَهُمَا لِيُرِيَهُمَا سَوْآتِهِمَا إِنَّهُ يَرَاكُمْ هُوَ وَقَبِيلُهُ مِنْ حَيْثُ لا تَرَوْنَهُمْ إِنَّا جَعَلْنَا الشَّيَاطِينَ أَوْلِيَاءَ لِلَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ (٢٧)}(اعراف،19 - 27) «ای آدم! تو و همسرت در بهشت ساکن شوید و هر کجا که خواستید بخورید، ولی به این درخت نزدیک نشوید. (و از آن نخورید اگر چنین کنید) پس از زمره ستمکاران خواهید شد. سپس اهریمن، آنان را وسوسه کرد تا عورات نهان از دیده آنان را بدیشان بنماید و گفت: پروردگارتان شما را از این درخت باز نداشته است مگر بدان خاطر که دو فرشته میشوید و یا اینکه از زمره جاویدانان خواهید شد و برای آنها بارها سوگند خورد که من خیرخواه شما هستم. پس آرام آرام آنان را با مکر و فریب کشید. هنگامی که از آن درخت چشیدند، عورات خویش بدیدند و شروع به جمعآوری برگهای بهشت کردند و آنها را بر خود افکندند. پروردگارشان فریادشان زد که آیا شما را از آن درخت نهی نکردم و به شما نگفتم که اهریمن، دشمن آشکارتان است؟ گفتند: پروردگارا! ما بر خویشتن ستم کردهایم و اگر ما را نبخشی و بر ما رحم نکنی از زیانکاران خواهیم بود. گفت: پایین روید، برخی دشمن برخی خواهید بود. در زمین تا روزگاری استقرار خواهید داشت و بهرهمند خواهید شد. گفت : در زمین زندگی به سر میبرید و در آن میمیرید و از آن بیرون میآیید. ای آدمیزادگان، ما لباسی برای شما درست کردهایم که عورات شما را میپوشاند و لباس زینتی را (برایتان ساختهایم) که لباس تقوا و ترس از خدا بهترین لباس است. این از نشانههای خداست تا بندگان متذکر شوند. ای آدمیزادگان، شیطان شما را نفریبد همان گونه که پدر و مادرتان را از بهشت بیرونشان کرد و لباسشان را از تن بیرون ساخت تا عورتشان را بدیشان نماید. شیطان و همدستان شما را میبینند در صورتی که شما آنها را نمیبینید، ما شیاطین را دوستان و یاران کسانی ساختیم که ایمان نمیآورند.» دانش هر فرد از تاریخ میبایست شرایط عبرت گرفتن از حوادث را برای او فراهم سازد نه اینکه به عنوان ابزار سرگرم کننده از آن استفاده نماید. داستان آدم و شیطان نیز داستانی است که در میان تمام داستانهای قرآنی رهنمودهای ویژه و خاص خود را دارد و این داستان برای انسان از ابتدای خلقت تا آخرین لحظههای زندگیش و نقش آنها در زمین و برنامه حرکتش در زمین و مشکلاتی که در طی حرکت با آن مواجه میشوند و راههای پرهیز از موانع و چگونگی گذر کردن از آن را مشخص مینماید.[2] آیههای ذکر شده در مورد داستان آدم و نبردش با شیطان به مسلمانان صدر اسلام، قضایای مهمی در زمینة ایدئولوژی و عقیده و اخلاق آموخت که برخی عبارتاند از: 1- آدم علیه السلام جد و نسب اصلی همه انسانهاست خداوند، آدم را از خاک به صورت کامل انسانیاش آفرید، بدون اینکه نوعی از انواع آفریدهها باشد که به صورت تدریجی، شکل و هیئتی دیگر به خود گیرد؛ پس خداوند، آدم را از خاک آفرید، سپس روح را در او دمید و انسانی کامل از پوست، گوشت، قیافه و صورت کامل ساخت. 2- اسلام، یعنی اطاعت مطلق و بیچون و چرا از خداوند خداوند، فرشتگان را دستور داد تا به آدم سجده کنند؛ پس فرشتگان به خاطر اطاعت از پروردگارشان بدون تردید و اعتراض، برای آدم سجده سلام و احترام به جای آوردند، با اینکه آنها در ملأ اعلی پیوسته در حال تسبیح و عبادت خدا به سر میبردند (و نزد او از مقام والایی برخوردار بودند) ولی هنگامی که به آنها دستور داده شد که آدم را سجده کنند، بیدرنگ انجام وظیفه کردند؛ زیرا اسلام یعنی تسلیم محض در برابر دستورات. 3- فراهم بودن زمینه خطا در انسان اصحاب و یاران پیامبر اکرم صلي الله عليه و سلم از داستان اشتباه آدم، به این نکته پی بردند که زمینة خطا در انسان امری فطری است؛ زیرا خداوند در طبیعت و سرشت انسان علائق و غریزههایی قرار داده است که شیطان از خلال آن با وسوسه کردن انسان در او وارد میشود و ارتکاب گناه را برای او زیبا جلوه میدهد و از جمله غریزههای پنهان در وجود انسان، تمایل او به جاودانه بودن در این دنیا و یا داشتن عمری طولانی نزدیک به جاودانگی و همچنین داشتن ثروت و قدرت نامحدود است[3] و بر اثر این میل ابلیس، آدم و همسرش را دچار وسوسه نمود و براساس آیههای قرانی به او و همسرش گفت: { فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّيْطَانُ لِيُبْدِيَ لَهُمَا مَا وُورِيَ عَنْهُمَا مِنْ سَوْآتِهِمَا وَقَالَ مَا نَهَاكُمَا رَبُّكُمَا عَنْ هَذِهِ الشَّجَرَةِ إِلا أَنْ تَكُونَا مَلَكَيْنِ أَوْ تَكُونَا مِنَ الْخَالِدِينَ (٢٠)}(اعراف، 20) «سپس اهریمن، آنان را وسوسه کرد تا عورتهای نهان از دید آنان را بدیشان نماید و گفت: پروردگارتان شما را از (خوردن) این درخت باز نداشته است، مگر بدان خاطر که دو فرشته میشوید و یا اینکه از زمره جاویدانان خواهید شد.» شیطان یاد نمودن سوگند به خدا برای آنها چنین وانمود کرد که او خیرخواه آنان است. مطالب ذکر شده به معنی تسلیم شدن در برابر غریزهها، گرایشها و ایجاد علاقه نسبت به غرایز نیست؛ بلکه مسلمان باید آن را کنترل نماید و مهار آن را به دست بگیرد و آن را پیرو احکام متعالی شریعت بگرداند واین گرایشها و غریزهها و علاقمندیها اموری هستند که نفس انسان طالب آن است و اغلب از حدود خود میگذرند و کنترل این غریزهها جز با پایبندی به احکام شریعت ممکن نیست بنابراین، هوی و خواستة نفس مورد نکوهش قرار میگیرد و منظور کار زشتی است که نفس به آن گرایش دارد. خداوند متعال میفرماید: { وَأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَى (٤٠)فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ الْمَأْوَى (٤١)} (نازعات، 40 – 41) «و اما آن کس که از جاه و مقام پروردگار خود ترسیده باشد و نفس خود را از هوی و هوس باز داشته باشد، قطعاً بهشت جایگاه او است.» مراد از هوی و هوس وقتی به صورت مطلق بیان شوند، همان خواستههای ناپسند و زشت نفس میباشد.[4] 4- اشتباه آدم به مسلمان، توکل به خدا را آموزش میدهد اشتباه آدم علیه السلام ، بیانگر خطر بزرگی یعنی گرفتار شدن انسان در خطا و اشتباه است و این مسئله موجب ترس و هراس در وجود انسان میگردد و در نتیجه، توکل مسلمان را بر پروردگارش میافزاید. خداوند، فرشتگان را دستور داد تا به خاطر اظهار فضیلت آدم و جایگاه بلندش نزد پروردگار، برای آدم سجده نمایند و ابلیس را به علّت امتناع از سجده کردن آدم، از بهشت بیرون راند و آدم و همسرش را در بهشت جای داد و صراحتاً او را از نزدیک شدن به درخت مشخصی بر حذر داشت و دیگر نعمتها و میوههای بهشت را برای او جایز قرار داد؛ چنانکه میفرماید: { وَيَا آدَمُ اسْكُنْ أَنْتَ وَزَوْجُكَ الْجَنَّةَ فَكُلا مِنْ حَيْثُ شِئْتُمَا وَلا تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الظَّالِمِينَ (١٩)}(اعراف، 19) «ای آدم! تو و همسرت در بهشت ساکن شوید و در هر کجا که خواستید بخورید، ولی به این درخت نزدیک نشوید (که اگر چنین کنید از) زمرۀ ستمکاران خواهید شد.» خداوند، آدم و همسرش را از شیطان و از مکر و نیرنگش بر حذر داشت؛ چنانکه میفرماید: { وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لآدَمَ فَسَجَدُوا إِلا إِبْلِيسَ أَبَى (١١٦)فَقُلْنَا يَا آدَمُ إِنَّ هَذَا عَدُوٌّ لَكَ وَلِزَوْجِكَ فَلا يُخْرِجَنَّكُمَا مِنَ الْجَنَّةِ فَتَشْقَى (١١٧)}(طه، 116 – 117) «آن گاه که به فرشتگان دستور دادیم برای آدم سجده ببرید، پس سجده بردند مگر ابلیس که انکار ورزید. پس گفتیم : ای آدم! این دشمن تو و همسرت میباشد مواظب باشید که از بهشت بیرونتان نکند که به رنج و زحمت خواهی افتاد.» با وجود این، شیطان آنان را فریب داد و منحرف کرد، پس آنها از آن درخت خوردند و در گناه افتادند و خداوند آنها را از جایی که در آن بودند، بیرون نمود. اصحاب و یاران پیامبر اکرم صلي الله عليه و سلم از اشتباه آدم به دشمنی سرسخت شیطان با انسان پی بردند و ترس و هراسی از او در دلشان ایجاد شد که این عامل، آنان را براساس برداشت آنان از مضامین قرآنی به پناه بردن همیشگی و توکل نمودن و کمک خواستن از خداوند در مقابل این شیطان رانده شده که فکر و هدفی جز گمراهی کردن و کشاندن انسان به گناه ندارد، سوق داد. خداوند متعال در این باره میفرماید: { إِنَّ عِبَادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطَانٌ وَكَفَى بِرَبِّكَ وَكِيلا (٦٥)}(اسراء، 65) «بیگمان سلطهای بر بندگان من نخواهی داشت و همین تو را کافی است که پروردگارت حافظ و پشتیبان است.» پس شیطان به کسانی که، ایمانی عمیق به خداوند در دلهایشان وجود دارد و به سوی خدا روی میآورند و اعضایشان در اطاعت الهی به حرکت در میآیند و توکل و اعتمادشان بر او است، سلطه و قدرتی ندارد و آنان با آرزوها و خیالات باطل شیطان، مبارزه مینمایند و آنچه را که در دلهایشان میافکند، از بین میبرند؛ چون ایمانی که به خدا دارند به آنها نور میبخشد و از زشتی پرده بر میدارد و توکل بر خدا، اعتمادشان را تقویت مینمایدو شیطان، ضعیف و ناتوان میشود و در برابر قدرت ایمان به خدا و توکل بر او، خوار و زبون میگردد.[5] 5- ضرورت توبه و طلب آمرزش اصحاب و یاران پیامبر اکرم صلي الله عليه و سلم از این داستان آموختند که هنگام مرتکب شدن گناه یا معصیت باید توبه و طلب آمرزش نمایند؛ چون آدم و همسرش وقتی مرتکب معصیت گردیدند، خیلی زود و شتابان به مغفرت و طلب رحمت از پروردگار بزرگوارشان روی آوردند: { فَدَلاهُمَا بِغُرُورٍ فَلَمَّا ذَاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا وَطَفِقَا يَخْصِفَانِ عَلَيْهِمَا مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ وَنَادَاهُمَا رَبُّهُمَا أَلَمْ أَنْهَكُمَا عَنْ تِلْكُمَا الشَّجَرَةِ وَأَقُلْ لَكُمَا إِنَّ الشَّيْطَانَ لَكُمَا عَدُوٌّ مُبِينٌ (٢٢)قَالا رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنْفُسَنَا وَإِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ (٢٣)}(اعراف، 22 – 23) «پس آرام آرام آنان را با مکر و فریب کشید. هنگامی که از درخت چشیدند، عورات خویش بدیدند و شروع به جمعآوری برگهای بهشت کردند و آنها را بر خود افکندند. پروردگارشان فریادشان زد که آیا شما را از آن درخت نهی نکردم و به شما نگفتم که اهریمن، دشمن آشکار شما است؟ گفتند: پروردگارا! ما بر خویشتن ستم کردهایم و اگر ما را نیامرزی و بر ما رحم نکنی از زیانکاران خواهیم بود.» این اعترافی سریع به گناه همراه پشیمانی شدید بود؛ چنانکه گفتند: { رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنْفُسَنَا }و توبهای خالص بود که به پذیرفته شدن آن کمک کرد تا از هلاک شدن و خسارت ابدی نجات یابند؛ چنانکه گفتند: { وَإِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ } «اگر ما را نبخشی و بر ما رحم نکنی، از زیانکاران خواهیم بود» پس وقتی آدم و همسرش با وجود جایگاه والایشان از توبه کردن و طلب آمرزش بینیاز نبودند، پس دیگران به طریق اولی نیازمند توبه طلب آمرزش هستند.[6] 6- پرهیز از حسد و تکبر حسد و تکبر باعث گرفتاری ابلیس به این مصیبت گردید. پس نخستین گناهی که در دنیا اتفاق افتاد، تکبر بود. بنابراین، در شریعت اسلام، از تکبر بر حذر داشته شده و به متکبران وعید داده شده است؛ چنانکه پیامبر اکرم صلي الله عليه و سلم فرمود: «کسی که در دلش به اندازه دانه خردلی تکبر باشد، به بهشت راه نخواهد یافت[7].» و در کتاب خدا آیههای زیادی در نکوهش تکبر و متکبران و سرانجام بد آنها در روز قیامت وجود دارد. تکبر یعنی نپذیرفتن حق و تحقیر مردم؛ چراکه شخص متکبر، حق را نمیپذیرد و در برابر آن تسلیم نمیشود و آن را ناچیز میشمارد و خود را بالاتر از حق میداند و با آن دشمنی و عناد میورزد. و «غمط الناس» یعنی تحقیر کردن و خوار شمردن مردم.[8] بزرگترین مظهر و نماد نپذیرفتن حق، تبعیت ننمودن از دستورات خدا و سرکشی در برابر آن است و اصحاب و یاران پیامبر اکرم صلي الله عليه و سلم از حسد، تکبر، خودستایی و پاک شمردن خود از عیب و نقص دور بودند؛ زیرا خطر این امر را از این سخن ابلیس که قرآن نقل میکند : { أَنَاْ خَيْرٌ مِّنْهُ } «من از او بهترم» فهمیده بودند و همچنین مضمون واقعی این آیه را درک نموده بودند که میفرماید: { الَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ كَبَائِرَ الإثْمِ وَالْفَوَاحِشَ إِلا اللَّمَمَ إِنَّ رَبَّكَ وَاسِعُ الْمَغْفِرَةِ هُوَ أَعْلَمُ بِكُمْ إِذْ أَنْشَأَكُمْ مِنَ الأرْضِ وَإِذْ أَنْتُمْ أَجِنَّةٌ فِي بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ فَلا تُزَكُّوا أَنْفُسَكُمْ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقَى (٣٢) } (نجم، 32) «همان کسانی که از گناهان بزرگ و بدکاریها، کنارهگیری میکنند و اگر گناهی از آنان سر زند تنها صغیره است؛ چراکه پروردگار تو دارای آمرزش گسترده و فراخ است. خداوند از همان زمان که شما را از زمین آفریده است و از آن روز که شما به صورت جنینهای ناچیز در درون شکمهای مادرانتان بودهاید، از شما به خوبی آگاه بوده و هست؛ پس از پاک بودن خود سخن مگوئید؛ زیرا که او پرهیزگاران را بهتر میشناسد.» همچنین اصحاب و یاران پیامبر اکرم صلي الله عليه و سلم از این سخن ابلیس که قرآن آن را نقل مینماید : { خَلَقْتَنِي مِن نَّارٍ وَخَلَقْتَهُ مِن طِينٍ } «مرا از آتش و او را از خاک و گل آفریدهای» متوجه این موضوع گردیدند که بایسته نیست که به اصل و نسب خویش افتخار نمایند؛ بلکه باید به پرهیزگاری و انجام عبادات و خوبیها به خاطر رضامندی پروردگار آسمانها و زمین افتخار کرد. 7- ابلیس دشمن آدم و همسرش و فرزندانشان است اصحاب و یاران پیامبر اکرم صلي الله عليه و سلم از آیههای نازل شده در دوران مکی آموختند که شیطان به خاطر امتناع ورزیدن از سجده برای پدرشان آدم نه تنها از رحمت الهی طرد شد و خداوند او را نفرین کرد؛ بلکه اولین دشمن آنان و دشمن آدم و همسر و فرزندانش گردید و خداوند فرموده است : { وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعِينَ (٤٣) }(حجر، 43) «و حتماً دوزخ میعادگاه جملگی آنان است.» و خداوند متعال میفرماید: { قَالَ أَرَأَيْتَكَ هَذَا الَّذِي كَرَّمْتَ عَلَيَّ لَئِنْ أَخَّرْتَنِ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ لأحْتَنِكَنَّ ذُرِّيَّتَهُ إِلا قَلِيلا (٦٢) } (اسراء، 62) «شیطان گفت: این همان است که او را بر من ترجیح داده و گرامی داشتهای؟! اگر مرا تا روز قیامت زنده بداری، فرزندان او را همگی جز اندکی نابود میگردانم.» بدین صورت شیطان، اراده و تصمیم خود را برای گمراه کردن فرزندان آدم اعلام کرد و از خداوند خواست تا او را تا روز قیامت باقی بگذارد تا تصمیم خود را در عمل اجرا نماید و این امر بیانگر دشمنی او با آدم و فرزندانش میباشد. خداوند، درخواست شیطان را این گونه بیان فرمود: «گفت پروردگارا، اکنون که چنین است مرا تا روزی مهلت ده که در آن (مردمان بعد از مرگشان مجدداً) زنده میگردند. فرمود هم اینک تو از مهلت یافتگانی تا روزی که زمان (فرا رسیدن) آن (در پیش خدا) معلوم است. گفت : پروردگارا، به سبب اینکه مرا گمراه ساختی (گناهان را) در زمین برایشان میآرایم و جملگی آنان را گمراه مینمایم. مگر بندگان مخلص و پاکیزة تو را.» اصحاب و یاران پیامبر اکرم صلي الله عليه و سلم براساس مضامین و محتوای آیههای قرآن پی بردند که ارتباط شیطان با انسان ارتباطی براساس دشمنی و عداوت بوده است و تغییر دادن این امر، یعنی برقرار کردن صلح و آشتی بین انسان و شیطان، ناممکن است؛ چون شیطان، کار و هدفی در زندگی جز گمراه کردن انسانها و سوق دادن آنها به نافرمانی خدا ندارد؛ چنانکه خداوند متعال میفرماید: { فَلَوْلا إِذْ جَاءَهُمْ بَأْسُنَا تَضَرَّعُوا وَلَكِنْ قَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ (٤٣) } (انعام، 43) «آنان چرا نباید هنگامی که به عذاب ما گرفتار میآیند، خشوع و خضوع کنند، ولی دلهایشان سخت شده است و اهریمن، اعمالی را که انجام میدهند برایشان آراسته و پیراسته کرده است.» همچنین خداوند با حکایت آنچه هدهد به سلیمان در مورد ملکه سباء گفت میفرماید: { وَجَدْتُهَا وَقَوْمَهَا يَسْجُدُونَ لِلشَّمْسِ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِيلِ فَهُمْ لا يَهْتَدُونَ (٢٤) }(نمل، 24) «من، او و قومش را دیدم که به جای خدا برای خورشید سجده میبرند و اهریمن، اعمالشان را در نظرشان آراسته کرده و ایشان را از راه بدر برده است، پس آنان راهیاب نمیگردند.» یعنی شیطان، کارهایشان را برای آنان آراسته کرد و کفری را که در آن قرار داشتند، زیبا جلوه داد : { فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِيلِ } و آنان را از راه توحید بازداشت[9]. بنابراین، اصحاب و یاران پیامبر اکرم صلي الله عليه و سلم شیطان را بزرگترین دشمن خود قرار دادند و از گفته الهی فرمان بردند که میفرماید: { إِنَّ الشَّيْطَانَ لَكُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا إِنَّمَا يَدْعُو حِزْبَهُ لِيَكُونُوا مِنْ أَصْحَابِ السَّعِيرِ (٦) } (فاطر، 6) «بیگمان، اهریمن دشمن شما است؛ پس شما او را دشمن خود بدانید. او پیروان خود را فرا میخواند تا از ساکنان آتش سوزان جهنم شوند.» بنابراین صحابه نه تنها با شیطان دشمنی ورزیدند و از آن اطاعت نکردند؛ بلکه از آن پرهیز نموده و مردم را از آن بر حذر داشتند. 8- اصحاب و یاران پیامبر اکرم صلي الله عليه و سلم در گفتگو با دیگران از بهترین واژگان استفاده مینمودند یکی از وسایلی که اصحاب و یاران بزرگوار پیامبر اکرم صلي الله عليه و سلم برای مبارزه با شیطان، از آن استفاده کردند، پیروی از این فرمایش خداوند بود: { وَقُلْ لِعِبَادِي يَقُولُوا الَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ الشَّيْطَانَ يَنْزَغُ بَيْنَهُمْ إِنَّ الشَّيْطَانَ كَانَ لِلإنْسَانِ عَدُوًّا مُبِينًا (٥٣) }(اسراء، 53) «به بندگانم بگو سخنی بگویند که زیباترین سخنها باشد؛ چراکه اهریمن (به وسیله سخنهای زشت) در میان ایشان فساد و تباهی به راه میاندازد و بیگمان اهریمن، دشمن آشکار انسان بوده است.» خداوند متعال به پیامبر بزرگوارش دستور داد تا مؤمنان را فرمان دهد که بهترین واژگان را در گفتگو با دیگران استفاده نمایند؛ چراکه در صورت استفاده ننمودن از چنین واژگانی، شیطان میان آنها اختلاف و کدورت به وجود میآورد؛ یعنی، ارتباط آنان را سست و از هم گسیخته مینماید و جر و بحث و مجادله را میان آنها تحریک مینماید تا دشمنی و کینه ایجاد نماید: { إِنَّ الشَّيْطَانَ كَانَ لِلإِنْسَانِ عَدُوّاً مُّبِيناً } «همانا شیطان، دشمن آشکار انسان است». یعنی دشمنی او با انسان، شدید و سرسخت است بنابراین، جز شر و بدی و ایجاد دشمنی میان آنان چیزی نمیخواهد. بنابراین، رفتار اصحاب و یاران بزرگوار پیامبر اکرم صلي الله عليه و سلم با دیگران با اخلاقی والا و شیوهای زیبا صورت میگرفت؛ چرا که بر اساس تعالیم مکتبی پرورش یافته بودند که به آنان دستور میداد : { ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ السَّيِّئَةَ نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَا يَصِفُونَ (٩٦)وَقُلْ رَبِّ أَعُوذُ بِكَ مِنْ هَمَزَاتِ الشَّيَاطِينِ (٩٧)وَأَعُوذُ بِكَ رَبِّ أَنْ يَحْضُرُونِ (٩٨) }(مؤمنون، 96-98) «با بهترین شیوه و سخن، پاسخ بگو. ماکاملاً از چیزهایی که میگویند آگاهیم و بگو : پروردگارا، خویشتن را از وسوسههای اهریمن و از اینکه با من گرد آیند، در پناه تو میدارم.» همچنین میفرماید: { ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ السَّيِّئَةَ } «با گذشت و خوبیهای اخلاقی، بدی کسی را که با تو بدی مینماید، دفع کن» و بدین وسیله دشمنی و نفرت او را به دوستی و محبت تبدیل کن.[10] و در جایی دیگر میفرماید: { رَبِّ أَعُوذُ بِكَ مِنْ هَمَزَاتِ الشَّيَاطِينِ } «پروردگارا از وسوسههای شیطان که انسان را به باطل و بدیها و فساد و بازداشتن از حق میکشاند؛ به تو پناه میبرم.»؛ چون در کنار شیطان، هیچ فایدهای متصور نیست و شیطان با معروف و نیکیها سر و کاری ندارد[11]. { وَأَعُوذُ بِكَ رَبِّ أَنْ يَحْضُرُونِ } «پروردگارا به تو پناه میبرم از اینکه در کاری از کارها یا در چیزی از کارم شیطانها حاضر شوند.» و به خاطر راندن شیطان، شریعت دستور داده است که در آغاز کارها نام خدا برده شود. همچنین خدا میفرماید: { وَلا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَلا السَّيِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَبَيْنَهُ عَدَاوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ (٣٤)وَمَا يُلَقَّاهَا إِلا الَّذِينَ صَبَرُوا وَمَا يُلَقَّاهَا إِلا ذُو حَظٍّ عَظِيمٍ (٣٥)وَإِمَّا يَنْزَغَنَّكَ مِنَ الشَّيْطَانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ (٣٦) }(فصلت، 34 - 36) «نیکی با بدی یکسان نیست (بدی و زشتی دیگران را) با زیباترین طریقه و بهترین شیوه پاسخ بده. نتیجة این کار، آن خواهد شد که کسی که میان تو و میان او دشمنی بوده است، به ناگاه همچون دوست صمیمی گردد. به این خو (و خلق عظیم) نمیرسند مگر کسانی که دارای صبر و استقامت باشند و بدان نمیرسند مگر کسانی که بهرة بزرگی داشته باشند. هر گاه وسوسهای از شیطان متوجه تو گردید، خود را به خداوند بسپار که او بس شنوا و آگاه است.» و بعد از اینکه فرمود : { ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ } «جواب بدی را با نیکی بده.» و { فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَبَيْنَهُ عَدَاوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ } «به این خوی و خلق عظیم نمیرسند مگر کسانی که دارای صبر و استقامت باشند و بدان نمیرسند مگر کسانی که بهره بزرگی داشته باشند.»و این توصیه و سفارش یعنی پاسخ بدی را با نیکی دادن، کار کسانی است که دارای صبر و حوصله باشد؛ زیرا چنین عملی بر نفسها دشوار میگذرد و در ادامه فرمود که این را نمیپذیرد مگر کسی که دارای بهره فراوانی از سعادت در دنیا و آخرت باشد.[12] سپس خداوند میفرماید: { وَإِمَّا يَنْزَغَنَّكَ مِنَ الشَّيْطَانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ } «هر گاه وسوسهای از شیطان متوجه تو گردید، خود را به خداوند بسپار که او بس شنوا و آگاه است.» یعنی از آنچه شیطان تو را به آن وسوسه مینماید که در مقابل کسی که بدی مینماید، بدی کنی و از او انتقام بگیری؛ پس از وسوسههای شیطان و تحریک و بدی او به خدا پناه ببر؛ چرا که خداوند تو را میبیند و به حالت آگاه است.[13] برنامههای قرآن، حقیقت رابطه انسان و شیطان را روشن کرد و راه حل و علاج آن را نیز بیان داشت و راههای نفوذ شیطان برای گمراه کردن انسان را توضیح داد. همچنین قرآن از شیطان در حالی که در دوزخ به سر میبرد و از کسانی که آنها را گمراه کرده است، اعلام بیزاری میکند، سخن به میان آورده است: { وَبَرَزُوا لِلَّهِ جَمِيعًا فَقَالَ الضُّعَفَاءُ لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا إِنَّا كُنَّا لَكُمْ تَبَعًا فَهَلْ أَنْتُمْ مُغْنُونَ عَنَّا مِنْ عَذَابِ اللَّهِ مِنْ شَيْءٍ قَالُوا لَوْ هَدَانَا اللَّهُ لَهَدَيْنَاكُمْ سَوَاءٌ عَلَيْنَا أَجَزِعْنَا أَمْ صَبَرْنَا مَا لَنَا مِنْ مَحِيصٍ (٢١)وَقَالَ الشَّيْطَانُ لَمَّا قُضِيَ الأمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَكُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَوَعَدْتُكُمْ فَأَخْلَفْتُكُمْ وَمَا كَانَ لِي عَلَيْكُمْ مِنْ سُلْطَانٍ إِلا أَنْ دَعَوْتُكُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِي فَلا تَلُومُونِي وَلُومُوا أَنْفُسَكُمْ مَا أَنَا بِمُصْرِخِكُمْ وَمَا أَنْتُمْ بِمُصْرِخِيَّ إِنِّي كَفَرْتُ بِمَا أَشْرَكْتُمُونِي مِنْ قَبْلُ إِنَّ الظَّالِمِينَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ (٢٢) } (ابراهیم، 21-22) «(روزی که قیامت نام دارد) همه در برابر خدا ظاهر و آشکار میگردند. ضعیفان به کسانی که خویشتن را (در دنیا) بزرگ میپنداشتند میگویند : ما پیروان شما بودیم. آیا میتوانید چیزی از عذاب خدا را از سر ما بردارید؟! میگویند: اگر خداوند ما را (به راه رستگاری) رهنمود میکرد، ما هم شما را (به راه نجات) رهنمود میکردیم. چه بیتابی کنیم و چه شکیبایی نماییم، یکسان است و راه نجات و گریزی برای ما نیست و اهریمن هنگامی که کار به پایان رسید میگوید : خداوند به شما وعده راستینی داد و من به شما وعده دادم و با شماخلاف وعده کردم و من بر شما تسلطی نداشتم جز اینکه شما را دعوت نمودم و شما هم دعوت را پذیرفتید؛ پس مرا سرزنش مکنید و بلکه خویشتن را سرزنش بکنید. نه من به فریاد شما میرسم و نه شما به فریاد من میرسید. من امروز از اینکه مرا قبلاً (در دنیا برای خدا) انباز کردهاید، تبری میجویم؛ بیگمان کافران عذاب دردناکی دارند.» نکات ذکر شده تصویری مختصر از چهرة واقعی شیطان و تصور اصحاب از این دشمن نفرین شده بود. زیرنویس: [1]- دراسات قرآنیه، ص 112. [2]- همان، ص 114. [3]- فی ظلال القرآن، ج 3، ص 1269. [4]- المستفاد من قصص القرآن للدعوة و الدعاه، عبدالکریم زیدان، ج 1، ص 28. [5]- همان، ج 1، ص 71. [6]- همان، ج 1، ص 30. [7]- مسلم، کتاب الایمان، باب تحریم الکبر، ج 1، ص 93، شماره 91. [8]- المستفاد من قصص القرآن، ج 1، ص 33. [9]- تفسیر قرطبی، ج 12، ص 185. [10]- تفسیر قاسمی، ج 12، ص 100. [11]- المستفاد من قصص القرآن، ج 1، ص 85. [12]- تفسیر ابن کثیر، ج 4، ص 101 [13]- المستفاد من قصص القرآن، ج 1، ص 86.
به نقل از: الگوی هدایت (تحلیل وقایع زندگی پیامبر اکرم)، جلد اول، مؤلف : علی محمّد صلّابی، مترجم : هیئت علمی انتشارات حرمین.
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|